داستان سرفیس استودیو: مایکروسافت و بازتعریف کامپیوتر رومیزی در زمینه خلاقیت
"رویش تکیه کن!"
پانوس پِنِی (Panos Panay)، رئیس بخش سختافزار مایکروسافت، با اشاره دست مرا به سمت جدیدترین عضو خانواده سرفیس فراخواند. سردرگم، از او پرسیدم که منظورش چیست. تکرار کرد، "رویش تکیه کن!"
من مایل به این کار نبود -هر چه باشد، شکستن یک کامپیوتر جدید در حین مصاحبه جلوه بدی دارد. بنابراین خود پِنِی این کار را کرد. او با دست چپش روی نمایشگر ۲۸ اینچی سرفیس استودیو خم شد و آن را بغل کرد. اما نمایشگر خم به ابرو نیاورد.
لحظاتی قبل، او بالای نمایشگر را گرفته بود و آن را از حالت ایستادهاش به خوابیده تغییر وضعیت میداد، طوری که چانه نمایشگر جلوی ما روی میز نشست و بقیهاش با زاویه ۲۰ درجه به عقب مایل شد و بالای میز معلق ماند. انگار که زانو زده باشد. کاشف به عمل آمد که این زاویه ۲۰ درجه، حالت ایدهآل برای طراحان و نقاشان حین گرتهکشی روی کاغذ است. عملا تمام سطح این نمایشگر -که البته لمسی هم هست- میتواند تبدیل به یک میز رسم و طراحی شود.
سرفیس استودیو، که قیمتش از ۳۰۰۰ دلار شروع میشود و با قویترین سختافزار به ۴۲۰۰ دلار میرسد، کاربران عادی کامپیوترهای رومیزی را هدف نگرفته است. مایکروسافت آن را «استودیو» نام گذاشته زیرا هدف از تولیدش ارائه ابزارها و دادن قدرت کافی به افراد خلاقی مثل طراحان، مهندسین، معماران و نقاشان بوده است تا آنها بتوانند در کنار پاسخ دادن به ایمیلها و وب گردی و دیگر کارها به مهارت و شغل خود نیز بپردازند.
در این ماشین رومیزی، مایکروسافت بسیاری از ویژگیها، زبان طراحی و متریالها را از تبلتهای سرفیس و لپتاپ سرفیس بوک قرض گرفته و آنها را در ماشینی با کاربرد رومیزی به کار بسته: اولین کامپیوتر رومیزی مایکروسافت در تاریخ. مانند دیگر سرفیسها، استودیو نیز از یک قلم لمسی حساس به فشار برخوردار است. (قلم سرفیس استودیو مشابه قلم سرفیس پرو ۴ است، البته با قطعات الکترونیکی به روز شده است.)
دیگر ابزار ورود اطلاعات یک گردونه دیجیتال به نام سرفیس دایل (Surface Dial) است که مستقیم روی صفحه لمسی مینشیند و منوهای وابسته به برنامهها را فراخوان میکند، منوهایی که نمایشگر نیز آنها را پیرامون محل قرارگیری دایل نمایش میدهد. دایل، همانطور که میگویند، مثالی ممتاز از تلاش مایکروسافت برای ترکیب تجارب دنیای فیزیکی و دیجیتال با هدف کمک به افراد خلاق برای حفظ تمرکز در کار است.
پِنِی میگفت، "هدفی که ما با این محصول دنبال میکردیم تبدیل شما از پربازدهترین فرد به خلاقترین فرد است، و البته تا جای ممکن نزدیک کردن بازده و خلاقیت به هم، طوری که وقتی شما به محل کارتان برمیگردید، میزتان تبدیل به یک استودیو شود-شما که به دلیلی جز کار به میزتان بر نمیگردید؟"
توسعه تمام دستگاههای سرفیس از ابتدا تا امروز زیر نظر پانوس پِنِی بوده و در ۲۰۱۵ ساتیا نادلا اختیار کامل مهندسی همه سختافزارهای مایکروسافت از جمله هولولنز، ایکسباکس، و تلفن ها را نیز به او داده. یک مرد پر انرژی، با ریش، چهل و چند ساله، که گاهی اشتیاقش سرریز میکند. و گاهی هم حالتی شبیه استیو جابز به او دست میدهد که تند و تند میگفت، "جادویی ست، نه؟" در کل از رفتارش این طور بر میآید که با کسی سر جنگ ندارد. عمیقا به محصولاتی که گروه سرفیس میسازند باور دارد، و همینطور به راههایی که خلاقیت و بازده کاربران را شکوفا میکنند.
