شمارش معکوس برای مسابقه فضایی جدید در ماه (بخش اول)
یادداشتی که در ادامه خواهید خواند، برگردانی از مقالهای است که ریوکا گالکن، نویسندهی برجستهی کانادایی-آمریکایی (متولد ۱۹۷۶)، بهتازگی به رشتهی تحریر در آورده است. ویرایشی از این مقاله روز دوشنبه ۶ مه (۱۶ اردیبهشت) در نسخهی کاغذی مجله نیویورکر (New Yorker) به چاپ رسیده است.
گالکن برای چندین نشریه و مجله از جمله نیویورکر، هارپر و نیویورک تایمز مینویسد. اولین رمان او، «اختلالات جوی» در سال ۲۰۰۸ به چاپ رسید و برندهی جایزه ادبی راجرز کانادا شد. او همچنین برای همین اثر، برندهی «جوایز عمومی فرماندار» نیز شد. گالکن دارای مدرک دکترا روانکاوی از دانشگاه پرینستون است. او همچنین دورهی کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را نیز در دانشگاه کلمبیا به اتمام رسانده، جایی که هماکنون در آن مشغول تدریس نویسندگی است. گالکن در سال ۲۰۱۰ از سوی مجله نیویورکر در فهرست «۲۰ نویسندهی برتر زیر ۴۰ سال» قرار گرفت. مجموعه داستان گالکن با نام «نوآوریهای آمریکایی» نیز در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید که «جایزه دانوتا گلید» را برای او به ارمغان آورد.
ریوکا گالکن بر این باور است که رقابت فضایی آغازشده در ماه میتواند همچون تیغی دو لبه باشد
گالکن در مقالهای که خواهید خواند، نگاهی به نقطهنظرات و دیدگاههای برخی کارآفرینان و تاجران دنیای اکتشافات فضایی - بهطور مشخص ماه - و همینطور دانشمندان و متخصصان دیگر دارد که با سوابق شغلی و خانوادگی گوناگون به نحوی وارد دنیای اکتشافات فضایی شدهاند و وجه مشترک همهی آنها هم رؤیای ماه است. گالکن بر این باور است که رقابت فضایی یا «تب ماه» که حالا بسیاری از سازمانها و نهادهای دولتی تا شرکتهای خصوصی دچار آن شدهاند، میتواند همچون تیغی دو لبه عمل کند؛ بدین نحو که هم به نفع بشریت باشد و هم اختلافات و سوءتفاهمهای گستردهای را بین ملل جهان بهدنبال داشته باشد. در ادامه با برگردانی از این مقاله خواندنی همراه ما باشید:
ماه ژانویه بود که سازمان ملی فضایی چین، فضاپیمایی را در سمت پنهان ماه فرود آورد، سمتی از ماه که نمیتوانیم از زمین ببینیم. این فضاپیما «چانگ ای ۴ (Chang'e 4)» نام داشت که نام آن از یکی از «ایزدبانوهای ماه» در اساطیر چین باستان گرفته شده است. داستان این ایزدبانو نسخههای بسیاری دارد. در یکی از این روایات، چانگای اکسیر حیاتی که برای او و شوهرش بود را تماما سَر میکشد و به ماه میرود، اما با وجود دست یافتن به حیات ابدی، تبدیل به یک وزغ زشت میشود. در نسخهی دیگری از داستان، او با دزدیدن اکسیر، مردم را از دست امپراطوری مستبد نجات میدهد. با وجود اختلاف در روایتها، در بسیاری از نسخهها، او زیبایی خیرهکنندهای داشت و همواره خرگوش سفید و ملوسی همدمش بود.
چانگای ۴ اولین ساختهدست بشر بود که در سمت پنهان ماه فرود آمد
چانگای ۴ اولین ساختهدست بشر بود که توانست با موفقیت در سمت پنهان ماه فرود آید. در این سمت ماه، ارتباطات رادیویی با زمین مسدود میشود که پیامد آن، دشواری فرایند فرود است. در همین حال، سطح سمت تاریکِ ماه بسیار خشن و ناهموار است و در آن کوههایی وجود دارد که از تمامی کوههای کره زمین مرتفعترند. در سمت پنهان ماه، ویژگیهای زمینشناختی بسیار قدیمیتری (نسبت به سمت پیدای ماه) وجود که میلیاردها سال قدمت دارند و تاریخچهای از کره ماه را پیش روی دانشمندان میگذارند.
