یونیکورنها را فراموش کنید، ما به استارتاپهای زبرای بیشتری نیاز داریم
از مناطق راکد صنعتی در دیترویت تا مزارع ذرت آیووا، شرکتهای آمریکایی از صنایع مختلف روی نسل بعدی راهحلهایی متمرکزند که به آنها امکان بقا و رشد را در یک بازار جهانی شدیداً رقابتی و در حال تغییر بدهد. نمونهی بارز آن را خرید اخیر ۳.۲ میلیارد دلاری شرکت SodaStream توسط Pepsi میتوان برشمرد.
پیام ویژه برای شرکتهای قدیمی روشن است: شما باید یا خود را متحول کنید یا رقبای جدید خود را ببلعید، در غیر اینصورت به دست استارتاپهای چابک که بیشتر از هر زمانی به سرمایهی بیشتر دسترسی دارند، از دور کنار گذاشته خواهید شد.
میزان سرمایهگذاری ریسکپذیر در نیمه اول سال ۲۰۱۸ به حدود ۱۳۰ میلیارد دلار رسیده است (۶۵ درصد افزایش نسبت به سال ۲۰۱۷). استارتاپهای امروز در مسابقهای دیوانهوار برای صعود به دور بعدی بزرگتر و بهتر از لحاظ جذب سرمایه بهسر میبرند. شرکتهایی که ۵ سال پیش در دور سرمایهی اولیه رقابت میکردند، در سال ۲۰۱۸ در سری A مسابقه میدهند و شرکتهای سری A ، اکنون در دور جدید B به رقابت میپردازد.
برای سرمایهگذاران ریسکپذیر (VC) که صدها میلیون یا حتی میلیارد دلار برای هر سرمایهگذاری، پول خرج میکنند، نیاز به داشتن یک یونیکورن بدیهی است؛ یعنی حداقل یک شرکت در سبد سرمایهگذاریها باید پول کافی برای جبران خسارت سایر شکستها و تولید چندین برابر سرمایهگذاری اولیه تولید کند.
اما این یونیکورنها، با رشد پرشتاب خود، در حالیکه در سالهای اولیه عملیات، ضررهای قابل ملاحظهای را به بار میآورند، باید مبالغ قابل توجهی را صرف کنند. در واقع این مبالغ، نیاز آنها را به جذب مداوم سرمایههای هنگفتی که عمدتاْ بر پایهی سهام است، تغذیه میکند.
آیا راه دیگری همچون طرحهای تامین مالی متفاوت و بدون تلاش مداوم برای جمعآوری مقادیر هنگفت سرمایه از طریق سهام، برای رشد شرکتها وجود دارد؟
بله، به شکل یک جانور جدید در باغ وحش شرکتهای هایتک: شرکت گورخر (Zebra Company)
شرکتهای زبرا با مشخصاتی از قبیل انجام کسبوکار واقعی، بدون هدف ساختارشکنی در بازارهای فعلی، دستیابی به سودآوری و اثبات آن برای مدتی معین و کمک به حل یک معضل اجتماعی، شناخته میشوند. همانطور که توسط مارا زپدا، مدیرعامل و همبنیانگذار Switchboard توضیح داده شده است، شرکتهای زبرا «هم سیاه و هم سفید» هستند: آنها هم برای سودآوری و هم برای حل مشکل جامعه ایجاد میشوند.
استارتاپهای زبرا بر رفع چالشهای اجتماعی و زیست محیطی تمرکز میکنند
یکی از نمونههای مورد علاقهی نویسنده، شرکت Toya (یکی از مشتریان LeumiTech) است، یک پلتفرم بازی طراحیشده برای انگیزه و الهام بخشیدن به دختران جوان برای رسیدن به پتانسیل کامل خود. از لحاظ تاریخی، صنعت بازیهای دیجیتال فاقد محتوا برای زنان و دختران بوده یا از محتوای محدودی طبق تعریفی بسیار محدود از زنانگی، یعنی بر اساس زیبایی برخوردار است.
Toya، توسط آنت اشپرلینگ و ییفات آنزلویچ تأسیس شد. این شرکت با ارائهی بازیهایی که دختران را در نقش قهرمان قرار داده یا ارائهی بازیهایی که به جنسیت خاصی محدود نشده در حال به چالش کشیدن و تغییر این هنجارها است (به عنوان مثال با تمرکز بر طبیعت، اسرار و تاریخ). Toya به عنوان یک نهاد انتفاعی، در خدمت اهداف اجتماعی بسیار مهم در زمینهی ارتقای برابری جنسیتی از طریق محصولات خود نیز هست.
ایالات متحده پر از نمونههایی از زبراهای موفق است. یکی از شرکتهای Zepeda، به نام Switchboard، یک پلتفرم برای تسهیل ارتباط فارغالتحصیلان و دانشجویان کالج در مورد فرصتهای شغلی فراهم میکند. این پلتفرم با استفاده از یک مدل «درخواست / پیشنهاد» نوآورانه و برای کمک به کالجها برای پیگیری اطلاعات اعانهدهندگان ایجاد شد. جریانهای درآمدی متعدد آن عبارتند از: ارزیابیها، مربیگری و آموزش، و دسترسی به پلتفرم.
شرکتی به نام Hearken، که توسط جنیفر برادل هدایت و بنیانگذاری شده است، قصد دارد «مدل سنتی روزنامهنگاری را متحول کند». هدف این شرکت، کمک به اتاقهای خبری برای پوشش اخبار بر اساس بزرگترین سوالات مخاطبان خود است. زپدا و برندل همراه با چند زن کارآفرین دیگر، DazzleCon را راه اندازی کردند، یک کنفرانس برای بنیانگذاران همفکر با هدف یادگیری و بحث در مورد همه چیز زبرا (همانند یک گروه از گرگها، یک گروه از زبراها Dazzle نامیده میشود!).
همانطورکه این نمونهها نشان میدهد، جنبش زبرا بهطورعمده حرکت خود را مدیون زنان کارآفرین و کارآفرینان رنگین پوست است، گروههایی که از لحاظ تاریخی، با وجود توانایی خود در اثبات سودآوری و تعهد به جامعه، در تقلا برای جذب سرمایه به طور مساوی با همتایان خود هستند.
ماهیت شرکتهای زبرا، بسیار همراستا با ویژگیهای شم تجاری در زنان است. زنان کارآفرینان درحالیکه قادر به تامین بودجهی اولیه هستند، تمایل بیشتری به قطعیت بالا و ریسک کمتر دارند و در نتیجه، باعث رشد سودآوری و پایداری کسب و کارها میشوند، هرچند با سرعتهای پایینتر و بهطور بالقوه در مقیاس کوچکتر فعالیت میکنند.
هنگامیکه First Round Capital، سرمایهگذاریهای انجام داده در بیش از ۳۰۰ شرکت در طول ۱۰ سال را بررسی کرد، متوجه شد که شرکتهایی با یک بنیانگذار زن از لحاظ عملکرد، ۶۳ درصد از تیمهای با ترکیب کاملاْ مرد موفقتر هستند. به طور مشابه، اداره کسب و کارهای کوچک (SBA)، دریافت که سرمایهگذاری در کسبوکارهای تحت رهبری زنان، باعث بهبود عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری میشود.
بانکهایی که در فضای استارتاپ فعالیت ریشهدار و طولانی مدت دارند، به شرکتهای زبرا بسیار علاقهمند بوده و به پتانسیل آنها اعتقاد دارند. زیرا در مدلهای آنها، مسیرهای مطمئنی به سودآوری و پایداری وجود دارد. اعتقاد قوی به اصول، این شرکتها را قادر میسازد تا بدهیهای بانکی خود را روی ترازنامههای خود بیاورند و از ابهام ناشی از افزایش صرف پول سهام اجتناب کنند.
ترویج تنوع در میان کارآفرینان و به ویژه تشویق زنان برای تبدیل شدن به جزء مهمی از این جامعه، برای کل اکوسیستم سودمند خواهد بود. بهعلاوه درحالیکه میتوانیم جهان را از دیدگاه متنوعتری ببینیم، امکان توسعه کسبوکارهای جدید را فراهم میکند.