یک کامپیوتر رومیزی دیگر؟
قبل از رونمایی، مرا به ساختمان ۸۷ در مقر بزرگ مایکروسافت در ردموند دعوت کردند تا یک سرفیس جدید ببینم، اما اطلاعات دیگری نداشتم. وقتی پیت کریاکو، رهبر پروژه سرفیس استودیو، دستگاه را از زیر یک میز کنفرانس بیرون آورد، اولین عکسالعمل من این بود که، "آیا دنیا واقعا به یک کامپیوتر همه-کاره دیگر نیاز دارد؟" کامپیوترهای همه-کاره بسیار محبوب و دارای جایگاهی تثبیت شدهاند، با نماینده شناخته شدهای به نام آیمک که پیشتاز این حوزه است.
پِنِی به من گفت که علاقهای ندارد سرفیس استودیو را یک همه-کاره رومیزی بنامد، و نقطه نظرش برای من قابل درک است. وقتی استودیو خم شده و شما با قلم دیجیتال و دایل با آن کار میکنید، به راستی پا را از تعریف سنتی یک کامپیوتر همه-کاره فراتر میگذارد. وقتی فهمیدم که او و تیمش تا کجا رفتهاند تا ابزارهای کاربردی افراد خلاق را دم دست آنها قرار دهند، تازه نگاهم باز شد و دیدم که استودیو چطور میتواند جایگزینی برای کامپیوتر اپل باشد؛ آیمکی که از مدتها قبل تنها گزینه برای طراحان و هنرمندان است.
طبق زمانبندی عرضه سرفیسهای قبلی، انتظار معقولی بود که ۵ آبان شاهد معرفی سرفیس پرو ۵ باشیم. اما در عوض، یک کامپیوتر رومیزی برای افراد خلاق و هنرمند معرفی شد. (نگران نباشید، سرفیس پرو ۵ هم در دست تکمیل است و سال آینده معرفی میشود). مایکروسافت پیشسفارشها برای سرفیس استودیو را از روز معرفیاش دریافت کرده و تا کریسمس سفارشها را به مرور ارسال میکند؛ در اوایل ۲۰۱۷ نیز فروش در مایکروسافت استور و بستبای راه میافتد.
اما معرفی چنین ابزاری برای کارهای خلاقانه را نمیتوان یک غافلگیری کامل دانست زیرا سرفیس بوک اول هم طراحان و کاربران حرفهای را هدف گرفته بود، و کف قیمتش ۱۵۰۰ دلار بود. در حقیقت، خانواده سرفیس کاملا به دامنه بالای بازار نزدیک شدهاند. در این چند سال دیدهایم که سرفیس پرو موفق به بقا شده ولی سرفیس آرتی و سرفیس ۳ به جای آتش زدن به بازار در آن غرق شده و از بین رفتهاند.
در این میان، فواره شایعات پیرامون سرفیس استودیو و حتی اسم رمز داخلیاش "کاردینال" ماهها وبسایتهای خبری را تغذیه میکرد و هر چند تصویر یک پتنت که سال ۲۰۱۵ ثبت شده بود، نمای بیرونی دقیق این ماشین جدید را نشان میداد اما بیانکننده کل داستان نبود-نه حتی ذرهای.
