داستان برند وستینگهاوس؛ قهرمان فراموش شده صنعت برق
وستینگهاوس (Westinghouse) یادگار یکی از کارآفرینان پیشگام صنعت برق بهنام جورج وستینگهاوس است که بقایای آن اکنون تحت عنوان شرکت Westinghouse Electric Corporation فعالیت میکنند. شرکتی که جورج وستینگهاوس در دهههای پایانی قرن ۱۹ بنا کرد، پس از یک قرن فعالیت مجبور به تجزیه شد و امروز بخشهای گوناگون آن، تحت مالکیت برندهای دیگر قرار دارند. خرید شبکهی تلویزیونی CBS یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ وستینگهاوس بود که آنها را علاوه بر صنعت برق، در رسانه هم مشهور کرد. البته این خرید طولی نینجامید و سرنوشت وستینگهاوس به خریده شدن توسط Viacom ختم شد.
امروز برند وستینگهاوس تحت مالکیت شرکتی بهنام Westinghouse Licensing Corporation قرار دارد که آن هم زیرمجموعهای از ViacomCBS است. یکی از مهمترین بخشهای فعالیت این شرکت آمریکایی نیز زیرمجموعهی نیروگاههای هستهای بود که در سال ۱۹۹۹ تحت عنوان شرکت جدیدی بهنام Westinghouse Electric Company جدا و ابتدا به BNFL و سپس به توشیبا فروخته شد. زیرمجموعهی لوازم خانگی وستینگهاوس که شاید بیشترین شهرت را در میان عموم مردم داشته باشد، امروز تحت عنوان وایت-وستینگهاوس فعالیت میکند.
تاریخچه تأسیس
جورج وستینگهاوس کارآفرین و مخترع مشهور آمریکایی بود که شهرت خود را ابتدا در صنعت ریلی کسب کرد. او در ۲۲ سالگی و بدون تحصیلات رسمی، یک ترمز بادی برای قطار طراحی کرد که به جرقهی شهرت و ثروت او تبدیل شد. جورج پس از مدتی فعالیت در صنعت ریلی، متوجه ظرفیتهای بالای صنعت برق شد و برای ورود به حوزهی جدید، در سال ۱۸۸۶ شرکت وستینگهاوس را در پیتسبورگ تأسیس کرد. اولین فعالیتهای وستینگهاوس، متمرکز بر طراحی و توسعهی سیستم انتقال برق اقتصادی با استفاده از جریان متناوب (AC) بود.
نقاشی از اولین کارخانهی وستینگهاوس
سالها و دهههای ابتدایی فعالیت وستینگهاوس، با رقابت جدی و سرسختانه با پیشگام دیگر صنعت برق، توماس ادیسون همراه بود. ادیسون در آن سالها با جریان برق مستقیم (DC) شناخته میشد و بهنوعی با شرکتش، ادیسون جنرال الکتریک، در صنعت توزیع برق فرمانروایی میکرد. ادیسون تمام تلاش خود را به کار میگرفت تا مردم و سرمایهگذارها را از شرکت رقیبش دور کند. او کمپینهای تبلیغاتی عظیمی به راه انداخت تا مردم را توجیه کند که جریان برق متناوب، باعث مرگ آنها میشود.
تلاشهای بسیار ادیسون برای شکست دادن وستینگهاوس و جریان برق متناوب در سالهای پایانی قرن ۱۹ با موفقیت همراه نبود. وستینگهاوس در سال ۱۸۹۱ توانست اولین سیستم توزیع برق متناوب را در آمریکا و در تلورید کلورادو راهاندازی کند. پیروزیهای بزرگ بعدی آنها، پروژههای توزیع برق در نمایشگاه جهانی شیکاگو و سیستم توزیع برق آبشارهای نیاگارا بود. یکی از افراد مهمی که در پیروزیهای وستینگهاوس بر ادیسون مؤثر بود، نیکولا تسلا نام داشت که پتنت اولین موتور برقی با جریان متناوب را بهنام خود ثبت کرده بود.
جورج وستینگهاوس
ادیسون، جنرال الکتریک و وستینگهاوس، در دههی پایانی قرن ۱۹ سرمایههای عظیمی را در جمعآوری حقوق پتنت هزینه کردند. پتنتهای در اختیار دو شرکت بهقدری زیاد و پیچیده بودند که هریک از آنها در تولید محصول جدید، همیشه از شکایت پتنتی رقیب میترسید. درنهایت دو غول آمریکایی صنعت برق در سال ۱۸۹۶ با هم به توافق رسیدند و یک هیئت مشترک مدیریت پتنت تأسیس کردند تا از درگیریهای حقوقی بهخاطر حق استفاده از پتنت، جلوگیری شود. درواقع صلح آنها یک دوقطبی بزرگ را در صنعت برق و خصوصا تجهیزات ریلی برقی ایجاد کرد که تا قرن بیستم ادامه داشت.
توافق جنرال الکتریک و ادیسون در دههی ۱۸۹۰، شروع دورانی عجیب از همکاری و رقابت بین دو غول برقی بود. ارتباط آنها در طول سالها و دههها از همکاریهای عجیب و تبانیهای غیرقانونی، تا رقابتهای شدید و ناعادلانه تغییر میکرد. بههرحال پس از مرگ دو بنیانگذار، تاحدودی ارتباط دو شرکت به تعادل رسید، اما رقابت حرفهای پیشگامان صنعت برق آمریکا تا دههها بعد ادامه داشت.
