بیوگرافی جان مک آفی، خالق اولین آنتی ویروس تجاری جهان
جان مکآفی، برنامهنویس کامپیوتر و تاجر انگلیسی-آمریکایی است که در سال ۱۹۸۷ شرکت مکآفی اسوشیتس را تأسیس کرد و تا سال ۱۹۹۹ اداره آن را بر عهده داشت. این شرکت با توسعهی اولین آنتیویروس تجاری جهان به نام مکآفی، برای سازندگانش موفقیت زیادی به همراه آورد و در حال حاضر طیف وسیعی از نرمافزار را تولید و عرضه میکند. شرکت مکآفی در سال ۲۰۱۱ توسط اینتل خریداری و پسازآن اینتل سیکوریتی نامیده شد؛ البته این شرکت نام برند مکآفی را سالها برای نرمافزارهای خود حفظ کرد. ثروت مکآفی در سال ۲۰۰۷ و پیش از اینکه سرمایهگذاریهای او در شرایط بحران اقتصادی آن سال، اموال او را تنزل بها دهد، به ۱۰۰ میلیون دلار میرسید.
جان مکآفی، در تاریخ ۱۸ دسامبر سال ۱۹۴۵، در گلاکسترشایر انگلستان به دنیا آمد. پدرش یک سرباز آمریکایی بود که با ارتش آمریکا در انگلیس مستقر شد و آنجا با مادر جان آشنا شد و ازدواج کرد. تولد جان مصادف بود با اوج جنگ جهانی دوم و به همین دلیل، چند سال بعد والدینش برای حفاظت از او، انگلیس را ترک کردند. پدر، شغل نظامی خود را ترک کرد و بهعنوان یک نقشهبردار جاده مشغول به کار شد. آنها به شهر رانوک در ویرجینیای آمریکا مهاجرت کردند.
جان مکآفی بهعنوان یک نوجوان زندگی سادهای نداشت. اعتیاد پدرش به الکل، زندگی او و مادرش را سخت کرده بود و جان در ۱۵ سالگی با چشمان خود شاهد این بود که پدرش با شلیک به خودش، خودکشی کرد.
کابوس خودکشی پدر، همانطور که جان بعدها گفت؛ باعث شد او خیلی زود به مواد مخدر و الکل روی بیاورد. ولی آنقدر باهوش بود که باوجود همهی این مسائل، کارشناسی ریاضی خود را در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه رانوک دریافت کرد و بعدها در کالج نورث ایست لوئیزیانا، تحصیلاتش را ادامه داد؛ هرچند مدرک دکترای او به خاطر سوء رفتار توقیف شد.
ورود به دنیای کسبوکار
جان مکآفی اولین حرفهی خود را در سنین ابتدایی جوانی شروع کرد: او گروهی تشکیل داد که مجلات مختلف را به درب منازل میرساندند. با همین کار ساده، او توانست سرمایهی کوچکی برای خود دستوپا کند.
در اواخر دههی ۶۰، او در شرکتی مشغول به کار بود که سیستمهای پانچ کارت را کدگذاری میکرد. جان در همین شرکت برنامهنویسی و پردازش کامپیوتری را یاد گرفت و با استفاده از همین تجربهها، شغلی در شرکت راهآهن پسیفیک میسوری پیدا کرد و به این شرکت کمک کرد که از جدیدترین کامپیوترهای IBM، برای برنامهریزی زمانبندی حرکت قطارها، استفاده کند.
کار در شرکت راهآهن، برای او همراه بود با استفادهی بیشتر مواد مخدر. در همین زمان بود که برای اولین بار از داروهای روانگردان هم استفاده کرد و بالاخره تصمیم گرفت پسیفیک میسوری را ترک کند.
جان مکآفی، جوانی بسیار باهوش و برنامهنویسی عالی بود و به همین دلیل، اعتیادش باعث نمیشد که شرکتهای مشهور از استخدام او صرف نظر کنند. او از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰، بهعنوان برنامهنویس کامپیوتر در مؤسسهی مطالعات فضایی ناسا در نیویورک کار کرد. پسازآن بهعنوان طراح نرمافزار به یونیواک رفت. کمی بعد یونیواک را رها کرد و بهعنوان معمار سیستم عامل، به شرکت زیراکس پیوست. گرچه زیراکس شرکت معروفی بود، اما نمیتوانست بیقراری جان را آرام کند. او این شرکت را نیز ترک کرد و در سال ۱۹۸۷، بهعنوان مشاور نرمافزار در شرکت کامپیوتر ساینس مشغول به کار شد. پس از ۲ سال، به شرکت بوز آلن همیلتون رفت و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ مشاور برنامهنویسی و نرمافزار این شرکت بود. در سال ۱۹۸۳، هنگامیکه برای شرکت Omex کار میکرد، ناهنجاریهای اخلاقی ناشی از مصرف مواد در او بهاندازهای زیاد شد که کارفرمایانش را به ستوه آورد و آنها مجبور شدند او را اخراج کنند. او بعدها در مصاحبهای گفت:
بیشتر کارفرمایان و کارآفرینان، خودشان هم مواد مخدر مصرف میکردند. ما پیشروان عصر تکنولوژی در آزمایشهای خصوصی بودیم. من این مسئله را از مادر و گاهی از همسرم پنهان میکردم، اما در محیط کار، بسته به اینکه کجا کار میکردید، مواد مخدر علناً مورد استفاده قرار میگرفت. بله! زمانهی عجیبی بود!
