گفتگویی با خالق Songza؛ اگر گوگل استارت آپ شما را خریداری کند چنین احساسی خواهید داشت
لازم به ذکر است که راسکین در زمان تصاحب Songza توسط گوگل در تیم این سرویس نبود؛ او در سال 2008 این سرویس را به یکی از شرکتهای آمازون به نام Amie Street واگذار کرد. اما او از مدتها پیش مشغول خلق ابزارهای بسیار جالبی بوده است. زمانی که تنها ۲۰ سال داشت، او یک رابط انسانی نظیر سیری اپل برای کامپیوترها ساخت که البته بجای صوت، از طریق تایپ کردن دستور یا سوال عمل میکرد. این پروژه به یک استارت آپ با نام Humanized منتهی شد که این بار توسط موزیلا و در سال 2008 خریداری شد. او در شرکت موزیلا و بر روی مرورگر فایرفاکس، راهبری خلاقیتها را بر عهده داشت، بر روی مرورگر موبایل کار کرد و بسیاری پروژههای دیگر...
راسکین پس از آن استارت آپ جدیدی در زمینهی اپلیکیشنهای سلامت راهاندازی کرد و نام Massive Health را بر آن نهاد که در سال 2013 توسط Jawbone تصاحب شد و اکنون او نقش معاون ارشد نوآوریها را در این شرکت بر عهده دارد. در طول این مسیر، راسکین کسی بود که اولین مختصات ژئولوکیشن را برای وب نوشت که بر اساس آن مکان آیتمهای مختلف نقشهبرداری میشود. همچنین او راه جدیدی برای مقابله با حملات فیشینگ ایجاد کرد و استارت آپ Bloxes را نیز که با استفاده از مقوا به ساخت گجتهای جالب میپرداخت راهاندازی کرد.
راسکین در حالی تمامی این موارد را به سرانجام رساند که از دبیرستان اخراج شده بود و مستقیما به کالج رفت تا ریاضیات و فیزیک بخواند. ممکن است خلاقیت و نوآوری راسکین مسالهای باشد که ریشه در ژنتیک او دارد؛ او فرزند خالق مکینتاش اپل یعنی جف راسکین است. آزا راسکین میگوید:
ایدههای فوقالعاده تقریبا همیشه در صورت وجود ادراک ایدههای فوقالعادهاس هستند. بنابراین اگر میخواهید ایدههای فوقالعاده داشته باشید، زمینههای دانشی بسیاری را فرا گرفته و سپس به ترکیب آنها بپردازید. من باهوشترین ریاضی دان یا فیزیک دان نیستم. بلکه آنچه که باعث میشود ایدههای ناب به ذهنم برسد، ترکیب همین زمینهها با یکدیگر است.
بیزینس اینسایدر موفق به انجام گفتگویی با راسکین شده و از او در خصوص احساسش درباره خریده شدن پروژهاش توسط گوگل سوال کرده است.
بیزینس اینسایدر: به ما در خصوص Songza بگو. چه چیزی الهام بخش تو برای ایجاد این سرویس بود؟
من در آن رمان ۲۲ یا ۲۳ ساله بودم. در دوران دبیرستان من را بعنوان یک طرفدار دو آتشهی موسیقی کلاسیک میشناختند. من دور دنیا را برای اجرای موسیقی در یک ارکسترا سفر کردم. زمانی که Green Day از رادیو پخش میشد فورا میگفتم خاموشش کنید. اما بالاخره یک روز با خودم گفتم که اصلا این Green Day چیست؟ در آن موقع فهمیدم که موسیقی به هیچ وجه حالت اجتماعی ندارد. شما میتوانستید موسیقی را بر روی آیپاد خود گوش کنید اما اگر هوس میکردید گاهی به اشتراک موسیقیهای خود با دیگران بپردازید هیچ راهی وجود نداشت؛ بنابراین من این راه را بوجود آوردم.
ما وب را برای یافتن موسیقیها ایندکس کردیم. ارزش نهایی، در قابلیت یافتن سادهی موسیقیها نهفته بود. و اینگونه بود که در نهایت، Songza به شکلی که امروزه آن را میشناسیم به وجود آمد.
باعث خجالت است اما اولین موسیقی که بر بستر Songza پخش کردم، آهنگ When September Ends از همان Green Day بود. در نهایت نیز تنها در هفتهی اول به آمار پخش یک میلیون موسیقی دست پیدا کردیم.
بیزینس اینسایدر: از اینکه میبینی این پروژه که خودت به اجرای آن پرداختی اکنون توسط گوگل تصاحب شده چه احساسی داری؟
من موفقیتهایم را فراموش میکنم. زمانی که بزرگ میشدم پدرم همیشه این جمله را میگفت که تو تنها بر اساس کار بعدی خود ارزیابی میشوی. این همان راه زندگی او در این دنیا بود؛ دنیایی که مکینتاش را به آن ارائه کرد. او چگونه ممکن بود بتواند کاری بکند که از پروژهی قبلی پیشی بگیرد؟ تنها راه، نادیده گرفتن موفقیت قبلی است.
بسیاری از افراد به سراغ من آمده و میگویند که "تو Songza را ایجاد کردی که من هر روز از آن استفاده میکنم" و من در پاسخ میگویم که "آه، آره... فکر میکنم من این کار را کردم".