ژنراتور توربین بخار وستینگهاوس
از موفقیتهای مهم وستینگهاوس در سالهای اولیهی قرن بیستم میتوان به راهاندازی اولین ژنراتور با محرک توربین بخار اشاره کرد که قدرت ۱،۵۰۰ واتی داشت و با نام مستعار Mary-Ann شناخته میشد. این ژنراتور برای اولینبار در شرکت Hartford Electric Light استفاده شد. وستینگهاوس همچنین در سال ۱۹۰۵ اولین لوکوموتیو متحرک بهکمک برق AC را برای خطوط راهآهن نیویورک و نیوهاون و هارتفورد عرضه کرد.
جورج وستینگهاوس در سال ۱۹۱۰ از شرکتی که راهاندازی کرده بود، جدا شد. شرکت وستینگهاوس سالها توسعه را در تاریخچهی خود داشت، اما در دهههای ابتدایی بیستم با بحران مالی ناشی از رکود اقتصادی روبهرو بود. آنها ۱۴ میلیون دلار بدهی داشتند و بهخاطر وضعیت نامناسب اقتصادی آمریکا، جذب سرمایه ازطریق سهام نیز برای پرداخت بدهیها ممکن نبود. گروه سرمایهگذاران شرکت درنهایت تصمیم گرفتند تا هیئتمدیرهی جدیدی را برای خروج آن از بحران انتخاب کنند که درنهایت به خروج جورج انجامید. او در سال ۱۹۱۴ و در سن ۶۷ سالگی درگذشت.
پروژهی روشنایی نمایشگاه جهانی شیکاگو، پیروزی بزرگ وستینگهاوس بر جنرال الکتریک
گسترش فعالیتهای مرتبط با صنعت
باوجود جدا شدن بنیانگذار از وستینگهاوس، شرکت مسیر خود را در گسترش فعالیت در صنعت برق حفظ کرد. نها در دههی ۱۹۱۰ پتنتهای متعددی را در حوزهی ارتباط بیسیم تصاحب کردند. در سال ۱۹۱۹ تفاهمامهای در حوزهی اهدای مجوزهای متقابل در صنعت رادیو بین شرکتهای بزرگ فعال آن زمان امضا شد که ورود وستینگهاوس را به صنعت تجاری رادیو ممکن کرد. از همکاران وستینگهاوس در آن تفاهمنامه میتوان به RCA، جنرال الکتریک، یونایتد فروت، AT&T و Wireless Specialty Company اشاره کرد. طبق تفاهمنامه، وستینگهاوس و جنرال الکتریک حق تولید گیرندههای رادیویی را بین خود تقسیم کردند و RCA نیز مسئولیت فروش را برعهده گرفت.
وستینگهاوس علاوه بر تولید تجهیزات رادیویی، اهمیت انتشار محتوا در پلتفرم جدید را هم درک کرده بود. آنها یکی از پیشگامان انتشار رادیویی بودند و با فعالیت جدی در این حوزه، فروش گیرندههای خود را نیز افزایش میدادند. شرکت در سال ۱۹۲۰ ایستگاه رادیویی KDKA را راهاندازی کرد که فرستندهی آن در بالای کارخانهی وستینگهاوس در پیتسبورگ قرار داشت. در سالهای بعد، ایستگاههای رادیویی متعددی توسط این شرکت راهاندازی شدند و انتشار محتوا به یکی از حوزههای اصلی فعالیت آنها تبدیل شد.
ایستگاه رادیویی KDKA
یکی از مهمترین فرصتهایی که در دهههای ابتدایی قرن بیستم از دست رفت، حضور در صنعت تلویزیون بود. ولادیمیر زورکین، مخترع لامپ پرتوی کاتدی، تحقیقات خود را در وستینگهاوس شروع کرد. مدیران آن زمان شرکت، علاقهی زیادی به اختراع زورکین نشان ندادند. ازطرفی RCA حق تولید و فروش گیرندههای تلویزیونی و رادیویی و لامپهای پرتوی کاتدی را بهنام خود ثبت کرده بود. دیوید سارنوف در آن زمان توانست زورکین را به RCA جذب کند و حق پتنت زورکین نیز در زمان فعالیت در RCA ثبت شد. ثبت پتنت زورکین، دوران اصلی تولد و اوجگیری صنعت تلویزیون مدرن را شروع کرد.
وستینگهاوس از پیشگامان صنعت رادیو و تلویزیون بود
شرکت وستینگهاوس از پیشگامان صنعت لوازم خانگی برقی هم شناخته میشود. آنها در سال ۱۹۱۴ و با خرید Copeman Electric Stove Company تصمیم جدی خود را برای ورود به بازار مذکور نشان دادند. اولین دستگاههای مصرفی با تولید انبوه در دههی ۱۹۲۰ به بازار معرفی شدند و برند آمریکایی در خط مقدم قرار داشت. آنها مجموعهی متنوعی از محصولات را به بازار عرضه میکردند که از مهمترینشان میتوان بخچالهای برقی را نام برد که در سال ۱۹۳۰ به بازار آمدند. محصول مصرفی مهم بعدی، ماشین لباسشویی بود که وستینگهاوس را بیشازپیش در ذهن عموم مردم حک کرد. بهعلاوه، برند پیشگام صنعت برق در سال ۱۹۲۷ و با خرید شرکت Kaestner & Hecht Company وارد صنعت آسانسور برقی نیز شد و سریعترین آسانسورهای جهان را در سال ۱۹۳۳ برای برج مشهور راکفلر تولید کرد.
