میراث 13 ساله مدیریت استیو بالمر: یک دهه در سایه بیل گیتس
شاید بتوان نمایشگاه CES 2010 را آغاز سکانداری استیوبالمر در مایکروسافت دانست. شرکت به طور سری در حال کار بر روی تبلتی با نام Courier بود. به جای نمایش یک نمونه آزمایشی از تبلت مذکور، بالمر نمونهای از HP Slate را که در بردارنده ویندوز مایکروسافت بود نمایش داد. استیو بالمر بر روی صحنه با نامبردن از شرکای تجاری مایکروسافت، فعالیتهای انجام شده در مورد تبلت پیسیها توسط این شرکاء را مورد ستایش قرارداد. تبلت پیسی معرفی شده پس از گذشت 10 ماه از زمان عرضه با شکست مواجه شد.
این مسأله را میتوان، یکی از بهترین شانسهای استیوبالمر برای درخشش در سکان هدایت مایکروسافت بود، زیرا تصمیم نهایی برای عدم معرفی و توقف کار بر روی Courier از جانب بیل گیتس اخذ شده بود، در حالی که بالمر میتوانست با اعمال نفوذ، بخشی از تاریخ صنعت کامپیوتر را تغییر دهد. تبلت مایکروسافت قادر به اجرای نسخه کامل سیستم عامل ویندوز مایکروسافت نبود، در نتیجه استیو بالمر نیز مثل همیشه با حمایت از نظرات بیل گیتس در جهت حفظ سیاستهای مایکروسافت با نظر گیتس موافقت کرد. مایکروسافت میتوانست با ارائه تبلت خود نسخهای از آیپد خود را بدون ویندوز داشته باشد، اما شانس برخورداری از آن را از دست داد.
در سال ۲۰۰۸ بیل گیتس با حمایت بالمر، تصمیم خود مبنی بر خداحافظی از شرکتی که خود پایههای آن را بنا کرده بود، عملی کرد. استیو بالمر و بیل گیتس که طی دهههای متمادی در کنار هم محصولاتی فاخر همچون ویندوز و مجموعه آفیس خلق نمودند و طی این دوران، استیو بالمر دست راست بیل گیتس بود. گیتس با تکمیل پروسه مدیرت استیو بالمر رفتهرفته از چرخه اداره مایکروسافت خارج شد. استیو بالمر با تکیه بر صندلی مدیریت با اشاره به عدم نیاز به راهنماییهای بیل گیتس مدیریت خود را در مایکروسافت آغاز کرد اما پس از گذشت ۵ سال از خروج بیل گیتس، استیو بالمر در بحرانیترین انتقال مدیریت در تاریخ مایکروسافت در حال بازنشستگی است.
اگرچه امروز مایکروسافت در تلاش برای بقاء در بازار گوشیهای هوشمند و تبلتهاست. در آن دوره، مایکروسافت بسیار جلوتر از زمان خود بود، اما بالمر بزرگترین تهدیدهای موجود یعنی اپل و گوگل را نادیده گرفت.
