داستان برند: والت دیزنی
شرکت والت دیزنی یک شرکت آمریکایی است که بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای و سرگرمی جهان شناخته میشود. این شرکت که دفتر مرکزی آن در بربنک کالیفرنیا واقع شده است، در تاریخ ۱۶ اکتبر سال ۱۹۲۳ توسط ۲ برادر به نامهای والت و روی دیزنی تأسیس شد. بسیاری از انیمیشنهایی که ما در دوران کودکی خود دیدهایم و با آنها بزرگ شدهایم، محصول شرکت دیزنی هستند. همهی ما با انیمیشنهایی مانند میکی ماوس، سفید برفی، سیندرلا و پینوکیو خاطره داریم و هیچ موقع از دیدن آنها سیر نمیشویم. این شرکت هم مانند بسیاری از شرکتهای بزرگ، با تلاش و پشتکار مؤسسان آن به جایگاه فعلی خود رسیده است. برای خواندن داستان شکلگیری این برند با زومیت همراه باشید.
داستان شکلگیری برند دیزنی
والتر دیزنی در تابستان سال ۱۹۲۳ در سن ۲۲ سالگی با آرزوهای زیادی برای رسیدن به موفقیت و پولدار شدن به کالیفرنیا رفت. او فیلم کوتاهی با نام «سرزمین عجایب آلیس» ساخته بود، در این فیلم دختربچهای به نام ویرجینیا دیویس نقش اصلی فیلم را بر عهده داشت و با شخصیتهای انیمیشن همبازی بود. والت دیزنی تصمیم داشت این فیلم را بهعنوان اولین قسمت از مجموعهی داستانی «کمدیهای آلیس» به یک توزیعکننده در نیویورک بفروشد. همین اتفاق شروعی بود تا ۲ برادر دیزنی شرکت خود را با سهم یکسان و با نام Disney Brothers Cartoon Studio در همان سال تأسیس کنند. مدتی بعد و به پیشنهاد روی دیزنی، آنها نام شرکت را به Walt Disney Studio تغییر دادند. انیمیشنهای آنها فروش خوبی داشت و آنها توانستند دفتر خود را به یک ساختمان بهتر در خیابان هایپریون هالیوود منتقل کنند.
والت دیزنی به مدت ۴ سال ساختن کمدیهای آلیس را ادامه داد. او در سال ۱۹۲۷ یک شخصیت انیمیشن به نام «اسوالد، خرگوش خوششانس» خلق کرد و در عرض یک سال ۲۶ قسمت از انیمیشنهای این شخصیت جدید را ساخت. او زمانی که تصمیم داشت در سال دوم مبلغ قرارداد خود را با توزیعکننده افزایش دهد، متوجه شد که توزیعکننده به او خیانت کرده است و با تمام انیماتورهای او قرارداد بسته تا انیمیشنهای اسوالد را در استودیوی خودش و بدون حضور والت دیزنی بسازد. والت بعد از این ماجرا به قراردادی که بسته بود مراجعه کرد و متوجه شد که او حق مالکیت این انیمیشن را ندارد. او از این ماجرا درس سختی گرفت و از آن بعد در تمام قراردادهایش ذکر کرد که او مالک همهچیزهایی است که خودش میسازد.
