بسیاری از کمپانیها امروزه تعداد کاربران خود را بهعنوان یک فاکتور ارزشمند برای مقایسه با سرویسهای مشابه منتشر میکنند، اما آیا بهواقع تعداد بالای کاربر را میتوان بهعنوان یک فاکتور اساسی در نظر گرفت؟ آیا تمامی کاربران ارزش برابری دارند؟ آیا ارزشگذاری کمپانیها براساس تعداد کاربران فاکتور خوبی برای سنجش موفق یا غیرموفق بودن یک کمپانی است؟ برای یافتن پاسخ این سوالات بهتر است نگاهی دقیق به آمارهای منتشر شده توسط کمپانیها داشته باشیم و ببینیم که آیا افزایش تعداد کاربران را میتوان بهعنوان یک فاکتور اساسی برای سنجش ارزش کمپانیها در نظر گرفت یا خیر.
ارزش چه کمپانیهایی براساس تعداد کاربران تعیین میشود؟
برای درک بهتر تاثیر تعداد کاربران در ارزشگذاری کمپانیها، بهتر است نگاهی عمیقتر به کمپانیهای حاضر در بورس در حوزهی فناوری داشته باشیم. در ادامه کمپانیهایی را که بخش عمدهی درآمد خود را از طریق نمایش آگهیها به کاربران کسب میکنند، مورد بررسی قرار دادهایم. برای انتخاب کمپانیها چهار فاکتور زیر در نظر گرفته شده است:
- کمپانیهایی که در تالار بورس حضور دارند و سهام آنها بطور عمومی عرضه شده است
- کمپانیهایی که سرویسهای کاربر محور ارائه میدهند
- کمپانیهایی که بخش عمدهای از درآمد خود را از طریق نمایش آگهی به دست میآورند
- کمپانیهایی که از طریق شبکههای اجتماعی نفوذ بالایی میان کاربران دارند
با توجه به معیارهای فوق، چهار کمپانی فیسبوک، لینکدین، یاهو و گوگل انتخاب شدهاند که در ادامه به بررسی موارد مطرح شده در مورد این چهار کمپانی خواهیم پرداخت.
اعداد چه میگویند؟
کمپانیهای مورد بررسی از جملهی کمپانیهایی هستند که وارد تالار بورس شدهاند و از اینرو آمارهای متعددی در مورد تعداد کاربران این چهار کمپانی وجود دارد، در نتیجه در این بررسی از آمارهای ارائه شده در گزارش سالانهی منتهی به ۲۰۱۵ میلادی استفاده شده است تا دادههای قابل مقایسه و نرمالی را در دست داشته باشیم. با توجه به بررسی اعداد مربوط به گزارش مالی کمپانیهای نامبرده، سه دادهی بسیار کاربردی در دسترس قرار گرفت که از جملهی آن میتوان تعداد کاربران، درآمد حاصل در بازهی زمانی مورد نظر و همچنین ارزش کمپانی در بازهی زمانی در نظر گرفته شده اشاره کرد.
برخی از کمپانیها آمار روشنی را از تعداد کاربران سرویس یا سرویسهای خود بهروشنی ارائه نکردهاند، از اینرو برای استخراج موارد مورد نیاز، از منابع و گزارشهای قابل استناد دیگری در زمان انتشار گزارش مالی سالانه کمک گرفته شده است. برای مثال به گزارش گوگل و رسانههایی که از گزارش آنها استفاده شده، سرویس جیمیل ۴۵۰ میلیون کاربر، گوگل پلاس ۴۰۰ میلیون کاربر، اندروید ۹۰۰ میلیون کاربر و سرویس جستجوی گوگل نیز ۱.۳ میلیارد کاربر جستجوکننده دارد. با توجه به اینکه تعداد کاربرانی که از گوگل برای جستجو استفاده میکنند، بیش از سایر کاربران این سرویس است، این تعداد را بهعنوان مبنای تصمیمگیری در نظر گرفتهایم، چراکه به احتمال بسیار زیاد، این تعداد کاربر، کاربران سایر سرویسهای گوگل را نیز در خود جای داده است.
