معرفی کتاب «قوی سیاه» اثر نسیم نیکلاس طالب

دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۰
مطالعه 8 دقیقه
برخی اتفاقات در جهان آن‌قدر ناگهانی هستند که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را پیش‌بینی کند؛ اما مسئله‌ی اصلی این است: باید پس از رخداد واقعه با آن چه کنیم؟ کتاب «قوی سیاه» جواب را به شما می‌دهد.
تبلیغات

امروزه دیگر کمتر کسی است که نام نسیم نیکلاس طالب را نشنیده باشد. کسی که پیش‌تر در معامله‌ی ابزارهای مشتقه مالی فعالیت می‌کرد و در سال ۲۰۰۱ با نوشتن کتاب «گمراه‌شده با تصادفی‌گرایی» (Fooled by randomness) شناخته شد و در سال ۲۰۰۷ با نوشتن کتاب قوی سیاه به شهرت جهانی دست یافت.

کتاب قوی سیاه به‌گفته‌ی خود نسیم طالب، حین طرحی به‌نام اینسرتو (incerto) نگاشته شده که قرار است اهمیت تصادف و احتمالات را در جریان زندگی و از همه مهم‌تر دنیای تجارت نشان دهد. موفقیت و فروش چشمگیر کتاب‌های طالب نشان می‌دهد که در این راه دستاوردهای کمی نداشته است.

طالب در کتاب قوی سیاه قصد دارد به خواننده نشان دهد که نیازی نیست خودمان را درگیر اتفاقات تصادفی کنیم و برای آن‌ها دلیل و منطق سرهم کنیم. اتفاقات تصادفی، تنها یک تصادف بودند و تمرکز زیاد روی قوهای سیاه باعث می‌شود که تحلیل‌هایمان پیچیده و در اکثر موارد اشتباه از آب دربیایند. جهان‌بینی‌ای که طالب قصد دارد ما را به آن نزدیک کند، جهان‌بینی‌ای است که می‌گوید «سعی نکن همه‌چیز را متوجه شوی؛ چراکه نمی‌توانی». طالب در این کتاب ما را با نادانی‌مان آشنا می‌کند و تلاش می‌کند بگوید باید با این نادانی کنار بیایید.

قوی سیاه
کپی لینک

خلاصه‌ی کتاب

ایده‌ی اصلی و محوری کتاب این است که چگونه توجه بسیار زیاد به ما تصادفی‌گرایی باعث می‌شود چشمانمان را روی انحرافات بزرگی ببندیم که ایجاد می‌کند. البته این ایده را آن‌چنان با ظرافت بیان می‌کند که حتی خوانندگان ناآشنا با علم احتمالات هم متوجه مطلب می‌شوند. در بخش اول و اوایل بخش دوم کتاب، طالب به بحث‌های روان‌شناسی درباره‌ی مدیریت ریسک اشاره می‌کند و در سایر بخش دوم و بخش سوم، مباحثی مربوط به علم و تجارت را مطرح و در پایان سعی می‌کند بگوید چگونه با این نگرش تازه به دنیا در‌عین‌حال که به مواجهه با نبود قطعیت‌ها می‌رویم، بازهم از زندگی لذت ببریم.

بینش طالب در این کتاب بسیار مفید است و اعتماد ما به دنیا را از ما می‌گیرد. به‌عنوان مثال، درباره‌ی مغالطه‌ی قصه‌ای (Narrative Fallacy) می‌گوید انسان‌ها چگونه می‌توانند خود را با قصه‌ها و روایاتی فریب دهند که مطرح می‌کنند. طالب می‌گوید عموما براساس اطلاعاتی که در گذشته داشته‌ایم، سعی می‌کنیم آینده را پیش‌گویی کنیم؛ اما درست وقتی اطلاعات تاریخی برای توجیه وقایع ساکت می‌شوند، قوی سیاه رخ می‌دهد. طالب مثال بوقلمونِ عید شکرگزاری را مثال می‌زند که هرروز انسان‌های دوست‌داشتنی از آن تغذیه می‌کنند و آینده‌ای روشن از زندگی مرفه پیش روی خودش می‌بیند، تا اینکه ناگهان چهارشنبه قبل از عید شکرگزاری اتفاقی غیرمنتظره رخ می‌دهد؛ چیزی که هرگز برایش آماده نبود: قوی سیاه.

