چه عاملی مانع از جهانی شدن غولهای چینی دنیای فناوری میشود؟
غولهای بزرگ فناوری مانند علیبابا و تنسنت در سالهای اخیر ابتدا با حمایتهای دولتی در چین شروع بهکار کردند. دولت در مسیر رشد آنها دخالت نکرد و امروز این شرکتها به اسامی شناختهشدهای در جهان تبدیل شدهاند. سؤال اساسی آن است که آیا شرکتهای بزرگ چینی میتوانند به این روند ادامه دهند؟
در سالهای ابتدایی دههی ۱۹۸۰ میلادی، تعداد زیادی شرکتهای کامپیوتری در منطقهای در شمالغربی پکن، در نزدیکی دانشگاههای پکینگ و تسینگوا تأسیس شدند. این محل بعدها به خیابان الکترونیک مشهور شد. خیابانی شلوغ با نمادهایی بعضا دستساز که نوید ظهور عصری جدید را در چین میداد. بنرهای متعدد و کثیف در مسیر پیادهروها بهمرور قد علم میکردند و جعبههای بزرگ کاغذهای کپی، در گوشه و کنار خیابان به چشم میخورد.
کارمندان آن سالهای خیابان الکترونیک پکن، با لباسهای ارزان، تجهیزات مورد نیاز خود را از فروشگاههای معمولی و کیوسکهای خیابانی تهیه میکردند. نرمافزارهای دزدی بهقدری در این منطقه فراوان بودند که برخی، نام خیابان کلاهبرداران را برای آن بهکار میبردند.
ظهور بازار پرشور کامپیوتر، در سالهایی که بسیاری از چینیها یخچال هم نداشتند، بهمرور اثبات میشد. نکتهی مهمتر آن بود که اکثر کسبوکار صورتگرفته در خیابان الکترونیک پکن، توسط شرکتهای خصوصی انجام میشد. شتاب چینیها در آن سالها بهسمت نظام سرمایهداری، تجربهای بود که پس از اصلاحات اساسی اقتصادی در این کشور، پدید آمد. این تجربه در ابتدا با سرمایهگذاریهای بزرگ روی علم و فناوری شروع شد. از همان ابتدا مشخص بود که این استراتژی، مفید واقع خواهد شد. یکی از شرکتهایی که از دل خیابان الکترونیک زاده شد، لنوو بود.
نیروهای فعال و هزینهی انجام شده در بخش تحقیق و توسعه در چین، به آمریکا نزدیک میشود
رنسانس فناوری
چین از شروع شکلگیری خیابان الکترونیک تا امروز، بهنوعی دوران رنسانس علمی و فناوری را تجربه کرد. بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۶، کمکهزینههای دولتی در بخش تحقیق و توسعه رشدی ۳۰ برابری داشته است. این کشور در سال ۲۰۰۹، ژاپن را در بحث سرمایهگذاری روی تحقیق و توسعه پشت سر گذاشت. بهعلاوه پیشبینی میشود آنها آمریکا را نیز در سال ۲۰۱۹ پشت سر بگذارند.
امروز، خیابان الکترونیک چین با نام Zhongguancun شناخته شده و محل فعالیت بزرگانی همچون بایدو، دیدی چاکسینگ، میچوان دیانپینگ و مرکز تحقیقاتی بزرگانی همچون مایکروسافت، گوگل و آیبیام محسوب میشود.
چین، میزبان ۹ شرکت بزرگ از ۲۰ غول اول دنیای فناوری است. سه عدد از این شرکتها در فهرست ۱۰ سازمان برتر جهان قرار دارند. آنها همچنین ادعای بزرگترین دریافتکنندهی رادیویی تکبشقابی جهان و بزرگترین ابربرخورددهندهی هستهای را نیز در اختیار دارند. برخی از سریعترین ابرکامپیوترهای جهان، نیز در چین مشغول به کار هستند. در سال ۲۰۱۶، اولین ماهوارهی ارتباطات کوانتومی توسط آنها معرفی شد.
برنامههای آتی دولت چین در حوزههای علم و فناوری، بسیار بلندپروازانه و عمیق محسوب میشود. بهعنوان مثال آنها پیشگامی در حوزهی ارتباطات نسل پنجم (5G)، اصلاح نباتات و روباتیک را تا سال ۲۰۲۰ و تبدیل شدن به پیشگام جهانی هوش مصنوعی را تا سال ۲۰۳۰ در دستور کار خود قرار دادهاند.