بحران اقتصادی، صنعت آمریکا را در دههی ۱۹۳۰ با توقفی وحشتناک روبهرو کرد. وستینگهاوس هم مانند فعالان دیگر تحت تأثیر رکورد بود و توانایی توسعهی فعالیتها را نداشت. در سال ۱۹۴۱ شرایط تغییر کرد و وستینگهاوس صنعت تجهیزات الکترونیکی نظامی را هدف قرار داد. آنها از اولین پیمانکارهای تولید رادار بودند که پیش از جنگ جهانی دوم اختراع شد. رادارهای وستینگهاوس، در جریان حملهی مشهور حمله به بندر پرل هاربر، هواپیماهای ژاپنی را شناسایی کرده بودند، اما به اشتباه آنها را هواپیمای آمریکایی تشخیص دادند.
کسبوکار وستینگهاوس در جریان جنگ جهانی دوم با سرعت بالایی رشد کرد. بخش تجهیزات نظامی با تقاضای بالا ازسوی ارتش آمریکا روبهرو بود و ظرفیت تولید، روزبهروز بیشتر میشد. مدیرعامل وقت وستینگهاوس، ای.دابلیو رابرتسون، در سال ۱۹۴۳ گیلیم پرایس را بهعنوان مدیر مالی استخدام کرد تا روی قراردادهای نظامی متمرکز شود. پرایس در سال ۱۹۴۶ جایگزین رابرتسون شد.
ترکیب موفقیت و شکست
سالهای پس از جنگ برای وستینگهاوس با شکست و پیروزی متناوب همراه بود. ارتباط طولانی آنها با فعالان صنعت برق و تجربهی عظیم تولید تجهیزات، منجر به ورود شرکت به صنعت برق هستهای شد. وستینگهاوس از آن زمان یکی از فعالان جدی صنعت برق هستهای محسوب میشود. آنها یکی از تأمینکنندههای اصلی تجهیزات برای ناوگان هستهای نیروی دریایی ارتش آمریکا نیز بودند. البته اولین تجربهها و تلاشهای وستینگهاوس در صنعت اتمی به سال ۱۹۳۷ و ساخت اولین خردکنندهی اتم توسط وستینگهاوس باز میگردد.
مقبرهی جورج وستینگهاوس
در جریان جنگ دو کره، رخداد مهمی در بخش تحقیق و توسعهی جنرال الکتریک رخ داد. مهندسان موفق به توسعهی موتور جت جریان محوری در شرکت شدند که پایههای اولیه را برای توسعهی موتورهای جت در دههی پیشرو، بنا کرد. البته توسعهی موتورهای جت با موفقیت مالی آنچنان همی همراه نبود، چون ارتش آمریکا قرارداد خود را با وستینگهاوس لغو کرد و فرصت کسب میلیونها دلار درآمد ازطریق فروش موتورهای J-40 و J-46، از بین رفت.
یکی از مهمترین اشتباههای استراتژیک وستینگهاوس در سالهای رونق اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، حرکت نهچندان سریع در ورود به صنایع جانبی نظامی بود. آنها از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۷ در رتبهی ۲۵ بزرگترین پیمانکارهای نظامی آمریکا بودند، درحالیکه رقیب اصلی، جنرال الکتریک، در رتبهی سوم قرار داشت. مشکل بزرگ دیگر، بازاریابی ضعیف وستینگهاوس در بازار لوازم خانگی بود که باعث از دست رفتن پیشگامی در صنعت مذکور شد و جنرال الکتریک، باز هم آنها را شکست داد.
دههی ۱۹۵۰ با بحرانهای متعدد برای وستینگهاوس همراه بود. در سال ۱۹۵۵ کارگران شرکت دست به اعتصابی پنج ماهه زدند که بزرگترین اعتصاب تاریخ تجاری آمریکا پس از رکود بزرگ اقتصادی بود. ازطرفی در ابتدای همان دهه سه شرکت اصلی تولیدکنندهی ماشینآلات برقی در آمریکا یعنی وستینگهاوس و جنرال الکتریک وآلیس کالمرز وارد جنگ قیمتگذاری شدند که درآمد را برای هرسه کاهش داد.
رقابت شدید شرکتهای بزرگ صنعت برق در دههی ۱۹۵۰، به توافقنامهی غیرقانونی آنها در سال ۱۹۵۵ انجامید. سه شرکت بزرگ بههمراه ۲۶ تولیدکننده و پیمانکار کوچک، تصمیم به توافق مخفیانه برای تصاحب قراردادهای تولیدی بزرگ گرفتند. درنتیجهی توافق مخفیانه و غیرقانونی، شرکتها پیش از مناقصهها برنده را بین خود انتخاب میکردند و بهنوغی قراردادها تقسیم میشدند. بهعنوان مثال در قراردادهای مرتبط با تابلوهای برقی، وستینگهاوس و جنرال الکتریک، هرکدام ۳۵ و ۳۹ درصد از قراردادها را کسب میکردند. سایر قراردادها نیز بین فعالان دیگر تقسیم میشد.