فرض کنید که یک عموزاده دارید، تصور کنید که او قرار است برای مدتی با شما زندگی کند. او بسیار برای شما عزیز و ارزشمند بوده و اکنون با یک دختر بینظیر ازدواج کرده. در این حالت شما چنین احساسی خواهید داشت که به او بگویید "به تو تبریک میگویم، من بسیار برای تو خوشحالم". این احساسی است که من در مورد خریده شدن Songza توسط گوگل دارم.
بیزینس اینسایدر: میتوانی اندکی ما را در جریان این معامله قرار دهی؟ چرا گوگل باید Songza را بخواهد؟
بخشی از دلیل تصاحب این سرویس، به تیم آن برمیگردد. افراد حاضر در تیم Songza بسیار با اشتیاق هستند و به خوبی فضای فعالیتی خود را میشناسند. پایگاه کاربری Songza در قیاس با پایگاه کاربری گوگل کوچک است (Songza حدود 5.5 میلیون کاربر فعال دارد). اما ساختن گروهی از مردم که مشترک شده و برای موسیقی پول بپردازند کار بسیار دشواری است. مردم بسیار به Songza اهمیت میدهند. این سرویس قادر است حالت شما را دریافت کرده و بر اساس آن موسیقیهایی را ارائه نماید و این حقیقت که این سرویس این همه مشتری که پول پرداخت میکنند دارد بدین معنا است که تیم آن کار خود را به درستی انجام دادهاند. اما این سرویس هنوز به کل مقیاس اینترنت دست نیافته است.
بنابراین در این میان مسالهای در خصوص بینش محصول Songza وجود دارد که به درد گوگل خواهد خورد. من تا حدودی به مسیر حرکت گوگل توجه کردهام. برای نمونه Google Now را در نظر بگیرید. این سرویس زمانی که گوشی خود را باز میکنید میداند که قصد انجام چه کاری را خوهید داشت. با وجود اینکه من عقاید خاص خودم را در این خصوص دارم (که این سرویسها به مرور در حال گرفتن ارادهی آزاد ما با استفاده از پرت کردن حواس ما به چیزهایی که خودشان میخواهند هستند) اما سرانجام خواهیم دید که حالت و احساسات ما نیز در تکنولوژی مورد استفادهمان تفسیر خواهد شد و Songza بعنوان قطعهای از این پازل عمل خواهد کرد.
بیزینس اینسایدر: تو استارت آپ Bloxes را نیز ایجاد کردهای، شرکتی که ابزارهای گوناگون را با استفاده از مقوا خلق میکند. در خصوص هدست واقعیت مجازی مقوایی گوگل (Google Cardboard) چه نظری داشتی؟
آنچه که رخ داد وضعیت جالبی بود. دو هفته پیش از اینکه آکیولس ریفت مقوایی توسط گوگل معرفی شود، به شکلی کاملا تصادفی من دقیقا همان پروژه را آغاز کرده بودم. من حتی کار بر روی یک پست در وبلاگ را هم برای معرفی طرح خود آغاز کرده بودم تا اینکه ناگهان گوگل پروژهی Cardboard خود را معرفی کرد. از نظر من این پروژه بسیار دوست داشتنی است.
آکیولس با چه قیمتی تصاحب شد... ۲ میلیارد دلار؟ من عاشق این ایده شدم که شما خواهید توانست چیزی شبیه به آکیولس ویآر را در خانهی خود با اندکی مقوا و برنامهنویسی ایجاد کنید.به نظر شما خیلی جالب نیست؟
بیزینس اینسایدر: ما میدانیم که نمیتوانی در خصوص پروژههایت در Jawbone چیزی بگویی. بجز این آیا بر روی چیز دیگری هم مشغول به کار هستی؟
یکی از مواردی که میتوانم در خصوص آن صحبت کنم این است که من در حال نوسازی Bloxes هستم و قرار است ما یک سازهی قابل نصب بزرگ و وسیع در Burning Man ایجاد کنیم که در ۳۰ آگوست رخ خواهد داد. من این پروژه را با نوعی پلاستیک مخصوص ایجاد کردهام که میتواند در مقابل هر رخدادی مقاومت کند. این پروژه یک طرح بسیار بزرگ مشابه با Legoland خواهد بود که میتوان با آن به ساخت هر چیزی پرداخت.
این بود متن گفتگوی این جوان خلاق با وبسایت بیزینس اینسایدر... تصور میکنیم آنچه که به خوبی از صحبتهای راسکین مشخص است، ارزش خلاقیت و توجه ویژهی او به این مساله بوده است. خلاقیتی که برخاسته از سیطرهی علمی بر چند زمینهی دانشی مرتبط و گاه غیرمرتبط بوده و هر بار منجر به ایجاد طرحهای با ارزشی شده که اکنون بسیاری از آنها در اختیار شرکتهای بزرگ فناوری قرار گرفتهاند. تصور میکنید موافقت او با واگذار نمودن سرویسهای موفق خود نتیجهای مثبت برای خود راسکین و نیز سرویسهای مذکور داشته یا تنها به قدرتمندتر شدن شرکتهای بزرگ و ایجاد انحصار انجامیده است؟ نظر شما در این خصوص چیست؟ دیدگاه خود را با ما و سایر خوانندگان زومیت به اشتراک بگذارید.