نمایشگر به مثابه تخته نقاشی
سرفیس استودیو از یک پایه کم ارتفاع تشکیل شده که روی میز مینشیند و همه قطعات الکترونیکی را در خود دارد. قطعاتی شامل پردازشگر اینتل Core i7، گرافیک قدرتمند انویدیا، و یک جفت اسپیکر استریو. از ۳ فن و ۱ لوله انتقال حرارت برای خنک کردن آنها استفاده شده. پِنِی این ویژگیها را تشریح میکرد و ماوس و صفحه کلید هم در نزدیکیاش بودند اما او هیچ اشارهای به آنها نمیکرد. میخواست فقط درباره نمایشگر حرف بزند.
لولای دو شاخهای از جنس کروم، پایه را به نمایشگر که فقط ۱۲.۵ میلیمتر ضخامت دارد، متصل کرده است. وقتی نمایشگر در حالت خوابیده است، کاملا پایه و دو بازوی اتصالی را پشت خود مخفی میکند.
پِنِی روی نمایشگرِ ۶ کیلوگرمی تکیه کرده بود، و میشد دید که بازوهای سرفیس استودیو هیچ از این وزن و فشار به زحمت نیفتادهاند. هیچ صدای غژ و غژ یا نالهای از آنها شنیده نمیشد. نمایشگر هم به چپ یا راست نمیجنبید. چنین ثباتی برای طراحان و نقاشان که کارشان رسم خطوط دقیق است اهمیت دارد و توجه به آن در حین طراحی محصول، چیزی نیست که سازندگان کامپیوترهای همه-کاره سنتی نیازی به نگرانی بابتش داشته باشند.
مهندس مکانیک پروژه، رابین مکلافلین، برای من توضیح داد که لولای کرومی دارای ۱۱ فنر است که در کنار هم امکان قرار دادن نمایشگر در وضعیتهای مختلف -از عمودی مانند کامپیوترهای سنتی تا خوابیده مثل میزهای طراحی- را میسر میکنند. کاربر میتواند نمایشگر را در هر زاویهای بین این دو حد قرار دهد. وقتی لولا از حالت ایستاده به پایین میرود، خودکار شروع به خم کردن نمایشگر میکند تا در نهایت روی زاویه ۲۰ درجه به آرامش برسد.
رالف گرُوین، رهبر تیم طراحی صنعتی در گروه دستگاههای مایکروسافت، مطمئن است که کاربران این دستگاه از حالت خوابیده برای طراحیهای دقیق استفاده خواهند کرد و سپس آن را در حالت ایستاده قرار میدهند تا از دور چشمانداز کلی کارشان را ببینند.
او میگوید، "من یک ویدیوی عالی از آنری ماتیس دارم که روی یک نقاشی بزرگ کار میکند و بعد از پرده نقاشی دور میشود. این یک ژست طبیعی در حین کار است، وقتی روی جزئیات کاری میکنی...روی یک راهحل ریز در گوشهای از کادر...و بعد به عقب میروی تا ببینی آیا در دل کار نشسته یا نه-همه ما این کار را میکنیم."
طراح صنعتی مایکروسافت، کِیت شوک (که از قضا یکی از مخترعین لولای منحصر به فرد سرفیس بوک هم هست) میگوید، "من کار عادیام که طراحی کَد یا طراحی مقدماتی است را در وضعیت ۲۰ درجه انجام میدهم، و بعد آن را بالا میآورد و به بیرون زوم میکنم و چند تغییر جزئی در اینجا و آنجا انجام میدهم."
فراتر از مگاپیکسلها
آدم انتظار دارد که یک کامپیوتر ۳۰۰۰ دلاری برای هنرمندان و طراحان، حتما نمایشگری در کلاس رتینا داشته باشد و استودیو نیز چنین است. اما کوچک کردن پیکسلها طوری که دیده نشوند تنها چالش کار نبوده است.
استیوی بیتیش با سابقه ۱۹ ساله در مایکروسافت، که عنوان سازمانیاش «محقق ارشد - مدیر تحقیق در گروه علوم کاربردی» است، میگوید "نقش نمایشگر بازسازی چیزهایی است که در دنیای واقعی میبینید، آن هم تا سر حد امکان دقیق." او آدم بسیار باهوشی است، و البته خوش چهره، قد بلند و با موهای مشکی به هم ریخته است. سریع صحبت میکند اما به نظرم نه همپای جریان سریع افکارش.