برنامههای بلندپروازانهی چین، نگرانیهای بزرگی را برای آمریکاییها ایجاد کرده است. دولت ترامپ، دراثر همین نگرانیها، اقدامات متعددی را در برابر چینیها انجام داد و حتی یک جنگ تجاری بین دو کشور ایجاد شد. چندی پیش، معاون رئیسجمهور یعنی مایک پنس، چین را به سرقت بزرگ فناوریهای آمریکایی متهم کرد.
وقتی از زاویهی نگرانیهای آمریکا به وضعیت کنونی چین نگاه کنیم، برخی حقایق این کشور نادیده گرفته خواهد شد. قانونگذاران آمریکایی، برنامههای چین برای پیشرفت در حوزهی علم و فناوری را بهعنوان تهدیدی بزرگ برای خود میبینند. درحالیکه کارشناسان چینی، یک عدم اطمینان و امنیت را در این برنامهها مشاهده میکنند.
کارشناسان چینی اعتقاد دارند جهطلبیهای بلندپروازانه با تمرکز روی خیابان الکترونیک، بهخوبی درک نشدهاند. درواقع شاید اسناد دولتی و اخبار حکومتی پیرامون پیشرفتهای چین، با اغراق منتشر شوند. رهبران این کشور در جلسههای خصوصیتر خود، اذعان میکنند که باوجود هزینههای زیاد، دستاوردهای کمی در این سالها حاصل شده است.
چینیها در معرفی محصولی جهانی همچون آیفون، به موفقیت نرسیدهاند
چین روی پروژههای علمی بزرگ سرمایهگذاری میکند اما دستاوردهای بزرگ علمی و فناوری یا حتی معرفی محصولی در سطح جهانی، هنوز از این کشور اتفاق نیفتاده است. بهعنوان مثال، آیفون را در نظر بگیرید که از آمریکا معرفی و به محصولی جهانی تبدیل شد. بهعلاوه، با اینکه دانشگاههای چین در رتبهبندیهای جهانی پیشرفت کردهاند، تنها یک برندهی جایزهی نوبل از این کشور به جهان معرفی شد که تحقیقات خود را در داخل چین انجام داده بود.
نشانههایی از تغییر وضعیتهای فوق در چین مشاهده میشود. اگرچه تغییرات اساسی و معرفی برندگان بیشتر جایزهی نوبل دورازذهن خواهد بود اما نوآوری در سطح کسبوکار، در این سالها افزایش قابلتوجهی داشته است. درواقع شرکتهای بزرگ چین با همکاری استارتاپهای پرشور، درحال تغییر مدلهای کسبوکاری حتی در سیلیکونولی هستند.
رقابت چین برای افزایش پتنتهای ثبت شده
موفقیت چینیها تا به امروز، تا حد زیادی به فرهنگ کارآفرینی تقریبا شلختهی سالهای اولیهی خیابان الکترونیک باز میگردد. بههرحال، با پیشرفت هرچه بیشتر شرکتهای چینی، دیگر کمبود منابع یا استعداد، مانع آنها نخواهد بود. درمقابل، شاید تکیه و اتصال شرکتها به دولت چین، مانع اصلی عدم پیشرفت شود. دولت چین، تنها سازمانی محسوب میشود که انفجار فناوری در این کشور را در ۴۰ سال پیش و با تغییر و تحول اساسی در اقتصاد، شروع کرد.
گسترش تحقیقات علمی
سؤال بزرگ محققان در سالهای گذشته این بود که چینیها چگونه باوجود نظام کنترلی بالا به پایین در مدیرین علم و فناوری، نوآوری میکنند؟ محققان کشور چگونه بدون وجود آزادی بیان، آزادیهای محدود و حتی منابعی همچون Google Scholar، به تحقیق میپردازند؟
منطقهی Zhongguancun (حداقل در نگاه اول) مثالی زنده برای پاسخ به سؤالهای فوق محسوب میشود. در سال ۱۹۸۹، برخی از کارآفرینان خیابان الکترونیک، به اعتراضات خیابانی میدان تیانمن پیوستند. این اعتراضات ابتدا از دانشگاه Peking شروع شد. در جریان سرکوب اعتراضات، حزب کمونیست چین نیروهای خود را برای مجازات فعالان حوزهی فناوری به این منطقه فرستاد. تا پایان دههی ۱۹۹۰، خیابان الکترونیک به یک پارک علمی با نظارت حداکثری دولت تبدیل شد.