طیف گسترده‌تری از اشتباهات با عنوان مغلطه‌ی بازی‌انگاری (Ludic Fallacy) رخ می‌دهد؛ جایی‌که افراد سعی می‌کنند زندگی را به‌مثابه بازی قمارمانند در نظر بگیرند. درواقع، برخلاف بازی‌های کازینویی، در دنیای واقعی نه وقایع احتمالی آن‌قدر مشخص و معین هستند و نه سرچشمه‌ احتمالا آن‌قدر شناخته شده‌اند که در کازینو هست. وی در اینجا دو مفهوم جدید خلق می‌کند: میانستان و کرانستان. در میانستان هیچ عضوی نمی‌تواند بر سایر اعضا تأثیر بگذارد؛ اما در کرانستان به‌‌دلیل وجود نابرابری، هر عضو می‌تواند مستقلا بر سایر اعضا اثری بیرونی و خارج از تعادل بگذارد. طالب معتقد است قوهای سیاه در کرانستان‌ها سر برمی‌آورند.

می‌توانیم در میانستان‌ها به بررسی آماری دست بزنیم و آینده را پیش‌بینی کنیم و برای هرچیزی مدل آماری بسازیم؛ اما در کرانستان این‌گونه نیست. در کرانستان، اطلاعات ما به‌کندی افزایش پیدا می‌کند و به‌سختی می‌توان ارتباطی فراگیر بین تمام داده‌ها پیدا کرد. در کرانستان، برنده می‌تواند همه‌چیز را ببرد و بازنده هیچ‌چیز نمی‌برد و ریسک برنده‌شدن نیز در کرانستان بسیار بیشتر از میانستان است.

مغالطه‌ی بعدی که طالب در این کتاب مطرح می‌کند، مغالطه‌ی شاهد خاموش است. در این مغالطه، فرد تلاش می‌کند شواهدی که در رد ادعایش هستند، یا نادیده بگیرد یا اگر بتواند آن را توجیه کند. این مغالطه گریبان‌گیر بسیاری از محققان و نظریه‌پردازان در قرن حاضر نیز شده است؛ افرادی که سعی می‌کنند شواهد تاریخی را به‌گونه‌ای منطبق بر شرایط حاضر کنند و در این راه حاضرند هر نوع استثنایی را نادیده بگیرند و بدیهی است که در پایان شکست خواهند خورد.

طالب چند نکته برای دورماندن از این خطاها و اشتباه‌های پیش‌گویانه به خوانندگان ارائه می‌دهد:

  • تفاوت بین احتمال (Contingency) مثبت و منفی را در نظر بگیرید و سعی کنید در دریایی از احتمالات مثبت شنا کنید؛ مثلا منتشرکردن کتاب، ساختن فیلم، تحقیق درمورد بیوتکنولوژی و... . مواظب باشید اگر در کرانستان هستید، اعماق می‌تواند بسیار خطرناک و البته هیجان‌انگیز باشد.
  • دقیق و موضعی عمل کنید. دنبال احتمالات مثبت نگردید. سخت کار کنید تا خودش وارد زندگی شما شود.
  • از هر فرصت یا هرچیز شبیه فرصت استفاده کنید؛ اما هرگز گمان نکنید این اتفاق دوباره خواهد افتاد.
  • به هرچیزی بی اعتنا باشید که دولت‌مردان به‌عنوان پیش‌بینی عنوان می‌کنند.
  • وقت خودتان را برای مسخره‌کردن یا اثبات اشتباه کسانی تلف نکنید که مدام در حال پیش‌بینی هستند.