بیتیش میگوید که استراتژی تیم در ساختن این نمایشگر سازگار کردن آن با سیستم عامل و اپها بوده، نه فقط شکستن رکوردها. شاید بهترین مثال این رویکرد این باشد: تیم سرفیس نمایشگر را طوری ساخته که مقیاس تصاویر آن نسبت به دنیای واقعی ۱-به-۱ باشد، طوری که فونت سایز ۱۲ روی نمایشگر دقیقا یکسان با نمونه چاپ شده روی کاغذ باشد. پس یک کاغذ A4 دقیقا با نسخه دیجیتالیاش روی نمایشگر برابر است-مزیتی ویژه برای افرادی که محصولات چاپی طراحی میکنند.
وقتی بیتیش و تیمش داشتند مشخصات نمایشگر استودیو را انتخاب میکردند، اپل تازه آیمک ۲۷ اینچی با نمایشگر 5k را معرفی کرده بود. او میگوید، "من این گزینه را داشتم که بدون تغییر رزولوشن اپل را به آسانی شکست دهم. یک روز رفتم پیش پانوس و گفتم 'یا میتوانیم اپل را با اختلاف ۱ میلیون پیکسل شکست دهیم، یا نمایشگری با نسبت تصویر واقعی بسازیم.'" پانای و بیتیش روی گزینه دوم توافق کردند.
اما رزولوشن و ابعاد باید از نظر ریاضی همخوانی میداشتند تا این انتخاب جواب بدهد. اولین نیازمندیشان تراکم ۱۹۲ نقطه در هر اینچ بود، چون به نرمافزار تنظیم مقیاس در ویندوز ۱۰ امکان میداد تعداد پیکسلهای لازم برای نمایش متن و اشیا در اندازه واقعی را خودکار محاسبه کند. سپس این عدد نقطه حرکتشان شد تا دیگر اندازهها را به دست آورند، مثلا قطر نمایشگر که ۷۱.۵۴ سانتیمتر است.
در آخر نمایشگر سرفیس استودیو صاحب رزولوشن 4.5k در مقابل نمایشگر 5k آیمک شد. بیتیش میگوید، "مجموعا ۱۳.۵ میلیون پیکسل داشتیم که ۱.۵ میلیون کمتر از اپل بود. اما برای دیده نشدن پیکسلهای منفرد از فاصله نزدیک کافی بود. ما رزولوشن را فدای مقیاس واقعی تصاویر کردیم که ارزشش را داشت."
وقتی از نزدیک با نمایشگر استودیو کار کنید، پیکسلهای منفرد قابل مشاهده نیستند و وضوح و عمق رنگ آن چیزی از نمایشگرهای دیگر با این اندازه کم ندارد.
پیکسلهای معلق، سختافزار ناپیدا
در جریان بازدیدم از مایکروسافت، مخترعین سرفیس استودیو بارها گفتند که قصدشان ساختن سختافزاری بوده که افراد خلاق را به خود دعوت کند تا با کارشان احساس صمیمیت داشته باشند. آنها علاقه زیادی به صحبت درباره مفهوم "پیکسلهای معلق" داشتند، به این معنا که کاربر چنین دستگاهی چنان با نمایشگر لمسی ارتباط برقرار میکند که همه چیزهای دیگر از سر راه کنار میروند، یا حتی بهتر، در پس زمینه محو میشوند.
این مفهومی آشنا است که وقتی اپل آیپد را معرفی کرد توسط استیو جابز مدام تکرار میشد. امروزه در مایکروسافت حتی از اهمیت یکپارچگی کامل نرمافزار و سختافزار هم میشنوید که از دیگر سرودهای قدیمی اپل است. فارغ از اینکه اپل زودتر این مفاهیم را کشف کرده، امروزه هر دوشان به کار مایکروسافت میآیند، مایکروسافتی که چالش ساختن سختافزار مناسب برای سیستم عاملش را برگزیده است.
