قواعدی که بهآرامی فرهنگ سازمانی را فاسد میکند
شاید رهبران کسبوکار اقرار نکنند که فرهنگ سازمانی مسموم چه آسیبهایی در پی دارد و نهتنها بازدهی شرکت، بلکه سلامتی کارمندان را در معرض خطر قرار میدهد. ولی تعداد رهبرانی که سعی میکنند از توسعهی یک فرهنگ مخرب در شرکت خود جلوگیری کنند، روزبهروز افزایش مییابد.
واقعیت این است که در کنار همهی چالشهای کسبوکار، آخرین جیزی که نیاز داریم مسائلی است که هرگز از آنها صحبتی به میان نمیآید، ولی بهطور اجتنابناپذیری به یک محیط کار بیمار ختم میشوند. متأسفانه بسیاری از مواقع، رهبران ناخودآگاه و غیر عامدانه، از کنار این مسائل عبور میکنند. به همین دلیل در این مطلب، پنج قاعدهی ویرانگری را که ممکن است در محیط کار در جریان باشند، به مدیران معرفی میکنیم:
هیچکس نمیتواند ذهنیات خود را با رئیس در میان بگذارد
یکی از جلسات اداری خود را تصور کنید. درحالیکه همهی شوالیهها (کارمندان و سرپرستان) دور میز کنفرانس نشستهاند و به رئیس بزرگ (مدیرعامل) توجه میکنند. به نظر میرسد که توافقنامهای در سکوت کامل اجرا میشود. هیچیک از شوالیهها صحبتی نمیکنند، چراکه میترسند از طرف رئیس ضربهای به آنها وارد شود.
و سپس جلسهی بعدی برگزار میشود. پسازآن نیز جلسات دیگر. همهی حاضرین میدانند که نباید افکار خود را به صدای بلند بیان کنند، زیرا رئیس نمیخواهد چیزی بشنود.
این یک محیط کار بیمار است.
آیا کارمندان میتوانند در مقابل شما قرار بگیرند؟ ممکن است خودتان شاه یا ملکهی این سناریو باشید؟
اگر تاکنون حرف ناراحتکنندهای از طرف کارمندان نشنیدهاید، باید متوجه باشید که این امر طبیعی نیست. آیا نحوهی رفتار شما، دیگران را خاموش میکند؟ آیا هیچ اختلافنظری را نمیپذیرید؟ آیا بهجای استقبال از تنوع آرا، آن را محکوم میکنید؟
کارمندان پیش از هر اقدامی، شرایط موجود را بررسی میکنند. اگر آنها نمیتوانند بهراحتی نظرات خود را با شما در میان بگذارند، پس شانس اینکه بهترین تصمیمات را اتخاذ کنید، صفر است.
سکوتی که در اطراف شما جریان دارد، یک سکوت طلایی نیست. پس بررسی کنید که آیا شما مسبب آن هستید؟
فقط یک سبک عملکرد خاص مورد تشویق قرار میگیرد
به کارمندانی که تاکنون ترفیع گرفتهاند نگاه کنید. آیا فقط یک سبک عملکرد خاص را ترویج میدهید و هرگونه تنوع اجرا را از بین میبرید؟ آیا این کارمندان، شبیه به خود شما هستند؟
همیشه شایستهترین کارمندان را تشویق کنید. ولی درعینحال، به معیارهایی که برای ارزیابی کارمندان به کار میگیرید، توجه کنید و ببینید آیا این معیارها را بهدور از هرگونه تعصبی انتخاب کردهاید؟
زمانی که یکی از کارمندان ترفیع میگیرد یا مورد تشویق واقع میشود، همهی همکاران او از این ماجرا باخبر میشوند. آنها از خودشان میپرسند: «آیا او واقعاً شایستگی این تشویق را داشت؟» پس اطمینان حاصل کنید که پاسخ این سؤال، همیشه مثبت است. در غیر این صورت فقط اسیدیتهی محیط را افزایش میدهید.
ریسکپذیری یک ارزش محسوب نمیشود
گاهی اوقات مدیران در ظاهر ریسکپذیری را ویژگی قابلتحسینی میدانند، اما در عمل اگر ریسکپذیری کارمندانشان به نتایج مثبت ختم نشود، به سرزنش و توبیخ روی میآورند. این عدم صداقت، یکی از عواملی است که محیط کار را دلسردکننده میکند و به عدم پویایی منجر میشود.
شما بهعنوان یک رهبر، باید قوانین روشنی برای ریسکپذیری داشته باشید و آنها را به کارمندان اعلام کنید. یک ریسک خوب چه ویژگیهایی دارد؟ چه کسی باید ریسک را تصویب کند؟ اگر یک ریسک، به نتایج دلخواه منجر نشود چه واکنشی خواهید داشت؟ شما باید ایدهی منسجمی از همهی این مسائل داشته باشید و هر زمان که تیم، یک ریسک را پشت سر گذاشت، این موفقیت را در کنار آنها جشن بگیرید.
زمانی که افق دیدمان را وسیع میکنیم، موانع و محدودیتها را کنار میزنیم. شما با همراهی کارمندانی که میترسند قدمهای بزرگ بردارند، نمیتوانید به این افق وسیع دست پیدا کنید.
نمیتوانید جلسات کاری را اداره کنید
شما بهعنوان رهبر، باید زمان صحبت کردن خود را در جلسات کاری کاهش دهید. در غیر این صورت نمیتوانید ادعا کنید که از ایدههای دیگران استقبال میکنید.
کارمندان را تشویق کنید صحبت کنند، اما درعینحال آنها باید با بیان ایدههای خود، ارزشی ایجاد کنند. اگر به افرادی که صرفاً برای خودنمایی اظهارنظر میکنند اجازه دهید جلسه را در دست بگیرند، محیط کار بیماری خلق میکنید. اگر کارمندان حس کنند که در هر جلسهی کاری، فقط باید چیزی بگویند، حتی اگر این ایدهها کاملاً بیهدف و غیرمتمرکز باشد، در این صورت کارایی و بهرهوری جلسات تنزل پیدا میکند و درواقع میتینگها، به نبرد سناتورهایی تبدیل میشود که میخواهند زمان بیشتری برای سخنرانی خود به دست آورند.
برای پیش رفتن، به خودنمایی و خودستایی روی میآورید
شکی نیست که شما بهعنوان یک رهبر، باید قابلیتهای خود را به کارمندان نشان دهید.
اما اگر شما الگوی اعضای تیم هستید، نباید اجازه دهید خودستایی، به یکی از استانداردهای فرهنگ سازمانی تبدیل شود. از طرفی، اگر شما قابلیتها و تواناییهای کارمندان را تحسین کنید، آنها نیازی نمیبینند که خودشان این کار را انجام دهند.
در ستایش و تحسین کارمندان، تعلل نکنید و برعکس، برای انتقاد از آنان عجلهای نداشته باشید. اما به کارمندانی که میخواهند با خودنمایی خود را اثبات کنند، نشان دهید که این رفتار را نمیپذیرید.
و نکتهی آخر اینکه، اجازه ندهید قواعدی که ذکر شد، به هنجارهای محیط کار شما تبدیل شود. با عمل و اقدام خود این قواعد را نفی کنید و فرهنگ سازمانی سالمی را در شرکت خود رواج دهید.