با توجه به اینکه درآمد کمپانیها به صراحت در گزارشهای مالی منتشر میشود، از اینرو با استناد به گزارشهای مالی، درآمد کمپانیها استخراج شده است. البته در مورد گوگل، درآمدهایی نیز از سایر بخشها غیر از کاربران سرویسهای اینترنتی شامل درآمد کل این کمپانی شده بود، که از مبلغ مورد استفاده در این بررسی، حذف شده است. از جملهی این موارد میتوان به درآمد ۹۹۸ میلیون دلاری این کمپانی از موتورولا اشاره کرد.
برای سنجش ارزش کمپانیها نیز از سرویس Google Finance بهره گرفته شده است. برای بررسی آمارهای موجود، در مرحلهی اول ابتدا ارزش روز هر کمپانی را بر تعداد کاربران سرویس مورد نظر تقسیم شده است، همچنین درآمد هر کمپانی نیز بر تعداد کاربران کمپانی مورد نظر تقسیم شده تا درآمد هر یک از کمپانیها نیز به ازای هر کاربر مشخص شود. حاصل محاسبات فوق، بهدست آمدن دو عدد است که برمبنای آن میتوان به ارزش کنونی کاربر براساس درآمد حاصل و ارزش طولانی مدت کاربر دست یافت.
دادهها چه میگویند؟
با جمعآوری و محاسبهی دادههای مورد نظر، نتایج زیر به دست آمده است:
گوگل نشان داده که موتور جستجوی آن یک ماشین پولسازی بدون توقف است، چراکه میتوان این موضوع را از ارزش گوگل مشاهده کرد. همانطور که در نمودار فوق مشاهده میکنید، ارزش گوگل بیش از سایر کمپانیهای مورد بررسی همچون لینکداین، یاهو و فیسبوک است. همانطور که میتوانید در این تصویر مشاهده کنید، درآمد گوگل به ازای هر کاربر بسیار بیشتر از سایر کمپانیهای مورد بررسی است. براساس اعداد به دست آمده میتوان دید که درآمد به ازای هر کاربر برای سه کمپانی یاهو، لینکداین و فیسبوک کمتر از دو دلار است. بخش عمدهای از این موضوع به دلیل درآمد کم از کاربران تحت وب است، از اینرو انتقال کاربران به سوی استفاده از گجتهای موبایل میتواند درآمد کمپانیها به ازای هر کاربر را افزایش دهد، چنانکه یاهو و لینکداین هز این طریق موفق به نزدیک کردن درآمد خود به ۱.۸ دلار به ازای هر کاربر شدهاند.
نرمالسازی دادهها
بهتر است در این مرحله با نرمالسازی دادهها، ارقام میانگین و میانه را به دست آوریم. در این مرحله میتوان به روشنی دید که گوگل بالاتر از میانگین و میزان متوسط دادهها، حرکت میکند. همچنین سهامداران چه انتظاری از درآمدهای حاصل به ازای هر کاربر در بلند مدت دارند.
یکی از مواردی که در دادههای فوق نیز به روشنی اهمیت آن را دید، ارزش کاربران پلتفرمهای موبایل است، بطوریکه هر یک از این کاربران هزینهای ۱.۸ دلاری را برای کمپانی مورد نظر رقم میزنند. مطمئنا در سالهای آینده نیز هزینهی مورد نیاز برای نگهداری یا جذب کاربران جدید افزایش خواهد یافت، چراکه سهامداران در پی افزایش درآمد توسط کمپانیها از جانب کاربران موبایل خواهند بود.
براساس دادههای بهدست آمده، بعید نیست که بزرگترین بازیگران سرویسهای آنلاین بتوانند در هر فصل به ازای هر کاربر درآمدی ۱.۷۲ تا ۳.۷۶ دلاری و در یک سال درآمدی ۶.۸۹ تا ۱۵.۰۶ دلاری را برای کاربران رقم خواهد زد. نکتهای که بسیار جالب توجه است، وابستگی ۸ تا ۱۶ سالهی کمپانیها به کاربران است که ارزش کنونی آنها براساس درآمد را برای کمپانیها توجیه میکند.
کسب و کارهایی که فقط روی کاربران گجتهای موبایل سرمایهگذاری میکنند، باید به دنبال راهی برای افزایش درآمد ۲ دلاری به ازای هر کاربر به ۴ تا ۵ دلار باشند که این موضوع ضامن موفقیت و ادامهی فعالیت این کمپانیها خواهد بود.
نظرات