بهترین روش پاسخدادن به سوال «از خودت بگو» در مصاحبه استخدام چیست
اگر تا به حال در مصاحبهی استخدامی شرکت کرده باشید حتما میدانید که اغلب اوقات مصاحبهکننده، مکالمه را با جملهی «لطفا کمی از خودت برایم بگو» آغاز میکند. این جمله شاید در ظاهر ساده بهنظر برسد، اما پاسخدادن به چنین سوالی که چارچوب مشخصی برایش وجود ندارد، به هیچ عنوان ساده نیست. معمولا بعد از پرسیدن این سؤال، ذهن در موقعیتی قرار میگیرد که سرنخی از اوضاع ندارد و بلافاصله سؤالهایی را مطرح میکند تا شاید بتواند خود را برای جواب دادن در این موقعیت آماده کند:
- آیا باید داستان زندگیم را برای او تعریف کنم؟
- آیا باید تاریخچهی شغلی خود را بازگو کنم؟
- آیا باید در مورد سرگرمیها و فیلمهای مورد علاقهام صحبت کنم؟
- آیا باید در مورد آخرین شغل یا رئیسم صحبت کنم؟
یکی از دلایلی که پاسخ دادن به سؤال «لطفا کمی بیشتر در مورد خودت توضیح بده» را مشکل میکند این است که سخنران نمیداند منظور خود را چگونه باید بیان کند یا معمولا نکات و مفاهیم گوناگون با یکدیگر تداخل پیدا میکنند. چیزی که کارفرما بعد از پرسیدن این سؤال انتظار شنیدنش را دارد این است که متقاضی توضیح دهد چگونه میتواند نیازهای موقعیت شغلی مورد نظر را برطرف کند و متقاضی باید تا جای ممکن تلاش کند با ارائهی توضیحات اضافه وقت خود و کارفرما را هدر ندهد. اما بهترین روش برای پاسخ دادن به این سؤال چیست؟
کمی بیشتر از بیوگرافی خود بگویید
اگر میخواهید به سؤال «کمی بیشتر از خودت برایم بگو» به بهترین نحو پاسخ دهید، نخست باید بدانید که مصاحبهکننده رزومهی شما را قبلا مطالعه کرده است و اطلاعات اولیه شامل تاریخچهی شغلی را میداند؛ بنابراین صحبت کردن دربارهی آنها فایدهای ندارد. بازگو کردن اطلاعات لینکدین نیز فایدهای ندارد و نمیتواند شما را از مابقی مصاحبهشوندهها متمایز کند. به یاد داشته باشید که هدف از برگزاری مصاحبههای شغلی، پیدا کردن بهترین گزینه برای موقعیت شغلی مورد نظر است نه ثابت کردن تواناییها؛ مطمئن باشید اگر فاقد تواناییهای اولیه بودید به مصاحبه دعوت نمیشدید. جان لیز، استراتژیست شغلی میگوید:
مصاحبههای کاری را مانند تست بازیگری در نظر بگیرید. تصور کنید کارفرما سناریویی در ذهن خود دارد و شما باید نقش اصلی آن یعنی ارائه دادن به رئیس، صحبت کردن با مشتری یا سهامداران شرکت را بازی کنید.
نیازی به صحبت کردن در مورد زندگی خصوصی، مسائل خانوادگی، تعطیلات و... نیست. این موارد بهتر است در موقعیت و شرایطی بهتر توضیح داده شوند؛ بنابراین بهترین کار این است که از فرصت بهره ببرید و روی کارفرما تأثیر مثبت بگذارید. اینکه بتوانید در این مرحله منظور خود را بهدرستی بیان کنید یک فرایند دو مرحلهای است که به تمرین نیاز دارد. اولین مرحله این است که نیازهای سازمان در رابطه به موقعیت شغلی مورد نظر را شناسایی کنید؛ دومین مرحله این است که پاسخ را باتوجه به تواناییهای خود شخصیسازی کنید و توضیح دهید که چرا برای این موقعیت شغلی مناسب هستید.
نیازهای شرکت را شناسایی کنید
شناسایی نیازهای شرکت یعنی آگهی استخدام را مانند نقشهی گنج بهدقت مطالعه و اسرار آن را پیدا کنید. عبارتی مانند «ضروری»، «باید» و «مورد نظر» در متن آگهی بسیار مهم هستند و بهتر است توانمندیهایی که جلوی این عبارات نوشته میشود را در توضیحات خود لحاظ کنید. فراموش نکنید، توانمندیهایی که با کلماتی مانند «ترجیحا» به کار میروند اهمیت کمتری دارند حتی اگر با خصوصیات شما همخوانی داشته باشند. «ما دنبال چه کسانی هستیم» و «ما به چه اشخاصی نیاز داریم» از جمله دیگر عبارات مهمی هستند که باید جدی گرفته شوند.
گاهی اوقات مهارتها نسبت بهعنوان شغلی، بیشتر با توصیف نیازمندیهای شغل مورد نظر همخوانی دارند. در این شرایط بهترین کار این است که مهارتهای فعلی خود را با شرایط آگهی شغلی تطبیق دهید، حتی اگر نام آن با چیزی که در متن آگهی نوشته شده تفاوت دارد. تامی جونز، مدیرعامل یک شرکت میگوید:
معمولا در آگهیهای استخدام، موقعیتهای شغلی مانند خدمتدهنده به مشتری با عباراتی مانند کارمند میز پذیرش هتل یا کارمند اعطای وام و... تفکیک میشود اما منظور همگی آنها کارمندی است که باتوجه به شغل مورد نظر به مشتری خدماتی را ارائه دهد.
