معرفی تأثیرگذارترین تصاویر تاریخ به انتخاب مجله تایم (بخش آخر)

یک‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۰
مطالعه 12 دقیقه
گاهی اوقات یک تصویر به اندازه‌ی یک جهان، حرف برای گفتن دارد. حرف‌هایی که لزومی به بیانشان در قالب کلمات نیست. بلکه تنها نگاه کردن به صحنه‌ای یخ‌زده در زمان و مکان، تمامی آن‌ها را به بیننده منتقل می‌کند.
تبلیغات

لحظات تاریخی و ارزشمند بسیاری در قاب تصویر جاودانه شده‌اند. لحظاتی که آگاهی ما را نسبت به دنیای پیرامونمان افزایش داده و در عین حال راهی برای تغییر و دگرگونی پیش پای انسان گذارده‌اند. مجله تایم اقدام به معرفی برترین تصاویر تاریخی کرده است که نقشی مهم و تأثیرگذار در دنیای کنونی ما دارند. 

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

در بخش‌های پیشین این مطلب، شماری از این تصاویر را همراه شما عزیزان مرور کردیم. در این فرصت، گزیده‌ای دیگر از این تصاویر را به حضور شما معرفی می‌کنیم. با ما همراه باشید.

کپی لینک

چهره‌ی ایدز- عکاس: ترز فرر (Therese frare)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

این صحنه‌ی غم‌انگیز مرگ «دیوید کربی» (David Kerby) است که از طرف اعضای خانواده‌اش احاطه شده است. اما تصویری که «ترز فرر» از مردی ۳۲ ساله در بستر مرگ به ثبت رسانده، چیزی فراتر از نمایش صرف یک صحنه‌ متأثرکننده است.

کربی به بیماری ایدز مبتلا بود که در آن زمان چندان شناخته‌شده نبود و قربانیانش اغلب دور از چشم جامعه با درد و بیماری خود کنار می‌آمدند. در سال ۱۹۹۰ عکس فرر در مجله‌ی لایف (Life) به چاپ رسید و نشان داد چگونه این بیماری ناشناخته قربانی خود را تا مرز نابودی کامل پیش می‌برد. این تصویر یک سال قبل از زمانی به ثبت رسید که روبان قرمز به‌عنوان نماد این بیماری انتخاب شد و البته سه سال قبل از آنکه رئیس جمهور وقت آمریکا «بیل کلینتون» سیاست‌های ملّی مبارزه با ایدز را در دفتر خود در کاخ سفید اعلام کند.

در سال ۱۹۹۲ شرکت «پوشاک بنتون» از نسخه‌ی رنگی از عکس فرر در یک مجموعه آگهی‌های تجاری استفاده کرد . اگرچه بسیاری از مجلات آن زمان از انتشار آن شانه خالی کردند و حتی گروهی خواستار بایکوت کامل آن شدند، اما خانواده‌ی کربی با این امر موافق بودند. چرا که به نظر آن‌ها این مسئله می‌توانست به افزایش آگاهی جامعه نسبت به این بیماری و تبعات آن در زندگی افراد کمک کند.

کپی لینک

جنین 18 هفته‌ای- عکاس: لنارت نیلسون (Lennart Nilsson)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

زمانی که مجله لایف در سال ۱۹۶۵ این تصویر را تحت عنوان «درام زندگی قبل از تولد» منتشر کرد، این مسئله در نزد افکار عمومی آن زمان بسیار مورد توجه و مقبول بود. شاید به دلیل هم‌زمانی با این شرایط خوب بود که عکس نیلسون به چاپ رسید، تصویری که وضعیت جنین انسان در حال رشد را در معرض دید بینندگان قرار داد و در عین حال پرسش‌های تازه‌ای در مورد زمان آغاز حیات به وجود آورد.

مجله لایف در عین حال توضیح داد این جنین از درون رحم و به دلایل پزشکی خارج شده است. در واقع نیلسون قبلا با یک بیمارستان در شهر استکهلم صحبت کرده و از پزشکان قول گرفته بود که در صورت وجود جنینی مناسب برای ثبت این تصویر، با او تماس بگیرند.

