معرفی کتاب صداهایی از چرنوبیل
«سوتلانا الکسیویچ» روزنامهنگار مشهور اوکراینی، کتابهایش را بیشتر دربارهی جنگ و حوادث و براساس مصاحبه با صدها نفر از مردم و بهصورت مستند مینویسد. کتاب «صداهایی از چرنوبیل» داستانهای واقعی از مردمی است که ناخواسته درگیر آلودگیهای شدید هستهای در اثر انفجار در نیروگاه اتمی اوکراین شدند. زندگیهایشان در عرض ۹۰ ثانیه ازاینرو به آن رو شد؛ همهچیز تغییر کرد و لبخندهایشان به اشک تبدیل شد. کتاب «صداهایی از چرنوبیل» ماجرای ترسها و خشمها و زندگی آدمهای بیگناه را از زبان خودشان بهصورت واقعی و با هنر نویسنده بهگونهای خواندنی به تصویر میکشد. روایتهایی که شاید جای دیگری فاش نشده و تنها در این کتاب میتوان خواند. این داستانها از زبان اقشار مختلفی از مردم اعم از افراد عادی ساکن آن منطقه، آتشنشانان و خانوادههایشان، پاکسازیکنندهها، دانشمندان و کارگران، شنیده و ثبت و ضبط شدهاند.
کتاب حاضر، «تاریخ شفاهی یک فاجعهی اتمی» است. این زیرعنوانی است که برای کتاب انتخاب شده است. داستان با نگاه عمیق نویسنده به جنبههای اجتماعی و خانوادگی بعد از این فاجعه و همچنین جنبههای محیط زیستی نوشته شده است. علاوهبر مشکلات و مسائل سنگینی که برای محیط زیست و انسانها در اثر این انفجار بهوجود آمد، موضعگیری دولتها و بهویژه روسیه و مخفیکاریها برای حفظ قدرت در این داستان از نگاه اوکراینیهای درگیرشده با حادثه بیان شده است. این کتاب از این منظر که روایتهای مختلفی از مصاحبه با افراد مختلف، درست در صبح روز حادثه را در خود دارد، لقب «تاریخ شفاهی» را به خود گرفته است.
خلاصهی کتاب
کتاب «صداهایی از چرنوبیل» با یک پیشدرآمد آغاز میشود. این پیشدرآمد از زبان همسر یکی از آتشنشانانی روایت میشود که روز حادثه به چرنوبیل اعزام شده و بهدلیل آلودگی به تشعشع ذرات ریزهستهای میمیرد. مرگی که برای هر شخص ۱۴ روز پس از آلودگی به مواد رادیواکتیو و پیشروی آن در بدن شخص رخ میدهد. در اثر این حادثهی مرگبار، درصد زیادی از مردم مقیم چرنوبیل و شهرهای کوچک اطراف نیروگاه، جانشان را از دست دادند. روایت داستانی کتاب از یک ماجرای غیرداستانی، خواننده را درگیر و او را با خود همراه میکند. توصیف علاقهی عمیق همسران به یکدیگر در لحظات دردناک در بیمارستان و اتفاقاتی که بعد از انفجار مهیب در چرنوبیل درمیان انسانها در آن منطقه بهوقوع پیوست، حس وحال آن زمان را بهدرستی به خواننده منتقل میکند؛ طوریکه شخص میتواند خود را در مکان توصیفشده تصور کند و با رنجی که مردم میکشند، همراه شود.
فاجعهی چرنوبیل که بدترین اتفاق غیرنظامی اخیر در نیروگاه هستهای بهشمار میرود، در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ رخ داد. این حادثه حاصل یک انفجار و آتشسوزی در رآکتور هستهای شماره ۴ نیروگاه اوکراین بود. انفجار نیروگاه چرنوبیل بهدلیل یک آزمون و خطای انسانی روی این رآکتور هستهای روی داد. انفجاری که مرکز هستهی راکتور را متلاشی کرد، به انتشار حجم زیادی از تشعشعات مواد رادیواکتیو در منطقهی وسیعی از غرب شوروی و حدود سهچهارم اروپا منجر شد. عدهی زیادی معتقدند تأثیرات و نتایج انتشار این تشعشعات تا سال ۲۰۶۵ همچنان روی کرهی زمین باقی خواهد ماند.
نمیتوان علم را خودبهخود خطاکار دانست. دانشمندان هستهای خودشان نیز از قربانیان چرنوبیل بودند.
کتاب صداهایی از چرنوبیل را میتوان دانشنامهی کوچکی از تاثیر فاجعهی هستهای چرنوبیل بر بلاروس دانست. جایی که بیش از ۲ میلیون نفر در آن زندگی میکنند. البته در این کتاب، نویسنده بیشتر بر جنبهی تأثیرات انسانی ماجرا متمرکز شده است. سوتلانا الکسیویچ میگوید این کتاب دربارهی خود فاجعه نیست، بلکه دربارهی تاثیراتی است که این اتفاق بر زندگی انسانها گذاشته است.