در پایان انتقادی که می‌توان به کتاب وارد کرد، استفاده بیش‌از‌حد و افراطی از کلمات ابداعی است. این کلمات که احتمالا برای جذابیت بیشتر و به مخاطب ارائه شده‌اند، اگرچه هوش و استعداد فراوان نسیم طالب را نشان می‌دهد، می‌تواند اثر را در حد اثری عوام‌گرایانه متنزل کند. همچنین، استفاده از چنین کلماتی کار را برای ترجمه به‌شدت سخت می‌کند. با‌این‌همه، می‌توان گفت کتاب آن‌قدر جذاب و خواندنی است که این اشکالات جزئی به‌چشم نیاید.

کپی لینک

قسمت‌هایی خواندنی از کتاب

پیش از کشف استرالیا مردم دنیای کهن بی‌چون‌و‌چرا باور داشتند هر قویی سفید است؛ چون تجربیات ایشان پیوسته این باور را تأیید می‌کرد. دیدن قوی سیاه برای چند پرنده‌شناس باید شگفتی جالبی بوده باشد؛ ولی اهمیت داستان در این نیست؛ بلکه در این است که شکنندگی دانش ما را نمایان می‌کند و نشان می‌دهد آموختن ما از تجربه‌ها و مشاهده‌ها با چه محدودیت‌های شدیدی روبه‌روست. تنها یک مشاهده کافی است تا گزاره‌ای کلی بی‌اعتبار شود که دستاورد هزاران سال تماشای میلیون‌ها قوی سفید است؛ تنها با دیدن یک قوی سیاه.

کمی بیندیشید. ببینید در آستانه‌ی سال ۱۹۱۴ برای اینکه بتوانید رویدادهای آینده را پیش‌بینی کنید، درک شما از جهان چه کمکی می‌توانسته به شما کند. سعی نکنید با تقلب از روی آنچه آموزگار دورە‌ی دبیرستانتان در مختان فرو کرده، پاسخ بدهید. آیا می توانستید ظهور هیتلر و جنگ دوم را پیش‌بینی کنید؟ فروپاشی سریع بلوک شوروی، ظهور بنیادگرایی اسلامی، گسترش اینترنت، فروپاشی بازار را در سال ۱۹۸۷ و برگشت نامنتظرە‌ی آن را چطور؟ مدهای زودگذر، بیماری‌های همه‌گیر، ایده‌ها، ژانرها و مکاتب هنری همه از همین دینامیک «قوی سیاه» پیروی می‌کنند. به‌راستی، کمابیش همه‌ی چیزهای مهمی که در دوروبرتان می‌بینید، شاید در این دسته بگنجند.

اگر دشمن شما بداند چه چیزی می‌دانید؛ مثلا اینکه نیویورک برای عملیات تروریستی هدفی آسان است، دیگر دانستن آن چیز ارزشی نخواهد داشت. شاید عجیب باشد که در چنین بازی استراتژیکی، آنچه می‌دانید شاید به‌راستی کم‌ارزش باشد. این مطلب دربارە‌ی همه‌ی کسب‌و‌کارها صادق است.

در این رساله‌ی شخصی، من گردن می‌کشم و ادعایی می‌کنم علیه بسیاری از عادات فکری خودمان. ادعا می‌کنم دنیای ما مقهور ناشناخته‌ها و نامتعارف‌ها و نامحتمل‌ها (نامحتمل طبق دانش کنونی ما) است و ادعا می‌کنم در تمام اوقات، وقتمان را با سخنان پیش‌پا‌افتاده می‌گذرانیم و بر دانسته‌ها باریک می‌شویم و بر مکررات. این بدان‌معنا است که باید پیشامد فراهنجار را نقطه‌ی آغاز بدانیم، نه اینکه آن را به‌نام استثنا زیر فرش برانیم.

کپی لینک

درباره‌ی کتاب و ترجمه

در سال ۲۰۰، انتشارات (Random House Trade) کتاب «قوی سیاه؛ اندیشه‌ورزی درباره‌ی ریسک» (‌به‌انگلیسی The Black Swan: The Impact of the Highly Improbable) را در ۴۰۰ برگ با جلد سخت منتشر کرد. در سال ۱۳۹۳، انتشارات آریانا قلم ترجمه‌ی این کتاب را با ترجمه‌ی محمدابراهیم محجوب منتشر کرد.