گرُوین میگوید، "در فلسفه ما کامپیوتر نقش یک صحنه نمایش را برای نرمافزار ایفا میکند، و بقیه چیزها باید در پسزمینه آرام باشند."
گرُوین و تیم طراحی صنعتیاش زحمت زیادی در این مسیر متقبل شدهاند. نمایشگر سرفیس استودیو تقریبا بیحاشیه است، چانه و پیشانی ندارد. پایه -که پردازشگر و بقیه چیزها را در خود دارد- و بازوهای کرومی، در حالت خوابیده کاملا پشت نمایشگر سنگر میگیرند.
پایه چهارگوش استودیو روی میز خوابیده، سطح خارجی آن قابل توصیف نیست (زشت هم نیست) و تقریبا هیچ جزئیاتی ندارد. یک شیار باریک دور تا دور آن -درست زیر سطح رویی- چرخیده؛ و شامل بادخورهای کوچکی است که برای طراحان مشکلساز بودند، چون نگاه آدم را میدزدیدند. راه حل چه بود؟
"ما ماشینی داریم که داخل شیار را رنگ میکند طوری که بادخورها به چشم نیایند،" گرُوین اضافه میکند، "تیم اسکالین (طراحی صنعتی ارشد) چند هفته به چین میرفت تا مطمئن شود که رنگ درستی استفاده شده و صدای اضافهای هم بیرون نمیآید."
همه این چیزهای ریز روی هم انباشته میشوند و پایه دستگاه این پیام را به شما میدهد که "اینجا خبری نیست" و چشمهای شما به سمت نمایشگر میچرخند. استراتژی مشابهی نیز در مورد بازوهای کرومی استفاده شده. طراحان تصمیم گرفتند جنس آنها از کروم باشد تا با انعکاس محیط اطراف، از نظر پنهان شوند. از یک قطعه فلز انتظار نمیرود که جادوی بزرگتری در آستین داشته باشد.
گردونهای برای تنظیمات دقیق
پانوس در ادامه دمویش در اتاق کنفرانس، یک گردونه آلومینیومی معرفی میکند -چیزی شبیه برآمدگی ولوم صدا در استریوهای قدیمی- و آن را با صدای شپلق روی نمایشگر سرفیس استودیویی میگذارد که در حالت خوابیده قرار دارد. نمایشگر بلافاصله یک منوی دایرهای پیرامون بدنه آن آشکار میکند. با چرخاندن این گردونه، گزینههای مختلف برجسته میشوند و کاربر میتواند بین منوها و ابزارهای مختلف هر اپ جا به جا شود.
با دیدنش آدم ناخودآگاه میگوید "وآو".
نام این ابزار سرفیس دایل (Surface Dial) است و برای بسیاری افراد تازگی دارد. یک وسیله جانبی برای کنترل، جابهجایی و انتخاب چیزهایی که معمولا با انگشت روی نمایشگرهای لمسی آنها را انجام میدهیم. جنس بخش زیرینش لاستیکی است بنابراین نه لیز میخورد و نه صدمهای به نمایشگر میزند. تخصص یک ماوس اشاره کردن به اشیا در سیستم عامل است، و تخصص دایل اسکرول حرکت سریع بین منوها.
پانوس میگوید، "بینش ما حین طراحی دایل این بود که دنیای دیجیتال و آنالوگ را به هم پیوند دهیم، و به مخلوط کردن آنها ادامه دهیم تا همه چیزهای دیجیتال حسی شبیه آنالوگ پیدا کنند. این ایده که ابزاری -مثل دایل- را روی نمایشگر بگذارم و زنده شدنش را ببینم، و این تئوری که میشود آنها را یکی کرد، واقعا تاثیرگذار است."
دایل را میتوان روی یک میز معمولی هم گذاشت، اما وقتی روی نمایشگر باشد و در دست دیگرتان قلم سرفیس را بگیرید، همآوازی آنها با سرفیس استودیو به راستی آشکار میشود.