از طرف دیگر اتاقی مجهز به نور مناسب و عدسی‌های مخصوص نیز برای انجام این پروژه مهیا شده بود. به‌علاوه نیلسون فضا را به گونه‌ای طراحی کرده بود که به نظر برسد جنین هنوز در رحم مادر است. از زمانی که این تصویر منتشر شد، تاکنون بارها از آن بدون اجازه عکاس و برای مصارف گوناگون استفاده شده است. از جمله فعالان مخالف با سقط جنین بارها از آن برای اعتراضات خود استفاده کردند. اما صرف‌نظر از این مسائل، این تصویر نمایشی کامل، واضح و تماشایی از جزئیاتی است که زندگی بشر را در همان نخستین روزهای تکوین به‌روشنی به نمایش گذاشته است.

کپی لینک

عکاس: سم انزیما (Sam Nzima)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

تا قبل از ۱۶ ژوئن سال ۱۹۷۶، شاید وقوع رویدادهای چندانی جنایت‌های رژیم آپارتاید را در معرض قضاوت افکار عمومی جهان قرار ندادند، اما وقتی که چندین هزار دانش‌آموز «سووتویی» (Soweto) تظاهرات اعتراضی علیه آموزش اجباری زبان در مدرسه‌ی شهر خود برگزار کردند، ورق برگشت. در میان این اجتماع که شاهد شرکت گسترده جوانان از دیگر مدارس شهر نیز بود، دانش‌آموزی ۱۳ ساله به نام «هکتور پیترسون» (Hector Pieterson) هم حضور داشت.

این گردهمایی در نهایت با دخالت نیروی پلیس به خشونت کشیده شد و مأموران پلیس اقدام به پرتاب گازهای اشک‌آور کردند. در مقابل دانش آموزان نیز به پرتاب کردن سنگ روی آوردند و در اینجا بود که نیروهای پلیس شروع به شلیک به سمت جمعیت کردند. سم انزیما که برای پوشش این اعتراض در محل حاضر بود، در مورد لحظه‌ی ثبت این تصویر چنین می‌گوید:

 در ابتدا من شروع به دور شدن از صحنه درگیری کردم، اما وقتی موفق شدم آرامش ازدست‌رفته را دوباره پیدا کنم، به محل بازگشتم و در این لحظه بود که شاهد به زمین افتادن پیترسون بعد از اصابت گلوله بودم. 

در این لحظه یکی از معلمان مدرسه جسد بیجان پسرک را برداشت و همراه با خواهر او شروع به دویدن کرد. چیزی که در ابتدا به‌عنوان یک گردهمایی اعتراضی صلح‌آمیز آغاز شده بود، ناگهان به خشونت گرایید و گفته می‌شود دست کم صدها نفر در خلال آن، در کشور آفریقای جنوبی کشته شدند. نخست‌وزیر وقت جان ورستر (John Vorster) در سخنانی هشدارآمیز اعلام کرد دولت به‌سادگی مرعوب نخواهد شد.

 اما ظاهرا قدرت نظامیان این کشور در مقابل عکس تنزیما نه حرفی برای گفتن و نه کاری برای انجام دادن داشت، چرا که این تصویر به‌روشنی نشان داد رژیم آفریقای جنوبی تا جایی پیش رفته است که برای سرپا ماندن حتی حاضر است به سمت مردم خود نیز شلیک کند.

انزیما به دنبال نشر این تصویر با تهدید مرگ مواجه و به‌ناچار مخفی شد؛ اما تأثیر این تصویر بیش از آن چیزی بود که او تصور کرده بود و یا آرزویش را در ذهن داشت. ناگهان جهان دیگر قادر به چشم‌پوشی از جنایت‌های رژیم آپارتاید نبود. بذر مخالفت‌های بین‌المللی به لطف یک عکس کاشته شد و سرانجام مجالی برای مقابله با این سیستم نژادپرست فراهم شد. بذری که در نهایت با سرنگونی آپارتاید به بار نشست و فصلی نوین را در تاریخ این کشور رقم زد.

کپی لینک

گوریلی در کنگو- عکاس: برنت استیرتن (Brent Stirton)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

تدفین یک گوریل کوهستانی پشت نقره‌ای به نام «Senkwekwe» با وزنی در حدود ۲۲۷ کیلوگرم سوژه‌ی عکسی است که دیگر منتخب مجله تایم به شمار می‌رود. وقتی جسد این گوریل کشف شدُ آن را با احترام روی یک تخت روان بستند و سپس بیش از یک دوجین مرد، کمر همت بستند و آن را به هوا بلند کردند.