ساندی‌تایمز این کتاب را به‌عنوان یکی از دوازده کتاب تأثیر‌گذار بعد از جنگ جهانی دوم توصیف کرده است. بنا به آماری که سال ۲۰۱۹ منتشر شد، حدود ۱۰ هزار ارجاع به این کتاب شده که ۹ هزار ارجاع آن به زبان انگلیسی است. همچنین، این کتاب ۳۶ هفته در فهرست کتاب‌های پرفروش‌ نیویورک‌تایمز بوده و به ۳۲ زبان مختلف نیز ترجمه شده که نشان از اقبال عمومی گسترده به کتاب و مطالب آن است.

کتاب پوست در بازی نسیم طالب/skin in the game book
کپی لینک

درباره‌ی نویسنده

نسیم نیکولاس طالب (Nassim Nicholas Taleb)، متفکر بزرگ قرن بیست‌ویکم، پیش از آنکه به‌عنوان پژوهشگر موضوعات فلسفی و متفکر شناخته شود، ۲۱ سال در معاملات تجاری ریسک‌دار مشغول به کار بود و یکی از تحلیلگران قدرتمند ریسک در آمریکا به‌شمار می‌رود. همچنین، پروژه‌ای با عنوان اینسرتو (Incerto) راه انداخت که در آن، دیدگاه‌های علمی و تحلیلی را درباره‌ی تصادف بررسی می‌کند. او نویسنده‌ی پنج کتابی است که آن‌ها را در مسیر همین پروژه نوشته. این کتاب ها به‌ترتیب عبارت‌اند از: «گمراه‌شده با تصادفی‌گرایی»، «قوی سیاه»، «پادشکنندگی»، «تخت پروکروستس» و «پوست در بازی».

درباره‌ی جهان‌بینی و فلسفه‌ی طالب می‌توان گفت اگرچه وی در کتاب‌هایش مثال‌هایی از دنیای غرب را برجسته می‌کند، وام‌داربودنش به فلسفه و جهان‌بینی شرقی کاملا مشهود است و شاید بتوان گفت همین امر هم باعث تازگی سخنانش در جهان غرب شده. نمود عینی تأثیرپذیری طالب از فلسفه شرق نیز کتاب حاضر است. قوی سیاه مسئله‌ای است که فلاسفه و دانشمندان شرقی هرگز با آن دست‌و‌پنجه نرم نمی‌کردند؛ چراکه هرگز به‌دنبال فرموله‌کردن نبودند. قوی سیاه حاصل فرموله‌کردن جهان است و ازآنجاکه هرگز نمی‌توان به فرمولی جهان شمول دست یافت که تمام زوایای جهان را روشن کند؛ پس درنهایت با دیدن اولین مورد ناهنجاری، تمام آموخته‌ها و دانش‌ بشر دچار شک و تردید می‌شود. درحالی‌که دانشمندان شرقی برای هر مورد جدید به‌دنبال کشف ماهیت پدیده بودند و هرگز از الگوهای از‌پیش‌تعیین‌شده پیروی نمی‌کردند؛ دقیقا همان حرفی که طالب قصد دارد در این کتاب به ما بفهماند.

همچنین، تسلط نسیم طالب به زبان‌های مختلف راه وی را برای استفاده از کلمات ابداعی بازمی‌کند. وی حتی برای اختراع کلمه کرانستان از عبارت (Extremistan) استفاده کرده که احتمالا پسوند (stan) را از زبان فارسی وام گرفته که به‌معنای «مکان چیزی» است. زبان شیوا و نثر جالب و بامزه‌ی طالب باعث شده است کتاب‌هایش با وجود عمق زیاد موردخطاب قشر عظیمی از افراد باشد و البته همین نثر جالب و بامزه به مذاق بسیاری از افراد آکادمیک خوش نیامده و نقدهای تندی علیه وی نگاشته‌اند که آن‌ها نیز از گزند زبان تند طالب در امان نماندند.

اگر شما نیز کتاب قوی سیاه را مطالعه کرده‌اید، نظرتان را درباره‌ی آن با دیگران به‌اشتراک بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات