چه نوع شخصیتی باید در همه استارتاپ ها استخدام شود
«افراد مناسب را استخدام کنید.» یکی از جملاتی است که هر کارآفرینی تا به حال چندین بار بهعنوان نصیحت از اطرافیان خود شنیده است. سؤالی که پیش میآید این است که کلمهی مناسب دقیقا به چه ویژگیهایی اشاره میکند و این فرد در کدام بخش استارتاپ باید مشغول به کار شود؟
سامی اینکینن، مدیرعامل و بنیانگذار چندین شرکت است. او تا به حال سه استارتاپ را از مراحل اولیه هدایت کرده و بیش از ۵۰۰ کارمند استخدام کرده است. در ادامهی این مقالهی زومیت به بررسی توصیههای او برای استخدام فرد جدید از زبان خودش میپردازیم:
فکر میکنم همه موافق باشیم که نیروی کار باهوش و قوی، باعث موفقیت شرکت با هر اندازهای میشود. اما مهارتهای مورد نیاز در هر مرحلهای متفاوت از یکدیگر هستند. با این حال بعد از چند سال تجربهی کار و استخدام افراد مختلف به این نتیجه رسیدهام که وجود یک نوع شخصیت خاص در صف استخدام اول شرکت لازم و ضروری و در مرحلهای مفید خواهد بود. من به این نوع شخصیتها رنسانس میگویم. رنسانسها چه ویژگیهایی دارند؟ در تمام بخشهای یک سازمان، افراد هر تیم باید سه ویژگی اساسی داشته باشند تا عملکرد تأثیرگذارتری ارائه دهند:
- گرفتن تصمیمهای جدی
- ساختن سیستمها یا فرآیندهایی برای تسهیل اجرا
- انجام دادن کارها
اکثر مردم تنها در یکی از موارد گفتهشده مهارت دارند؛ اما رنسانسها در تمامی این مهارتها خبره هستند و قادرند شرکت را رو به جلو هدایت کنند. در ادامه بیشتر به توضیح دلیل مفید بودن رنسانسها و علت ضروری بودن حضور آنها در استارتاپ میپردازیم.
سرعت اجرا
سرعت اجرای یک استارتاپ، اصلیترین مزیت رقابتی آن در مقایسه با شرکتهای بزرگ محسوب میشود و تیم شما باید برای بهرهبرداری از این مزیت آماده باشد. افراد رنسانس با ویژگیهای شخصیتی که دارند، بخشی از معادلهی سرعت را حل میکنند. این افراد کسانی هستند که میتوانند با ابتکار عمل، عواقب منفی ناشی از تصمیمگیریهای اشتباه را از بین ببرند. علاوه بر این رنسانسها اولویتهای غیر ضروری را از بین میبرند و روی مواردی تمرکز میکنند که برای پیش بردن فرآیند ضروری هستند.
سرعت یادگیری
استارتاپهایی که به دنبال ساختن و مسلط شدن روی بازارهای جدید هستند معمولا به موفقیت نخواهند رسید. رقابت کردن در چنین بازارهایی نیازمند یادگیری سریع و پیشرفت است. اگر شخصیتهای ذکرشده در سه فرد متفاوت وجود داشته باشند، تکرار هر مرحله از کار به یکی از این اشخاص وابسته است و زمان زیادی در انتقال کار از یک فرد به فرد دیگر هدر خواهد رفت. در نتیجه سرعت یادگیری پایین میآید و موفقیت استارتاپ در معرض خطر قرار میگیرد. درحالیکه یک شخص رنسانس میتواند اطلاعات را تحلیل کند و با استفاده از بازخوردهایی که میگیرد، راه حل مناسب را پیدا کند. این فرد از اشتباههای بحرانی دوری میکند و وارد مسیر اشتباه نمیشود.
استفاده از سرمایه
مطمئنا استخدام یک نفر به جای سه نفر از لحاظ صرفهجویی در سرمایه برای استارتاپها بهصرفهتر است. همچنین افراد رنسانس میتوانند مشکل عدم وجود منابع کافی را در زمان وقوع تغییرات ناخواسته حل کنند. آیا میخواهید از راهحلهای خلاقانه و جدید استفاده کنید و نگران منابع ایدهآل هستید؟ جایی برای نگرانی نیست زیرا این روزها نرمافزارهای زیادی وجود دارند که تقریبا همه کار انجام میدهند. بسیاری از رنسانسها نیز روی این موضوع سرمایهگذاری کرده و زبانهای برنامهنویسی و SQL را یاد گرفتهاند تا بتوانند ابزارهای جدید اختراع کنند، تصمیمهای مهم بگیرند و بدون داشتن مهارت بالا در برنامهنویسی به زبانهای پایتون و ++C، تستهای مختلف اجرا کنند. این دقیقا همان روشی است که میتواند کارها را با سرعت زیاد پیش ببرد.
درنهایت میتوان این طور نتیجهگیری کرد که یک فرد رنسانس، بنیانگذاری است که میتواند استراتژی خلق کند، سیستم بسازد و پردازش کند. وجود چنین فردی باعث میشود که یک محصول بتواند جایگاهش را در بازار پیدا کند. اما وجود رنسانسهای دیگر برای بخش فروش، بازاریابی و عملیات نیز ضروری است تا بتوانند سرعت کار و درنتیجه موفقیت استارتاپ را تضمین کند. درواقع میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که وجود یک فرد رنسانس با مهارتهایی که دارد، میتواند بسیاری از مشکلات استارتاپها را در کمترین زمان ممکن حل کند.