چگونه با یک فرد کمالگرا همکاری کنیم
کار کردن در کنار یک انسان کمالگرا، میتواند به فرایندی طاقتفرسا تبدیل شود. همکاری با افرادی که به کیفیت کار اهمیت میدهند، فرصتی بسیار خوب در دنیای شغلی محسوب میشود؛ ولی کمالگراها به همین حد کفایت نمیکنند. استانداردهای غیر منعطف و سختگیرانهی آنها به استرسهای غیر ضروری منجر میشود و تمرکز بیشازحد آنها روی جزئیات، باعث میشود فراموش کنید که نخستین اولویت شما، هدف نهایی و چشمانداز شرکت است. اگر بخواهید به آنها یادآوری کنید که نمیتوان با ایدهآلگرایی کاری را به پایان رساند، فکر میکنند این صحبت ریشه در تنبلی و کاهلی شما دارد. درهرصورت، همهی ما در محیط کارمان با افراد کمالگرا برخورد داشتهایم. سؤال این است که چگونه میتوانیم همکاری مؤثرتری با این افراد داشته باشیم؟ توصیههایی که در ادامهی مطلب مطرح میشوند، برگرفته از نتایج تحقیقات علمی در زمینهی کمالگرایی و اضطراب هستند. اگر خودتان هم یک کمالگرا هستید، به کمک این نکات میتوانید روابطی آرامتر و قویتر داشته باشید.
با چه نوع کمالگرایی روبرو هستید؟
طبق تحقیقات روانشناسی، دو نوع کمالگرایی وجود دارد. کمالگرایان اجتنابی یا کنارهگیر (Avoidant Perfectionists) در شروع وظایف به مشکل برمیخورند. ازآنجاکه هرگونه مهلت و ضربالاجلی (مثل سررسید تحویل کار) اضطراب آنها را بهشدت افزایش میدهد، معمولاً ترجیح میدهند کار جدیدی نپذیرند. از سوی دیگر کمالگرایان وسواسی، چالش خود را در «تکمیل» و خاتمه دادن به وظایف میبینند.
هر دو گروه فوق، در اولویتبندیهای خود با مشکل مواجهاند و نمیتوانند وقت خود را بهطور بهینه، به اموری که واقعاً مهمتر هستند تخصیص دهند. بهعلاوه هر دو گروه عادت دارند دامنهی پروژهها را گسترش دهند. اما بسته به اینکه با کدام گروه همکاری میکنید، باید رفتار متفاوتی از خود نشان دهید.
در کنار افرادی که وظایف خود را بهسختی شروع میکنند، بهتر است کار را برای آنها بهروشنی توضیح بدهید و پروژه را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید. در برابر افرادی که کار را بهسختی به پایان میبرند، روی اولویتبندی عناصر کار تمرکز کنید و دامنهی مصوب پروژه را به آنها یادآوری کنید.
ازآنجاکه کمالگرایان غالباً نمیتوانند محدودیتهای منطقی برای خودشان تنظیم کنند، بهتر است دیگران این کار را برای آنها انجام دهند. اگر شما رابطهای مبتنی بر احترام و صداقت با همکارتان داشته باشید، تنظیم محدودیت نهتنها به تنش و درگیری منجر نمیشود، بلکه رابطهای شما را بهبود میدهد. چرا؟ کافی است به یاد بیاورید که کمالگرایی، ریشه در اضطراب دارد.
انتظارات غیر واقعی را شخصی نکنید
این سناریو را در نظر بگیرید: همکار کمالگرای شما میخواهد هر هفته یک صفحهی گستردهی ردیابی ۱۵ ستونی را بهروز کند. این در حالی است که همهچیزی که شما نیاز دارید، یک صفحهی پنج ستونی است، آنها فقط ماهی یک بار.
کمالگرایان میخواهند وقت خود ا صرف «کیفیت» کنند. بنابراین شما باید توضیحی قانعکننده و هوشمندانه داشته باشید که چرا این پروژه به زمان زیادی نیاز ندارد. هدف این است که به او نشان دهید هزینهی فرصت ۱۰ ستون اضافه را میتوان به اهداف مهمتر شرکت اختصاص داد. اما باید این «اهداف مهمتر» را بهطور خاص و با جزئیات توضیح دهید و کاملاً مشخص کنید که چرا این ۱۰ ستون اضافه، مفید و کارا نیستند.
اگر این مکالمه خوب پیش نرفت، مشکلات را شخصی نکنید. به خودتان یادآوری کنید که همهی انسانها، ازجمله شما، عیوب و کاستیهای خاصی دارند. به وجود آمدن تنش در محیط کار، امری کاملاً طبیعی است. یک گفتمان چالشبرانگیز، نه شما و نه همکارتان را زیر سؤال نمیبرد. رفتارها و واکنشهای احساسی در محیط کار، هیچ پیامد مثبتی برای جایگاه شغلی شما نخواهد داشت.
بررسی کنید که همکاران کمالگرای شما، ترجیح میدهند چگونه بازخورد بگیرند. برخی از آنها ترجیح میدهند بازخورد را از طریق ایمیل دریافت کنند تا بتوانند واکنش اولیهی خود را پردازش کنند. کمالگرایان خودآگاه، اگر بتوانند روی واکنش اولیهی خود کنترل داشته باشند، پاسخ مناسبی به آن خواهند داد.
از فرایندهایی که تیم را روی هدف اصلی متمرکز میکند پشتیبانی کنید
یکی از مشکلات افراد کمالگرا این است که افق دید مناسبی ندارند. رهبر تیم وظیفه دارد فرایندهایی را توسعه دهد که همهی افراد را روی اولویتهای کلیدی متمرکز میکنند؛ ولی گاهی سایر کارمندان نیز میتوانند به یکدیگر کمک کنند. شما میتوانید این سؤالات را در جلسات تیم مطرح کنید:
- آیا راه سادهتری برای رسیدن به اهداف وجود دارد؟
- آیا میتوانیم زمانی را که صرف این پروژه میکنیم، کاهش دهیم؟
- هزینهی فرصت زمان زیادی که به این پروژه اختصاصیافته، چیست؟
زمانی که در کنار یک کمالگرا کار میکنید، میتوانید با استفاده از یک چکلیست اولیه به سازماندهی تیم کمک کنید اضطراب موجود را کاهش دهید. بهعلاوه به همتیمیها اطمینان دهید که هیچ نکتهای نادیده گرفته نمیشود. پروسهی تصمیمگیری شفافی داشته باشید و تصمیمات نهایی را مکتوب و مستندسازی کنید.
پروسههای تصمیمگیری اکتشافی نیز به اعضای تیم کمک میکند اولویتبندیهای سریعتر و مؤثرتری داشته باشند. بهعنوان مثال، اگر پروژهای کمتر از X تومان ارزش داشت، آن را بهطور خودکار رد میکنیم. یا اگر پروژهای بیش از X ساعت زمان لازم داشت، آن را به مدیر اطلاع میدهیم.
وضع محدودیت و تنظیم حریم شخصی
انتظارات غیر واقعی کمالگرایان باعث میشود همتیمیها حس کنند وقتشان بیارزش پنداشته میشود. برای مثال یک همکار کمالگرا را در نظر بگیرید که هرروز تعداد زیادی ایمیل برای شما میفرستد و در هر یک از آنها، یک سؤال یا پیشنهاد را مطرح میکند.
شما میتوانید این ایمیلها را نادیده بگیرید یا پاسخ مختصری برای آنها در نظر بگیرید. اما راه بهتر این است که حریم خودتان را مشخص کنید.
همهی اعضای تیم باید بدانند که رفتارهای مخرب، کل مجموعه را تحت تأثیر قرار میدهد. یکی از مزایای مرزبندی و حفظ حریم افراد، خلق فرهنگی است که به رشد شخصی آنها کمک میکند.
حس امنیت را از طریق تأثیرات متقابل افزایش دهید
تأثیر متقابل به این معنی است که یکی از همتیمیها، به شما اجازه میدهد روی شیوهی تفکر او تأثیر بگذارید (و برعکس). این فرایند احساس امنیت را در تمام روابط افزایش میدهد. اگر عادات یک کمالگرا شما را آزار میدهد، سعی کنید راهی برای مصالحه با او بیابید. تشخیص روتینهای همیشگی آنها به شما کمک میکند همکاری راحتتر و بدون سوءتفاهمی داشته باشید. به یاد داشته باشید که اگر میخواهید کسی پذیرای تأثیر و نفوذ شما باشد، باید خودتان هم بهطور متقابل نظرات او را بپذیرید.
هنگامیکه کارمندان احساس امنیت میکنند، راحتتر بازخوردهای انتقادی را میپذیرند. راههای مختلفی برای امنیت خاطر بخشیدن به افراد کمالگرا وجود دارد. شما باید نشان دهید که اهمیت زیادی برای آنها قائلید و به استعدادها، مهارتها و قابلیتهای آنها اعتقاد دارید. کمالگرایان باید اطمینان داشته باشند که دید کلی مثبتی نسبت به آنان دارید و اشتباهات کوچکی که مرتکب میشوند، اعتماد شما را از بین نمیبرد. زمانی که یک کمالگرا باور داشته باشد شما بدون هیچ قضاوتی به او بازخورد میدهید، بهآسانی بر احساسات خود فائق میشود و بهتر عمل میکند.
پویایی ارتباطات بین مدیر و کارمندان با روابط درون تیمی متفاوت است. بااینحال هر دو طرف در صورتی احساس امنیت خواهند داشت که عناصر تأثیر متقابل (ازجمله پذیرش و پاسخگویی) را در مخاطب خود ببینند. افراد کمالگرا، نقاط قوت بسیار زیادی دارند و میتوانند همتیمیهای فوقالعادهای باشند. پس تا حد ممکن از استعدادها و نقاط قوت آنها بهره ببرید.
شما با درک عادتهای متعارف افراد کمالگرا میتوانید نگاه بهتری به وضعیت موجود و معاشرتهای خود داشته باشید. در این صورت درهای یک رابطهی سالم را باز میکنید، از یکدیگر یاد میگیرید و محیطی سازگارتر خلق میکنید.