بالمر تمامی محصولات پر رونق مایکروسافت را پس از سپری کردن دادگاهی که در اثر انحصارطلبی مایکروسافت بر ضد آن تشکیل شده بود، در سال ۲۰۰۰ از گیتس تحویل گرفت. علیرغم برگزاری دادگاه، مایکروسافت در پی این بود تا با استفاده از ویندوز XP سیطره خود را در دنیای کامپیوترهای رومیزی گسترش دهد، در حالی که همزمان با مایکروسافت اپل در حال کار بر روی آیپاد بود. پس از تلاشهای فراوان و صرف ۱۵۰ میلیون دلار توسط مایکروسافت، اپل در حال تمرکز بر روی صنعت موبایل و در آستانه کسب موفقیت در این حوزه بود. این تغییرات مصادف با آغاز دوران ۱۳ ساله تصمیم گیری استیو بالمر در مایکروسافت بوده و زمانی مناسب برای او بود تا ثابت کند که مایکروسافت میتواند در حوزههای دیگری علاوه بر ویندوز و آفیس فعالیت نماید .زمانی که استیو بالمر سکان هدایت مایکروسافت را بر عهده گرفت مایکروسافت در حال آمادهسازی نرمافزارهایی برای سازندگان گوشیهای تلفن همراه ازجمله Samsung ،HTC ،Palm ،Motorola و... بود که از بستر نرمافزاری مایکروسافت استفاده میکردند. اگرچه امروز مایکروسافت در تلاش برای بقاء در بازار گوشیهای هوشمند و تبلتهاست. در آن دوره، مایکروسافت بسیار جلوتر از زمان خود بود، اما بالمر بزرگترین تهدیدهای موجود یعنی اپل و گوگل را نادیده گرفت.
مایکروسافت به ناگاه خود را در موقعیتی بسیار عقبتر از دیگران یافته بود در حالی که تلاشهای فراوانی برای ارائه سیستمعامل خود بر روی گوشیهای هوشمند و لمسی انجام داده بود که در حال تسخیر بازار بودند. استیو بالمر چندی پس از معرفی iPhone با بیان اینکه مایکروسافت یکی از بهترین سیستمعاملهای حال حاضر جهان را برای انواع گوشیهای موبایل دارد سیاست اپل در عدم استفاده از قلم را برای کار با صفحه لمسی به باد انتقاد گرفته و با تحسین سیاستهای خویش بر استفاده از قلم در مدلهای آتی نیز اشاره کرد، اما امروزه مایکروسافت با قبول شکست، در حال تلاش برای کسب سهمی از بازار جهانی با محصولی جدید با نام Windows Phone است. همزمان با تغییر سیاستهای مایکروسافت در حوزهی گوشیهای هوشمند، گوگل با تقلید از مایکروسافت در حال توسعه اندروید برای سازندگان گوشیهای هوشمند بود. اپل نیز در حال توسعهی iPhone و تبدیل آن به تک ستاره دنیای گوشیهای هوشمند بود. استیو بالمر با تبعیت از سیاستهای کاری که با استفاده از آنها با ویندوز به موفقیت رسیده بودند، مایکروسافت را تبدیل به یک کمپانی شکست خورده در زمینه گوشیهای هوشمند نمود.
همزمان با تغییر سیاستهای مایکروسافت در حوزهی گوشیهای هوشمند، گوگل با تقلید از مایکروسافت در حال توسعه اندروید برای سازندگان گوشیهای هوشمند بود.
بزرگترین اشتباه استیو بالمر در دوران مدیریتش در مایکروسافت ویندوز ویستا بود که برای ادامهی موفقیتهای ویندوز XP پا به عرصهی وجود نهاد. ویندوز ویستا بهدلیل پروسهی پیچیدهی توسعه به دفعات متعدد با وقفه مواجه شد. مایکروسافت با خلف وعده، بسیاری از امکانات برشمرده برای این سیستمعامل را عرضه نکرد و با عرضهی این سیستمعامل بسیاری از سیستمها و لپتاپهایی که این سیستمعامل برای کار آنها عرضه شده بود قادر به اجرای این سیستمعامل نبوده در نتیجه قادر به استفاده از امکانات آن نیز نبودند. مایکروسافت ضربهی بعدی را پس از عرضه iMacهای جدید اپل که با هدف کسب درصد بیشتری از بازار با شعار «به کمپین مک بپیوندید.» عرضه شدند، دریافت کرد. تبلیغات اپل حاوی تصویری از یک کامپیوتر ویندوزی بود که استیون سینوفسکی در حال کار با آن و توسعهی آفیس جدید برای ویندوز 7 بود که قرار بود در پاسخ به شکایتهای متعدد از ویندوز ویستا، یک سال پس از ویندوز ویستا عرضه شود.
استیو بالمر که همیشه از نظرات بیل گیتس در مورد تولید محصولاتی با محتوای خلاقانه و پیشرفته حمایت کرده بود در زمان تصدی سمت مدیر عاملی نیز از این خط مشی پیروی کرده و مایکروسافت را وارد حوزههای جدیدی از تکنولوژی کرد. مایکروسافت با حضور رقبایی همچون سرویس ابری آمازون و همچنین iCloud اپل احساس خطر میکرد، چون سرویس ابری مایکروسافت، Azure به همراه محصولات تجاری و سرور تبدیل به یکی از مهمترین فاکتورهای رشد مایکروسافت شده بود. همچنین کنسول بازی این شرکت یعنی Xbox با استقبال خوبی مواجه شده بود که در همین راستا با نظارت استیو بالمر Kinect نیز معرفی گشت. به مدد کسب موفقیتهای فراوان در حوزهی کسب و کار تجاری محصولاتی همچون Office 365، مایکروسافت تمرکز خود را برای رفع ضعفهای خود به کار گماشت.
در دوران مدیریت بالمر، سهام مایکروسافت سه برابر شده و درآمد کسب شده توسط مایکروسافت به دوبرابر مقداری رسید که در ابتدای تکیه بالمر بر مسند ریاست بود و این حاکی از شمه بالای اقتصادی بالمر بود.
در دوران مدیریت بالمر، سهام مایکروسافت سه برابر شده و درآمد کسب شده توسط مایکروسافت به دوبرابر مقداری رسید که در ابتدای تکیه بالمر بر مسند ریاست بود و این حاکی از شمه بالای اقتصادی بالمر بود که توانسته بود ویندوز و نرمافزار آفیس را از دل کورانهای متعدد به سلامت عبور دهد. او تمام عمر خود را در مایکروسافت سپری کرده است، اما تعهد بیچون و چرای وی به سیاستهای کاری گیتس و فقدان آینده نگری مایکروسافت را در موقعیت بغرنجی نهاده است. ویندورفون مایکروسافت با کسب سهم ۳.۷ درصدی از بازار پس از گذشت سه سال از زمان عرضه و ویندوز ۸ با احتمال موفقیت کم از جمله عواملیاست که مایکروسافت را در موقعیت نامتعادلی قرار دادهاست.
بهطور قطع هیچیک از تصمیمات بالمر بهاندازهی تصمیم وی برای توقف پروژه Courier که توسط یکی از طراحان آیندهنگرمایکروسافت J.Allard مطرح شده بود، بحثبرانگیز نیست. Courier تنها پروژهی طراحی شده توسط J.Allerd نبود که توسط بالمر با مخالفت مواجه شد، پخش کننده موسیقی Zune و تلفن هوشمند Kin از جمله طرحهایی هستند که در اثر تصمیمات سؤال برانگیز بالمر از چرخهی حیات خارج گشته و در نهایت موجبات شکست مایکروسافت را فراهم نمودند.
رویکرد جدید بالمر برای بازگرداندن مایکروسافت به مسیر موفقیت نیز نتوانست او و مدیریت ۱۳ سالهاش را از زیر سایهی دوران گیتس و پیسیها خارج کند. در حالی که خبر استعفای او مؤید این ادعا است که او قابلیت تبدیل مایکروسافت بهعنوان یک غول نرمافزاری را به یک شرکت تولید محصولات و خدمات نوین ندارد. او با بازسازی مایکروسافت در راستای اجرای این هدف بود، اما فاز اصلی این چرخه یعنی پیادهسازی این استراتژی بهعهدهی رئیس بعدی مایکروسافت است.
شما چه فکر میکنید؟ آیا میراث به جا مانده از بالمر، نمایشی از قدرت بالای او در مدیریت مایکروسافت است؟ مایکروسافت بعد از استیو بالمر را چگونه میبینید؟