در میانهی قرن بیستم، بحران و رسوایی حقوقی، ضربههای سنگینی به وستینگهاوس وارد کرد
وزارت دادگستری آمریکا در سال ۱۹۵۷ بازرسی گستردهای را در صنعت برق آمریکا شروع کرد تا احتمال نقض قانون ضد انحصار ازسوی غولهای صنعت را بررسی کند. دو سال بعد، دادگاهی علیه شرکتها برگزار شد که ۴۵ مدیر اجرایی را از ۲۹ شرکت، متهم کرد. تمامی آنها پس از برگزاری دادگاه، گناهکار شناخته شدند. مدیرعامل وقت وستینگهاوس، مارک کرساپ که در سال ۱۹۵۸ جایگزین پرایس شده بود، پس از افشای فعالیتهای غیرقانونی، بخشی اختصاصی را در دفتر حقوقی شرکت راهاندازی کرد که بهصورت اختصاصی فعالیتهای شرکت را با قوانین ضد انحصار هماهنگ میکرد. طراحی لوگوی کنونی وستینگهاوس نیز در همان زمان و در سال ۱۹۶۰ توسط پائول رند انجام شد.
کرساپ در سال ۱۹۶۳ بهخاطر بیماری وستینگهاوس را ترک کرد و یک سال بعد هم از دنیا رفت. شرکتی که او تحویل مدیرعامل بعدی داد، در بدترین شرایط مالی و موقعیتی در دنیای کسبوکار قرار داشت. هنوز آثار بحران تخلف قانونی در وستینگهاوس دیده میشد و جنگ قیمتی و کاهش سودآوری، از همهطرف به برند پیشگام صنعت برق فشار وارد میکرد. یکی از مهندسان باسابقهی شرکت بهنام دونالد برنهام جایگزین کرساپ شد. برنهام در اسناد تاریخی فردی بی تکلف و مدیری مهربان معرفی شده است. گفته میشود او حتی برای نصب نقاشی روی دیوار اتاق مدیرعامل، خودش دست به کار شده است.
برنهام اولیتهای مهمی را برای تغییر و تحول ساختاری در وستینگهاوس مد نظر قرار داد. او تصمیم گرفت تا زنجیرهی دستورها را در شرکت تغییر داده و استقلال بیشتری به مدیران مستقل بخشهای متنوع بدهد. او در مسیر کاهش بروکراسی اداری در شرکت، بهدنبال کاهش هزینهها و همچنین اعمال انگیزههای مالی و معنوی برای افزایش بهرهوری مدیران نیز بود.
دوران مدیریت برنهام با گسترش فعالیتهای وستینگهاوس به صنایع متعدد همراه بود. انواع کسبوکارها از تولید بطری نوشیدنی و اجارهی خودرو و مهمانپذیر تا حملونقل و ساختوساز، میزبان وستینگهاوس بودند. یکی از عجیبترین حوزههای فعالیت وستینگهاوس در آن سالها، شرکت Urban Systems Development بود که در سال ۱۹۶۸ راهاندازی شد. این شرکت در پاسخ به تقاضای بالا برای خانههای ارزانقیمت، واحدهای اقامتی سریع و ارزان تولید میکرد. فعالیت در حوزهی مذکور، در مسیر یکی از باورهای اصلی برنهام بود که اعتقاد داشت مسئولیت اجتماعی و سودآوری سازمانی، مفاهیم جدا از یکدیگر نیستند. از رخدادهای مهم آن زمان در تاریخ وستینگهاوس میتوان به ضبط تصویر فضانوردان آمریکایی روی ماه توسط دوربینهای این شرکت اشاره کرد.
تغییر مداوم زیرساخت
وستینگهاوس تحت مدیریت برنهام تاحدودی توانست از بحرانهای میانهی قرن بیستم فرار کند. آنها در سال ۱۹۶۴ رکورد فروش ۲/۱ میلیارد دلاری را ثبت کردند، اما باز هم سودآوری در حد پایینی قرار داشت و سیستم مالی شرکت هنوز متأثر از کاهش قیمت در خطوط اصلی تولید بود. در سال ۱۹۶۶، سود خالص وستینگهاوس به ۱۱۹/۷ میلیون دلار رسید که افزایش سهبرابری را نسبت به سال ۱۹۶۳ نشان میداد. تا پایان دههی ۱۹۶۰، چشمانداز مالی شرکت رشد قابلتوجهی کرده بود و برنهام بهعنوان یک قهرمان ملی در حوزهی کسبوکار آمریکا شناخته میشد.
نیروگاه تأمین و توزیع برق نیاگارا
برنهام در سال ۱۹۷۴ بازنشسته شد. در آن زمان باوجود رشد مناسبی که در وستینگهاوس به جریان افتاده بود، هنوز مشکلاتی عمیق، برند آمریکایی را تحت فشار قرار میداد. سیستم غیر متمرکزسازی شرکت به مدیران در بخشهای گوناگون امکان داده بود تا منابع وستینگهاوس را تا مرز نهایی مصرف کنند. مارشال اوانز در آن زمان معاون ارشد شرکت بود و در مصاحبه به فورچن در سال ۱۹۷۶ گفت:
ما با ترس بسیار متوجه شدیم که شرکتهای متعدد زیرمجموعه، روندی تهاجمی را به سمت تصاحب بازارهای محل فعالیت پیش بردهاند و در پروژههایی وارد شدهاند که برای رقابت نیاز به سرمایهی عظیم داشتند.