میکی ماوس
بعد از دست دادن شخصیت اسوالد، والت تصمیم گرفت شخصیت جدیدی یعنی «میکی ماوس» را خلق کند. او به کمک انیماتور ارشد خود این موش معروف را طراحی کرد و به او شخصیت داد. انیماتور او ۲ قسمت از انیمیشن میکی ماوس را تهیه کرد، اما والت نتوانست آنها را بفروشد؛ زیرا در آن زمان فیلمها صامت بودند. و فیلمهای صدادار انقلاب بزرگی در صنعت سینما به شمار میرفتند. آنها قسمت سوم کارتون میکی ماوس را با صدای همگام شده تهیه کردند. اینگونه بود که شخصیت میکی ماوس تبدیل به یک ستاره شد و در میان مردم به محبوبیت رسید. بعد از آن مجموعهی کارتونی بلند میکی ماوس ساخته شد. والت دیزنی خیلی زود و بهطور همزمان مجموعهی دیگری با نام «سمفونیهای احمقانه» تهیه کرد. او برای ساخت هر مجموعهی کارتونی خود از عوامل و شخصیتهای متفاوت استفاده میکرد تا انیماتورها بتوانند اتفاقات جدید را فارغ از فضای طنزآمیز میکی ماوس و همراه با احساسات و موسیقی تجربه کنند. درنهایت انیمیشن تمام رنگی «گلها و درختها» توانست در سال ۱۹۳۲ جایزهی اسکار را برای بهترین کارتون سال برنده شود. بعد از آن تا آخر دههی ۱۹۳۰ هر سال یکی از انیمیشنهای دیزنی برندهی جایزهی اسکار شد.
زمانی که انیمیشن به اوج محبوبیت خود رسید، کارمندان شرکت دیزنی متوجه شدند که میتوانند از طریق شخصیتهای دیزنی بازاریابی کنند و پول به دست بیاورند. مردی از نیویورک به والت پیشنهاد داد که در ازای پرداخت ۳۰۰ دلار بتواند شخصیت میکی ماوس را روی مدادهایی که تولید میکند، قرار دهد. والت این ایده را پذیرفت و بعد از آن همهی محصولات میکی ماوس از ظرف و مسواک گرفته تا حتی رادیو با طرح میکی ماوس به بازار عرضه شد. همچنین اولین کتاب کمیک استریپ میکی ماوس در سال ۱۹۳۰ منتشر شد.
سفیدبرفی و هفت کوتوله
یک شب در سال ۱۹۳۴، والت دیزنی به انیماتورهای خود گفت قصد ساختن یک فیلم انیمیشن بلند دارد و داستان سفیدبرفی و هفت کوتوله را برای آنها تعریف کرد. چند نفر با این ایده مخالفت کردند؛ اما شور و اشتیاق والت دیزنی توانست همه را جذب کند و کار بهصورت جدی روی این پروژه آغاز شد. ساخت این فیلم ۳ سال طول کشید؛ اما درنهایت در کریسمس سال ۱۹۳۷ به پایان رسید و مورد استقبال بیسابقهی مردم قرار گرفت. سفیدبرفی تبدیل به پرفروشترین فیلم آن زمان شد اما چند سال بعد فیلم بربادرفته توانست رکورد آن را بشکند. والت دیزنی بعد از موفقیت این انیمیشن متوجه شد که انیمیشنهای کوتاه میتوانند مخارج کوچک را تأمین کنند اما درآمد اصلی در تهیهی فیلمهای انیمیشنی بلند است.
کار کردن روی پروژههای بعدی بهسرعت آغاز شد. اما عمر این دوران شیرین کوتاه بود و جنگ جهانی دوم آغاز شد. ۲ فیلم بعدی یعنی «پینوکیو» و «فانتازیا» در سال ۱۹۴۰ عرضه شدند. این ۲ فیلم از نظر تکنیکی شاهکار بودند؛ اما به دلیل جنگ جهانی و کم شدن تعداد بازاریابان خارجی، هزینهی زیادی برای شرکت داشتند. «دامبو» درسال ۱۹۴۱ با بودجهی بسیار محدودی عرضه شد. اما «بامبی» که در سال ۱۹۴۲ ساخته شد، یکی دیگر از انیمیشنهای گران بود و باعث پایین آمدن سرعت تولید انیمیشنهای این شرکت شد. بنابه درخواست وزارت امور خارجهی آمریکا، این شرکت به ساخت فیلمهای آموزشی برای ارتش پرداخت. بعد از تمام شدن جنگ برای کارمندان این شرکت سخت بود که بخواهند فعالیتهای پیش از جنگ خود را ادامه دهند. چندین سال بعد این شرکت مجموعهای از انیمیشنهای کوتاه منتشر کرد. سال ۱۹۵۰ سال خوبی برای شرکت والت دیزنی بود. فیلمهای «جزیرهی گنج»، «سیندرلا» و اولین شوی تلویزیونی در ایام کریسمس، شرکت را در مسیر قبلی خود و روبهجلو حرکت دادند.
ساخت دیزنی لند
والت دیزنی هیچ موقع از چیزهایی که داشت راضی نبود. زمانی که فیلمها و برنامههای تلویزیونی او به موفقیت رسید، او احساس کرد که میخواهد کار خودش را گسترش دهد. او ۲ دخترش را همیشه به مراکز تفریحی مانند پارک، شهربازی و کارناوالها میبرد. اما درنهایت در همهی مراکز تفریحی روی یک نیمکت مینشست و بازی بچهها را تماشا میکرد. او با خودش فکر کرد باید پارکی وجود داشته باشد که والدین نیز بتوانند همراه با فرزندانشان خوش بگذرانند. او بعد از چند سال فکر کردن و برنامهریزی، نهایتا در تاریخ ۱۷ جولای ۱۹۵۵ پارک جدید خود یعنی دیزنی لند را افتتاح کرد.
این پارک از زمان گشایش خود بهعنوان الگویی برای طراحی تمام پارکهای تفریحی قرار گرفت. معروف شدن این پارک در سطح بینالمللی توانست میلیونها بازدیدکننده را از سراسر دنیا به خود جذب کند. والت دیزنی گفته است اگر قوهی تخیل وجود نداشت، این پارک هرگز نمیتوانست به این شکل ساخته شود و مورد محبوبیت قرار بگیرید. در طی این سالها جاذبههای زیادی به این پارک اضافه شده است و هنوز هم مانند سال ۱۹۵۵ از آن استقبال میشود.
در این پارک تفریحی، نقش شخصیتهای معروف انیمیشنها مانند سفید برفی، میکی ماوس، دانلد داک و ... توسط افراد مناسب بازی میشود. بهعنوان مثال پرنسسهای دیزنی معمولا دخترهای ۱۸ تا ۲۳ ساله هستند که باید دارای قد و وزن مناسب باشند و تمام دیالوگهای شخصیت داستان را حفظ باشند و به طور مرتب از آنها استفاده کنند. این کارمندان باید تمام مدت لبخند به لب داشته باشند و با صدایی شبیه به صدای شخصیت اصلی داستان صحبت کنند.
والت دیزنی بعد از موفقیت دیزنی لند تصمیم گرفت پارک دیگری در سواحل شرقی بسازد. این شرکت زمینی در فلوریدا خریداری کرد و ساخت «دیزنی ورلد» آغاز شد. این پارک در تاریخ ۱ اکتبر سال ۱۹۷۱ افتتاح شد. این پارک برخلاف دیزنی لند، دارای هتل، زمین گلف و مراکز خرید است.
والت دیزنی در دههی ۱۹۶۰ با اکران فیلم «مری پاپینز» به اوج خود رسید اما این دوره از موفقیتهای این شرکت در تاریخ ۱۵ دسامبر ۱۹۶۶ و با مرگ والت دیزنی به پایان رسید. او هرگز نتوانست افتتاح پارک دوم خود یعنی دیزنی ورلد را ببیند.
برنامهریزیهای که والت انجام داده بود، باعث شد شرکت چندین سال بعد از مرگ او و بدون نیاز به نظارتهای برادر وی، روی دیزنی به فعالیتهای خودش ادامه دهد. انتشار فیلم «کتاب جنگل» در سال ۱۹۶۷ نشان داد که این شرکت همچنان میتواند با قدرت به فعالیتهای خود ادامه دهد.
