شغل والدین چگونه روی فرزندان تأثیر می‌گذارد

شنبه ۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۰
مطالعه 5 دقیقه
با تغییر نقش‌های سنتی مادران و پدران، تأثیرات شاغل بودن آن‌ها بر رفتار و سلامت روان کودکان نیز تغییر کرده است.
تبلیغات

بسیاری از والدین شاغل، ‌همیشه به خاطر عدم حضور در مسابقات ، جشن‌ها یا مراسم تحصیلی فرزندان خود، ‌احساس گناه می‌کنند. شما به خاطر مأموریت‌ها و مسافرت شغلی، در مراسمی که از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی‌شده‌اند، حضور پیدا نمی‌کنید. طبیعتاً حس می‌کنید که شاید به کودک خود، آسیبی همیشگی وارد کرده‌ باشید.

اما واقعاً کار ما، چگونه روی فرزندانمان تأثیر می‌گذارد؟ حدود دو دهه‌ی پیش، استوارت فریدمن استاد مدیریت دانشکده‌ی وارتون و جف گرینهاوس، استاد دانشگاه درکسل، در طول تحقیقات خود بیش از ۹۰۰ متخصص حرفه‌ای را که در صنایع مختلفی مشغول به کار بودند، موردمطالعه قرار دادند. هدف تحقیقات، پی بردن به تأثیرات متقابل کار و زندگی و جوانب مثبت و منفی آن‌ها بود.

با توجه به اینکه در سال‌های اخیر، بحث در مورد اهمیت سلامت روان مردم دوباره بالا رفت، این دو محقق تصمیم گرفتند نگاه تازه‌ای به یافته‌های مطالعات قبلی خود داشته باشند. آن‌ها می‌خواستند ببینند که زندگی عاطفی کودکان (که ذینفعان پنهان به شمار می‌روند) چگونه تحت تأثیر شغل والدین قرار می‌گیرد. نتایج مطالعات قبلی، حاکی از تأثیرات منفی والدینی بود که به لحاظ دیجیتالی گرفتار بودند و با عنوان تکنوفرنس (Technoference) شناخته می‌شدند. این تحقیقات، تأثیرات مضر استرس شغلی بر زندگی خانوادگی را ثابت کرده بود.

How Our Careers Affect Our Children

بیشتر تحقیقاتی که در مورد آسیب‌های والدین شاغل صورت می‌گیرد، روی چند موضوع تمرکز می‌کنند: آیا مادر، شاغل است؟ آیا والدین تمام‌وقت کار می‌کنند یا نیمه‌وقت؟ والدین چه مقدار زمان را در محیط کار سپری می‌کنند و چقدر از زمانی را که در کنار فرزندان خود هستند، به کار مشغول‌اند؟ اما فریدمن و گرینهاوس در تحقیقات خود، موضوعاتی فراتر از زمان را نیز مدنظر قرار دادند. درواقع آن‌ها روی تجربه‌ی درونی کار تمرکز کردند: ارزش‌های والدین در ارتباط با اهمیت شغل و خانواده، تداخل روانی شغل و زندگی خانوادگی (یعنی زمانی که به لحاظ فیزیکی در جمع خانواده حضور داریم، اما به کار فکر می‌کنیم)، تأثیر درگیری‌های عاطفی بر شغل، کنترل شرایط و اتفاقات شغلی، یا حواس‌پرتی‌های ناشی از آن.

محققان دریافتند که تمامی این جوانب شغل والدین، با مشکلات رفتاری کودکان درجه‌ای از همبستگی را نشان می‌دهند. مشکلات رفتاری، یکی از شاخص‌های کلیدی سلامت روان هستند. محققان این مشکلات رفتاری را با چک‌لیست رفتار کودکان (یک استاندارد در تحقیقات توسعه‌ی کودک، که در سایر تحقیقات روانشناسی سازمانی مورد استفاده قرار نگرفته است) سنجیدند. نکته‌ی مهم این است که تا پیش‌ازاین، تحقیقاتی که در زمینه‌ی سلامت روان کودکان صورت گرفته بود، اثرات ویژه‌ی تجربیات کار والدین را به‌عنوان یک اولویت بررسی نکرده بود. اما مشخصاً این فاکتور پیامدهای مهمی بر سلامت کودکان دارد. برخی از نکات مهمی که از نتایج تحقیقات استخراج شد، به شرح زیر است:

How Our Careers Affect Our Children

نتایج مشترک در مورد مادر و پدر: زمانی که والدین معتقد بودند خانواده مهم‌تر از حرفه‌ی آن‌ها است، سلامت روان کودکان وضعیت بسیار بهتری داشت. این موضوع، ربطی به میزان زمانی که والدین در محیط کار می‌گذرانند، نداشت. همچنین زمانی که والدین، کار خود را به‌عنوان منبع چالش، خلاقیت و لذت می‌شناختند، بازهم شاخص احساسی کودکان بالاتر می‌رفت. همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، اگر والدین به‌صورت فیزیکی در دسترس کودکان بودند، شاخص سلامت روان بهبود می‌یافت.