یکی از مثالهای اصلی در فعالیتهای بدون برنامه و تهاجمی در صنایع متفرقه، Urban Systems Development بود. این شرکت از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵، ضرر مالی ۴۵ میلیون دلاری را بهخاطر فرایندهای توسعهی شدید گزارش کرد. اگرچه برخی از صنایع متفرقه و نامربوط به فعالیت اصلی وستینگهاوس در بازار محل فعالیت موفق بودند (بهعنوان مثال شرکت ساخت بطری نوشیدنی Seven-UP که در سال ۱۹۶۹ خریداری شد)، دیگران تنها داراییهای شرکت مادر را مصرف میکردند.
اولین قطار برقی AC که در وستینگهاوس ساخته شد
زیرمجموعهی لوازم خانگی وستینگهاوس از زمان اولین شکستها در نیمهی اول قرن بیستم، همیشه موانع زیادی را بر سر راه سودآوری شرکت ایجاد میکرد. این زیرمجموعه توانایی زیادی در فروش و کسب درآمد نداشت و تورم شدید دههی ۱۹۷۰ هم به کاهش فروش بیشتر انجامید. ازطرفی درآمد شرکت از بخش ماشینآلات سنگین برقی نیز بهخاطر تورم کاهش یافت، چون قراردادهای آنها از سالها قبل با قیمت ثابت عقد شده بودند.
در آوریل سال ۱۹۷۴، آژانس دولتی نیروی هستهای فرانسه قراردادی برای تأمین ۱۲ سیستم برق هستهای با وستینگهاوس امضا کرد. بهعلاوه امکان افزایش سفارش تا چهار سیستم دیگر هم وجود داشت که سفارش فرانسویها را به بزرگترین قرارداد تجهیزات هستهای در تاریخ تبدیل میکرد. بااینحال هنوز تحلیلگران والاستریت ارزش وستینگهاوس را پایین پیشبینی میکردند. برخی از آنها اعتقاد داشتند عدم توقف فعالیت بخش لوازم خانگی، بزرگترین ضربهها را به برند آمریکایی تحمیل میکند.
زیرمجموعهی لوازم خانگی پس از سالها تحمل فشار و شکست، فروخته شد
ارزش سهام وستینگهاوس در سال ۱۹۷۵ به هشت دلار سقوط کرد. بالاترین ارزش ثبتشده برای سهام شرکت، سالها قبل و در بازهی ۵۵ دلار ثبت شده بود. درنهایت زیرمجموعهی لوازم خانگی به White Consolidated Industries فروخته و یکی از صنایع اولیه و قدرتمند وستینگهاوس از آن جدا شد. شرکت جدید، لوازم خانگی را با برند وایت-وستینگهاوس تولید و عرضه میکرد.
رابرت کربی جایگزین برنهام در مدیریت وستینگهاوس بود. او مسیر جدیدی را بهسمت بازگشت به ساختارهای قبلی شروع کرد. از سال ۱۹۷۵، فروش زیرمجموعههای نامرتبط و غیر سودآور وستینگهاوس شروع شد تا برند آمریکایی به فعالیتهای هستهای خود بازگردد.
مهمترین رخداد ابتدایی که برای مدیریت کربی پیش آمد، نتیجهی تصمیمی بود که در ابتدای دههی ۱۹۶۰ در وستینگهاوس گرفته شد. برند آمریکایی در آن زمان متعهد به تأمین اورانیم شده بود. آنها به شرکتهای خریدار رآکتورهای وستینگهاوس قول دادند که در دورهای ۲۰ ساله، ۶۵ میلیون پوند کنستانترهی اورانیم را بهقیمت میانگین ۹/۵ دلار برای هر پوند، عرضه کنند. قیمت اورانیم در سال ۱۹۷۳ بهشدت افزایش یافت و به ۴۰ دلار در پوند رسید. وستینگهاوس وارد بحران جدیدی شد و توانایی تأمین هزینه برای خرید اورانیم مورد نیاز را نداشت.
۲۷ شرکت و سازمان هستهای، خریدار رآکتورهای وستینگهاوس بودند. آنها از برند آمریکایی شکایت کردند و پیگیر قراردادهای قدیمی خود شدند. شکایتهای مذکور، دو میلیارد دلار هزینه به وستینگهاوس تحمیل کرد که بهاندازهی کل ارزش دارایی سهامداران بود. آخرین شکایت حقوقی در سال ۱۹۸۰ و با پرداخت ۹۵۰ میلیون دلار خسارت حلوفصل شد. وستینگهاوس برای جبران بخشی از خسارت، از تولیدکنندههای اورانیم شکایت و آنها را متهم به تشکیل کارتل و افزایش عمدی قیمت این مادهی باارزش کرد. برخی از شکایتها در دادگاه پذیرفته نشدند، اما برخی دیگر کمی درآمد برای وستینگهاوس بههمراه داشت.
با ورود به دههی ۱۹۸۰، مشکلات مرتبط با تأمین اورانیم تقریبا در وستینگهاوس حل شده بودند. شرکت مجددا تصمیم به توسعهی کسبوکار گرفت و این بار صنعت رباتیک را نشانه رفت. در مسیر همین فعالیتها، شرکت Unimation در سال ۱۹۸۲ خریداری شد. زیرمجموعهی رسانهای Westinghouse Broadcasting نیز تصمیم به توسعه گرفت و غول رسانههای کابلی آمریکا، Telepromoter Corporation را در سال ۱۹۸۱ خریداری کرد. خرید مذکور، بهعنوان بزرگترین ادغام شرکتهای ارتباطی در تاریخ آمریکا شناخته میشد. وستینگهاوس در سال ۱۹۸۲ با پیشنهادی برای تشکیل شرکت مشترک با والت دیزنی روبهرو شد، اما آن را رد کرد. آنها درعوض تصمیم به همکاری با NLT Corporation گرفتند و The Nashville Network را تشکیل دادند.
کسبوکار هستهای وستینگهاوس در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ضربههای متعددی متحمل شد. کاهش تقاضا و ظرفیت بیشازحد ماشینآلات تولید و افزایش نگرانی عمومی از صنعت هستهای، کسبوکار مذکور را تحت فشار قرار میداد. ازطرفی دولت ریگان برنامههایی گسترده برای افزایش فعالیتهای نظامی داشت که جانی تازه به کسبوکار دفاعی وستینگهاوس دمید.
دههی ۱۹۸۰، با قراردادهای بزرگ و متعدد نظامی برای وستینگهاوس همراه بود. آنها در تولید سلاحهایی همچون جنگندههای F-16 و F-4E و بمبافکنهای B-52 و B-1B مشارکت جدی داشتند. از همکاریهای تسلیحاتی دیگر میتوان به تولید سیستم راداری AWACS، اژدر Mk 48، زیردریایی هستهای Trident و موشک MX اشاره کرد. والاستریت ژورنال در سال ۱۹۸۵، وستینگهاوس را در رتبهی ۱۳ بزرگترین پیمانکارهای نظامی آمریکا قرار داد. در سال ۱۹۸۸، کسبوکار سیستمهای الکترونیکی وستینگهاوس که اکثر فعالیتهای خود را در صنایع نظامی انجام میداد، یکپنجم از فروش شرکت را تأمین میکرد.
اولین زیردریایی هستهای جهان، ساخت وستینگهاوس
داگلاس دنفورث، مدیرعام بعدی وستینگهاوس بود که در سال ۱۹۸۲ جایگزین کربی شد. در همان سال زیرمجموعهی رسانهای شرکت، شبکهی Satellite News Channel خود را به رقیب اصلی، Bacle News Network فروخت. فروش آن شبکه پیامد درگیریهای حقوقی متعدد و طولانی دو رقیب با اتهامهای متعدد انحصارطلبی و رقابت غیرقانونی بود. وستینگهاوس درنهایت در سال ۱۹۸۶ مجبور شد تا زیرمجموعهی فعالیتهای تلویزیونی خود را به قیمت ۱/۷ میلیارد دلار به کنسرسیومی از شرکتهای کابلی بفروشد. فروش این بخش، در مسیر مجموعهای از تغییرهای زیرساختی در وستینگهاوس بود.
صنایع هستهای و نظامی همیشه در مرکز توجه وستینگهاوس بودند
سالهای میانی و پایانی دههی ۱۹۸۰، با همکاریهای متعدد و اضافه و حذف کردن شرکتهای متعدد کوچک و متوسط به مجموعهی وستینگهاوس همراه بود. آنها همکاریهای جدی را با شرکتهای خارج از آمریکا شروع کردند که بسیاری از آنها بهخاطر فرمانروایی ژاپنیها در صنعت الکترونیک انجام میشد. در سال ۱۹۸۵، تفاهمنامهی همکاری با میتسوبیشی الکترونیک انجام شد که درنتیجهی آن، وستینگهاوس در همکاری با برند ژاپنی، مدارشکن قدرت تولید و بازاریابی میکرد.
اولین تجهیزات شکافت اتم وستینگهاوس
یکی از همکاریهای مهم و البته کوتاهمدت وستینگهاوس با شرکتهای ژاپنی، با توشیبا ثبت شد. آنها در سال ۱۹۸۴ همکاری خود را با ژاپنیها برای تولید لامپهای تثویر رنگی با رزولوشن بالا برای تلویزیون و کامپیوتر شروع کردند که البته عمر زیادی نداشت. شرکت کرهای هیوندای نیز از همکاران آسیایی دیگر وستینگهاوس در دههی ۱۹۸۰ بود که با هدف تولید آسانسور و بالابر با آمریکاییها همکاری میکرد. وستینگهاوس همچنین با زیمنس از آلمان غربی هم وارد همکاری شد تا در صنعت محصولات اتوماسیونی، همکاری معتبر داشته باشد.
دنفورث در خلال سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷، حدود ۷۰ کسبوکار زیرمجموعه با سودآوری پایین را بخه فروش رساند و ۵۵ شرکت جدید را جایگزین آنها کرد. دو زیرمجموعهی بزرگ هم در سال ۱۹۸۹ به فروش رفتند. کسبوکار تولید آسانسور وستینگهاوس در سال ۱۹۸۹ به هولدینگ Schindler فروخته شد و Unimation نیز پس از سالها شکست در صنعت رباتیک به Staubli Internatioanal پیوست.
با ورود به دههی پایانی قرن بیستم، تمرکز وستینگهاوس روی محصولات برقی مصرفی تقریبا بهصورت کامل از بین رفته بود. آنها مشغول بهرهبرداری از فناوری و دانش خود برای تولید محصولاتی همچون توربین برای ژنراتورهای قدرت و رادار برای هواپیماهای F-16 بودند که فروش ۱۱ میلیارد دلاری را در سال ۱۹۹۰ بههمراه داشت. پائول لگو در سال ۱۹۹۰ بهعنوان رئیس هیئتمدیرهی وستینگهاوس انتخاب شد و رشد سالانهی ۸/۵ درصدی را بهعنوان هدف استراتژیک معین کرد. وستینگهاوس تحت مدیریت لگو دوران پایدار مالی را تجربه کرد که در طول سالهای فعالیت شرکت، بیسابقه بود. بخش نظامی درآمد سالانهی ۲/۵ میلیارد دلار داشت و حتی استراتژیهای کاهش هزینه در ارتش آمریکا نیز خسارت زیادی به آن وارد نکرد. بهعلاوه، آنها هم مانند رقیب دیرینه، زیرمجموعهی خدمات مالی راهاندازی کرده بودند که در دههی ۱۹۹۰ به رکورد درآمد سالانهی ۱۱۵ میلیون دلار رسید.
