همیشه اختراعات بزرگ با تغییر و تحولات غیرمنتظرهای همراه هستند. بهطور طبیعی ما به امکانات و فناوریهای موجود خو میگیریم و سبک زندگی خود را با آنها تطبیق میدهیم تا اینکه ناگهان ایدهای بهظاهر ساده به تغییراتی عظیم و پیشبینینشده منجر میشود.
بهعنوانمثال تلفن حدود ۱۰۰ سال بخش جدانشدنی زندگی ما بود ولی هیچوقت بیشتر از یک ابزار ارتباطی صرف محسوب نمیشد؛ تا اینکه به وسیلهای قابلحمل تبدیل شد و ناگهان چهرهی دنیا را عوض کرد. اینترنت تا دو دهه بعد از اختراع هیچ نقش عمدهای در زندگی روزمره نداشت ولی بهمحض اضافه شدن امکانات آموزشی، تفریحی و خرید و فروش بهیکباره مورد استقبال همگانی قرار گرفت. ما سالها بدون احساس نیاز به تغییر، همهی محتوای دیجیتال خود را در قالب عکسهای فیزیکی، پرینتهای کاغذی، سی دی و انواع حافظههای قابلحمل نگهداری میکردیم تا اینکه جف بزوس (Jeff Bezos) ایدهی ذخیرهسازی ابری را به سرانجام رساند. وقتی خلاقیت فردی با نبوغ فنی همراه میشود، ظهور خطمشیها و ظرفیتهای جدید اجتنابناپذیر است.
یک ایدهی جدید همواره گروهی مخالف سرسخت دارد که با در نظر گرفتن بدترین حالت ممکن به انتقاد و تلاش برای جلوگیری از تحقق آن میپردازند. بهعنوان نمونه تلفن همراه به دلیل احتمال سرطانزا بودن امواج آن یا امکان استفاده بهعنوان ابزار شنود و مکانیابی ناخواسته همیشه در معرض انتقاد است. بدون شک رعایت احتیاط در برخورد با فناوریهای نوین و آشنایی با عواقب ناخوشایند احتمالی استفاده از آنها عاقلانه است ولی معمولا مخالفان و منتقدان سرسخت انگیزههای دیگری دارند. جدیترین مخالفان ایدهی خودروی الکتریکی غولهای صنعت نفت و خودرو بودند تا اینکه شرکت تسلا توانست قابلیتهای فنی و تجاری این ایده را به اثبات برساند.
در حال حاضر هوش مصنوعی در همهی جنبههای زندگی حضور دارد؛ از جمله فناوریهای جدید تشخیص و درمان یا کنترل ترافیک ولی بااینوجود مشخصا موضوع جنجال بزرگ بعدی نیز است. آیا واقعا روزی هوش مصنوعی بر انسان غلبه خواهد کرد؟ آیا واقعا در آینده انسان با عواقبی فاجعهبار مثل سناریوهای علمی-تخیلی ترمیناتور و ماتریکس روبهرو خواهد شد؟ آیا نوادگان ما به انسانهای از کار افتاده و تنبل انیمیشن وال-ای تبدیل خواهند شد؟
این اولین دوراهی جنجالبرانگیز انسان عصر مدرن نیست و آخرین هم نخواهد بود. برای تصمیمگیری درست باید همهی پیشزمینههای ذهنی خوب و بد را رها کرده و حقایق را بررسی کنیم.
باوجود اینکه همهی پیشرفتهای ما محصول هوش هستند ولی موضعگیری در مورد هوش - مصنوعی یا واقعی- و همینطور همهی نوآوریهای حاصل از آن باید با دقت کامل انجام شود. هر نوع قضاوت کورکورانه و پیشداوری بدون مطالعه عامل بازدارنده پیشرفت انسان است. آلفرد نوبل بعد از فراهم کردن امکان دسترسی به نیروی ویرانگر دینامیت به این مسئله پی برد و با تأسیس بنیاد نوبل، بهجای تلاش برای مسدود کردن نوآوری و پیشرفت، مسیری مؤثر برای جهت دادن به آن ایجاد کرد.
در دنیایی لبریز از مشکلات غیرقابلحل مانند قحطی، جنگ و بیماری نمیتوان گفت که هوش بیشتر و مؤثرتر مشکلات انسان را افزایش خواهد داد. وقتی خودروهای خودران بهتر میبینند، بهتر واکنش نشان میدهند و اطلاعات بیشتری دارند، چطور میتوان هوش مصنوعی را محکوم کرد. وقتی عمل جراحی به کمک تجهیزات ماشینی هوشمند بسیار سریعتر و مؤثرتر انجام میشود و جراحت بیمار نیز زودتر التیام پیدا میکند، چرا باید هوش مصنوعی را کلا مضر و خطرناک دانست.
