آداب مکالمه برای نشان دادن هوش و مسئولیتپذیری بیشتر
زبان مورد استفادهی شما هنگامی که با خودتان صحبت میکنید، رفتارتان را تحت تأثیر قرار میدهد. کلمات خاص میتوانند دستیابی به اهداف را سختتر کنند. همچنین نحوهی صحبتتان بر چگونگی شناخت دیگران از شما تأثیر میگذارد. برخی کلمات و عبارات باعث میشوند هوشمندی شما کمتر دیده شود.
به همین منظور، تعدادی از کلمات و عبارات را جمعآوری کردهایم تا در صورت امکان از به کار بردن آنها اجتناب کنید. نکتهی مهم این که فقط انتخاب کلمات مهم نیست و روش بیان نیز اهمیت دارد؛ حتی اگر تنها با خودتان صحبت میکنید.
�واژهها و عبارات خاصی وجود دارند که اغلب زیانآور هستند. در ادامه، مجموعهای از کلمات و عباراتی که باید از بیان آنها اجتناب کنید، بر اساس توصیههای روانشناسان، مهندسان و کارشناسان محیط کار گردآوری شده است.
ادامهی مطلب را بخوانید تا متوجه شوید چه مواردی را باید بلافاصله از واژگان خود حذف کنید و چه مواردی را میتوانید با آنها جایگزین کنید.
به جای «من نمیتوانم» بگویید «من انجام نمیدهم»
بر اساس یک تحقیق که در سال ۲۰۱۲ در مجلهی Consumer Research و سایت بررسی کسبوکار هاروارد منتشر شد، بیان «من نمیتوانم» به خودتان، عملکرد مشابهی با گفتن «من انجام نمیدهم» ندارد.
به بیان دیگر گفتن «من نمیخواهم کیک بخورم» تأثیرات بهتری نسبت به جملهی «من نمیتوانم کیک بخورم» دارد. این راهبرد برای رسیدن به هر هدفی کمک میکند؛ حتی اگر به معنای کم خوردن یا افزایش فعالیت بدنی و ورزش باشد.
در تحقیقی، خانم ها در یک سمینار ده روزه برای ارائهی راهبردهای متفاوتی در زمینهی سلامتی و تندرستی برای رسیدن به اهدافشان شرکت کردند. نتیجه نشان داد شرکتکنندگانی که گفتند «من نمیتوانم» شانس کمتری برای باقی ماندن در ده روز کامل داشتند؛ آنها حتی نسبت به شرکتکنندگانی که تنها گفتند «نه» نیز شانس کمتری داشتند. در حالی که، هشت نفر از ۱۰ نفر شرکتکنندهای که گفتند «من نمیخواهم» بهطور کامل در آزمایش باقی ماندند.
به جای «اما» بگویید «و»
برنارد رات، استاد مهندسی دانشگاه استنفورد، در کتاب خودبه نام «عادات موفقیت» توضیح داده است که چرا بهطور کلی هنگام صحبت با خودتان باید از گفتن «اما» خودداری کنید.
رات در این کتاب نوشته است: «هنگامی که از کلمهی «اما» استفاده میکنید، یک تعارض (گاهی اوقات یک بهانه) برای خودتان ایجاد میکنید که در واقعیت وجود ندارد. ولی هنگامی که از کلمهی «و» استفاده میکنید، مغز شما بررسی میکند که چگونه میتواند میان دو قسمت عبارت ارتباط برقرار کند.»
بهعنوان مثال، رات پیشنهاد میدهد که به جای گفتن «من میخواهم فیلم ببینم، اما کارهایی دارم که باید انجام دهم» به خودتان بگویید: «من میخواهم فیلم ببینم و کارهایم را انجام بدهم.»
عوض کردن کلمات به شما کمک میکند متوجه شوید که هر دو فعالیت را میتوان انجان داد؛ فقط باید یک راه حل پیدا کنید. برای مثال فیلم کوتاهتری ببینید یا بخشی از کارهایتان را به شخص دیگری بسپارید.