برج راکفلر با سریعترین آسانسورهای ساخت وستینگهاوس کار میکرد
با افزایش تمرکز وستینگهاوس روی فعالیتهای هستهی کسبوکاتر، برنامههای توسعهای براساس تجربه و تخصص موجود، شروع شد. شرکتی جدید بهنام Westinghouse Government & Inviromental Services در زیرمجموعهی برند آمریکایی مشغول به فعالیت شد که از تخصص وتجربهی سالها فعالیت در صنعت هستهای، بهره میبرد. فعالیت اصلی شرکت مذکور، مدیریت و بهرهبرداری از سایتهای فاضلاب و زبالهی خطرناک و هستهای بود. وستینگهاوس با راهاندازی شرکت مذکور توانست بخشی از کاهش درآمد و خسارتهای مالی زیرمجموعهی هستهای خود را جبران کند.
بهرهبرداری دیگر وستینگهاوس، از تخصص و تجربهی چند دهه فعالیت در صنایع نظامی سرچشمه گرفت. آنها از تجربهای که در تولید تجهیزات نظامی داشتند، برای توسعهی محصولات دیگر همچون تجهیزات کنترل ترافیک هوایی و سیستمهای امنیتی اداری استفاده کردند. زیرمجموعهی رسانهای نیز در دههی پایانی قرن بیستم رشد و درآمد خوبی را تجربه میکرد. آنها برنامههای تلویزیونی پرطرفداری داشتند و از درآمد تبلیغاتی برنامهها، به ثبات مالی خوبی رسیده بودند. از برنامههای مشهور زیرمجموعهی صدا و سیمای وستینگهاوس میتوان به Teen-Age Mutant Ninja Turtles و Cosby Show اشاره کرد.
ثبات اقتصادی وستینگهاوس در دههی ۱۹۹۰ عمر زیادی نداشت. منابع مالی مورد نیاز برنامههای تغییر زیرساخت شرکت، از درآمد یکی از زیرمجموعههای مالی بهنام Westinghouse Credit Corp تأمین میشد. داراییهای زیرمجموعهی مذکور در دههی ۱۹۸۰ از دو میلیارد به ۱۰ میلیارد دلار رسیده بود که تحت تأثیر استراتژیهای سرمایهگذاری در املاک و وامهای تجاری کسب شد. بسیاری از مشتریان کسبوکار مالی وستینگهاوس در سال ۱۹۹۰ و با کاهش سودآوری سرمایهگذاری در املاک، از آنها جدا شدند. در فصل دوم سال ۱۹۹۱، خسارت مالی ۱/۶ میلیارد دلاری گزارش شد و تا سال ۱۹۹۳، بدهیها به پنج میلیارد دلار رسید. در مجموع سالهای ابتدایی دههی ۱۹۹۰ با کاهش اعتبار زیرمجموعهی خدمات مالی وستینگهاوس همراه بود.
تصویر فضانورد آمریکایی روی ماه که با دوربین وستینگهاوس ثبت شد
وستینگهاوس در سال ۱۹۹۲ تصمیم گرفت تا مجددا با کاهش بازوهای عملیاتی، هزینههای خود را کاهش دهد. کسبوکار خدمات مالی اولین بازویی بود که قطع شد و سپس زیرمجموعههای لوازم اداری، املاک و مستغلات، تأمین و توزیع و کنترل برق، در برنامههای جداسازی قرار گرفتند. زیرمجموعهی توزیع و کنترل برق وستینگهاوس در سال ۱۹۹۳ به قیمت ۱/۱ میلیارد دلار به Eaton Corp فروخته شد. پس از جداسازی زیرمجموعههای مذکور، فعالیت وستینگهاوس به پنج بخش تقسیم شد: رادیو و تلویزیون، سیستمهای الکترونیکی، فعالیتهای زیستمحیطی، تجهیزات صنعتی و سیستمهای برقی. در آن زمان وستینگهاوس هنوز بهدنبال خریدار برای زیرمجموعههای تأمیین برق و املاک و مستغلات و لوازم اداری بود.
سالهای میانی دههی ۱۹۹۰، با بحرانهای روابط عمومی نیز برای وستینگهاوس همراه بود. آنها ازسوی دولت فیلیپین متهم به پرداخت رشوه به رئیسجمهور قبلی با هدف پیروزی در یک پروژهی ۲.۱ میلیارد دلاری نیروگاه برق شدند که بدون محکومیت به پایان رسید. اتهام دیگر، فروش تجهیزات معیوب در دههی ۱۹۶۰ بود. بههرحال تا سالهای پایانی دههی ۱۹۹۰، وستینگهاوس از زیر بار فشارهای متعدد با موفقیت خارج شد، اما قرن پیشرو، آیندهی روشنی را برای آنها در پیش نداشت.
سیستم راداری پیشرفتهی وستینگهاوس
تجزیه و وضعیت کنونی برند وستینگهاوس
پس از عبور از میانهی دههی ۱۹۹۰، تغییراتی عظیم در زیرساخت وستینگهاوس رخ داد. برند باسابقهی آمریکایی که در آن زمان با نام وستینگهاوس الکتریک فعالیت میکرد، در سال ۱۹۹۵ تصمیم گرفت تا با فروش سهم عمدهای از زیرمجموعههای خود، تمرکز بیشتری روی صنعت رسانه داشته باشد. آنها با خرید CBS، بهنوعی به یک شرکت ارتباطی و رسانهای تبدیل شدند و حتی نام خود را به CBS Corporation تغییر دادند.
پس از تغییر ساختار و تمرکز روی صنعت رسانه، بخشهای اصلی و درآمدزای وستینگهاوس نیز بهمرور تجزیه شدند. زیرمجموغعی بزرگ تجهیزات تأمین برق، در سال ۱۹۹۸ به زیمنس فروخته شد. یک سال بعد، کسبوکار هستهای که از باسابقهترین منابع درآمدی و البته چالشی وستینگهاوس بود، به British Nuclear Fuels Limited یا BNFL واگذار شد. سال ۱۹۹۹، بهنوعی مرگ شرکت اصلی وستینگهاوس را رقم زد چون CBS به Viacom فروخته شد و تغییرات عظیمی در ساختارها رخ داد. البته باقیماندههای شرکت با تمرکز فعالیت در بخش اعطا و فروش مجوز، هنوز بهنام Westinghouse Electric Corporation فعال هستند که زیرمجموعهی از غول رسانهای ViacomCBS محسوب میشود.
کسبوکار هستهای وستینگهاوس پس از فروش به BNFL بهنام Westinghouse Electric Company به کار ادامه داد. شرکت بریتانیای در سال ۲۰۰۵ تصمیم به فروش زیرمجموعه گرفت و ارزش دو میلیارد دلاری را برای آن پیشنهاد داد. شرکتهای متعدد ازجمله توشیبا و جنرال الکتریک و میتسوبیشی برای خرید اعلام آمادگی و تمایل کردند. در سال ۲۰۰۶ تاحدودی فروش شرکت به توشیبا تأیید شده بود و ارزش ۵/۴ میلیارد دلاری برای آن عنوان میشد.
تلویزیون ۱۱۰ اینچی وستینگهاوس
بسیاری از متخصصان و تحلیلگران بازار، از تصمیم فروش وستینگهاوس توسط BNFL متعجب شدند، چون تمامی شواهد نشاندهندهی تصمیم جدی کشورهای بزرگ به سرمایهگذاری در صنایع هستهای بود. در آن زمان وستینگهاوس هنوز بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندههای رآکتور هستهای شناخته میشد.
بقایای کسبوکار هستهای وستینگهاوس که تحت مالکیت توشیبا بود، در سال ۲۰۱۷ اعلام ورشکستگی کرد
فروش وستینگهاوس به توشیبا در ۱۶ اکتبر ۲۰۰۶ و با همان قیمت ۵/۴ میلیارد دلار تأیید شد. شرکت ژاپنی ۷۷ درصد از سهام را در اختیار گرفت و بخشی از سهام مالکیت نیز به Shaw Group و Ishikawajima-Harima واگذار شد. یک سال بعد، توشیبا ۱۰ درصد از سهم در اختیار خود را به شرکت قزاقستانی Kazatomprom فروخت و اکنون ۶۷ درصد از سهام وستینگهاوس را در اختیار دارد. شرکت ژاپنی در سال ۲۰۱۱ تصمیم به خرید سهم Shaw گرفت و در سال ۲۰۱۳ با پرداخت ۱/۶ میلیارد دلار و خرید آن بخش از سهام، مالک ۸۷ درصد از کسبوکار هستهای وستینگهاوس شد.
وستینگهاوس تحت مالکیت توشیبا، در ۲۹ مارس ۲۰۱۷ اعلام ورشکستگی کرد. آنها در طول یک سال آخر فعالیت، ضرر ۹ میلیارد دلاری گزارش داده بودند که سه برابر پیشبینیها بود. در آن زمان وستینگهاوس درحال ساخت چهار رآکتور هستهای بود که طبق گزارش والاستریت ژورنال، سرنوشتی نامشخص پبدا کردند. باوجود موفقیت مالی بخش تأمین سوخت وستینگهاوس، خسارتهای مالی بهحد جبرانناپذیر رسیده بود. درنهایت باقیماندههای شرکت وستینگهاوس در سال ۲۰۱۸ به Brookefield Business Partners فروخته شد. درحال حاضر خوزه امتریو گوتیرز بهعنوان مدیرعامل وستینگهاوس فعالیت میکند و تعداد کارمندان آنها حدود ۱۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
درسالهای اخیر محصولات متنوعی با برند وستینگهاوس به بازار عرضه شدهاند که حیات ادامهدار قهرمان فراموششدهی صنعت فناوری را نشان میدهند. بهعنوان مثال میتوان به تلویزیونهای LED، ژنراتورهای مقاوم خانگی و صنعتی، سیستمهای تأمین برق خورشیدی و نوآوری مهمی بهنام وایتبورد تعاملی 4K اشاره کرد. بههرحال برند وستینگهاوس باوجود تجزیه هنوز در برابر مردم عادی و صنعتگران قرار دارد، اما قطعا نمیتوان بازگشت آنها را به روزهای اوج دهههای گذشته پیشبینی کرد.