روی دیزنی که شاهد ساخته شدن و افتتاح پارک دیزنی ورلد بود در اواخر سال ۱۹۷۱ درگذشت. بعد از او افرادی مدیریت شرکت را بر عهده گرفتند که مستقیما توسط برادران دیزنی آموزش دیده بودند.
زندگی شخصی والت دیزنی
والتر الایِس دیزنی در تاریخ ۵ دسامبر ۱۹۰۱ در شیکاگوی آمریکا به دنیا آمد. او چهارمین فرزند خانوادهی الایس دیزنی و فلورا کال بود. این خانواده در سال ۱۹۰۶ و زمانی که والت ۵ ساله بود، به یک مزرعه در ایالت میسوری نقل مکان کردند. زمانی که آنها در مزرعه زندگی میکردند، یکی از همسایههای آنها که دکتر بازنشستهای بود از والت خواست تصویر اسبش را برای او نقاشی کند. بعد از این ماجرا والت مهارتهای نقاشی خودش را با آبرنگ توسعه داد. دیزنی در سال ۱۹۱۱ به کانزاس سیتی رفت و در انستیتوی هنری کانزاس سیتی ثبتنام کرد و با والتر فایفر آشنا شد. خانوادهی فایفر از دوستداران تئاتر بودند و همین موضوع دیزنی را با دنیای تصاویر متحرک آشنا کرد. دیزنی اغلب اوقات خود را در خانهی آنها میگذارند. او و برادرش روی، صبحها ساعت ۴:۳۰ از خواب بیدار میشدند تا بتوانند قبل از شروع مدرسه روزنامه پخش کنند و از این راه درآمدی بهدست بیاورند.
آنها در سال ۱۹۱۷ به شیکاگو برگشتند. والت در دبیرستان مک کینگلی مشغول به ادامهی تحصیل شد و همزمان برای روزنامهی مدرسه نقاشی میکشید. در سال ۱۹۱۸ جنگ جهانی اول آغاز شد. والت دیزنی تلاش کرد برای جنگیدن با آلمانیها به ارتش آمریکا ملحق شود. اما او را به دلیل پایین بودن سنش رد کردند. او گواهی تولد خود را دستکاری کرد و درنهایت در سپتامبر ۱۹۱۸ بهعنوان رانندهی آمبولانس صلیب سرخ وارد ارتش شد. او به فرانسه رفت و در آنجا روی بدنهی ماشینهای آمبولانس نقاشی میکشید. او در اکتبر ۱۹۱۹ به کانزاس سیتی برگشت و در یک استودیوی تبلیغاتی مشغول به کار شد. والت برای تبلیغات، برنامههای تئاتر و کاتالوگهای تبلیغاتی نقاشی میکشید.
او و همکارش بعد از مدتی کسبوکار خودشان را بهعنوان سازندهی تبلیغات راهاندازی کردند. اما این کار درآمد مناسبی نداشت و دیزنی برای کار به شرکتی در کانزاس سیتی رفت. این شرکت از تکنیکهای انیمیشن برای ساخت تبلیغات خود استفاده میکرد و دیزنی نیز به این موضوع علاقهمند شد. او یک دوربین فیلمبرداری از محل کار خود به امانت گرفت و در خانه مشغول آزمایش روشهای جدید برای تهیهی انیمیشن شد. او نتوانست دیگران را متقاعد کند که از روشهای او برای فیلم سازی استفاده کنند؛ بنابراین تصمیم گرفت به همراه یکی از همکارانش کسبوکار جدیدی راهاندازی کند. مشتری اصلی آنها تئاتری به نام نیومن بود که انیمیشنهای آنها را در سالن خود پخش میکرد. او بعد از مدتی تعدادی انیماتور استخدام کرد، اما نتوانست به درآمدی که میخواست برسد؛ بنابراین مشغول تهیهی کارتونی به نام «سرزمین عجایب آلیس» شد. این کارتون که ترکیبی از واقعیت و انیمیشن بود توانست راه او را برای ورود به هالیوود باز کند. اگرچه در آن زمان نیویورک مرکز صنعت کارتون بود، اما والت به لسآنجلس رفت؛ زیرا برادرش در آنجا بود و دورهی نقاهت بیماری سل را میگذراند.