در بخش طراحی صنعتی، کِیت شوک روی یک صندلی بلند طراحی نشسته و در اپلیکیشن Sketchable مشغول کار است. با دست راست طراحی میکند و با دست چپ دایل را میچرخاند تا رنگها یا قلمهای مختلف با ضخامتهای متفاوت را استفاده کند. حین کشیدن یک خط ممتد، بارها میتواند ضخامت و رنگ و شکل آن را تغییر دهد. میگوید آنقدر کار با سرفیس استودیو سرگرمکننده است که زمان از دستش در میرود.
مایکروسافت فعلا در آغاز راه با ۷ توسعه دهنده مستقل همکاری میکند تا کنترلهای اختصاصی برای استفاده از دایل را در محیط نرمافزارشان بسازند. آنها عبارتند از: اپلیکیشن NX برای طراحی کَد، اپ Bluebeam Revu برای مطالعه پیدیاف، اپ Drawboard PDF برای نشانهگذاری پیدیاف، اپ Sketchable برای طراحی، اپ Mental Canvas برای طراحی سه بعدی، و اپ StaffPad برای آهنگسازی. سازندگان این اپها از API مربوطه که بیسروصدا در آگوست همراه با آپدیت ویندوز ۱۰ منتشر شد برای ساختن کنترلهای دایل استفاده میکنند.
اپهای بزرگی مثل فوتوشاپ و اتوکد در این فهرست نیستند. اما مایکروسافت خبر از مذاکره یا همکاری با سازندگان آنها -از جمله ادوبی- میدهد.
مزیت اپهای سازگار با دایل این است که به جای سرگردان کردن کاربر بین منوهای مختلف، او را روی کار متمرکز میکنند. دایل به خصوص برای حرکت در تایملاین نرمافزارهای انیمیشنسازی یا آهنگسازی مفید است. مثلا در StaffPad کاربر میتواند در طول قطعه موسیقی به عقب و جلو برود، در گوشه و کنار نتها را تغییر دهد، و همزمان تغییرات را از بلندگوی سرفیس استودیو بشنود.
StaffPad همچنین میخواهد راهبری اپش را بسیار آسان کند و عملکردهای پراستفادهای مثل پخش و توقف را در یک منو حول دایل قرار دهد. در یکی از عجیبترین کاربردهای دایل، آهنگساز میتواند دایل را بردارد و مثل یک مُهر برای پِیست کردن نشانههای پرکاربرد آهنگسازی در جای جای یک قطعه موسیقی استفاده کند.
شاید جذابترین اپلیکیشنی که با دایل هماهنگ شده، اپ طراحی سه بعدی Mental Canvas باشد. توضیحش سخت است. اما این اپ با محاسبات خودکار به کاربر امکان میدهد طراحی های دو بعدی را به تجربههای سه بعدی تبدیل کند.
Mental Canvas ایدهای از جولی دورسی، پروفسور دانشگاه یِیل است. او میگوید نمایشگر، قلم و دایل، سرفیس استودیو را به دستگاهی عالی برای نرمافزار او تبدیل کردهاند. اپ او از ابزارهای رایجی -مثل طیف رنگ، لایهگذاری، تنظیمات قلم، و غیره- استفاده میکند، اما به جای نمایش یک منو پیرامون دایل برای تغییر ابزارها و جابهجاییها، باید دایل را به دکمههای نرمافزاری پایین نمایشگر نزدیک کرد تا وضعیت استفاده از آنها فعال شود. این نیز یک کاربرد مفید است که افراد را از کلیکهای اضافه رها میسازد و تمرکز بیشتر روی کار -نه روی نرمافزار- را میسر میکند.
دورسی درباره سرفیس استودیو میگوید، "تلاقیِ زمانیِ چیزهایی مثل قلم دیجیتال، صفحه چندلمسی تبلتها و دیگر موارد است که باعث ظهور این تکنولوژی خاص شده. وقتی آن را دیدم خیلی مشعوف شدم."
دایل بدون پشتیبانی توسعهدهندهها هم میتواند برای انجام کارهای اولیه در هر اپی استفاده شود زیرا تیم ویندوز تعدادی از کارکردهای دایل را در ویندوز ۱۰ قرار داده. از جمله انتخاب، اسکرول، و زوم. برای مثال، دایل میتواند Undo و Redo و زوم در فوتوشاپ را انجام دهد. همچنین کاربران میتوانند از دایل در مرورگر Edge و نقشهها هم استفاده کنند.