برنت استیرتن این صحنه را در پارک ملّی ویرونگا (Virunga) در جمهوری دموکراتیک کنگو به ثبت رساند. این گوریل به همراه چندین گوریل دیگر طی درگیری‌های خشونت‌آمیز رخ‌داده در پارک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند، جایی که تقریبا نیمی از این گونه در معرض خطر جهان در آنجا زندگی می‌کنند.

در سال ۲۰۰۷ و هنگام ثبت این تصویر، گارد محافظ پارک و ساکنان محلی با احترام جسد این گوریل را به خارج جنگل منتقل کردند. این پارک اغلب به‌صورت غیرقانونی مورد دستبرد افرادی قرار می‌گیرد که به‌قصد قطع درختان و قاچاق چوب به آنجا رفت و آمد دارند تا از چوب درختان، برای ساختن زغال چوب استفاده کنند. فعالیتی که بعد از نسل‌کشی رواندایی‌ها رشد ضعیفی تجربه می‌کند.

در این تصویر؛ این گوریل در مقایسه با انسان بسیار سنگین و بزرگ به نظر می‌رسد، اما درواقع او در مقابل دست‌اندازی‌های بشر بسیار ضعیف و ناتوان است. در پی درگیری‌های رخ‌داده در مرکز آفریقا، به‌جز انسان‌های بی‌گناهی که در این آتش خشم و نفرت می‌سوزند، اکوسیستم و حیات وحش این منطقه نیز در معرض خطر نابودی قرار گرفته است و به دنبال آن، جانورانی که ساکن این مناطق هستند نیز دچار مشکلاتی عدیده شده‌اند.

سه ماه بعد از انتشار این عکس در «نیوزویک»، ۹ کشور آفریقایی از جمله کنگو، پیمانی قانونی و الزام‌آور را به‌منظور کمک به حفاظت از گوریل‌های کوهستان ساکن پارک ویرونگا به امضا رساندند.

کپی لینک

نخستین تصویر ثبت شده با گوشی تلفن همراه- عکاس: فیلیپ کان (Phillipe Khan)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

کسالت و بی‌حوصلگی، گاهی انگیزه‌ای قوی برای خلاقیت و نوآوری است. در سال ۱۹۹۷ فیلیپ کان در کالیفرنیای شمالی ساکن بود. این کارآفرین حوزه‌ی نرم‌افزار در کنار همسرش در بیمارستان حضور داشت و در انتظار تولد دخترش سوفیا بود.  در حین همین انتظار بود که او به فکر افتاد  چه خوب می‌شود اگر بتوان از طریق فناوری تصاویر خود را با دیگران به اشتراک گذاشت. او به فکر ساخت دستگاهی افتاد که بتواند به‌محض تولد، یک تصویر از دختر نوزادش را برای دوستان و خانواده ارسال کند.

همچون هر اختراع دیگر؛ ایده اولیه، ایده‌ای خام بود. اما فیلیپ خیلی زود دست‌به‌کار شد و به همین منظور یک دوربین دیجیتال را به گوشی تلفن خود متصل کرد و البته چند خط کد دستوری نیز در لپ‌تاپش نوشت که با خود به بیمارستان آورده بود. 

اما نتیجه‌ی این اقدام ساده دنیا را تغییر داد. دستگاه ابداعی کان، عکسی از دختر او را در همان نخستین لحظات تولد به ثبت رساند و آن را برای بیش از دو هزار نفر ارسال کرد. ایده‌ی جالب توجه کان خیلی زود مورد توجه دیگران نیز قرار گرفت، به‌طوری در سال ۲۰۰۰، شارپ با استفاده از این تکنولوژی نخستین تبلیغات خود را از گوشی دوربین‌دار به نمایش گذاشت.

چند سال بعد این گوشی به بازار ایالات متحده معرفی و خیلی زود همه‌گیر شد. در واقع مشغولیت ذهنی یک پدر بیکار در اوج کسالت و بی‌حوصلگی، اکنون به یکی از مهم‌ترین راه‌های ارتباطی ما با جهان پیرامونمان بدل شده است و به انسان فرصتی داده تا تجربیات و لحظات تلخ و شیرین خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. به لطف شبکه‌ها اجتماعی همچون اینستاگرام یا اسنپ‌چت، اکنون روزانه بیش از صدها میلیون عکس گرفته می‌شود که از قضا تعدادی از آن‌ها همچنان متعلق به کودکان هستند.