بعد از موفقیت فروش «سرزمین عجایب آلیس» و راهاندازی شرکت والت دیزنی، دختری به نام لیلیان باوندز برای کار به شرکت آنها ملحق شد. لیلیان و والت در سال ۱۹۲۵ ازدواج کردند. آنها در سال ۱۹۳۳ صاحب دختری شدند و نام او را دایان گذاشتند. لیلیان و والت در سال ۱۹۳۶ دختر دیگری به نام شارون را به فرزندخواندگی قبول کردند.
والت دیزنی در کل سالهایی که فعالیت هنری میکرد، توانست ۲۶ جایزهی اسکار برنده شود. او بعد از جنگ جهانی اول تبدیل به یک فرد سیگاری قهار شد. پزشکان در سال ۱۹۶۶ تشخیص دادند که او سرطان ریه دارد. او بعد از بستری شدن در بیمارستان و تنها ۱۰ روز بعد از تولد ۶۵ سالگی درگذشت. ارزش املاک او در آن زمان به ۲۰ میلیون دلار میرسید. والت ۴۵ درصد از آنها را برای همسر و فرزندان خود به ارث گذاشت. ۱۰ درصد از آن را به خواهر و برادرزادههایش بخشید و ۴۵ درصد باقیمانده را به مراکز خیریه اهدا کرد.
وضعیت فعلی شرکت والت دیزنی
والت دیزنی سختیهای زیادی در زندگی خود کشید. او تحصیلات خود را تا کلاس هشتم ادامه داد؛ ولی هیچ موقع دست از تلاش برنداشت و همیشه مشغول مطالعه و یادگیری انیمیشن بود. او با تلاشهای بیوقفهی خود نشان داد که بدون تحصیلات دانشگاهی نیز میتوان به موفقیت رسید. والت دیزنی به یاد گرفتن چیزهای جدید اهمیت زیادی میداد و دیگران را نیز به این کار تشویق میکرد. او در این رابطه گفته است: «تنها کاری که باید انجام دهید این است که جهل خود را بپذیرید؛ سپس مشاهده خواهید کرد که دیگران برای دادن اطلاعات به شما چقدر مشتاقانه عمل میکنند.» والت دیزنی از زمانی که پسر بچهی کوچکی بود، برای تأمین مخارج خودش بسیار زحمت میکشید. او گفته است: «من هرگز به خاطر کارهایی که کردهام پشیمان نیستم. حتی به یاد نمیآورم که این کارها من را آزار داده باشد. من هرگز به یاد نمیآورم که در زندگی خود احساس ناراحتی کرده باشم. من همیشه خوشحال بودم و بابت کارهایی که انجام میدادم، هیجانزده بودم.»
امروزه شرکت دیزنی ۱۴ شهربازی در سراسر دنیا و تعداد زیادی شبکهی تلویزیونی دارد. شرکتهایی مانند والت دیزنی پیکچرز، پیکسار و لوکاس فیلم نیز زیرمجموعهی این شرکت هستند. شرکت والت دیزنی به مدت ۹۰ سال برای تولید سرگرمیهای خانوادگی فعالیت کرد و همچنان شاهد تولید آثار باکیفیتی از این شرکت هستیم.
داستان زندگی والت دیزنی نشان میدهد که تخیلات و داشتن رؤیاهای بزرگ ارزش بسیار زیادی در زندگی دارد. او همچنین نشان داد که داشتن این رؤیاهای بزرگ کافی نیست؛ بلکه تلاش و پشتکار نیز به همان اندازه اهمیت دارند. تلاشهای مستمر، کلید پیروزی او بر سختیها و مشکلات بود. او اعتقاد داشت «انجام دادن کارهای غیر ممکن تا حدودی سرگرمکننده است.»