پیش از تغییر قیمت محصولات این سوالها را بپرسید
هر کارآفرین یا صاحب کسبوکار در طول فعالیت حرفهای خود طعم شکست را در فروش محصولات تجربه میکند. گاهیاوقات این سقوط در دورهای کوتاهمدت اتفاق میافتد و گاهی اوقات این روند در یک فصل سال ادامه دارد و نگرانیهای جدی ایجاد میکند. معمولا راههای متفاوتی برای رهایی از این شرایط در نظر گرفته میشود که یکی از آنها حراج است. یعنی یک برند تصمیم میگیرد برای افزایش فروش، محصولات خود را با قیمت پایینتری عرضه کند. این راه حل در کوتاهمدت و هنگام انبارگردانی یا افزایش نقدینگی شرکت جواب میدهد اما تکیه کردن به این روش برای طولانیمدت راه حل مناسبی نیست. قیمتگذاری محصولات نیازمند روانشناسی است. هیچ چیز به جز احساس خریدار و فروشنده ارزش یکسانی ندارد. بنابراین پیش از پایین آوردن قیمتها استراتژی قیمتگذاری خود را دوباره مرور کنید. سوالهایی که در ادامهی این مقالهی زومیت بررسی میکنیم به انجام این کار کمک میکنند.
۱- مشتری ایدهآل من چه کسی است؟
بسیاری از کسبوکارها قیمت محصولات خود را با توجه به بازخوردی که از خریدار میگیرند تنظیم میکنند. اگر شکایات زیادی مبنی بر بالا بودن قیمتها بشنوند، قیمت را پایین میآورند تا برای اغلب مردم منطقی به نظر برسد. آنها تمام مردم را به یک چشم میبینند و مشتری ایدهآل و غیرایدهآل برایشان معنایی ندارد. درصورتیکه این موضوع باید روی استراتژی قیمتگذاری تأثیرگذار باشد. بنابراین پیش از هر کاری ببینید مشتری ایدهآل چه کسی است و از محصولات یا خدمات شما چه انتظاری دارد. بهعنوان مثال اگر تولیدکنندهی عمده هستید باید قیمت محصولات را برای خریداران حجم زیاد کاهش دهید. اگر قصد دارید قشر پردرآمد جامعه را هدف قرار دهید در این صورت نیازی به پیشنهاد قیمت پایه ندارید زیرا احساس و انتظار مشتری نسبت به برند پایین خواهد آمد و این موضوع برای مشتریهای سطح بالا خوشایند نیست. در عوض به جای تغییر دادن قیمتها روی بازاریابی مخاطبان هدف تمرکز کنید و قیمتی تعیین کنید که به خرید از شما تشویق شوند.
۲- آیا قیمت خدمات خود را بر اساس رقابت با سایر برندها تعیین کردهام؟
یکی دیگر از بزرگترین اشتباههایی که حین قیمتگذاری محصول یا خدمات پیش میآید، مقایسهی برند با رقبا است. افرادی که از این روش استفاده میکنند رقبای بازار را به دقت مورد بررسی قرار میدهند و قیمتی که به نظرشان منطقی میرسد را برای محصول یا خدمات انتخاب میکنند. اشتباه این روش به مورد اول برمیگردد یعنی این افراد مشتریهای ایدهآل متفاوتی را هدف قرار میدهند. محصولات یا خدمات دو یا چند برند ممکن است مشابه باشد و صنعت مشابهی را هدف قرار دهد اما به یاد داشته باشید هر صنعت بازار متفاوتی دارد. بهعنوان مثال ممکن است یک مشتری بعد از مراجعه به فروشگاه دنبال شامپویی ارزان باشد اما مشتری دیگر محصول گرانتر را انتخاب کند. فراموش نکنید مشتریهای متفاوت، انتظارات متفاوتی دارند. برخی مشتریها قصد دارند در هزینههای خود صرفهجویی کرده و برخی دیگر به قیمت اهمیتی نمیدهند درواقع روی کیفیت محصول سرمایهگذاری میکنند.
۳- به جای پایین آوردن قیمت چگونه میتوان ارزش محصول را بالا برد؟
دو سالن که خدمات زیبایی ناخن انجام میدهند را در نظر بگیرید. سالن اول خدمات متوسطی برای زیبایی ناخن ارائه داده و قیمتی پایین دریافت میکند. در عین حال فضای سالن بسیار شلوغ و پر رفتوآمد است. در حالی که یک سالن دیگر از هر مشتری در اتاق جداگانه پذیرایی میکند و با پخش موسیقی ملایم و خدمات درجه یک به مشتری احساس شاهزاده بودن میدهد. هزینهی خدمات این سالن تقریبا دو برابر سالن اول است اما بسیاری از مشتریها ترجیح میدهند برای داشتن یک تجربهی بینظیر به این سالن مراجعه کنند.
راههای زیادی برای حفظ یا افزایش قیمت از طریق اضافه کردن ارزشها وجود دارد. به خدماتی فکر کنید که هزینهی چندان زیادی برای برند ندارند اما ارزش و کیفیت محصول را نزد مشتری افزایش میدهند. بهعنوان مثال بعد از فروش محصول به مشتری ایمیل بزنید یا با او تماس بگیرید و ببینید آیا از خرید خود راضی است یا خیر. به محصولات یا خدمات اضافهای فکر کنید که میتوانند در بستهبندی محصول اصلی قرار بگیرند. روشهای تحویل محصول و بستهبندی نیز سایر عواملی هستند که روی استراتژی قیمت تأثیر میگذارند.
۴- با افزایش قیمت محصول، میزان سود چگونه رشد میکند؟
پاسخ این پرسش به اندازهای مهم و با ارزش است که میتواند مسیر کسبوکار را تغییر میدهد. بهعنوان مثال اگر خدماتی را به ازای یک میلیون تومان ارائه میدهید باید ۱۰ مشتری داشته باشید تا ۱۰ میلیون تومان درآمد کسب کنید. اما اگر همان خدمات را با قیمت ۱۰ میلیون تومان اضافهتر عرضه کنید تنها به یک مشتری احتیاج خواهید داشت. درنهایت حجم خدمات ارائه شده کمتر میشود، درآمد بیشتر میشود و مشتریها نیز از کیفیت کار راضی هستند.
افراد باتجربه در دنیای کسبوکار معتقدند فروختن یک محصول یا خدمات باکیفیت راحتتر از فروش محصولات بیکیفیت است. شکارچیان اجناس مقرونبهصرفه همیشه دنبال معامله هستند و به ارزش کار اهمیتی نمیدهند. آنها خدمات ارزان را زیر سوال میبرند و احتمالا در نهایت نیز شاکی خواهند بود.
مشتری که دنبال کیفیت کار باشد احساس خوبی بابت سرمایهگذاری روی محصول یا خدمات باکیفیت دارد. آنها بهترین خدمات را میخواهند و دنبال خدمات ارزان نمیروند. شاید تعجب کنید اما کار کردن با این مشتریها راحتتر است. این افراد قدردان خدماتی که میگیرند بوده و نسبت به شکارچیان اجناس مقرونبهصرفه وفادارتر هستند.
پایین آوردن قیمتها راحتتر از هر کار دیگری به نظر میرسد اما معمولا بالا بردن قیمتها برای رشد کسبوکار توصیه میشود. افزایش قیمت از نظر روانشناسی روی اعتمادبهنفس برند و ارزشی که برای مشتری فراهم میکند بسیار تأثیرگذار است. فقط کافی است با شناخت مشتریهای مناسب برند، درآمد خود را با تلاش کمتر افزایش دهید.