چگونه میتوانیم سرمایهگذارهای مناسب برای استارتاپ خود پیدا کنیم
اینکه کسی سرمایهگذاری را فقط برای ماجراجویی انجام دهد، ایدهی خوبی نیست. سرمایهگذاران خطرپذیر استاد سرمایهگذاری و تصمیمگیریهای خطرپذیر و ریسکی هستند. آنها شغلها را باتوجه به بررسی جزئیات و فاکتورهای کلیدی لازم برای تصمیمگیریهای اینچنینی توسعه میدهند. جف گرابو، رهبر سرمایهگذاری خطرپذیر ارنست اند یانگ، اطلاعات خود را در پادکستی دراختیار پایگاه فوربس قرار داد و ما را از ماهیت واقعی سرمایهگذاری خطرپذیر و علت آن باخبر کرد.
پول را به من نشان بده!
مالک هر کسبوکاری میداند که سرمایه چه ارزشی دارد. سرمایه در واقع خون جاری در رگهای یک شرکت است. زمانیکه مالک، دارای این سرمایه باشد، کارش درحال پیشرفت و رونق است و زمانی که فاقد آن باشد به مشکل برمیخورد. پاسخ به این سوال که سرمایه را باید از کجا بهدست آورد، کمی گولزننده است و به این بستگی دارد که شرکت مورد نظر چه شرکتی و هدف آن چه باشد.
شما فردی از بخش سرمایهگذاری خصوصی را درنظر گرفتهاید؛ ولی بهدنبال چنین شریکی نمیگردید و میخواهید کسی را پیدا کنید که مناسب بینش و تعهدات کمپانی شما باشد و خطرات و پاداشهای در دسترس برای خود بهعنوان یک سرمایهگذار ابتدایی را درک کند و از طرفی هم علاقهای به تولید ایدههای جدید نداشته باشد. سرمایهگذار خطرپذیری را وارد کار کنید که برای شرکت مفید باشد و از شکست آن جلوگیری کند و همچنین دورهی جدیدی از رشد را برای شما به ارمغان بیاورد.
چگونه یک سرمایهگذار خطرپذیر را جذب کنید؟
اگر بهدنبال سرمایهگذار خطرپذیر میگردید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که تمامی ریز و درشت و جزئیات کسبوکار خود را بشناسید. بااینکه چنین کاری فروش مبتنی بر کسبوکار محسوب نمیشود، ولی به همان اندازه میتواند ترسناک باشد. شما باید درک عمیقی از بازار، خطرات و پیشبینی رشد مالی داشته باشید. شما کسبوکار خود را تقریبا بهعنوان یک هدف اکتسابی به شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر پیشنهاد میکنید. سرمایهگذار باید ارزش این کسبوکار در طولانیمدت را بررسی کند تا بتواند با اطمینان خاطر، سرمایهی مورد نیاز را در اختیار شما قرار دهد.
شفاف بودن در این فرایند بسیار حیاتی و مهم است. شناخت رقبا به شما کمک میکند تا بهطور موثر به نگرانیها و سوالات سرمایهگذار خود و چالشهای پیشٰ روی بازار پاسخ مناسب دهید. این احتمال وجود دارد که رقیبها نیز برای توسعه بهدنبال همان سرمایهگذاری بروند که شما بهدنبال آن هستید. برای اینکه سرمایهگذار را بهطرف خود جذب کنید، تمامی مزایای بینظیر و منحصربهفرد شرکت خود و تفاوت آنها را با رقیبان مشخص کنید.
داشتن پاسخ برای سوالهای رایجی مثل: مشتریان شما چهکسانی هستند؛ در چه بازارهایی در حال توسعه هستید؛ هزینههای شما چگونه هستند؛ نوع جریان درآمدی شما چیست؛ نظر شما درمورد ۵ سال آینده بیزنس شما چیست؛ و سایر موراد مشابه، میتواند شوق سرمایهگذار برای سرمایهگذاری در کسبوکار شما را افزایش دهد.
سازگاری
یکی از نکات اصلی دیگری که باید در فروش و در یافتن سرمایهگذار درنظر گرفته شود، تناسب و سازگاری است. آیا سرمایهگذار مورد نظر از نوع شرکت شما اطلاع دارد و همهچیز را درمورد آن میداند؟ آیا آن شرکت با بازار آشنایی دارد؟ آیا اهداف شما در یک راستا است؟ آیا این سرمایهگذار درگذشته هم در شرکتی شبیه به شرکت شما سرمایهگذاری کرده است؟ آیا در موارد خصوصی و شخصی میتوانید به شریک خود اعتماد کنید؟
اینها بدین معناست که باید درخصوص عملیاتهای خود، انتظاراتتان در مورد قرارداد، و بینشتان نسبت به آیندهی شرکت، شفاف باشید. اگر دارای یک نقطه ضعف قابلشناسایی هستید، آن را با سرمایهگذار خطرپذیر در جریان بگذارید؛ شاید او بتواند به شما برای غلبه بر این ضعف کمک کند (اگر لازم باشد). اگر مشکل و نقطه ضعفی که از آن آگاهی دارید تا زمان گفتوگو مبهم باقی بماند و هنگام گفتوگو برای سرمایهگذار برملا شود، وجههی خوبی نخواهد داشت و اعتبار شما نزد آن سرمایهگذار کاهش خواهد یافت و حتی ممکن است به شکست کاملتان در این مسیر منجر شود. البته این امر دوطرفه است و شما هم باید از اعتبار سرمایهگذار خود اطمینان داشته باشید.
برنامهریزی برای رشد طولانیمدت
با تزریق سرمایه، تعهداتی بین طرفین صورت میگیرد. دراین مورد، تعهد معمولا ازنوع ۱۰ ساله است. آیا برای این کار آمادهاید؟
دریافت یک سرمایهی خطرپذیر در واقع بسیار شبیه به شراکتی است که شما آن را انتخاب میکنید، با این تفاوت که این انتخاب شراکت، شبیه انتخاب شریک مرسوم نیست. هم شما و هم فرد سرمایهگذار علاقهمند به موفقیت در زمینهی کاری خود هستید با این تفاوت که زمینههای شما متفاوت است: یکی بهدنبال پشتیبانی مالی است و دیگری بهدنبال اجرای نمایش و کار است. هردوی شما به چیزی از جانب دیگری نیاز دارید (پول و محصول یا خدمات جدید درازای آن) و ارزش کاری شما وابستهبه همین نیازهاست.
ازطرفی هم چیزی که بین شما مشترک است منبع محدودی بهنام زمان است. زمان شما در یک هفته برای رسیدنبه اهدافتان (شخصی، حرفهای، کارهای لازم برای زندگی کردن، و غیره) تنها ۱۶۸ ساعت است، بههمین دلیل ارزیابی دقیق شما از طرف مقابلتان بسیار مهم است.
پول، پول، پول
مهم نیست که صنعت شما چیست یا اینکه آیا محصول یا خدماتی را ارائه میدهید یا خیر، چرا که به احتمال زیاد همیشه نیاز به سرمایه و پول، بیش از حد انتظار و پیشبینی است. توسعهی کسبوکار، هزینههایی دارد و احتمالا این هزینه بیش از چیزی است که برای آن برنامهریزی کردهاید. اگر انتظار چنین موردی را از قبل داشته باشید که احتمالا به پول بیشتری نیاز خواهید داشت (مگر اینکه برنامهریزی شما بسیار دقیق باشد) و خودتان را برای آن آماده کنید، خواهید توانست از استرسهای بعدی جلوگیری کنید و نتایج مطلوب بیشتری بهدست بیاورید.
چند استارتاپ میشناسید که هنوز همان مالک یا مدیرعامل ابتدایی و اصلی خودشان را دارند و آن را حفظ کردهاند؟ تعدادشان زیاد نیست. اکثر کارآفرینان، پروژهها و ایدههای دیگری را شروع میکنند و بقیه این کارآفرینان نیز مسیر خود را بهطور خلاقانهای ادامه میدهند. کارآفرینان بیشتر ترجیح میدهند که یک کسبوکار جدید راهاندازی کنند تا اینکه کسبوکارهای موجود را نگهداری و حفظ کنند. اگر به چرایی بهوجود آمدن شرکت خود فکر کنید و بدانید که قرار است آن را بهکجا برسانید، آیا از کارهایی که تابهحال برای آن انجام دادهاید راضی هستید؟ آیا فکر میکنید شما بهترین شخص برای ادامهی تلاش برای رشد شرکت خود هستید؟
اگر صادق باشید و جواب شما خیر باشد، شاید به یک تزریق سرمایه برای هل دادن کسبوکارتان بهسمت سطح بعدی نیاز دارید. اگر جواب شما مثبت باشد، شاید وقت فروش رسیده باشد. سوالات لازم را از خودتان بپرسید و ببینید که آیا برای ادامه کار خود به یک سرمایهگذار نیاز دارید یا خیر.
نظرات