لحن نوشتاری متن آگهی نیز بسیار مهم است و باید به آن توجه شود. بهعنوان مثال گاهی اوقات نوشته میشود «ترجیحا دارای حس شوخ طبعی»، این یعنی جو محیط کار خشک و رسمی نیست و کارمندان میتوانند راحتتر با یکدیگر صحبت کنند؛ اما زمانیکه متن آگهی رسمی نوشته میشود به این معنا است که جو شرکت نیز رسمی است.
مرحلهی بعدی این است که وارد وبسایت شرکت شوید و قسمت دربارهی ما را مطالعه کنید تا اطلاعات بیشتری در مورد فرهنگ سازمانی شرکت کسب کنید. ببینید آیا در این قسمت بیشتر در مورد انجام دادن پروژهها و خدمت به مشتری صحبت شده یا پشتیبانی از کارمندان و برقراری تعادل میان کار و زندگی شخصی در اولویت است.
بعد از جمعآوری اطلاعات لازم سه ویژگی شخصیتی مورد نیاز شرکت مانند اهل کار تیمی، خود آغازگر یا حامی سلامت را یادداشت کرده و سعی کنید در توضیحات خود استفاده کنید. بهعنوان مثال روی کاغذ یادداشت کنید «این شرکت دنبال شخصی است که...» سپس جای خالی را با اطلاعاتی که از خواندن دقیق وبسایت و متن آگهی کسب کردهاید پر کنید.
نیازها را برطرف کنید
جملههایی که در مرحلهی قبل آماده کردهاید را به شکل «من شخصی هستم که...» و «هنگام کار، هدف من این است که...» تغییر دهید. داستان زندگی حرفهای خود را متناسب با نیازمندی شرکت تعریف کنید و نشان دهید چرا برای موقعیت شغلی مورد نیاز مناسب هستید. از بازگو کردن جزئیات نترسید اما اغراق را کنار بگذارید؛ به این فکر کنید که کارفرما هر دروغی را متوجه میشود و هرگونه اغراق را از کیلومترها فاصله تشخیص میدهد.
تمرین کنید
عبارت «من شخصی هستم که» و داستانی که آماده کردهاید را در کنار هم قرار دهید و با صدای بلند تکرار کنید. تمرین کردن با صدای بلند یک تمرین ذهنی نیست بلکه تمرینی فیزیکی است. این تمرین کمک میکند ذهن و زبان با همکاری یکدیگر بتوانند ایدهای را بهدرستی مطرح کنند.
تمام نکات گفتهشده را کنار هم قرار دهید
برای درک بهتر موضوع تصور کنید برای موقعیت شغلی سرپرست خدمات مشتری شرکتی بهنام CableAble درخواست همکاری دادهاید. در وبسایت CableAble متوجه میشوید که این شرکت خدمات پشتیبانی قوی دارد و به این موضوع اهمیت بسیاری میدهد. همچنین در متن آگهی نوشته شده است، ترجیحا دارای روابط عمومی و مهارتهای ارتباطی قوی. روز مصاحبه کارفرما یا کارمند منابع انسانی از شما میخواهد بیشتر در مورد خودتان برای او توضیح دهید. بهترین پاسخ در چنین شرایطی میتواند به این صورت باشد:
من همیشه شخصیت اجتماعی داشتهام. حتی در مدرسه از اینکه با دیگران حتی غریبهها صحبت کنم و به حرفهای آنها گوش دهم لذت میبردم، مخصوصا زمانیکه میتوانستم به نحوی به آنها کمک کنم. به همین دلیل مدتی بهعنوان مشاور در بخش خدمات صنعتی فعالیت کردم و علاقه دارم در آینده در بخش خدمات به مشتری مشغول به کار شوم. من خدمات مشتریان که از سوی CableAble ارائه میشود را تحسین میکنم زیرا به مشتریها احترام میگذارد و به حرفهای آنها گوش میدهد. اخیرا هدف من کمک کردن به یادگیری دیگران است و همچنین میخواهم مهارتهای پشتیبانی از مشتریها را یاد بگیرم و تقویت کنم؛ با کار کردن در این موقعیت شغلی نهتنها میتوانم به دیگران کمک کنم بلکه کار مورد علاقهام یعنی ارتباط داشتن با مشتری را نیز انجام دهم.
دلیل اینکه این پاسخ ایدهآل و بدون نقص بهنظر میرسد این است که متقاضی داستان زندگی حرفهای خود را با نیازمندیهای اصلی شرکت ترکیب کرده است و همگی در راستای برطرف کردن نیاز شرکت بیان شدهاند.
پیداکردن نیازمندیهای شرکت و تطبیق دادن آن با مهارتها و سابقهی کاری که داشتهاید، کمک میکند نهتنها گزینهی خوبی برای استخدام بهنظر برسید بلکه از مابقی متقاضیان یک سر و گردن بالاتر دیده شوید. چرا؟ چون با این روش پاسخدهی، نهتنها خودتان را معرفی کردهاید بلکه به آنها میگویید چرا باید شما را برای این موقعیت شغلی استخدام کنند.