کپی لینک

اعدام در سایگون، عکاس: ادی آدامز (Eddie Adams)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

عکاس خبری آسوشیتدپرس ادی آدامز در نخستین روز ماه فوریه سال ۱۹۶۸ در خیابان‌های شهر سایگون حضور داشت. این زمان مصادف بود با زمانی که گروه‌های نظامی مردمی و نیز «ویت کنگ‌ها» (Viet Cong) دست به حملاتی گسترده زدند و به شماری از شهرهای جنوبی این کشور یورش بردند.

 در میان این آشفتگی آن روزهای شهر، آدامز به سراغ ژنرال سرتیپ «نگوک لوآن» (Nguyen Ngoc Loan) رئیس پلیس ملّی آمد که درست در کناری «نگیون ون لم» (­Van Lem) ایستاده بود، فردی که رهبری یک جوخه از تروریست‌هایی را بر عهده داشت که ظاهرا اعضای خانواده‌ی یکی از دوستان ژنرال را کشته بودند.

آدامز فکر می‌کرد که شاهد یک مراسم بازجویی ساده از یک زندانی است؛ اما وقتی دقیق‌تر به صحنه نگاه کرد، متوجه شد که لوآن به‌آرامی تپانچه کالیبر ۳۸ خود را بلند کرده و ناگهان گلوله‌ای به سر «لم» شلیک کرد. بعد از شلیک به متهم، او در توجیه این عمل خود چنین گفت:

 اگر تو تعلل می‌کردی، اگر وظیفه‌ات رو انجام نمی‌دادی، مردانت هم از تو تبعیت نمی‌کردند.»

صحنه‌ی مرگ لم به‌عنوان سمبلی از بسیاری از خشونت‌هایی شناخته شد که در آن زمان در آن منطقه رخ می‌داد. از طرف دیگر انتشار این تصویر باعث نوعی گسترش حسی پوچی جنگ در بین آمریکاییان شد و  مهم‌تر از آن اینکه این تصویر ثبت‌شده توسط آقای آدامز، عکاسی ژورنالیستی را گامی به جلو برد. آدامز به خاطر این عکس موفق به دریافت جایزه‌ پولیتزر شد، او سه دهه بعد از ثبت این تصویر چنین گفت:

 هنوز هم تصویر، قدرتمندترین سلاح  جهان است.
کپی لینک

محمد علی در مقابل سانی لیستون- عکاس: نیل لیفر (Niel Leifer)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

یکی از مهم‌ترین نکات برای موفقیت یک عکس یا یک عکاس، حضور در مکان و زمان درست است. این تعریف به‌درستی شامل حال نیل لیفر می‌شود، عکاس ورزشی خوش‌شانسی که ظاهرا همه‌چیز دست به دست هم داده است تا بزرگ‌ترین و مهم‌ترین عکس ورزشی قرن را به ثبت برساند.

لیفر این تصور را از رینگ مبارزه‌ای در شهر لوئیستون ایالت مین و در تاریخ  ۲۵ ماه می سال ۱۹۶۵ به ثبت رساند. محمد علی در آن زمان تنها ۲۳ سال داشت، یک بوکسور سنگین‌وزن جوان بود که در مقابل «سانی لیستون» ۳۴ ساله (Sony Liston) مبارزه می‌کرد.

یک دقیقه و ۴۴ ثانیه بعد از شروع راند اول این مبارزه‌ی مهیج، مشت راست علی با چانه‌ی لیستون برخورد کرد و او را نقش زمین کرد؛ و اینجا بود که نیل صحنه‌ای تاریخی را به ثبت رساند. تصویری جاودانه از قهرمانی که درست بر فراز سر حریف بر خاک افتاده‌ی خود با صلابت و اقتدار ایستاده است و به او اشاره می‌کند که بلند شو و بجنگ.

بر فراز سر محمد علی نورها می‌درخشید و در میان ابری ضخیم از دود سیگار، این رینگ بیش از یک میدان مبارزه، تبدیل به صحنه‌ی باشکوه یک نمایش شده است. اینجا همه‌چیز در اوج کمال و زیبایی است و بی‌خود نیست که این عکس این‌چنین معروف و محبوب شده است.