به جای «باید» بگویید «میخواهم»
رات، در همان کتاب یک تمرین ساده توصیه میکند: هر بار که میخواهید بگویید «من باید...» در ذهنتان «باید» را با «میخواهم» عوض کنید.
رات مینویسد: «این تمرین برای درک بهتر افراد از آن چه در زندگیشان انجام میدهند، بسیار مفید است. در واقع افراد درمییابند حتی مسائلی را که برایشان ناخوشایند است خودشان انتخاب کردهاند.»
بهعنوان مثال، یکی از دانشجوهای رات احساس کرد که باید در دورههای ریاضی مورد نیاز برای برنامهی فارغالتحصیلی (حتی اگر به آنها علاقه ندارد) شرکت کند. پس از اتمام تمرینها، او متوجه شد که واقعا میخواهد که در کلاسها شرکت کند؛ زیرا مزایای تکمیل نیازها بیشتر از ناراحتی شرکت در کلاسی است که از آن لذت نمیبرد.
به جای «چرا» بگویید «چه»
روانشناس تاشا اوریچ در کتاب «درونبینی» به خوانندگان کتاب توصیه میکند زمانی که در موقعیت دشوار قرار میگیرند، از کلمهی «چه» به جای کلمهی «چرا» استفاده کنند.
تاشا اوریچ هنگامی که در ماه می سال ۲۰۱۷ از دفتر سایت Business insider بازدید کرد، در رابطه با این راهبرد توضیح داد. به جای این که از خودتان بپرسید «چرا در این جلسه اشتباه کردم؟» یا «چرا عصبانی شدم؟» میتوانید بگویید « چه تغییراتی میتوانم در آینده ایجاد کنم؟» یا «چه چیزی میتوانم از این اتفاق خاص یاد بگیرم که به من کمک کند تا در دفعات بعدی موفقتر عمل کنم؟.»
تاشا اوریچ توضیح میدهد:
نتیجهی تحقیقاتم نشان میدهد هنگامی که از خودمان سؤالهایی با مضمون «چرا» میپرسیم، به منجلاب بیمیلی و بیزاری از خود دچار میشویم، این باعث افسردگی میشود و موجب میشود که ما خودمان را برای کاری غیر مؤثر آزار دهیم؛ اما اگر از خودمان سؤالاتی با مضمون «چه» بپرسیم (که آیندهنگرانهتر است) میتواند تفاوتهای زیادی در جهان ایجاد کند.
به جای «من یک فرد بیخرد هستم» و ...، از جملات مثبت برای صحبت کردن با خودتان استفاده کنید
یک تحقیق در حال انجام، به افرادی که با خودشان ترحمآمیز صحبت میکنند پیشنهاد میدهد هنگامی که مرتکب خطا شدهاید، با خودتان مهربان باشید. این کار کلید موفقیت این است.
بهعنوان مثال به جای گفتن، «چگونه میتوانم این کار را انجام بدهم؟ من یک شخص بیکفایت و بی خرد هستم» میتوانید بگویید، «یک لحظه حواسم پرت شد و این اشکالی ندارد.» منظور این است که به گونهای با خودتان صحبت کنید که با دوست یا همکارتان که شکست خورده است، صحبت میکنید.
با این روش، به جای اینکه به خودتان آسیب بزنید، از تجربیات میآموزید و فرصتی برای اصلاح دارید.
به جای گفتن «من نمیدانم» بگویید «من نمیدانم و ...»
اعتراف به اینکه پاسخ چیزی را نمیدانید میتواند شما را باهوش جلوه دهد؛ اما باید حواستان باشد که نباید همواره در این حالت باشید که جواب هیچ سؤالی را ندانید.
استیون لویت و استیون دابنر در یک قسمت از پادکستهای Freakonomic در سال ۲۰۱۴ آن را توضیح دادند.
دابنر گفته است: «واضح است که راه حل، به سادگی گفتن من نمی دانم نیست. این تنها قدم اول است. باید متوجه شوید چه چیزی را نمیدانید و سپس تلاش زیادی کنید تا آن را یاد بگیرید.»
به گفته یک افسر نیروی دریایی سابق، یکی از راه حلها این است که بهسادگی بگویید «من آن را یاد خواهم گرفت» و یک راه دیگر هنگامی که شما بهترین فرد برای پاسخ دادن به سؤالی خاص نیستید این است که بگویید «میتوانیم از شخص دیگری (شخص خاصی را پیشنهاد بدهید) بپرسیم.»
به جای اینکه همیشه بگویید «بله»، در مواقع لزوم بگویید «نه»
افراد موفق در هنر کاهش تقاضاها مهارت دارند. هنگامی که روانشناس میهای چیکسنتمیهای، مجموعهای از استادان خلاق را برای مصاحبه جهت نوشتن یک کتاب دعوت کرد، یکسوم از آنها به دلیل کمبود زمان پاسخ «نه» دادند. در نتیجه، نه گفتن برای افراد متخصص آسان است. حتی میتوانید بعضی مواقع با استفاده از روش صحیح به رئیستان هم «نه» بگویید.
بهعنوان مثال، لین تیلور متخصص محیطهای کاری توصیه میکند که اگر رئیستان پروژهای به شما اختصاص میدهد، اما در حال حاضر بهطور کامل با پروژههای دیگر درگیر هستید، میتوانید بگویید: «از انجام دادن این پروژه خوشحال خواهم شد، اما میخواهم در سه ساعت آینده ارائهی پروژهای که مشغول انجام آن هستم به پایان برسانم که در صورت انجام پروژهی جدید به تعویق میافتد، آیا شما مایلید من این پروژه را به تعویق بیاندازم؟»
منظور این است که کورکورانه هر درخواستی که از شما میشود نپذیرید، حتی گر نپذیرفتن آن غیر ممکن به نظر برسد.
به جای «خوب است» حرف خاصتری بزنید
دارلن پرایس، رئیس Well Said، Inc و نویسندهی کتاب «خوب حرف بزنید! سخنرانیها و مکالماتی که نتیجه میگیرند» در سایت بیزینس اینسایدر بیان کرده که کار عاقلانه این است که عبارتی غیر از «خوب است» را در موارد حرفهای به کار بگیرید.
برای مثال اگر کسی بپرسد «پروژه چگونه پیش میرود؟» میتوانید بگویید: «به خوبی و تحت بودجهی پیشبینی شده! آیا اجازه میدهید خیلی سریع شما را در جریان آن قرار دهم؟»
طبیعتا اگر اوضاع خوب نیست، کار عاقلانه این است که واقعیت را بگویید و راه احتمالی برای حل مشکل را پیدا کنید.
به جای استفاده از کلمات پیچیده، از زبان ساده استفاده کنید
با توجه به مطالعات ۲۰۰۵ منتشرشده در مجله Applied Cognitive Psychology، استفاده از کلمات فانتزی و پیچیده با هدف باهوش به نظر رسیدن میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد.
در یک آزمایش، محققان خلاصهای از پایاننامههای جامعهشناسی با تعداد زیادی کلمات طولانی را انتخاب کردند و با جایگزینی کلماتی که ۹ حرف یا بیشتر داشتند با دومین و کوتاهترین کلمه در لغتنامهی نرمافزار Word، یک «نسخهی سادهشده» ایجاد کردند. سپس از ۳۵ دانشجوی استنفورد خواستند پایاننامهها را بخوانند و هر دو نویسنده و میزان سختی درک کردن دو مقاله را ارزیابی کنند. نتیجه نشان داد که نسخه سادهشده بهعنوان نوعی که پیچیدگی کمتری دارد شناخته شد و نویسندهی آن بهعنوان نویسندهی باهوشتر برگزیده شد.