ژانگگوانکون، برخی اوقات بهعنوان سیلیکون ولی چین شناخته میشود
ژانگکوانکون بهنوعی سیلیکونولی چین نام گرفت. مقایسه و شباهتی که از همان ابتدا، نامربوط بهنظر میرسید. بهبیاندیگر، مدیریت بالا به پایین این منطقه، تفاوتهای شدیدی با سیستم دموکراتیک ظهور فناوری در خلیج سانفرانسیسکو دارد. مقایسه، زمانی نامربوطتر شد که ۱۶۷ نمونهی دیگر از این منطقه در چین ساخته شد. بهعلاوه، تا سالهای ابتدایی دههی ۲۰۰۰ بسیاری از این مراکز بهدنبال ساکنان متمولتر بودند و درنهایت به مرکز تحقیق و توزیع بسیاری از شرکتهای بزرگ جهان تبدیل شدند.
دولت چین تصور میکرد که افزایش پارکهای علم و فناوری بدون برنامهی خاص، موحب پیشرف در علم و فناوری خواهد شد. درنتیجه، تمرکز آنها روی تعداد و فاکتورهای کمیتی، به قیمت از دست دادن کیفیت تمام شد.
بهعنوان مثالی از برنامهریزیهای فوق بلندپروازانهی چین در بحث علم و فناوری میتوان به طرح سال ۲۰۰۶ اشاره کرد. در این طرح، اهداف رشد تا سال ۲۰۲۰ ترسیم شدند. چین تصمیم دارد تا آن سال، ۲.۵درصد از تولید ناخالص ملی خود را به تحقیق و توسعه اختصاص دهد و در حوزههایی همچون زیستفناوری، نانوتکنولوژی و ساخت دارو، در جهان پیشگام شود. هدف دیگر، رساندن چین به فهرست پنج کشور اول جهان در بخش پتنتهای اختراعی و ارجاع به آنها است.
برخی از اهداف بلندپروازانهی چین در حوزهی علم و فناوری، بهنوعی واکنش به سایر کشورها بود. بهعنوان مثال در حوزهی نانوتکنولوژی، آمریکا بنیاد ملی نانوتکنولوژی را در سال ۲۰۰۰ تأسیس کرد تا سالانه بیش از یک میلیارد دلار در حوزهی تحقیقات این علم هزینه کند. با رونمایی از طرح چین در حوزهی نانو در سال ۲۰۰۶، رقیبی جدی برای آمریکاییها ظهور پیدا کرد.
پس از رونمایی از طرح سال ۲۰۰۶ در چین، دولتهای محلی برای نشان دادن پشتیبانی خود از طرح، برنامههای انگیزشی متعددی را برگزار کردند. حقوق اساتید دانشگاه از آن زمان به تعداد مقالات چاپ شده در ژورنالهای تخصصی و معتبر وابسته شد. در بخش شرکتها، یارانههای بالا برای نوآوری بسته به تعداد پتنتهای ثبتشده، اهدا شد.
در ادامهی برنامههای حمایت از علم و فناوری، دولت مرکزی و زیرمجموعههای استانی آن، مقادیر قابل توجهی سرمایه را به جذب هزاران محقق چینی از کشورهای خارجی اختصاص دادند. دلیل این سرمایهگذاری نیز احتمال بالای شروع حرکت نوآوری توسط این افراد بود. به چینیهایی که از خارج به وطن خود باز میگشتند، مزایای فراوان و حقوقهایی بالاتر از میانگین افراد عادی پیشنهاد میشد.
افزایش بودجهی تحقیق و توسعه در چین از ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴
تأثیر برنامههای فوق روی پیشرفت چینیها، بسیار قابلتوجه بود. خروجیهای علمی رشد سریعی داشتند. امروز چین جای آمریکا را بهعنوان برترین کشور از لحاظ ارائهی مقالات علمی در ژورنالهای بینالمللی تصاحب کرده است. این آمار توسط سازمان ملی علوم در آمریکا منتشر شد. از لحاظ پتنتهای ثبتشده نیز چین اکنون در مقام دوم قرار دارد.
هوش مصنوعی، یکی از زمینههای استراتژیک دولت چین محسوب میشود. در این حوزه، چینیها هم در تعداد مقالات و هم پتنتهای ثبتشده، در جهان اول هستند. چین در پتنتهای حوزهی نانو نیز پیشگام محسوب میشود.
تمرکز روی تعداد مقالههای منتشرشده، کیفیت چینیها را بهمرور کاهش داده است
نگاهی دقیقتر به آمارها و رتبههای چین در حوزههای مختلف علمی، مشکلات این کشور را آشکار میکند. بسیاری از پتنتهای داخلی چین، بیارزش محسوب میشوند و حتی بعد از گذشت پنج سال، هیچ توسعهی خاصی در آنها صورت نگرفته است. ازطرفی، تمرکز بیشازحد روی انتشار ماقالات، بازار سیاهی را در فضای دانشگاهی در چین ایجاد کرد.
افراد و گروههای ناشناس، در اپلیکیشن پیامرسان QQ تبلیغات پروژههای نویسندگی مقاله را منتشر میکنند و محققان تجاری نیز در مقالههای پذیرفتهشده در ژورنالهای رسمی، مکان و عنوان مولف را به افراد دیگر میفروشند.
مولفهای اصلی چین، از لحاظ تعداد مقالههای انگلیسی منتشرشده در جهان، پس از آمریکاییها قرار دارند. البته بسیاری از تحقیقات آنها تأثیر کمی بر جامعهی علمی جهانی دارد. در آمارهای جهانی، مقالههای با زبان انگلیسی بهطور میانگین ۱۱.۸ مرتبه مورد ارجاع قرار میگیرند. این آمار برای محققان انجمنهای چینی به ۹.۴ مرتبه میرسد.
یکی از آثار جانبی تمایل شدید چینیها به انتشار مقالات، در بخشهایی خود را نشان میدهد که قابل اندازهگیری دقیق نیستند؛ بهعنوان مثال در حوزههایی همچون آموزش و مربیگری، خسارتهایی به چینیها وارد شده است. در یک قانون، تنها نامهای اول و آخر تألیف مقالهها مشمول دریافت جایزه و تسهیلات میشوند. بههمیندلیل، افراد کمی تمایل به شرکت در پروژههای تحقیقاتی بزرگ دارند.
در اغلب نقاط دنیا، پروژههای علمی که سالها برای رسیدن به نتیجه زمان نیاز دارند، با استقبال کمی روبهرو میشوند. در چین، این عدم تمایل تقریبا همیشگی محسوب میشود. یکی از اساتید برجستهی کشور اخیرا در مصاحبهای گفته بود: «چین نیازمند محققان بیشتری است که برای تیز کردن یک شمشیر، ۱۰ سال صبر کنند».
با افزایش هزینه در حوزهی تحقیق و توسعه، بخشی از سرمایهی تزریقشده نیز خرج تجملات افراد مانند ماشینهای لوکس و حتی رشوه شد. بهعنوان مثال، طبق یک گزارش در شهری در منطقهی گوانگدونگ، مدیران مجامع علمی، ۳۰درصد از کمکهزینههای دریافتشده را برای خود جمعآوری میکنند. بهعلاوه، پول مورد نیاز برای تشویق دانشمندان برای بازگشت به چین نیز بهنوعی هدر رفته است.
یکی از نگرانیهای کنگرهی آمریکا در جنگ تجاری با چین، برنامهای موسوم به Thousand Talents Plan است که با هدف جذب محققان خارجی به چین اجرا میشود. در مقابل، رهبران دولت چین نگرانی دیگری دربارهی این طرح دارند. اکثر دانشمندان و کارآفرینان چینی که با وعدهی تسهیلات به کشور باز میگردند، تنها بهصورت گیگهایی پارهوقت و با کمترین مشارکت ماندگار، در پروژههای علم و فناوری فعالیت میکنند. درواقع برخی از آن محققان، برنامههای تسهیلاتی دولت را بهچشم تعطیلات میبینند که در کنار بازدیدی از دوستان و آشنایان، پستهای خود را نیز در کشورهای غربی حفظ کرده باشند.
آمار پایین ارجاع به مقالههای چینی با وجود افزایش در حجم انتشار
یکی از دلایل اصلی بیمیلی چینیهای خارج از کشور به بازگشت به وطن، عدم شایستهسالاری یا اصطلاحا پارتیبازی حاضر در آنجا است. حزب کمونیست چین، هنوز کنترل دانشگاهها و مؤسسههای علمی متعددی را در دست دارد. در اکثر دانشگاهها، محققان باید تملق و چاپلوسی از مدیران را نیز در برنامههای اصلی خود داشته باشند. دانشجویان در مقاطق مختلف نیز میدانند که اگر کشف بزرگی انجام دهند، احتمالا مدیر آنها اعتبار آن را به نام خودش ثبت خواهد کرد.
