انسان پیوسته تحتتأثیر افکاری قرار دارد که از وجودشان بیخبر است
اگر به شما بگویند دربارهی سیب قرمز فکر نکنید، بالافاصله تصویر سیب قرمز در ذهنتان ظاهر نمیشود؟ براساس نتایج پژوهشی جدید، ما دربرابر آنچه فکر میکنیم، مهارت کمتری برای کنترل افکار خود داریم. این مطالعه نشان میدهد حتی در ذهن افرادی که درزمینهی مدیریت افکار آگاهانهی خود بهخوبی عمل میکنند، آثاری از افکار ناخودآگاه دیده میشود که از آنها خبر ندارند. این یافتهها اطلاعات بیشتری دربارهی میزان کنترل انسان روی آنچه در مغزش میگذرد، دراختیار دانشمندان قرار میدهد.
مطالعهی مذکور را گروهی از پژوهشگران دانشگاه نیوساوتولز در استرالیا روی ۶۷ فرد داوطلب انجام دادند. در این مطالعه، از افراد خواسته میشد دربارهی موضوع خاصی فکر نکنند. سپس، این مسئله بررسی میشد که آیا آنها توانستهاند افکار خود را کنترل کنند یا خیر. جوئل پیرسون، یکی از پژوهشگران این مطالعه میگوید:
این کشف هیجانانگیزی است. مطالعهی ما برای نخستینبار میگوید که حتی وقتی تصور میکنیم بهدلیل اینکه توانستهایم فکری را در ذهنمان سرکوب کنیم، آن فکر دیگر در ذهن ما حضور ندارد، درواقع آن افکار هنوز حضور دارند. این مسئله نشان میدهد اعمال نیرویی بیخردانه برای فکرنکردن دربارهی موضوعی مانند کشیدن سیگار یا نوشیدن مشروبات الکلی، نتیجهای نخواهد داشت؛ زیرا این افکار واقعا در مغز ما وجود دارند.
روش آزمایش چنین بود: به داوطلبان علامتی نشان داده شد و از آنها خواسته شد دربارهاش فکر نکنند. این علامتها عبارت بودند از: سیب قرمز، فلفل قرمز، گوجهفرنگی قرمز، بروکلی سبز، خیار سبز و لیموی سبز. درادامه، به آنها گفته شد برای نشاندادن موفقیت خود درزمینهی فکرنکردن به آن موضوع، دکمهای را فشار دهند. پسازآن با راهاندازی سیستم رقابتی دوچشمی که در آن بهصورت جداگانه به هرکدام از چشمها یک تصویر نشان داده میشد، یک تصویر قرمز-سبز نشان دادند و از آنها خواستند بگویند کدامیک از رنگها غالب است.
این قسمت از مطالعه کمی شگفتانگیز بود؛ زیرا درحالیکه میزان رنگ قرمز و سبز تصاویر یکسان بود، احتمال اینکه فرد مطالعهشده رنگی را بگوید که قبلا در کارت دیده بود، بیشتر بود.
نتایج چندین مطالعهی دیگر نیز نشان دادهاند فکرنکردن دربارهی موضوعی خاص بسیار دشوار است؛ اما نتایج این مطالعه نشان میدهد حتی وقتی تصور میکنیم روی افکار خود تسلط پیدا کردهایم، درواقع، ممکن است چنین چیزی نباشد. پیرسون میگوید:
با اینکه آنها دربارهی آن اشیاء فکر نکرده بودند، هنوز میتوانستیم اثر حسی مرتبط با یک فکر را در آنها اندازهگیری کنیم. بهعبارتدیگر، هرچند این افراد از فکری که در ذهنشان وجود داشت، آگاه نبودند، آثاری از آن بهاحتمال زیاد در قشر بینایی مغز وجود داشت که بهطور نظاممند موجب ایجاد خطای ادراکی در آزمون رقابت دوچشمی میشد.
برای حمایت از این فرضیه، آزمایشهای کنترل مختلفی انجام شد که نتایج نشان میداد جایگزینی افکار (برای مثال خواستن از شرکتکنندگان که بهجای گوجهی قرمز به ابر سفید فکر کنند)، روش کنترلی دقیقتری برای مهار افکار بود. یکی از زمینههایی که نتایج این پژوهش ممکن است در آن مورد استفاده قرار گیرد، درمان اعتیاد است. در این روش، باید به افراد کمک کرد بتوانند برای پرهیز از رفتار مضر با افکار ناخودآگاه و نیز خودآگاه خود برخورد کنند.
کنترل افکار در همهی زمینهها مهم است؛ از تمرکز روی وظیفهای حین کار گرفته تا مدیریت رفاه ذهنی. بنابراین، یافتههای پژوهش حاضر در حوزههای مختلفی کاربرد دارد. این پژوهشگران قصد دارند در مطالعات آینده، از تصویربرداری عملکردی مغز (fMRI) برای شناسایی مناطقی از مغز استفاده کنند که این افکار ناخودآگاه سرکوبشده از آن نشئت میگیرند. پیرسون میگوید:
این کشف روی نحوهی تفکر ما درزمینهی افکار مطلوب تأثیر میگذارد و نشان میدهد افکار ناخودآگاه میتوانند روی تصمیمات و رفتار ما تأثیرگذار باشند.