سرفیس استودیو و دایل آنقدر بینقص در کنار هم کار میکنند که تصمیم مایکروسافت برای قرار ندادن دایل در جعبه استودیو عجیب به نظر میرسد. در عوض باید آن را جداگانه به قیمت ۹۹ دلار بخرید. دایل با سایر کامپیوترهای مجهز به آپدیت سالانه ویندوز ۱۰ نیز کار میکند، اما فقط سرفیس استودیو امکان استفاده از آن روی نمایشگر را دارد.
رونمایی از سرفیس دایل تحقق آرزوی دیرین مایکروسافت است که سابقهاش به سال ۲۰۰۷ برمیگردد، زمانی که کامپیوتری به شکل میز با نام سرفیس معرفی کرد. (محصولی که موفق نشد و فقط نامش را به تبلتهای جدید مایکروسافت انتقال داد.) برای آن پروژه، بیتیش و گروهش از دوربینهای فروسرخی کمک گرفتند که اشیای روی سرفیس را شناسایی میکردند-مثل یک بازی تختهای با قطعات واقعی.
او میگوید، "در اصل ما میخواستیم اشیای فیزیکی با اشیای دیجیتال تعامل داشته باشند." حالا دایل همین کار را میکند، به طوری که تاکید سرفیس استودیو بر روی فعالیت خلاقانه را برجستهتر میکند.
بدرود سینتیک؟
از برخی جنبهها بزرگترین رقیب سرفیس استودیو هیچ کدام از مکها نیستند، بلکه Cintiq ساخت شرکت وکوم است؛ محصولی متشکل از یک قلم و صفحه لمسی دیجیتال که بین طراحان و نقاشان محبوبیت زیادی دارد. مدل 27QHD touch آن با نمایشگر ۲۷ اینچی لمسی و قلم، ۲۸۰۰ دلار قیمت دارد. تازه در کنار آن باید یک ویندوز پیسی یا مک هم خرید زیرا مستقل کار نمیکند.
اما سرفیس استودیو قابلیتهای یک دفتر طراحی دیجیتال و کامپیوتر را یکجا ارائه میکند. پِنِی میگوید، "ما میخواهیم همه چیزهایی که روی میزتان پخش هستند و فکر میکنید برای کار به آنها نیاز دارید را حذف کنیم، از جمله کاغذ، سینتیک یا دیگر چیزها را. نمیخواهم بگویم دوره سینتیک تمام شده، چون طرفدار وکوم هستم اما محصول ما، جایگزین آن محصول است."
مایک کرالیک، طراح و موسس Penny Arcade میگوید، "تمرکز کردن روی یک دستگاه حس خوبی دارد." او یکی از چند هنرمندی بود که مایکروسافت برای تست اولیه استودیو و دایل انتخاب کرد. و قبل از اینکه استودیو را بگیرد، میزش قلمروی سینتیک بود.
"میز من برای نقاشی بوده و خواهد بود: روی سینتیک بازی نمیکردم، و حتی اگر هم میخواستم شدنی نبود، چون سینتیک عمودی نمیشود. اگر هم ایمیلی میرسید باید روی لپتاپ جوابش را میدادم."
تنها تردید او درباره دایل این است که هنوز امکان شخصیسازی طبق نظر او را ندارد: "دایل خیلی خوشدست است و از اول با نرمافزار مورد استفاده من هماهنگ شده، اما دوست دارم آن را برای برنامههای مختلف شخصیسازی کنم."
افرادی مثل کرالیک کار طراحیشان را در خانه انجام میدهند اما سرفیس استودیو پتانسیل این را دارد که شرکتهای طراحی را هم تسخیر کند. در یک سناریو حتی میتوان قیمت استودیو را هم توجیه کرد: آژانسهای تبلیغاتی یا استودیوهای طراحی که کارمندانشان در کنار کامپیوتر باید سینتیک هم داشته باشند با خرید سرفیس استودیو صرفهجوییهای بزرگی خواهند کرد-البته به شرط اینکه ضدمایکروسافت نباشند. کرالیک میگوید سرفیس پرو ۳ و ۴ به بهبود وجهه مایکروسافت بین گروههای خلاق کمک کردهاند.
