نخبههای سیلیکون ولی، بیش از حد ارزشگذاری شدهاند
زمانی مردم کسبوکارهای نخبه و بسیار موفق یا بهاصطلاح «یونیکورن» را به چشم شرکتهایی نادر میدیدند؛ ولی در حال حاضر آمریکا میزبان بیش از ۱۰۰ شرکتی است که با پشتوانهی سرمایهی خود، بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارند. سؤال اینجا است که آیا یونیکورنها مثل اسمشان، لباسی جادویی به تن دارند؟ پروفسور ایلیا استریبولاف، استاد دانشگاه تجارت استنفورد، در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که این شرکتها، حدود ۵۱ درصد بیش از ارزش واقعی خود قیمتگذاری میشوند. حتی در برخی موارد، شرکتهای انرژی مانند سولارسیتی و شرکتهای فنی مانند کبیج، ۱۰۰ درصد بالاتر از نرخ واقعی بازار ارزشگذاری شدهاند.
جعبه سیاه ارزش بازار
تعین ارزش یک استارتاپ، میتواند چالشبرانگیز باشد. بیشتر استارتاپها سریع رشد میکنند و سود آنچنانی ندارند؛ بعلاوه تقریباً همهی آنها ساختار مالی پیچیدهای دارند. آنها در چندین مرحله سرمایه خود را افزایش میدهند، به سرمایهگذارها پیشنهاداتی انحصاری میدهند و تضمین میکنند که سرمایهشان تحت حفاظت است. به همین ترتیب هم سهام را قیمتگذاری میکنند. محققان میگویند هر یونیکورن بهطور متوسط ۸ کلاس سهام برای قشرهای مختلف سرمایهگذار دارد: بنیانگذاران، کارمندان، سرمایهداران خصوصی، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و دیگران.
این ساختار پیچیدهی مالی باعث میشود ارزشگذاری استارتاپها از روی آخرین سری قیمتها و با توجه به سهام ممتاز آنها انجام شود. بااینحال محققان میگویند این امر دقیقاً منعکسکنندهی برخوردی که با سرمایهگذاران میشود نیست. برای مثال گاهی به برخی از سرمایهداران قول میدهند که در اولین عرضهی عمومی سهام، پولشان ۱.۵ تا ۲ برابر ارزش پیدا کند. درحالیکه ممکن است ارزش واقعی سهام بسیار پایینتر از این حد باشد. بهبیاندیگر، یونیکورنها با سهامی بیارزش، وعدههایی بسیار بالا به سرمایهگذاران میدهند.
برای مثال، شرکت اسپیس ایکس در سال ۲۰۰۸ بعد از اینکه چندین آزمایش موشکی ناموفق داشت، دچار رکود شد. این شرکت به سرمایهگذاران خود قول داد که پولشان بهزودی ارزشی دو برابر پیدا میکند و شرکت هم در اولین فرصت با آنها تسویه حساب خواهد کرد. چنین پیشنهاد فریبندهای باعث شد سرمایهداران پول بیشتری به این شرکت واریز کنند و ارزش شرکت دوباره بالا رفت.
ارزیابی دقیقتر
بهمنظور حل چنین مشکلاتی ،پروفسور استریبولاف و همکارش ویل گورنال، استاد دانشکده تجارت سادر، مدلی تهیه کردند که در آن با توجه به مدت و شرایط هر قرارداد، متغیرهای مختلفی مورد تجزیهوتحلیل قرار میگرفت تا مشخص شود هرکدام از این متغیرها چگونه بر ارزشگذاری شرکتها تأثیر میگذارند. آنها استارتاپ اسکوئر را که ۶ میلیارد دلار ارزشگذاری شده بود، در مدل خود مورد آنالیز قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که ارزش واقعی این شرکت باید معادل ۲.۲ میلیارد دلار باشد. این شرکت در سال ۲۰۱۵ در عرضهی عمومی اولیه سهام خود ۲.۶۶ میلیارد دلار درآمد داشت.
این دو محقق معتقدند که هدف مدل آنها، برآورد ارزش واقعی شرکتها است که میتواند قاعدهی بهتری برای ارزش مورد انتظار نهایی باشد.
گرچه این مدل برای تعیین ارزش هر استارتاپی قابل استفاده است، ولی محققان بیشترین تمرکز خود را بر شرکتهایی گذاشتهاند که بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارند. آنها از پروندههای حقوقی شرکتی و دادههای مرکز اطلاعات سرمایهگذاری تجاری استفاده کردند و ۱۱۶ شرکت را مورد بررسی قرار دادند. شرکتهای موردمطالعهی آنها، یونیکورنهایی بودند که بعد از سال ۱۹۹۴ تأسیس شده بودند و تا سال ۲۰۱۴ ارزش بیشتری پیدا کرده بودند. از بین شرکتهای مورد مطالعه، ۵۶ مورد وقتی تحت آنالیزهای مدل قرار گرفتند، از رستهی یونیکورنها خارج شدند. تمامی ۱۱۶ شرکت بیش از ارزش واقعی خود بها گذاری شده بودند و ۱۱ مورد هم ۱۰۰ درصد قیمت کاذب داشتند.
چرا ارزش واقعی اهمیت دارد؟
علاقه به سرمایهگذاری در شرکتهای تجاری رو به افزایش است. مالکان صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری مشترک در آمریکا (نظیر Fidelity و T. Rowe Price) علاقهی خود را به سرمایهگذاری در یونیکورنها نشان دادهاند، بعلاوه در سال گذشته سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) در یونیکورنها ۱۰ برابر سال قبل بوده است. ظهور بازارهای سهام ثالث به سرمایهگذاران بیشتری اجازه میدهد وارد این عرصه شوند و مهمتر از همه، بسیاری از نیروهایی که در سیلیکون ولی مشغول به کارند، دستمزد بسیار ناچیزی دریافت میکنند و مابقی طلب خود را سهام میگیرند؛ به این امید که آیندهی بهتری داشته باشند.
با این حال حتی متخصصان حرفهای مالی هم معتقدند که ارزش آتی این سهام، معادل با ارزش واقعی شرکتها است.
آنها امیدوارند با تفسیر شاخصهای مرسوم صنعتی، بتوانند سرمایهگذاران VC، بنیانگذاران، کارکنان ،سرمایهداران، تنظیمکنندهها و مشاوران را از این مسئله آگاه کنند.