از طرف دیگر این عکاس یا به مدد تجربه و یا بخت و اقبال خوب، ترکیب‌بندی کاملی را در این تصویر به نمایش گذاشته است. اینجا محمد علی همچون نمادی از قدرت و منشی سرکش و خودسرانه ظاهر شده است، خصیصه‌ای که او را به یک ورزشکار محبوب ملی بدل کرد.

کپی لینک

هیولای دریاچه‌ی لاک‌نس (Loch Ness)

تأثیرگذارترین تصاویر تاریخی به انتخاب مجله تایم

اگر زرافه هرگز در عالم هستی موجودیت هم پیدا نمی‌کرد، ما انسان‌ها وظیفه‌ی خود می‌دانستیم که به هر شکل ممکن آن را کشف کنیم. این طبیعت انسان است که به دنبال غیرمحتمل‌ترین چیزها برود و به آن‌ها رنگی از واقعیت ببخشد، در واقع ما دوست داریم غیرممکن‌ها را تصور کنیم. این تصویر از هیولایی که ظاهر ساکن دریاچه لاک‌نس (لخ‌نس) است، ظاهرا از بستر چنین باوری پا به عرصه‌ی وجود گذاشته است.

گفته می‌شود این تصویر توسط دکتر «رابرت ویلسون» (Robert wilson) بریتانیایی در ماه آوریل سال ۱۹۳۴ گرفته شده است. هر چند دکتر ویلسون بی‌آنکه خود بداند بازیچه‌ی شخص زیرکی به نام «مارمادوک وترل» (Marmaaduke Wetherell) شده بود.

این فرد پیش‌تر بسته‌ای را به اسکاتلند ارسال کرد که ظاهرا قرار بود واقعیت وجود یک هیولا را تصدیق کند، اما در بررسی‌ها مشخص شد که این تنها تصویری ثبت‌شده از یک کرگدن است که از نظر وترل متعلق به هیولایی موسوم به «نسی» (Nessie) بود.

وترل پس از تجربه این شکست دوباره به دریاچه بازگشت و این بار هیولایی از یک زیردریایی اسباب‌بازی خلق کرد. او و پسرش از دکتر ویلسون سوءاستفاده کردند که پزشکی محترم بود. درواقع آن‌ها از نام نیک و اعتبار او برای واقعیت بخشیدن به یک دروغ بهره بردند. اعتباری که خود وترل بعد از ارسال آن بسته پستی از دست داده بود.

تصویر لاک‌نس همچون آهن‌ربایی قدرتمند توجه تئوریسین‌های توطئه و البته جستجوگران مخلوقات افسانه‌ای را به سمت خود جذب کرد. این وضعیت درست شبیه به ماجرای تصویر چهره‌ی معروف روی سیاره مریخ بود که توسط «کاوشگر وایکینگ» در سال ۱۹۷۶ ثبت شد.

هیاهوی به راه افتاده ِپیرامون این عکس سرانجام در سال ۱۹۹۸ به پایان رسید، آن‌هم وقتی که نقشه‌بردار جهانی مریخ و به دنبال آن ناسا تصدیق کردند که این تصویر درواقع یک توپوگرافی است که به مرور زمان و به‌وسیله‌ی وزش باد ایجاد شده است. 

از سوی دیگر در آن دوران بشر هنوز با نگاهی معصوم و بی‌گناه به این‌گونه تصاویر نگاه می‌کرد. دورانی که هنوز پای نرم‌افزار فتوشاپ به ساخت عکس‌های جعلی باز نشده بود. اما اکنون انسان‌ها دیگر به این راحتی فریب نمی‌خورند و به‌سادگی به هر چیزی اعتماد نمی‌کنند. هنر ساخت جعلیات اکنون به مدد فناوری‌های مدرن بسیار کارآمد و حرفه‌ای شده است، اما این داستان نیز مثل داستان چهره‌ی مریخی از هیچ به وجود آمده بود و همین‌گونه نیز باقی مانده است.

این داستان در اینجا به پایان رسید، اما دنیای ما همچنان هر روز شاهد ثبت تصاویر ارزشمند دیگری در حوزه‌های مختلف است. امیدوارم از مطالعه‌ی این مجموعه و تماشای این تصاویر لذت برده باشید. در مجالی دیگر باز هم با مرور این تصاویر تماشایی همراه شما خواهیم بود.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات