اضطراب را در جهت مثبت و مفید بکار بگیریم
گرچه گاهی اوقات اضطراب به حدی جدی است که به درمان پزشکی نیاز دارد؛ ولی اضطراب روزمره، یکی از واقعیات زندگی است و حتی میتواند مفید باشد. بن روزن روانشناس و نویسندهی کتاب «قدرت آگاهی در کسبوکار و زندگی» در مصاحبهای توضیح میدهد که چگونه بهرهگیری از اضطراب به نتایج مثبت ختم میشود.
همانطور که جهان با سرعت بیشتری تغییر میکند و عدم قطعیت بیشتر میشود، احتمال اینکه اضطراب و استرس بر شما غلبه کند، بیشتر میشود. اغلب مردم خودشان را به ترسهای غریزی تسلیم میکنند. از طرف دیگر انکار کردن اضطراب به مشکلات شخصیتی دیگری مانند خودپسندی منجر میشود. اما اگر میخواهید توازن زندگی را حفظ کنید، میتوانید به شیوهای مثبت از اضطراب بهره ببرید و آن را به یکی از نیروهای قدرتمند زندگی تبدیل کنید.
نخستین مانعی که در این راه وجود دارد، نگاه کردن به اضطراب از دریچهی یک لنز منفی است. همانطور که روزن میگوید، ما از اضطراب میترسیم و سعی میکنیم از آن اجتناب کنیم. اما این نگاه از تفکر تدافعی ناشی میشود و حال ما را بدتر میکند. واقعیت این است که ما به اضطراب نیاز داریم، همان زمانی که میخواهیم صبح زودتر از خواب بیدار شویم، یا زمانی که ذهنمان به ما هشدار میدهد که مراقب باشیم. ما باید اضطراب را بهعنوان یک بخش طبیعی تجربهی انسانی قبول کنیم.
یکی دیگر از موانع، تفکر اشتباهی است که در مواجهه با تغییرات داریم. انسانها در طول قرنهای گذشته، تغییر را معادل با «خطر» یا «عامل تهدیدکننده» زندگی میدانستند. اما ثبات، توهم است. این عدم قطعیت است که واقعیت دارد. عدم اطمینان و قطعیت، به اضطراب و آسیبپذیری شما منجر میشود. اضطراب شما را نگران میکند، یا باعث میشود که از شرایط بگریزید، چراکه حس میکنید کنترل کامل زندگی را در دست ندارید.
معمولاً مردم سه سطح اضطراب را تجربه میکنند: اضطراب بیشازحد، اضطراب متوسط و اضطراب پایین. البته اضطراب مسری است. بن روزن میگوید:
ما سطوح اضطراب خود را به دیگران منتقل میکنیم، زیرا با یکدیگر در تماسیم. مطالعات نشان میدهد که شما اگر با یک مدیر بیاخلاق، غیرمنصف یا بیشازحد مضطرب کار کنید، فشارخونتان بالا میرود. اضطراب شدید، بسیاری از مردم را از پای درمیآورد.
اضطراب، انرژی است و اگر بدانید که باید چگونه رفتار کنید، میتوانید تعادل زندگی را دوباره به دست آورید.
اضطراب بیشازحد بالا
برخی از افراد بهطور طبیعی اضطراب شدیدی دارند و این یک مشکل محسوب میشود. به گفتهی روزن، این افراد نیاز دارند که محق دیده شوند، قدرتمند و موفق باشند و کنترل امور را در دست داشته باشند. آنها غالباً همهی چیزهای اطراف خود را مرتب میکنند و بدگمان و مشکوک هستند. روزن در ادامه میگوید:
اگر همیشه انتظار دارید تحسین و احترام دریافت کنید، یا زیاد ناامید و دلسرد میشوید، یا دائماً احساس بیقراری و ناشکیبایی میکنید، بیشازحد مضطربید.
اضطراب بیشازحد پایین
اضطراب بسیار پایین هم نشانهی خوبی نیست. در این حالت شما سر خود را زیر برف کردهاید، نمیخواهید ریسک کنید، وضعیت فعلی را پذیرفتهاید و درواقع در حباب زندگی میکنید.
اگر شما بسیار آرمانگرا و محتاط هستید و خودتان را از تمام تغییراتی که در اطرافتان میگذرد جدا نگه میدارید، در این گروه قرار دارید. جهان سریعتر از قدرت سازگاری ما تغییر میکند. ما باید نکات جدیدی یاد بگیریم و نمیتوانیم به مدت طولانی، وضعیت موجود را وضعیت بهینه بدانیم. بهتر است گاهی به استقبال تغییرات بروید و سطح مناسبی از اضطراب را تجربه کنید.
اضطراب خوب
سطح متوسط اضطراب، تنشی را ایجاد میکند که انگیزهبخش حرکت روبهجلوی شما است، بدون اینکه بخواهید مقاومت کنید، تسلیم شوید یا اتفاقات پیش رو را تحت کنترل درآورید. به گفتهی روزن این اضطراب یک انرژی مولد است.
در این راه اولین قدم، پذیرفتن اضطراب یا راحت بودن با «عدم راحتی» است. بسیاری از مردم فکر میکنند که هدف از زندگی، شاد بودن است ولی اینطور نیست. هدف این است که زندگی کاملی داشته باشید. گاهی روزهای خوبی را سپری میکنید و گاهی روزهای بدی را پشت سر میگذارید. مهارت نا آسوده بودن را تمرین کنید. مطمئن باشید که بهخوبی از عهدهی آن برمیآیید.
روزن میگوید:
به بدن خود گوش کنید و ببینید به شما چه میگوید. معده درد، تپش قلب، کشیدگی عضلات گردن، کمردرد. بدن شما از این طریق اعلام میکند که مضطرب هستید.
از خودتان بپرسید چرا اضطراب دارید؟ آیا به این دلیل است که هیجانزدهاید؟ تفسیر شما از اضطراب، ممکن است خوب یا بد باشد. برای مثال اگر یک جلسهی سخنرانی پیش رو دارید، اضطراب برای شما بد نیست. بهجای اینکه سعی کنید از اضطراب اجتناب کنید، آن را درک کنید. اگر هیچ اضطرابی حس نکنید احتمالاً سخنرانی خوبی ارائه نمیکنید. از طرف دیگر اگر بیشازحد مضطرب باشید، بازهم نمیتوانید خوب سخنرانی کنید.
هنگامیکه اضطراب بسیار شدیدی را تجربه میکنید، غالباً در حال تعریف کردن یک داستان برای خودتان هستید. بهعنوانمثال «اگر کارم را عالی انجام ندهم، اخراج میشوم» یا «رئیسم از من متنفر است» یا «باعث شرمندگی خواهم شد.». واقعیت این است که رویدادها و حوادث موجب اضطراب ما نمیشوند، بلکه داستانی که در ذهن خود مرور میکنیم ما را مضطرب میکند.
زمانی که چنین اتفاقی رخ میدهد، اگر اضطراب شدیدی حس میکنید، به یک پیادهروی طولانی بروید یا نفسهای عمیق بکشید. مدیتیشن نیز به شما کمک میکند در لحظهی حال زندگی کنید. روزن میگوید:
زمانی که تمرینهای مدیتیشن را انجام میدهید، بهتر متوجه میشوید که بدن و ذهن شما چه واکنشی نشان میدهند. تنفس عمیق استرس را کاهش میدهد. شما میتوانید منبع اضطراب را پیدا کنید، موانع ظاهری را کنار بزنید و علت اصلی این احساس را بیابید.
همهی تغییرات در فاصلهی بین واقعیت فعلی و آیندهی دلخواه رخ میدهند. ما مشکلاتی داریم که میخواهیم آنها را حل کنیم ،یا اهدافی داریم که میخواهیم به آن برسیم. انگیزهها، تعاملات و اضطراب ما در همین فاصله قرار دارند. اضطراب، همان انرژی محرکی است که به ما کمک میکند این فاصله را طی کنیم. ما برای تغییر کردن به انرژی کافی نیاز داریم. شما نمیتوانید تغییر کنید، یا به مرحلهی دیگری قدم بگذارید، مگر اینکه به خودتان اجازه دهید عدم قطعیت و آسیبپذیری را تجربه کنید.