بازگشت از دنیای کارآفرینی به زندگی کارمندی
در پایان هر سال کاری بهتر است کمی وقت بگذاریم و هم به دستاوردهایمان نگاهی کنیم و هم برنامهها و هدفهای آینده را تنظیم کنیم. در برخی شرایط باید به این موضوع فکر کنیم که شغل فعلی، انتظارات امسالمان را برآورده کرده است یا خیر. کارآفرینی شغل طاقتفرسایی است و برای برخی افراد، استرسها و فشار ساعتهای طولانی کار، قابل تحمل نیست. ممکن است عدهای فکر کنند این همان شغلی نبود که انتظار داشتند یا با این روال نمیتوانند به اهداف و رؤیاهای اصلی خود دست پیدا کنند.
این گروه از کارآفرینان، مسلماً موفق شدهاند مهارتهای خود را در زمینههای مختلفی افزایش دهند و تجارب جدیدی به دست آورند. اما آیا این مهارتها در زندگی کارمندی هم کارایی دارند؟ آیا آنها میتوانند دوباره به مشاغل اداری و شرکتی برگردند؟
کارترین مورگان، کارشناس انتقالات حرفهای مشاغل، به کارآفرینان زیادی کمک کرده است که به زندگی پیشین خود بازگردند و دنیای کارآفرینی را پشت سر بگذارند. در این مطلب، برخی از راهنماییهای مهم او را باهم مرور میکنیم:
داستانتان را با دقت طراحی کنید
فکر کنید که در یک جلسهی مصاحبهی کاری حضور پیدا کردهاید و متصدی استخدام از شما میخواهد کمی از سوابق کاریتان صحبت کنید. آیا این موضوع شما را وحشتزده میکند؟
مورگان معتقد است که کارآفرینان باید پیش از حضور در هر مصاحبهای، زمان کافی به این موضوع اختصاص دهند و پاسخی مناسب برای این پرسش بیابند. آنها باید بتوانند بهخوبی توضیح دهند که چرا تصمیم به ترک کسبوکارشان گرفتهاند.
او توصیه میکند که صداقت داشته باشید، اما موضوعات را به بهترین نحو قالببندی کنید. مثلاً اگر کسبوکارتان شکست خورده است، درباره شرایط غیرقابلپیشبینی بازار، مشکلات مربوط به عرضهکنندگان و نظیر این مسائل صحبت کنید؛ اما نه کسی را سرزنش کنید و نه حالت تدافعی بگیرید. میتوانید به مهارتهایی که به دست آوردهاید و نکاتی که از فرصتها و موقعیتهای مختلف یاد گرفتهاید هم اشاره کنید. مورگان میگوید:
من همیشه توصیه میکنم کاندیداهای شغلی روی این موضوع تمرکز کنند که تجارب و مهارتهایی که از حرفهی قبلی خود آموختهاند، چقدر گرانبها و ارزشمند هستند. بهتر است آنها با شور و هیجان در مورد کارهایی که با تیم فوقالعادهشان انجام دادهاند حرف بزنند. همچنین توضیح بدهند که بهتنهایی نمیتوانستند از عهدهی این کارها برآیند و با مشارکت و همکاری گروهی و تیم عالی به این موفقیتها دست پیدا کردهاند. اغلب اوقات کارآفرینان تعجب میکنند که پس از مدتها ریاست و سرپرستی کارمندان و تیمهای مختلف، هنوز میتوانند معاشرتهای خوشایند و دوستانهای با دیگران داشته باشند.
مثل همیشه، تمرین کلید موفقیت شما است. مورگان پیشنهاد میکند داستانتان را بارها با صدای بلند و نزد افرادی که میشناسید، تمرین کنید تا بتوانید بعدها آن را راحت و بیدردسر تعریف کنید.
با اعتمادبهنفس ارزشهای خود را مفصلاً شرح دهید
مورگان معتقد است کارآفرینان باید ارزش تجربیات خود را بدانند و برای شناخت بهترین مهارتها و استعدادهایشان، زمان بگذارند. در مرحلهی بعد باید تشخیص بدهند که این ارزشها و مهارتها، در چه بخشی از یک سازمان کارایی بیشتری خواهند داشت.
اگر یک نفر واقعاً باور نداشته باشد که مهارتهایش ارزشمند هستند، هیچکس دیگری هم این موضوع را باور نخواهد کرد. به عقیدهی مورگان، یکی از بزرگترین مشکلات کارآفرینان این است که افکار منفی زیادی نسبت به خودشان دارند. اگر آنها واقعاً حرفهای خودشان را باور داشته باشند، مسئولین کارگزینی و منابع انسانی هم توانمندیشان را باور میکنند.
بهعلاوه کاندیداهای شغلی، نباید فرض را بر این بگذارند که مصاحبهگران، پروسهی فکری آنها را درک میکنند. افرادی در مصاحبههای شغلی موفقترند که میتوانند بهطور واضح و مفصل، از استعدادها و تجاربشان صحبت کنند و دیگران را قانع کنند که سوابق کارآفرینی آنها، تأثیر مثبتی در کارایی شغل جدید خواهد داشت.
شرایط را عاقلانه و محتاطانه ارزیابی کنید
در بسیاری از آگهیهای استخدامی ذکر میشود که به فردی با ذهنیت روشن و باانگیزه نیازمندند. چه کسی بهتر از یک کارآفرین سابق؟
بااینحال اغلب کارآفرینانی که میخواهند به دنیای کارمندی بازگردند، سعی میکنند از حال و هوای پیشین خود فاصله بگیرند. مورگان معتقد است که حتی اگر فردی واقعاً به یک شغل نیاز دارد، بازهم باید روحیات خود را با فرهنگ و ارزشهای سازمانی شرکت جدید بسنجد.
او کارآفرینی را مثال میزند که موفق به یافتن یک شغل «نسبتاً خوب» شده بود و اگرچه علائم هشداری را مشاهده میکرد که این کار با شخصیت و روحیهی او سازگار نیست، ولی کار جدید را پذیرفت. تنها پس از ۶ هفته متوجه شد که دیگر نمیتواند این شرایط را تحمل کند و درنتیجه کارش را رها کرد. او در جستجوهای بعدی برای یافتن شغل، احتیاط و هوشیاری بیشتری به خرج میداد.
همانطور که مورگان میگوید، انتقال از کارآفرینی به کارمندی فاجعه نیست. بسیاری از کارآفرینان به دلایل کاملاً درست و موجه تصمیم میگیرند کسبوکار خودشان را رها کنند و بهعنوان یک کارمند، به عضویت یک سازمان بزرگتر درآیند. اگر این پروسه به شکل صحیح طی شود، آنها بعداً از تصمیمشان بسیار راضی خواهند بود.
سعی کنید شرکتی را بیابید که فرهنگ سازمانی آن، به روحیات شما نزدیک باشد و درعینحال، این شغل جدید به شما کمی استقلال و آزادی عمل هم بدهد. این دو عامل کمک میکند گذار موفقتری از دنیای کارآفرینی به کارمندی داشته باشید.
کارآفرینی، حرفهای عالی با مزایا و مصائب خاص فراوان است. لزومی ندارد همهی انسانها در این حرفه به رضایت خاطر دست پیدا کنند. پس اگر در چنین شرایطی قرار دارید، خودتان را سرزنش نکنید و از اینکه دوباره یک کارمند باشید، ترسی به دلتان راه ندهید.