پِنِی به نظر انتظارات واقعگرایانهتری درباره پذیرش سرفیس استودیو بین خریداران دارد، به خصوص که قیمتش آن را در رده بالای بازار قرار میدهد. او میگوید، "برداشت اشتباه نکن، انتظار دارم فروشش عالیتر از عالی باشد، اما خب ۳۰۰۰ دلار کم پولی نیست، این یک محصول ممتاز است برای طراحان و خلاقان، نه یک پیسی ۸۰۰ دلاری."
با این حال آن را محدود به کاربران تجاری نیز نمیداند. میگوید، "آدمهای خلاق همه جا هستند، خیلیها فقط به خاطر زیبایی این دستگاه آن را برای خانهشان میخرند."
درباره پیشبینی فروش اضافه میکند، "عجلهای نداریم. این محصولی نیست که بخواهم نگران باشم که آیا باید روز اول صد هزار تا از آن باید بسازیم یا یک میلیون یا ده میلیون یا بیست میلیون. به مقدار کافی میسازیم تا مردم بتوانند از نزدیک ببیند و آن را امتحان کنند."
وضع گروه سرفیس در مایکروسافت باثبات است و نیازی به یک موفقیت فوری ندارند. همین چند سال قبل مردم اولین سرفیس را مسخره میکردند، اما حالا دیگر نه. در جدیدترین گزارش مالی مایکروسافت گفته شد که فروش سرفیسها (بیشتر سرفیس پرو ۴ و سرفیس بوک) در فصل اخیر به ۹۲۶ میلیون دلار رسیده است که نسبت به فصل مشابه پارسال رشد ۳۸ درصدی نشان میدهد. فروش عمده بالاتر از ۵۰۰ دستگاه به شرکتها نیز ۷۰ درصد رشد سالانه نشان میدهد -این آمارها نشان میدهند که پیسیهای مایکروسافت با استراتژی تاکید بر افزایش بازده در محیط کار، همخوانی کامل دارند.
این رشد نشان از درک صحیح بازار توسط پِنِی دارد و احترام او را در داخل مایکروسافت بالا برده. به نظر میآید که به لطف این موفقیتها، او و افرادش آرامشی پیدا کرده بودند تا بهترین سرفیسی که میخواستند را بسازند.
با این حال او ماموریت را مختومه نمیبیند. در پایان دیدار، ویدیوی تبلیغاتی سرفیس استودیو را نمایش میدهد که قرار است در مراسم پخش شود. روی آن بازخوانی ترانه "تخیل ناب" از فیلم ویلی وانکا و کارخانه شکلات با بازی جین وایلدر مونتاژ شده. تصاویری جذاب از دستگاه پخش میشود؛ نمایشگر باریک، بازوهای کرومی، کار با دایل روی صفحه نمایش، خلاقیت افراد با این دستگاهها. تعدادی از طراحان مایکروسافت و توسعهدهندگان دایل هم در آن هستند. کلیپی دیدنی است.
در حالی که به سمت خروجی تالار میرویم، پِنِی تردیدش درباره موسیقی انتخابی برای کلیپ را در میان میگذارد و مطمئن نیست که چقدر در مراسم رونمایی با حضار ارتباط برقرار خواهد کرد.
میگوید، "موقع خلق محصول، به خصوص در این مرحله، کجخیالی به آدم حمله میکند. با قدرت پیش میروی و فرزند جدیدت را در نظر داری، و نمیخواهی کوچکترین اشتباهی آن را به خطر اندازد."
پیشبینی موفقیت و شکست کار سختی است، اما از همین الآن واضح است که مایکروسافت با سرفیس استودیو فکری نو به عرصه کامپیوترهای رومیزی آورده است.