بسیاری از کمکهزینههای دولتی، توسط مدیران بهنوعی دزدیده میشوند
بههرحال باوجود تمام مشکلات موجود در مسیر شکوفایی علمی چین، برخی از حوزهها در این کشور شاهد رشد فراوانی بودهاند. منتقدانی همچون مایک پنس آمریکایی، یکی از دلایل اصلی پیشرفت را جذب فناوری خارجی در چین بهوسیلهی همکاریهای تجاری میداند. جمعآوری اطلاعات متنباز و جاسوسی صنعتی نیز از دلایل دیگر مدنظر آن نوع از منتقدان است.
برخی کارشناسان دگیر، پیشرفت چین را مرهون جمعیت روبهرشد مصرفکننده در آن کشور میدانند که ظرفیتهای فروش سریع و بلافاصله را برای استارتاپها فراهم میکند. بههرحال بهنظر میرسد همهی دلایل بالا، نقشی در پیشرفت سالهای اخیر غول شرقی داشتهاند.
یک دلیل کمتردیدهشده نیز برای رشد و ظهور چین امروزی وجود دارد. ارتباط متقابل دستورالعملها و قوانین دولتی با نیازهای مردم و خدمات شرکتهای نوپا، دلیل بزرگ دیگر برای پیشرفت چین است. بسیاری از کارشناسان و همچنین ریچارد اپلبام، مولف کتاب Innovation in China این اثر متقابل را پارادوکسی از ترکیب قوانین سخت دولتی با سبک کاری کسبوکارهای آزاد میدانند.
ظهور غولهای چینی
شرکتهای بزرگ فناوری در چین همچون بایدو، علیبابا و تنسنت عموما با اصطلاح BAT (ابتدای نام هرکدام) شناخته میشوند. این کلمه، یک منطقهی جغرافیایی و کارآفرینی را نشان میدهد. تنسنت در شنژن، علیبابا و شرکت وابستهاش And Financial در هانگژو و بایدو در ژانگگوانکون واقع شدهاند. بهعقیدهی کارشناسان آمریکایی، مسئلهی اصلی مشترک بین این سه شرکت، سود بردن آنها از انواع مختلف مسدود کردن خدمات خارجی، سانسور و دیگر ابزارهای مانع ورود شرکتهای خارجی به بازار تشنهی اینترنت بوده است.
تعدادی از اولین وبسایتهای چینی، کپی یا کلونهای آشکاری از نمونههای آمریکایی بودند. مشکلات فنی، برای آن سرویسها نوعی مزیت محسوب میشود. ترافیک وی در آن سالها ازطریق فایروال بزرگ چین تنها در سه منطقه، فیلتر میشد: پکن، شانگهای و گوانژو. درواقع سرویسهای خارجی در زمانهایی که مسدود نبودند یا کاربران به ابزارهای دور زدن آن دسترسی داشتند، باز هم با سرعت بسیار پایین بارگذاری میشدند.
وبسایتهای کپیکار چینی از ابتدا پیروز بازار نشدند. آنها در زمین نبردی سخت مانند گلادیاتورها با هم رقابت کردند. اصطلاح زمین نبرد گلادیاتوری توسط کای-فو لی سرمایهگذار خطرپذیر و مدیرپیشین Google China برای رقابت سایتها استفاده شد. کارآفرینان جوان آن زمان، انگیزه و انرژی بالایی داشتند تا با تغییرات و بهبودهای فراوان، محصولات خود را باب میل کاربران چینی کنند. شایان ذکر است تمایلات کاربران چینی تفاوتهای زیادی با کاربران غربی دارد.
کارآفرینان چینی متوجه شدند که برخی روزهای تعطیل و جشنهای باستانی چینیها، ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به ابزار بازاریابی و تبلیغات آنها دارند. بهعنوان مثال، علیبابا از روزی بدون سابقهی تاریخی زیاد به نام روز مجردها برای جشن فروش اینترنتی استفاده کرد و امروز، رکورد فروش آنلاین بلکفرایدی آمریکا را نیز شکسته است.
برخی از استارتاپها با روشهای غیراخلاقی در رقابت داخلی پیروز شدند
برخی استارتاپهای چینی هم از روشهای سطح پایین و حتی غیراخلاقی برای رقابت در آن سالها استفاده میکردند. بهعنوان مثال، لی در کتاب خود با نام AI Superpowers توضیح میدهد که مدیرعامل سرویس شبیه به فیسبوک در چین یعنی Renren، دامنهی اینترنتی مشابه رقیب خود Kaixin001 را خریداری کرده است تا در صورت اشتباه تایپی دامنهی رقیب، وبسایت او با رابط کاربری مشابه، بارگذاری شود. این وبسایت حتی کاربران سرویس رقیب را نیز در شبکهی اجتماعی خود ثبتنام کرده بود. درنهایت، Kaixin001 از گردونهی رقابت فیسبوکهای چین خارج شد.
یک نکتهی مهم دربارهی استارتاپهای چینی آن است که برخی از آنها، ایدههایی را امتحان کردند که در هیچ کجای جهان امتحان نشده بود. بهعنوان مثال میتوان به اسکنر یکپارچهی QR اشاره کرد که بهعنوان ابزاری فنی برای پرداخت در سرویسهای ویچت و علیپی معرفی شد. کدهای QR امروز بهعنوان لینک دنیای آفلاین و آنلاین شناخته میشوند. با استفاده از آنها میتوان هر جسم معمولی مانند منوی غذا یا برنامهی سفر اتوبوسها را با یک اسکن ساده به دنیای صفر و یک برد.
بازار بزرگ پرداخت موبایلی در چین، در مقایسه با آمریکا
بههرحال کدهای QR توسط علیپی در سال ۲۰۱۱ معرفی شدند و یک سال بعد، آمریکاییها تلاش میکردند تا تبی پیرامون آنها در فستیوال فناوری تگزاس ایجاد کنند. ویچت نیز پس از علیبابا این سرویس را پیاده کرد و امروز، اسکنرها یکی از دلایل تبدیل شدن بازار پرداخت موبایلی چین، به بازاری ۱۵.۴ تریلیون دلاری (۴۰ برابر بزرگتر از بازار پرداخت موبایلی آمریکا) محسوب میشود.
بازار پرداخت موبایلی چین، زمینه را برای یکی از بزرگترین حوزههای درحالرشد دنیای فناوری چین فراهم کرد. خدمات آنلاین به آنلاین که استارتاپهای آن، به کاربران امکان میدهند هر خدماتی از تدریس تا آرایش مو و نگهداری از حیوان خانگی را در سریعترین زمان درخواست کنند.
استارتاپهایی همچون Ofo و Mobike، خیابانهای چین را با میلیونها دوچرخه پر کرده و بهنوعی حملونقل عمومی را در این کشور دگرگون کردهاند. البته، خدمات جدید مشکلاتی را هم برای شهرها ایجاد کردهاند. بههرحال، سرویسهای اینچنینی، زندگی را برای بسیاری از مردم طبقهی متوسط چین، آسانتر میکنند.
ایدههای چینی امروز الهامبخش کشورهای دیگر نیز شدهاند
شرکتهای فناوری در چین در حوزههای فوق بهقدری پیشرفت کردهاند که در برخی مواقع، جهت کپی کردن ایدهها برعکس شد. اکنون برخی شرکتهای آمریکایی، ایدههای اینچنینی را از شرق کپی میکند. در مثالی دیگر، مدیرعامل سرویس Kik یعنی تد لیوینگستون، خبر از پیادهسازی اپلیکیشن Wechat of the West داد. این شرکت بهتازگی ۵۰ میلیون دلار سرمایه از تنسنت دریافت کرده است. شرکتهای Ofo و Mobike هم خدمات خود را در سرتاسر جهان گسترش دادهاند و ایدهی آنها در همهجا الهامبخش طرحهای مشابه شده است. البته سرویسهای اینچنینی در شهرهای با جمعیت کم و پرداخت موبایلی دشوار، جوابگو نبوده است.
آنچه که بیش از همه در چین باعث رشد نوآوری میشود، انرژی بالای فعالان بازار و رقابت اساسی آنها است. بهبیاندیگر، تلاشهای دولت برای انتخاب برترین شرکتها و تنظیم هدف روی آنها، تأثیری بر پیشرفت نوآوری نخواهد داشت.
در تمامی حوزههای بازار، جذابترین استارتاپهای چینی بهصورت استارتاپهایی کوچک و عموما مخالف جریان حاکم متولد شدند. بهعنوان مثال، موتور جستجوی BGI از آکادمی علوم چین شروع به کار کرد اما بعدا به شهر شنژن رفت. فعالیت DJI بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان پهپاد، توسط یک دانشجو در اتاق خوابگاهش در هنگ کنگ شروع شد. شرکت فعال در حوزهی تشخیص صدا با نام iFlytek توسط گروهی از دانشجویان دکتری در استان آنهوی تأسیس شد. طبق آمار انجمن جهانی اقتصاد، شرکتهای کوچک و متوسط در چین، حدود ۸۰ درصد از محصولات نوآورانه را در آن کشور تولید میکنند.
موج اول نوآوری در چین، از مدل کسبوکار آنها شروع میشود. درواقع قوانین و دستورالعملهای دولتی که براساس اهداف حکومتی تنظیم شدهاند، کمترین تأثیر را در نوآوریها دارند. البته، این دو بخش تاحدودی به پیشرفت یکدیگر کمک میکنند. شرکتهای چینی که به بلوغ کافی رسیدهاند، مراکز تحقیقاتی خود را در خارج از آن کشور تأسیس کرده و در حوزههایی همچون هوش مصنوعی و خودروهای خودران، سرمایهگذاری میکنند.
بایدو قصد دارد تا سال ۲۰۲۰، نیمی از کاربران اپلیکیشنهای نقشهی خود را از خارج از چین جذب کند. این شرکت، دو مرکز تحقیقاتی در حومهی سیلیکونولی و یک مرکز در سیاتل دارد. iFlytek نیز قصد دارد مرکز تحقیقاتی خود را بهزودی در سیلیکونولی راهاندازی کند.
وقتی شرکتهای بزرگ چینی، استعدادهای مختلف را از مناطق و فرهنگهای متقاوت جذب کنند، شانس آنها برای تولید محصولی جهانی مانند آیفون، افزایش پیدا خواهد کرد. تنها مانع احتمالی در مسیر، تداخل حرکت آنها با اتحادی است که پیش از این با دولت چین شکل دادهاند.
دستورالعمل حزب کمونیست
تیم اجرایی حزب کمونیست چین (در حزبهای کمونیستی با اصطلاح Politburo شناخته میشوند) از ۲۵ عضو تشکیل شده است که در طول سال، چندین جلسهی مطالعاتی را تشکیل میدهند تا دربارهی موضوعات مهم حزب همفکری کنند. این جلسهها عموما در ساختمان مشهور Zhongnanhai در مرکز چین برگزار میشوند؛ اما جلسهی ماه سپتامبر سال ۲۰۱۳، برای اولینبار در خارج از این منطقه و در ژونگگوانکون برگزار شد. اعضای تیم اجرایی برای شرکت در جلسهی ویژهی آن سال، با لباسهای خاص خود سوار بر اتوبوسهای تشریفاتی به منطقه رفتند.
حزب کمونیست، پیشرفت فناوری را در دستور کار اصلی خود قرار داده است
جلسهی تیم اجرایی حزب کمونیست در سال ۲۰۱۳، با سخنرانی ژی جینپینگ دربارهی رشد فناوری برگزار شد. او در بخشی از سخنرانی خود گفت: «ما باید فرصتهای عرضهشده بر اثر این فاز جدید از انقلاب فناوری و تغییر صنعتی را غنیمت بشماریم. ما نمیتوانیم صبر کنیم. نمیتوانیم از کنار مسیر تنها شاهد تغییرات باشیم. نمیتوانیم دست از تلاش برداریم».
یک سال پس از جلسهی مشهور ۲۰۱۳ حزب کمونیست، دولت چین از طرحی برای کمک به نوآوری هرچه بیشتر در کشور رونمایی کرد. لی کیاکینگ از مقامات دولتی بود که خبر حمایت از استارتاپها و تأسیس انکوباتورها در سرتاسر کشور را رسانهای کرد. شرکتهای کوچک چینی از سالها قبل بدون حمایت زیاد دولتی، به حیات خود ادامه داده بودند و در آن زمان، درنهایت حمایتهای رسمی را دریافت کردند.
منطقهی ژانگگوانکون پس از اعلام رسمی حمایتهای دولتی با بودجهی ۱.۵ میلیارد دلاری، بازسازی شد. خیابان الکترونیک نیز از ظاهر و کسبوکارهای قدیمی پاکسازی شد تا راه برای استارتاپها، انکوباتورها و بازیگرهای جدید دنیای فناوری باز شود. آن خیابان به Inno Way تغییر نام داد.
تغییر در سیاستهای حمایتی چین از استارتاپها، علاوهبر کمک به رشد آنها، بهنوعی شرکتهای نوپا را وابسته به دولت میکند. بهعنوان مثال، فناوریهای پرداخت موبایلی و تشخیص چهره، برخلاف برخی فناوریهای دیگر، منافاتی با قوانین کمونیستی چین ندارند و حتی بهنوعی به آن کمک خواهند کرد. پرداخت موبایلی ویچت به دولت کمک میکند که محل هر شهروند را با دقت بالایی تشخیص دهد. بهعلاوه، فناوری تشخیص چهره نیز در شناسایی افراد را برای دولت آسان میکند.
ژی جینپینگ از سال ۲۰۱۲ که به مقام ریاست جمهوری چین رسید، حرکتهای مهمی در جهت تحکیم قدرت خود انجام داد. او مخالفان را به سختی سرکوب کرد و اقداماتی ضد اقلیت مسلمان چین نیز انجام داد. تمام اقدامات او، با کمک و پشتیبانی شرکتهای فناوری انجام شدند.
گزارش سازمانهای حقوق بشر نشان میدهد شرکت iFlytek درحال کمک به دولت چین است تا دیتابیسی از سیستم تشخیص صدا تشکیل دهد. هدف همکاری آنها، شناسایی افراد درمکالمات تلفنی تصور میشود. نکتهی قابلتوجه آن است که شرکت چینی با آزمایشگاه هوش مصنوعی و علوم کامپیوتر MIT نیز قرارداد همکاری تحقیقاتی دارد.
شرکت Leon Technology، زیرساختهای نظارت شهروندی را در شهر ژینجیانگ برای دولت چین فراهم میکند. حدود ۱۰ درصد از جمعیت مسلمانان چین با نام Uighurs در منطقهای در این شهر بهنوعی قرنطینه و حبس هستند. شرکت SenseTime از پیشگامان فناوی تشخیص صدا در جهان نیز یکی از همکاران لئون تکنولوژی محسوب میشود.
شرکتهای تنسنت و انت فایننشال درحال توسعهی سیستم اطلاعات الکترونیک ملی اشخاص هستند که از طریق سرویسهای ویچت و علیپی استخراج خواهد شد. انت فایننشال در بخشی از فعالیتهای خود، افراد حاضر در فهرست سیاه دولتی را از خدمات اعتباری حذف میکند. در سال ۲۰۱۷، شرکت BGI یک مرکز آزمایش ژنتیک در ژینجیانگ راهاندازی کرد که مقامات دولتی با استفاده از اطلاعات آن، دیانای اویغورها را جمعآوری میکنند.
همکاریهای گفتهشده در بالا بین شرکتهای بزرگ چین با دولت، بهاحتمال زیاد مانع از توسعهی محصولاتی با تمرکز بر نیازهای جهانی خواهد شد. بهعنوان مثال، نگرانی از نظارت بر سیستمهای هواوی، فروش هماکنون محصولات این کشور را در آمریکا ممنوع کرده و موقعیت غول مخابراتی را در کشورهای دیگر نیز به خطر انداخته است. بههمین دلیل اگر شرکتهای چینی فشار بیشتری از سوی جهانیان احساس کنند، شاید فاصلهی خود را با دولت افزایش دهند.
تلاش برای همسو شدن با دولت، در برخی جنبههای بنیادی نیز مانع از پیشرفت نوآوری در شرکتها میشود. با افزایش چرخهی عمر محصولات، شرکتها باید سیاستهای چابکتری را برای ادامهی پیشرفت بهکار بگیرند. ازطرفی، وقتی آنها مجبور باشند با سیاستهای محافظهکارانه و مخفیکاریهای دولت هماهنگ شوند، فعالیت چابک، دشوار خواهد شد.
درنهایت نباید حجم بالای منابع در اختیار شرکتهای فناوری چینی را نادیده گرفت. در سالهای گذشته، احتمال شکست نوآوریها در چین همیشه شکست خورده است. بههمین دلیل شاید دخالتهای دولتی در آینده نیز در این زمینه موفق نشود.