بیان کردن عباراتی مانند «فکر نمیکنم بتوانم روزی این قرارداد را ببندم» یا «با این کار، آبروی خودم را جلوی همه میبرم»، موجی از احساسات شدید را از غم تا وحشت، به ذهن فرد سرازیر میکند. این احساسات بر عملکرد فرد تاثیر میگذارند و در نهایت باعث ایجاد شک و تردید نسبت به خود میشوند.
اگر نسبت به داشتن لیاقت برای درآمد خود تردید داشتید، نمیتوانید درخواستی مبنی بر افزایش حقوق را بیان کنید. ممکن است سهوا این تصور غلط را به نظر مدیرتان برسانید که خود را لایق درآمد بالاتر نمیدانید.
اگر احساس ناشایستگی دارید، در اجتماعهای کاری از ایجاد تماس چشمی خودداری میکنید. به همین ترتیب، ارتباطهای باارزشی را شکل نمیدهید و این امر باعث تقویت احساس بیارزش بودن میشود.
اما مهمترین نکته در مورد احساس ناشایستگی، چگونگی شکلگیری آن است؛ این احساس، مجموعهای از افکار غیرمعقول و بهشدت منفی است. با اینحال، صدای متقاعدکنندهای در ذهن به فرد میگوید که بهمیزان کافی شایستگی ندارد. اگر این تصورات نادرست را باور کنید، عدم اطمینان مانع پیشرفتتان میشود.
در ادامه به ذکر مواردی میپردازیم که توهم ناشایستگی را شکل میدهند:
۱. تمام افراد دیگر در مورد خود، احساس اطمینان دارند
زمانی که قصد ارائهی مطلبی را دارید، شروع به انجام پروژهای میکنید یا محصول جدیدی را معرفی میکنید؛ بدون شک تصور میکنید که خودتان بهتنهایی با عدم قطعیت درگیر هستید. همیشه اینگونه بهنظر میرسد که افراد دیگر، در تمامی موارد بهخود اطمینان دارند و با مشکلی مواجه نیستند.
حقیقت این است که تمام افراد سالم با احساس تردید نسبت بهخود روبرو میشوند. تمام افراد اطراف شما نیز برخی اوقات در مورد جذابیت، هوش یا استحقاق موفقیت خود به شک میافتند؛ هرچند ممکن است که ظاهری پر اعتمادبهنفس را از خود بهنمایش بگذارند.
اجازه ندهید احساس تردید بهخود باعث ایجاد این باور شود که توانایی یا آمادگی برای انجام کاری را ندارید. بهخود یادآور شوید که هر فردی، حتی در بالاترین رتبههای شغلی نیز گاهی برای اطمینان بهخود دچار تردید میشود.
۲. غریزهی من اینطور استنباط میکند که ایدهی نادرستی دارم
زمانی که بهخود شک دارید، تصور میکنید شهودتان شما را از انجام به کاری منع میکند؛ اما تردید نسبت به خود، فرد را از انجام هر کاری خارج از منطقهی امن بازمیدارد.
زمانی که ریسک کنید (حتی اگر این ریسک حسابشده باشد)، نمیتوان با اطمینان بسیار بالا امید به موفقیت داشت؛ اما نباید به ترس و عدم قطعیت نیز اجازه داد که بر ذهن غالب شوند.
نباید علائم هشداردهنده در مسیر غلط را نادیده گرفت؛ با اینحال تردید بهخود، با شهود هممعنی نیست. صدای مزاحم و بهانهجوی درون ذهن، سعی در متقاعد کردن فرد به کنارهگیری دارد و به او میقبولاند که این تصمیم از روی غریزهی درونی گرفته شده است.
۳. شکلگیری تردید به این معنا است که کار بهپیش نمیرود
تنها به این علت که تصور میکنید «اینبار هم اوضاع را بههم میریزم»، در کاری شکست نمیخورید و نباید دست از تلاش بکشید. در واقع، اندکی احساس تردید سودمند است.
همیشه اینگونه بهنظر میرسد که افراد دیگر، در تمامی موارد بهخود اطمینان دارند
بررسیها نشان میدهد که ورزشکاران حرفهای از احساس تردید بهخود سود میبرند. گلفبازهایی که احساس تردید بهخود را تجربه میکنند نسبت به گلفبازهایی که از خود اطمینان کامل دارند، عملکرد بهتری نشان میدهند؛ چرا که این افراد بسیار هشیارتر هستند. بهطور مشابه، دانشآموزانی که کمی احساس تردید دارند نیز در امتحانات نسبت به دانشآموزانی که بهخود اطمینان دارند، نمرات بهتری کسب میکنند.
بهخود یادآوری کنید که میتوان از احساس تردید در جهت بهبود عملکرد استفاده کرد. کمی عدم اطمینان باعث تلاش بیشتر، مطالعهی طولانیتر و تمرکز بهتر میشود.
با روندی سالمتر به تردیدهای درونی خود پاسخ دهید
ذهن سعی میکند به فرد بقبولاند که توانایی موفق شدن ندارد؛ چرا که این کار، فرد را از از منطقهی امن خود خارج میکند. اگر به این صدا گوش بسپارید و باور کنید شایستگی لازم را ندارید؛ بالاترین میزان توانایی، هیچ زمانی محقق نمیشود.
تردیدهای حقیقی را از تخیلات جدا بگیرید. این عبارت که «فکر میکنم هیچ زمانی نمیتوانم در قرعهکشی پرسودی شرکت کنم»، احتمالا جملهی دقیقی است؛ اما عبارت «هیچگاه نمیتوانم در کارم پیشرفت کنم»، لزوما درست نیست.
نیاز نیست برای رسیدن به موفقیت، احساس تردید را بهکلی کنار بگذارید. تنها باید از باور کردن هر آنچه تردید به شما القا میکند، دست بکشید. پاسخ به تردیدهای درونی با یک دیالوگ سالمتر باعث تقویت قدرت ذهنی موردنیاز برای نشان دادن بهترین عملکرد میشود.