همزیستی انسان و ماشین پدیدهی جدیدی نیست. در زندگی مدرن هزاران وسیلهی کاربردی و مفید مورداستفاده قرار میگیرد و وجود آنها مدیون افراد کنجکاو و بلندپروازی است که در ساخت ابزاری با قابلیتهای فراتر از توانایی انسان تردید نکردهاند. هر ایدهی جدیدی میتواند حلقهی دیگری از زنجیرهی بلندپروازی و نوآوری انسان باشد که با بهکارگیری چماق، کنترل آتش و اختراع چرخ آغاز شده است.
باید دید جدیدترین حلقهی این زنجیره یعنی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی و بهطور خاص روبات چه تفاوتی با بقیهی حلقهها دارد که به بروز اینهمه هیاهو منجر شده است. ماساهیرو موری (Masahiro Mori) حدود ۵۰ سال پیش متوجه شد ابزارهایی که به هر شکل عملکرد انسانگونه داشته باشند، میتوانند به برانگیخته شدن حس انزجار و نفرت منجر شوند. آخرین نمونهها از این حس انفجار به شرح زیر هستند:
- اخیرا چت بات Tay به انتشار پستهای توهینآمیز در توییتر وادار شد. بعدازاین اتفاق پیتر لی، نایبرئیس بخش تحقیقات مایکروسافت عدهای دارای نیت سوء در مورد ربات را مقصر اعلام کرد.
- چندی پیش برای مطالعهی نوع برخورد انسان با روباتها، یک روبات کولهگرد دارای رفتار و ظاهر دوستانه به نام هیچ بات (HitchBOT) سفر خود به دور دنیا را آغاز کرد. تابستان گذشته و مدت کوتاهی بعد از شروع سفر، هیچ بات در ایالاتمتحده تکهتکه شد.
- ۶ سال از معرفی سیری (Siri) اپل گذشته است ولی هنوز عدهی زیادی از این دستیار خصوصی هوشمند دل خوشی ندارند و با کوچکترین نقص آن را به باد انتقاد و اعتراض میگیرند.
نمیتوان موضع انسان در قبال ماشین را یک رویکرد کاملا خصمانه و مخالف دانست، ولی برای بعضی از ما هوش مصنوعی عامل نامیدی، اضطراب و حتی خشم محسوب میشود. شاید حضور هوش مصنوعی در محیط کار انسان کاملا مخرب و جنجالبرانگیز نباشد ولی مطمئنا باعث ناراحتی و نارضایتی خواهد شد. آپتون سینکلر در سال ۱۹۳۴ در این مورد نوشت:
وقتی زندگی بر ایدههای قدیمی پایهگذاری شده، درک ایدههای جدید سخت است.
ممکن است کسانی که در محیطهای اداری کار میکنند فراگیر شدن هوش مصنوعی را یک وضعیت آرمانی و مطلوب بدانند. اتوماسیون به شکل خیرهکنندهای کارهای یکنواخت اداری را آسان میکند ولی نسل جدید تجهیزات کاربردی اداری بیشتر مانند همکارهایی هوشمند به نظر میرسند تا ابزاری برای تسهیل کار. تحت هر شرایطی همیشه انسانها ناگزیر از انتخاب بین ترس از ناشناختهها و در جا زدن یا حرکت روبهجلو همراه با امواج پیشرفت هستند.
حرکت روبهجلو، رویکرد جدیدی نیست و همیشه لازمهی موفقیت محسوب میشود. با هوش مصنوعی یا بدون آن؛ برای کسانی که در ردههای پایین مشغول به کار هستند و تمایلی به افزایش سطح دانش و مهارتهای خود ندارند، هر رقابت کاری، هر نیروی کار جدید و کارآمد، هر رکود اقتصادی و ... عامل بالقوهی بیثباتی شغلی است. کسانی که به یادگیری و بهتر شدن تمایل نشان میدهند، طبعا موفقتر هستند و امنیت شغلی بیشتری دارند. این قانون همیشه بر مشاغل انسان حاکم بوده و خواهد بود.
ماشینهای هوشمند هیچگاه نیاز به کسبوکار، سوددهی یا رشد اقتصادی را از بین نخواهند برد. در آینده کارآفرینان با استفادهی بهینه از فناوریهای نوین به ایجاد مشاغل جدید ادامه خواهند داد و برای تصدی این شغلها به افرادی که جرات دنبال کردن رؤیاهای خود و همراه شدن با امواج پیشرفت را دارند، نیاز خواهند داشت. در این چرخهی بیپایان، هوش مصنوعی باوجود همهی تواناییها و قابلیتها فقط یک ابزار جدید است.