نتایجی که در مورد پدران به دست آمد: صرف‌نظر از مدت‌زمان کار، فاکتورهایی مانند عصبیت شغلی و گرفتاری‌های روحی پدر، احتمال مشکلات رفتاری کودکان را افزایش می‌داد. مداخلات شغلی پدر در زمان استراحت و معاشرت با خانواده، یعنی زمانی که پدر به‌صورت فیزیکی در جمع خانواده حضور دارد ولی به لحاظ روانی، با ابزارهای دیجیتال خود مشغول است، به‌طور مستقیم با مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان در ارتباط بود. از طرف دیگر، تأثیر مداخلات شغلی به حدی زیاد بود که حتی اگر پدر، عملکرد مطلوبی داشت و احساس خشنودی می‌کرد، بازهم فرزندان درجه‌ای از اختلالات رفتاری را نشان می‌دادند. بازهم این نتایج، ربطی به میزان ساعات کاری پدر نداشت.

How Our Careers Affect Our Children

نتایجی که در مورد مادران به دست آمد: مادرانی که از اعتبار و صلاحیت شغلی بیشتری برخوردار بودند، فرزندانی شادتر و سالم‌تر داشتند. بنابراین اگر مادران، روی اتفاقات محیط کار و شرایط کاری خود کنترل داشته باشند، فرزندان هم از این امر منتفع می‌شوند. به‌علاوه، اگر مادران برای خود وقت می‌گذاشتند (مراقبت‌های شخصی یا ریلکسیشن) و در خانه زیاد کار نمی‌کردند، شاخص سلامت روان کودکان بهبود می‌یافت.

درواقع، فاکتور تأثیرگذار، تقابل حضور مادر در محیط کار و محیط خانه نبود، بلکه این بود که مادران، زمان غیر کاری خود را چگونه سپری می‌کنند. اگر مادران، در کنار فرزندان خود نبودند اما توانایی رقابت از خود داشتند، تأثیر منفی یا ناراحت‌کننده‌ای بر سلامت روان کودکان نمی‌گذاشتند. اما اگر مشغله‌ی مادران در خصوص کارهای خانه، بسیار زیاد بود، کودکان به‌احتمال بیشتری، اختلالات رفتاری را بروز می‌دادند.

 این تحقیقات در ابتدا ثابت می‌کند نقش‌های سنتی پدران و مادران، در طول زمان تغییر کرده است. اما هنوز هم زنان، بار روانشناسی «مسئولیت‌های والد بودن» را بیشتر تحمل می‌کنند. تحقیقات نشان می‌داد که اگر مادران، وقت خود را به‌جای مشغول شدن به کارهای خانه، به مراقبت از خود اختصاص دهند، توانایی بیشتری برای مراقبت از فرزندان خود خواهند داشت. پدران نیز زمانی می‌توانند تجربیات سالمی را برای فرزندان خود فراهم کنند که به لحاظ روانی، کنار آن‌ها حضورداشته باشند. همچنین زمانی که هم‌زمان با کار کردن، احساس کفایت و خوشبختی ‌کنند.

خبر خوب تحقیقات این است که ویژگی‌های ذکرشده، حداقل تا حدودی، تحت کنترل والدین است و می‌تواند تغییر کند. یکی از نتایجی که محققان را شگفت‌زده کرده بود، تأثیر مدت‌زمان کار والدین بود. به نظر می‌رسد مدت‌زمانی که والدین کار می‌کنند یا به مراقبت از فرزندان مشغول‌اند (یعنی متغیرهایی که تحت شرایط اقتصادی و صنعتی، به‌سختی قابل‌تغییرند)، تأثیر زیادی در سلامت روان کودکان ندارند.

بنابراین اگر به این موضوع اهمیت می‌دهیم که شغل ما، چه تأثیراتی بر فرزندانمان دارد، باید روی ارزش‌های خاصی متمرکز شویم. ما باید به شیوه‌های خلاقانه، تلاش کنیم که هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ روانی، در دسترس کودکانمان باشیم، حتی اگر ساعات بیشتری کنار آن‌ها نیستیم. فاکتور مهم، زمان باکیفیت است.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات