تو باهوش هستی. این تفکری است که شما بهعنوان یک کارآفرین بسیار به آن اندیشیدهاید. شما استارتاپ خود را با تعداد محدودی از بنیانگذاران باتجربه و توانمند در میان گذاشتهاید. در ادامه دستبهکار شدهاید و بیرون از محیط کار به دنبال مشتریان بالقوه رفته و با آنها گفتگو کردهاید. حتی توسط سایر صاحبان مشاغل مورد تمسخر قرار گرفتهاید. همینطور با خانواده خود راجع به اینکه آرزوی تأسیس شرکت خود را دارید، صحبت کردهاید.
در مرحلهی بعد چه میکنید؟ آیا خود را برای سناریوی بدترین حالت ممکن آماده کردهاید؟
نکتهی اصلی در اینجا، شکست خوردن ایده و نقش بر آب شدن آرزویتان است.
پیشنهاد اصلی مشاوران استارتاپ در این مواقع، چشمپوشی یا حداقل تفکیک کردن اینگونه افکار است؛ چرا که این افکار سمی هستند و شرایط را برای عدم موفقیت شما مهیا میکنند. کاملا واضح است که نگرش مثبت شما بخش بزرگی از اتفاقاتی را میسازد که در این سفر قرار است برای شما رخ بدهد.
اما برای لحظهای خوب است که ابعاد دیگری به موضوع بدترین نتیجه فکر کنیم.
واقعاً بدترین چیزی که میتواند اتفاق بیافتد چیست؟
در اینجا فهرستی داریم از بدترین اتفاقاتی که ممکن است پس از شکست رخ بدهند:
۱. اعتبار شما لکهدار شود.
۲. بیشتر پولتان از بین برود (پسانداز کنونی یا درآمدهایی که قرار بود در آینده داشته باشید).
۳. امکان دارد که خجالتزده شوید و خاطرتان آزرده گردد.
۴. امکان دارد زمان و انرژی زیادی را تلف کنید.
۵. ممکن است بسیار لاغر شوید.
۶. امکان دارد شما موفق به ساختن یک کسب کار واقعی بشوید.
۷. امکان دارد چیزهای زیادی در رابطه با خودتان بیاموزید و تجربیات و مهارتهای زیادی کسب کنید.
مفهوم این موارد این است که در بسیاری از مواقع، بدترین نتیجه، بدترین اتفاق ممکن نیست. اگر احساس کردید بیش از اندازه خود را وقف شکست یا نتایج شکست کردهاید، بخشی از وقت خود را کنار بگذارید؛ یا خودتان بهتنهایی یا به کمک هر شخص دیگری سعی کنید با این شکستها کنار بیایید.
به احتمال زیاد متوجه شده باشید که شکستها به آن بزرگی که شما فکر میکنید، نیستند. درواقع شاید این شکستها مانند یک کاتالیزور برای موفقیتهای آیندهی شما باشد.
همیشه به یاد داشته باشید، شما هنوز زنده هستید تا به سمت ماجراجوییهای آینده حرکت کنید.