نتایج و عواقبی که انفجار چرنوبیل داشت، هنوز هم ادامه دارد. کتاب صداهایی از چرنوبیل براساس واقعیتهای رخداده در زمان حادثه نوشته شده که بیشتر به تجربهی شخصی مردم و روایتهای ناشناخته و کمتر بیانشده میپردازد. این کتاب از این منظر که صحبتهای افراد حاضر در منطقه را نقل کرده، قابل استناد است. مردم آن منطقه میگویند اگرچه حتی ما هم همهچیز را نفهمیدیم، اما خیلی چیزها را با چشم خود دیدیم. ما دیدیم که چطور دولت روسیه ساعتها این اتفاق را مخفی نگهداشت و خبری از آن در اروپا و کشورهای دیگر منتشر نکرد. ما دیدیم جسدهای آتشنشانانمان را به بهانهی آلودگی به مواد هستهای، مخفیانه و در جای دوری دفن کردند. ما در جایی زنده ماندیم که حتی گلها و چمنها و غذاهایمان، اشعه داشت. دربارهی فاجعهی هیروشیما صحبتهای زیادی شده است؛ اما هیچکس دربارهی ما قربانیان چرنوبیل حرفی نمیزند.
در بخشهایی از کتاب، روایت آدمها را اینطور میخوانیم:
به من یک دوزیمتر دادهاند. نمیدانم با آن چکار کنم. ملافهها را میشویم و مثل برف تمیز و سفید میشوند، اما دوزیمتر صدا میدهد. هرجایی را تمیز میکنم، با اینکه پاکیزه میشود، باز هم صدای دوزیمتر را درمیآورد.مردم اینجا مثل جعبه سیاه هستند. آنها فکر میکنند که اینجا دارند زندگی میکنند؛ اما درواقع فقط در حال ضبط اطلاعات هستند.همسرم در حال مرگ است. به او گفتهاند سرطان خون دارد. دوز کشندهی رادیواکتیو دریافت کرده، چون در مزرعهها کار میکند و سیبزمینی کشت کرده است. اگر میدانستم مریض میشود، با همهی قفل و بستهایی که داشتیم، درها را قفل میکردم و نمیگذاشتم بیرون برود.نمیخواهم دربارهی چرنوبیل چیزی بشنوم. چون همهچیز را میدانم. اینجا تنها خبری که هست، خبر مرگ انسانها است. اما من نمیگذارم بچهام بمیرد.چندوقت پیش سال نو را جشن گرفتیم. همهچیز را خانگی درست کردیم. همهچیز با تهمزهی مواد رادیواکتیو. من ترسیدهام، اما نه برای خودم. برای پسرم که حالا در این شهر نیست، ولی بعد از پایان درسش جایی را ندارد که به آن برگردد.وقتی از پریپیات کوچ کردیم و به شهر دیگری رفتیم، در مدرسهی آنجا پسرم در کلاس خودش تنها بچهی چرنوبیلی بود. برای همین دوستانش از او هیچ تغذیهای را قبول نمیکردند. پریپیات پر از گل رز بود. برای یادآوری آن روزها هرازگاهی با پسرم به تماشای گلهای رز میرفتیم.
کتاب حاضر شامل روایتهایی است که نشان میدهد طی حادثهی فجیع چرنوبیل، آتشنشانان و پزشکان و کارگران زیادی قربانی شدند. آنها قهرمانانه به میدان آمدند تا برای نجات جان همنوعان خودشان اقدام کنند. میدانی که خالی از چارهاندیشیهای حکومت شوروی و مملو از سهلانگاری و پنهانکاری ناشی از ترس از سوی دولتمردان وقت بود. باوجود نوشتههای مستندی که از زمان حادثه برجای مانده است، هنوز هم ابهاماتی باقی مانده که هیچکس دقیقاً نمیداند چه اتفاقی افتاده است.
مینیسریالی که شبکهی HBO اخیراً دربارهی سانحهی تراژدی چرنوبیل رونمایی و توجه زیادی را بهخود جلب کرد، براساس خاطرات مردم محلی پریپیات (شهری متروکه در نزدیکی نیروگاه که قربانیان زیادی در حادثه داشت) همانگونه که سوتلانا در کتابش نوشته، ساخته شده است. اگرچه سریال چرنوبیل برمبنای یک حادثهی واقعی کارگردانی و تهیه شده، اما یک مستند تاریخی محسوب نمیشود. برای داشتن اطلاعات صحیح و مستند از واقعهی چرنوبیل، خواندن کتاب مهم حاضر و کتابهای تاریخی مستند دیگر دراینباره ضروری بهنظر میرسد.
دربارهی کتاب
سوتلانا الکسیویچ اوکراینی، کتاب غیر داستانی «صداهایی از چرنوبیل» را در سال ۱۹۹۷ و با استفاده از مصاحبههایی که در طول ۳ سال از مردم درگیر با حادثه انجام داد، در حدود ۲۳۰ صفحه نوشت. ویرایشهای بسیار زیادی در سالهای بعد از این کتاب منتشر شده است. این کتاب در سال ۲۰۱۵ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. همچنین پیشتر در سال ۲۰۰۵، جایزه انجمن ملی منتقدان کتاب آمریکا را از آن خود کرد. کتاب حاضر یک مستند تاریخی شفاهی از فاجعهی اتمی چرنوبیل است.
ترجمههای کتاب چرنوبیل
کتاب صداهایی از چرنوبیل، برگردانی از متن انگلیسی کتاب تحت عنوان Voices from Chernobyl است. اما اخیراً نشر چشمه، ترجمهای از اصل کتاب به زبان روسی را منتشر کرده که الهام کامرانی آنرا از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده و عنوان «نیایش چرنوبیل: رویدادنامهی آینده» را به آن اختصاص داده است. ویراستار این کتاب مهدی یزدانی خرم است.
انتشارات کولهپشتی در سال ۱۳۹۴ کتاب حاضر را با عنوان «صداهایی از چرنوبیل، تاریخ شفاهی یک فاجعهی اتمی» و ترجمهی حدیث حسینی از نسخهی انگلیسی کتاب، چاپ و منتشر کرد، که در همین سال به چاپ دوم رسید. انتشارات مروارید در همین سال کتاب حاضر را با ترجمهی نازلی اصغرزاده از زبان روسی (کتاب اصلی) با همین عنوان منتشر کرد.
نشر میلکان در سال ۱۳۹۵ کتاب را با عنوان «صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعهی هستهای» و با ترجمهی سمانه پرهیزکاری به بازار عرضه کرد. همچنین این کتاب با عنوان کوتاه «صداهایی از چرنوبیل» با ترجمهی احمد عزتیپرور و ویراستاری اکبر گلابیان در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات ملورین چاپ و منتشر شد.
نوار، مرجع کتابهای صوتی، کتاب صداهایی از چرنوبیل را با همکاری نشر کولهپشتی بهصورت صوتی و با کیفیت بالا تهیه کرده و روی وبسایتش برای فروش قرار داده است.
کتاب مناسب چه کسانی است؟
کتاب حاضر را میتوان کتابی تاریخی دانست که فاجعهی چرنوبیل در اوکراین، در نزدیکی بلاروس را از منظر نویسندهاش با جزئیات زیاد بررسی و توصیف کرده است. این اتفاق اتمی، فاجعهی قرن بیستم نامیده شده که انسانهای بسیاری را قربانی خود کرد. خواندن این کتاب برای همهی کسانی که میخواهند آگاهانه و بدون تعصب و نه تحت تأثیر رسانههای جهانی دربارهی چنین فاجعهی مهیبی موضعگیری کنند، ضروری است.
دیدگاههای دیگران دربارهی کتاب
در گودریدز، کتاب حاضر امتیاز ۴.۴۳ از ۵ را از ۱۷ هزار رای خوانندگانش به خود اختصاص داده است. بسیاری از خوانندگان، کتاب را یکی از ترسناکترین و درعینحال غمانگیزترین کتابهایی میدانند که تابحال خواندهاند. نیویورکتایمز مقالهای با عنوان «گزیدهای از کتاب صداهایی از چرنوبیل» منتشر کرده است. وبسایت گواردین نیز مقالهی مفصلی دربارهی این کتاب دارد.
دربارهی نویسنده
سوتلانا الکسیویچ متولد سال ۱۹۴۸ در بلاروس و نویسندهی کتابهای چندصدایی از جمله «جنگ چهرهی زنانه ندارد» است، که بهخاطر کتابهای چندصداییاش برندهی جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ شد. آخرین کتاب این نویسنده «زمان دست دوم» نام دارد که با همان نگرش منحصربهفرد خود دربارهی فروپاشی شوروی نوشته است. او فعالیتش را بهعنوان یک روزنامهنگار با جمعآوری صداهایی از افراد آغاز کرد که یک روایت تاریخی را شرح میدادند. اغلب موضوعاتی که او به آن توجه میکند، دربارهی جنگ و عواقب ناشی از آن است. سوتلانا نویسندهای است که مواضع خاص خود را دارد و آشنایی با شخصیت و نگرش او به دنیا میتواند بر خواندن کتابهایش مؤثر باشد.
با نوشتن دیدگاههای خود دربارهی این کتاب با زومیت همراه شوید.
نظرات