فضاپیمای چانگ ای ۴ روز ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹ (۲۳ دی ۹۷ خورشیدی) در دهانهی فون کارمان در قطب جنوب ماه فرود آمد
چانگای ۴ در دهانهای برخوردی به عمق ۶ کیلومتر موسوم به «فون کارمن» فرود آمد که زمانی بر اثر برخورد یک شهابسنگ به سطح ماه به وجود آمده است. دهانهای که از آن صحبت میکنم، یکی از بزرگترین دهانههای شناخته شده در منظومه شمسی است. ممکن است فیلم فرود بینظیر چانگای ۴ را تماشا کرده باشید یا درمورد ماهنورد همراهبا کاوشگر به نام یوتو ۲ نیز شنیده باشید که از روی همان خرگوش سفید مورد علاقهی ایزدبانوی ماه نامگذاری شده است.
احتمالا این را نیز میدانید که سطحنشین چینیها با خود بذر پنبه، کلزا و سیبزمینی به همراه داشت و تلاش کرد تا در آنجا آزمایشهایی زیستی را انجام دهد. این سطحنشین توانست از شبانگاههای قمری ۱۴ روزه و بسیار سرد ماه جان سالم به در ببرد؛ شبهایی که در آن دمای هوا به منفی ۱۳۳ درجه سانتیگراد میرسد.
چانگای ۴ یکی از قدمهای بلند مدت چینیها برای ساخت پایگاهی دائمی در ماه محسوب میشود؛ هدفی که این کشور از زمان فرستادن اولین مدارگرد خود به ماه در سال ۲۰۰۷ به سرعت در حال پیشرفت در آن است. اگر چیزی از مأموریت چینیها ندیده و نشنیدهاید، احتمالا به این دلیل است که توجه شما بیشتر معطوف به فضاپیمای فوقالعاده ارزانقیمت «برشیت» بوده است. این فضاپیما که توسط شرکتی خصوصی به نام اسپیسل ساخته شده بود، روز ۱۱ آوریل (۲۲ فروردین) روی ماه سقوط کرد.
برشیت تنها توانست پیش از تلاش برای فرود یک عکس سلفی بگیرد، اما در هنگام فرود با نقص فنی مواجه شد و سالم به سطح ماه نرسید. البته برنامه اصلی این ماهنورد سقوط روی ماه نبود و اسپیسل هم اعلام کرده که قصد دارد دوباره به ماه برود. اما بههمین نحو ممکن است باز هم حواستان از اسپیسل بهجای دیگری پرت شود، چون پیشبینی میشود که مأموریت «چانداریان-۲ (Chandrayaan-2)» هند، اواخر سال جاری به ماه پرتاب شود.
آمریکا قصد دارد تا سال ۲۰۲۴ فضانوردان خود را به ماه بازگرداند
شاید هم منتظر نخستین مأموریت ماهنورد و سطحنشین ژاپنیها هستید که برای سال ۲۰۲۰ برنامهریزی شده است و شاید شما هم در ماه ژانویه، و درست در شب «ابرماهِ گرگ خونین» با خبر آژانس فضایی اروپا حواستان پرت شده که براساس آن، اروپاییها قصد دارند تا سال ۲۰۲۵ میلادی استخراج یخهای ماه را آغاز کنند. یا بازهم حواسپرتی دیگری، اینبار بیانیه معاون رئیس جمهور آمریکا، مایک پنس در روز ۲۶ مارس (۶ فروردین) که گفته بود ایالات متحده قصد دارد طی پنج سال آینده فضانوردان آمریکایی را به ماه بازگرداند.
پنجاه سال قبل، سه مرد از شبهجزیره کوچکِ فلوریدا به دهانهای در ماه به نام «دریای آرامش» در فاصلهی حدود ۳۸۴ هزار کیلومتری سفر کردند. صدها میلیون نفر ازطریق تلویزیونهای سیاه و سفید خود تماشا کردند که چطور مردی از شهرستانی کوچک از اوهایو به نام واپاکونتا به آرامی از نردبانی کوچک پایین میآید و در همین حین با صدای محکمی گزارش میدهد:
پایههای نردبان فقط حدود یکی دو اینچ داخل سطح (ماه) فرو رفتند و سطح اینجا به نظر خیلی خیلی ریز دانه است و درست مثل پودر میماند.
کمی قبل از اینکه ناسا آپولو ۱۱ را به فضا بفرست، نامهای از سوی انجمن داستاننویسان ایرانی دریافت کرد که از ناسا میخواستند برنامهاش را تغییر دهد: نویسندگان ایرانی ادعا میکردند، این برنامه کمال بیمسئولیتی ناسا را میرساند که میتواند راه امرار معاش اعضای این اتحادیه را قطع کند. چرا که تا قبل از فرودهای سری مأموریتهای آپولو روی ماه، تنها راه سفر به ماه بهره بردن از تخیل بود.
ایزدبانو چانگای زیبایی خیرهکنندهای داشت و همواره خرگوش ملوسی همدمش بود
در طول پرواز فضاپیما، مرکز کنترل مأموریت در هیوستون، از خدمه مأموریت خواست که بهدنبال ایزدبانو چانگای و خرگوش سفیدش بگردند. هیوستون اعلام کرد که پیدا کردن خرگوشک ساده است، چون همیشه زیر سایهی درخت دارچینی روی دو پایش میایستد و به اطراف خود مینگرد. باز آلدرین پاسخ داد: «ما به دقت وضعیت خرگوشک را زیر نظر داریم.»
جک برنز، مدیر «شبکه تحقیقات و علوم فضایی ناسا یا نِس (NESS)»، به من میگوید: «جریان ماه دوباره داغ شده است.» دفتر مرکزی نس در دانشگاه کلرادو، بولدر قرار دارد که تا به حال ۱۹ فضانورد را آموزش داده است. بولدر محل ساخت سریال تلویزیونی ستایش شدهی «مورک و میندی» نیز است که در آن رابین ویلیامز، نقش موجود فضایی از سیاره اورک را بازی میکرد. بخشی از مأموریت نس، این است که روی طرحها و ایدههای خلاقانهای که روی ماه انجام میشوند کار کند. در دهههای پس از مأموریت آپولو ۱۱، ناسا ماهوارههای نقشهبرداری زمین را اختراع کرد، تلسکوپ فضایی هابل را به فضا فرستاد، در ایستگاه فضایی بینالمللی فعالیت داشته و مریخ را مطالعه کرده است. اما هیچ یک از این پروژهها شیفتگی عمیقِ کودکانه ما نسبت به ماه را خراب نکردند.
نویسندگان ایرانی از ناسا خواستند به ماه نرود
برنز که ۶۶ ساله است، مأموریتهای مِرکوری، جمنای و آپولو را به یاد میآورد، تلاشهایی که در بحبوحهی جنگ سرد، از اواخر دههی ۱۹۵۰ شروع شدند تا فضانوردان را به فضا بفرستند و درنهایت هم موفق به نشاندن اولین انسانها در ماه شدند. برنز تاریخ سیاست فضایی تدریس میکند. او میگوید: «ایالات متحده ابتدای رقابت فضایی را باخته بود. اتحاد جماهیر شوروی، اولین کشوری بود که ماهوارهای را به فضا فرستاد. آنها اولین فضانورد را نیز به فضا فرستادند.»
لحظهی بلند شدن موشک ساترن ۵ به همراه فضاپیمای آپولو ۱۱ در روز ۱۶ ژوئیه ۱۹۶۹ (۲۵ تیر ۱۳۴۸) از مجتمع پرتاب ۳۹ پایگاه فضایی کندی
سفر یوری گاگارین به فضا در آوریل سال ۱۹۶۱ صورت گرفت. و رئیسجمهور جان اف کندی هم ماه بعد سخنرانی مشهورش را ایراد کرد که در بخشی از آن گفت: «ما انتخاب کردهایم که به ماه برویم.» و درنهایت کنگره نیز موافقت کرد که ۴٫۴ درصد از بودجه ملی را به ناسا اختصاص دهد. برنز میگوید: «اما اگر با انگیزههای سیاسی زنده باشید، با همین انگیزهها هم میمیرید. آپولو مُرد. نیکسون این برنامه را کشت.» تنها ۱۲ نفر توانستند روی ماه قدم بگذارند، همهی آنها بین تابستان ۱۹۶۹ تا کریسمس ۱۹۷۲ به ماه رفتند.
همه کسانی که روی ماه قدم گذاشتند، آمریکایی بودند، همه آنها به جزء یکی از پسران پیشاهنگ بودند و تقریبا همه هم در راه ماه به موسیقی کانتری و غربی گوش میدادند. آنها هر کدام منهای یک تخت در فضاپیما، در روز ۸ دلار دستمزد میگرفتند. از آخرین باری که فضانوردان به ماه رفتهاند، انسانها فضاپیماهای پیشرفتهای را به مدار ماه فرستادند، کاوشگرهایی را روی آن منفجر کردند و عکسهای فوقالعاده با کیفیتی را نیز از آن گرفتند. اما هیچکس دوباره به آنجا بازنگشته است. بروس هاپکی، دانشمند علوم سیارهای است که میگوید، تقریبا هر رئیسجمهوری از زمان ریچارد نیکسون، پیشنهاد بازگشت به ماه را داده است. (البته رئیس جمهور اوباما بهجای آن پیشنهاد داده بود که ناسا سیارکهای نزدیک به زمین را با هدف فرستادن فضانوردان به مریخ مطالعه کند.) اما هیچگاه بودجه لازم به چنین پروژهای اختصاص داده نشد. کنگره تصریح کرد که ما (آمریکاییها) نمیتوانیم یکجا اسلحه و ماه را داشته باشیم.»
ما (آمریکاییها) نمیتوانیم یکجا اسلحه و ماه را داشته باشیم
بودجه وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا، اکنون نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار است، درحالیکه بودجه ناسا ۲۱٫۵ میلیارد دلار یا تقریبا نیمی از ۱ درصد از کل بودجه دولت فدرال است. با این وجود تصور بر این است که آمریکا نسبت به دیگر کشورهای جهان، بودجه بیشتری را به برنامههای فضایی اختصاص میدهد. بااینحال، بودجه چین مانند همهی برنامههای دیگرش مشخص نیست. هاپکی میگوید: «مشکل این است که همیشه نوعی برنامه اضطراری در میان است و همیشه جنگی در جریان است. اگرچه ذهنیت جنگ سرد نیز ما را به ماه رسانده بود.»
هاپکی یادآور میشود که چندین تن از دانشمندان و کارکنان ناسا به او گفتهاند: «هنگامی که اولین فرود روی ماه انجام گرفت، یکجور شیرینکاری سیاسی بود، یعنی برو ماه و پرچم را آنجا به احتزاز در بیاور و برگرد زمین!» طراحی اصلی فضاپیما اصلا جایی برای محمولههای علمی نداشت. او در ادامه میافزاید: «هنگامی که جامعه علمی متوجه این موضوع شد، ناسا را نسبت به تمام فعالیتهای علمی فوقالعادهای که میتوانست در فضا انجام بگیرد تحت فشار قرار داد و تمام پروژه تغییر کرد.»
بعدا هاپکی را در دانشگاه کرنل دنبال کردم، جایی که او و همکارانش ویژگیهای خاک ماه را بررسی میکنند. برای هاپکی، عصر آپولو، هنوز هیجانانگیزترین دورهی حرفهای او در دنیای علم است. او همچنین این سردرگمی گسترده را هم بین اعضای کنگره و مردم عادی به خاطر میآورد که میگفتند: «ما روسها را شکست دادیم، حالا چرا باید به ماه برگردیم!»
برنز میگوید، این بار برای رفتن به ماه نیاز به دلایل و اهداف پایدارتری داریم. منظور او یک مأموریت علمی یا تجاری یا هر دو با هم است. او در ادامه میگوید که «ما دوست نداریم که بگوییم داریم به ماه برمیگردیم، همین. اما اهداف ما متفاوتاند. فناوری ما نیز فرق کرده است. فضاپیمای آپولو حافظه خواندن/نوشتن یا همان رَم (RAM)، ۵ کیلوبایتی داشت، اما حالا گوشیهای آیفونی که دست هر کدام از مردم عادی است، میلیونها برابر قویتر از آن هستند.»
تصویر مفهومی از فضاپیمای برشیت. اگر این کاوشگر سالم روی ماه فرود میآمد، به اولین سطحنشین خصوصی فرودآمده در ماه تبدیل میشد
برنز میگوید، پیشرفتهای مهندسی میتواند ماه را به ایستگاهی برای پرتاب راکتها و ماهوارهها به نواحی دیگر منظومه شمسی از مریخ تا فراتر از آن بدل کند. جاذبه ضعیف ماه میتواند به نحو چشمگیری پرتابها را تسهیل بخشد. برنز میگوید: «در آنجا ما آزمایشگاه رباتیکی خواهیم داشت که از راه دور قابل کنترل است. میتوانیم، اجزای زیستگاه، تلسکوپ را بهصورت ۳ بعدی چاپ کنیم. فقط کافی است که از رگولیتهای ماه (همان ریز سنگها و خاک ماه) استفاده کنیم. حالا میتوانیم آچار مورد نیاز برای تعمیر هر چیزی را بهصورت ۳ بعدی چاپ کنیم.
۱۵ سال قبل تصور بر این بود که ماه برهوتی خشک است، اما حالا میدانیم که در آنجا آب وجود دارد. هم شرکتهای خصوصی هم سازمانهای دولتی میتوانند به آب و مواد گرانبهای ماه متکی باشند. همینطور بحث گردشگری فضایی نیز است، هر چند دانشمندان به نظر آن را ایدهای مسخره و غیرعملی میدانند.» ناسا از حضور دائم در ماه بهشدت استقبال میکند که میتواند از آن برای آزمایش راکتهای چندبارمصرف و ماهنوردهای خود بهره ببرد. آژانس فضایی هماکنون مشغول کار روی بزرگترین، قویترین و سریعترین راکت دنیا است، اما در همین حال میخواهد برخی تجهیزات دیگر مورد نیاز خود از جمله راکتها و ماهنوردها را از شرکتهای خصوصی تأمین کند.
شرکتها و سازمانها میتوانند به آب و مواد گرانبهای ماه متکی باشند
باب یاکوبز، سخنگوی ناسا میگوید: «۸۵ درصد از بودجه ناسا صرف قراردادهای تجاری میشود. ناسا تنها آنچه خودش میتواند بسازد را میسازد و سایر خدمات را از فروشندگان معتبر دیگر تهیه میکند.» برنز این وضعیت اکتشافات تجاری را به ظهور صنعت هواپیمایی تشبیه میکند. در دههی ۱۹۲۰، شرکتهای هواپیمایی تنها به این دلیل میتوانستند سراپا بمانند که دولت برای تحویل نامهها به آن پولی میداد. بعدا بود که افراد عادی توانستند خودشان هواپیما بخرند و صنعت هواپیمایی هم به لحاظ اقتصادی پیشرفت کرد. برنز میگوید تصور میکند، شاهد چنین چیزی در حوزهی اکتشافات فضایی نیز خواهیم بود.
همچنین مدلهای کسبوکار بیشتری از لحاظ احساسی - عاطفی نیز وجود دارند، مانند شرکت «سلستیس» که بقایای خاکستر اجساد را به فضا میفرستد و برنامه دارد که چنین کاری را در ماه نیز انجام دهد و شرکت ژاپنی تولیدکننده نوشیدنیهای ورزشی «پوکاری سوییت (Pocari Sweat)» که میخواهد اولین نوشیدنی ورزشی را به ماه بفرستد. این شرکت ژاپنی جایی را برای قوطی نوشیدنی خود در ماهنوردی که توسط شرکت «استروباتیک تکنولوژی» ساخته میشود و قرار است در سال ۲۰۲۱ به فضا فرستاده شود رزرو کرده است.
شرکت ژاپنی تولیدکننده نوشیدنیهای ورزشی پوکاری سوییت که میخواهد اولین نوشیدنی ورزشی را به ماه بفرست
این ماهنورد قرار است که در «دریاچه مَرگ» که دشتی خشک است فرود بیاید. شرکت ژاپنی تولیدکننده نوشیدنیهای ورزشی نامههایی از رؤیاهای کودکان نیز جمعآوری کرده که قرار است تمامی آنها را درون کپسولی که شبیه قوطی نوشیدنی طراحی کرده قرار دهد.
حتی در دنیای داستانها سرمایهگذاریهای فضایی همواره ایدهآلگرایانه بودهاند. هربرت جرج ولز در سال ۱۹۰۱ کتاب خود «اولین انسان در ماه» را منتشر کرد. راوی رمان که شخصی به نام آقای بدفورد است میخواهد پولی به دست بیاورد. او به همراه همکار خود، آقای کاور که مردی عالم است به ماه میرود. هنگامی که آنها با ساکنان ماه مواجه میشوند که حشراتی بزرگ و عجیبوغریب با شاخکهای بلند هستند، بدفورد میخواهد فورا آنها را نابود کند. اما کاور جلوی او را میگیرد و میگوید که میخواهد با آنها آشنا شود و از آنها بیاموزد. بدفورد در آنجا طلا پیدا میکند و سفینه خود را مملو از طلا میکند. او در بحثی که با دوستش دارد، سفر خود به ماه را با ورود کریستف کلمب و نفع آن برای آمریکا مقایسه میکند.
اما کاور نسبت به طلا علاقهای ندارد. ساکنان ماه بدفورد و کاور را دستگیر میکنند و آنها را به زیر ماه میبرند. کاور گمان میکند که ماه باید ساکنان دیگری نیز داشته باشد که متمدنتر و باهوشتر باشند. به هر حال، در پایان، بدفورد به زمین باز میگردد. کاور نیز میمیرد، اما هیچ خوانندهای که از صمیم قلب رمان را میخواند دوست ندارد جای بدفورد باشد.
برنز در شهر شرلی ماساچوست بزرگ شده است. هیچکدام از والدینش از دبیرستان فارغالتحصیل نشدند. اما او از سن پنج سالگی، میدانست که میخواهد ستارهها را مطالعه کند. هنگامی که از او میپرسم که امیدوار است در ماه چه چیزی را ببیند؟ با ذوق و شوق بچگانهای میگوید: «دوست دارم یک تلسکوپ رادیویی با فرکانس پایین در سمت پنهان ماه داشته باشم، بدون دخالت سیگنالهای زمینی. با این تلسکوپ میتوانیم به آغاز زمان (پیدایش کیهان) برسیم. سمت پنهان ماه دهانههای برخوردی دارد که در طول بمبارانهای شهاب سنگی که ۴ میلیارد سال قبل رخ دادند، پدید آمدهآند.»
حتی در دنیای داستانی سرمایهگذاریهای فضایی ایدهآلگرایانه بودهاند
این دوره تقریبا و شاید هم کاملا همزمان با آغاز حیات روی زمین باشد. برنز میگوید: «زمین هم بمباران شد، اما در اینجا تاریخ به وسیلهی آبوهوا یا فرسایش خاک مدفون شده است. در ماه، هنوز هم روی سطح (تاریخچهای) وجود دارد. آنجا (سطح ماه) درست به مانند کتاب تاریخ است. من میخواهم این کتاب را بخوانم.»
شبی که با برنز ملاقات کردم، شب اَبرماه (هنگامی که ماه کامل است و فاصله آن از هر زمان دیگری در سال نزدیکتر به زمین است) بود. من در «رصدخانه سامرز بوش» قدم میزدم که فاصلهی چندانی با دفتر برنز نداشت. در میان بوتهها خرگوشی داشت پرسه میزد که خودش را پنهان میکرد. کارلا جانز را که تلسکوپهای رصدخانه را اداره میکند، مرا در راهرویی انباشته از نور قرمز رنگ ملاقات میکند.
نقاشی از رمان «نخستین انسان در ماه» اثر مِری ای. هرینگ (۱۹۰۱)
او به طبقهی بالا میرود و دکمهای را فشار میدهد و سقف رصدخانه باز میشود. و تمامی آسمان پر ستاره ناگهان پدیدار میشود. جانز توضیح میدهد که تلسکوپ چطور کار میکند. تلسکوپها اساسا محفظههایی پر از نور هستند. او میگوید، وقتی بچهها ماه را اینقدر نزدیک میبینند اغلب فریاد میزنند. جانز به من مجموعهای از تلسکوپهای کوچک را نشان میدهد و در مورد تلسکوپی که منجم فرانسوی چارلز مسیه در قرن هجدهم ساخته برایم صحبت میکند: «در آن زمان، منجمان از این راه پول در میآوردند، آنها ستارههای دنبالهداری را کشف میکردند و به نام پادشاهان نامگذاری میکردند.»
او میگوید، وقتی که مسیه ۱۱ سال داشت، پدرش فوت کرد و بعد از آن نتوانست به مدرسه برود. اما هدیه استثنایی برای پیدا کردن دنبالهدارها ساخت. جانز میگوید: «برای پیدا کردن این ستارههای دنبالهدار، او همه چیزهایی را که میتوانست در آسمان ببیند، ثبت میکرد. هنگامی که متوجه میشد که یک جرم در آسمان ستاره دنبالهدار نیست، دیگر کاری به آن نداشت. بعدا معلوم شد برخی اجرام آسمانی یافتشده به دست او، کهکشان آندرومدا و سحابی خرچنگ بودند.»
او به من تلسکوپ بزرگی را روی کوه نشان داد که توسط جان دابسون که در اصل یک شیمیدان بود، ساخته شده بود، دابسون مدت کوتاهی در «پروژهی منهتن» - همان پروژهای که منتهی به ساخت بمب اتم شد - حضور داشت و بعدا تصمیم گرفت باقی عمرش را بهعنوان یک راهب در صومعهای در سانفرانسیسکو بگذراند. او در محل لنگرگیری کشتیها میرفت و شیشههای شکسته یا قدیمی دریچههای کشتی را برای ساخت تلسکوپهای دستسازش جمع میکرد که بعدا به دیگران هم اجازه میداد از آن تلسکوپها استفاده کنند. جانز میگوید که بعدا راهبان عذرش را خواستند و از صومعه بیرونش کردند.
جانز در اواخر دوران کاریش تبدیل به یک اپراتور تلسکوپ شد. او زمانی در بخش مدیریت منابع انسانی مشغول به کار بود و از آن لذت نیز میبرد، اما همواره عشق و علاقهی بیحدوحصری به آسمان شب داشته است. او لحظهای را به خاطر میآورد که به «موزهی علم و طبیعت دنور» رفته بود؛ جایی که مادر و پدرش در کودکی او را به آنجا میبردند. «من به داخل یک تلسکوپ نگاه انداختم و ناگهان شروع به گریه کردم.»
جانز میگوید که همیشه علم را دوست داشته، اما بهدلیل مسائل خانوادگی و مالی، حرفهی دیگری را انتخاب کرده است. «همیشه به خودم میگفتم باید وارد دنیای علم شوم.
کمی قبل از اینکه به جاده اصلی منتهی به شهر موهاوی، کالیفرنیا برسم، قطاری از اتومبیلها را میبینم که در سمت راست جاده توقف کردهاند. در سمت چپ صدها توربین بادی سفید رنگ بهچشم میخورند که دارند میچرخند. کمی بعد تابلوی ورودی «پایگاه هوایی و فضایی موهاوی (Mojave Air and Space Port)» را دیدم که روی آن نوشته شده بود:«خیالات اینجا به پرواز در میآیند» و پسزمینه هم پسرکی بود که هواپیمای اسباببازی در دست داشت. در اینجا به شما اجازه میدهند که راکتها را به فضا پرتاب کنید؛ شما اجازه دارید که اجرامی را فراتر از جو زمین به پرواز درآورید و تعدادی از شرکتهای هوافضا نیز در این پایگاه دفتر دارند.
ادامه دارد...