با اخراج از شرکت اومکس، همسرش هم از او را جدا شد. شاید این حادثه چشمان جان را کمی باز کرد: او به انجمنهای ترک اعتیاد پیوست و آنطور که خودش مدعی بود، توانست مواد مخدر را کنار بگذارد.
جان پسازآن به شرکت پیمانکار دفاعی لاکهید مارتین پیوست. لاکهید، مقصدی بود که توانست زندگی جان مکآفی را به مسیر تازهای هدایت کند.
در دههی ۸۰، کامپیوترهای جدیدی وارد بازار شده بودند و در سال ۱۹۸۶، جان مکآفی با یک ویروس کامپیوتری به نام Pakistani Brain برخورد کرد که به نظرش جالبتوجه بود، به همین دلیل تصمیم گرفت نرمافزاری برای مبارزه با آن طراحی کند.
تأسیس شرکت مکآفی اسوشیتس
هنگامیکه جان مکآفی شروع به توسعهی نرمافزارهایی برای مقابله با ویروسهای رایج کرد، میدانست که تا چند سال آینده، تهدید ویروسها بسیار جدیتر خواهد شد. به همین دلیل در سال ۱۹۸۷، شرکت نرمافزاری آنتیویروس مکآفی را تأسیس کرد. در این زمان او دوباره مصرف مواد را شروع کرده بود.
دو سال بعد، در سال ۱۹۸۹ او شرکت لاکهید را ترک کرد تا به کسبوکار خود که بهسرعت در حال پیشرفت بود برسد. شرکت او اولین شرکتی بود که بهطور تخصصی فقط در زمینهی آنتیویروس کار میکرد و اگرچه مردم هنوز زیاد به اهمیت کاربرد نرمافزارهای امنیتی آشنا نبودند؛ ولی بسیاری از شرکتهای بزرگ، مشتریان پایهی مکآفی بودند و جان توانست درآمد خود را به ۵ میلیون دلار در سال برساند.
شرکت مکآفی در اوج
در سال ۱۹۹۲، ویروسی به نام مایکل آنجلو شیوع پیدا کرد. جان مکآفی اعلام کرد که این ویروس بهزودی به بیش از ۵ میلیون کامپیوتر آسیب خواهد زد. این اولین بار بود که مردم خطر ویروسهای کامپیوتری را بهطور جدی حس کرده بودند. آنتیویروس مکآفی توانست بهخوبی هجوم این ویروس را مهار کند و البته شرکت هم با فروش کمسابقه، درآمد زیادی کسب کرد. ویروس مایکل آنجلو باعث شد رویکرد مردم جهان نسبت به حفاظت رایانههای شخصی تغییر کند. پسازآن، مکآفی همیشه با پلتفرمهای بهروز شده، آمادهی مقابله با بدافزارها و ویروسهای جدید بود.
درست در هنگامیکه شرکت مکآفی در اوج بود، جان تصمیم غیر منتظرهای گرفت. در سال ۱۹۹۴، او شرکت خود را با شرکت کامپیوتری دلاوِر ادغام کرد و خود از مقامش استعفا داد. ۲ سال پسازاینکه سهام شرکت مکآفی اسوشیتس عرضهی عمومی شد، جان مابقی سهم خود را از این شرکت فروخت.
سرانجام شرکت مکآفی
در سال ۱۹۹۷، مکآفی اسوشیتس با شرکت نتورک جنرال ترکیب شد و نتورک اسوشیتس نام گرفت. این شرکت جدید به مدت ۷ سال با همین نام به کار خود ادامه داد و پسازآن به شرکت مکآفی تغییر نام داد. در آگوست سال ۲۰۱۰، اینتل شرکت مکآفی را خرید، هرچند اعلام کرد بخش نرمافزار این شرکت با همان نام عرضه خواهد شد.در سال ۲۰۱۴ اینتل اعلام کرد که پسازاین محصولات نرمافزاری امنیتی این شرکت با نام اینتل سیکوریتی تولید خواهند شد و جان مکآفی از این موضوع که دیگر نام او درگیر این نرمافزارها نیست، ابراز خشنودی کرد.
جان مکآفی و سلسه فعالیتهای ناموفق
جان مکآفی پس از استعفا از شرکت مکآفی اسوشیتس ،فعالیتهای پراکنده زیادی داشت. او به کارآفرینان جوان مشاوره میداد و حتی در دانشگاه استنفورد سخنرانی میکرد؛ درعینحال پروژههای شخصی مختلف را هم مورد آزمایش قرار میداد.
او در اواسط دههی ۹۰، پروژهی یک شبکهی اجتماعی و پیامرسان فوری به نام PowWow را در دست گرفت که البته نسبت به سایر شبکههای اجتماعی موفق، پیشرفت زیادی نداشت؛ ولی به لحاظ فضا، اسکایپ و مسنجر AOL را پشت سر گذاشت. جان پس از مدتی تصمیم گرفت محصولات جدیدش را در شرکتی به نام Tribal Voices تولید و عرضه کند.
محصولات Tribal Voices هرگز نتوانستند مشتریان بالقوهی خود را جذب کنند. در سال ۱۹۹۹، جان مکآفی این شرکت را به مبلغ ۱۷ میلیون دلار فروخت و به خریدوفروش املاک روی آورد: او سرمایهی خود را صرف خرید داراییهای مختلفی در آریزونا، هاوایی، تگزاس و نیومکزیکو کرد.
او همچنین به ورزشهایی مثل آئروتکینگ ( ترکیبی از موتور و گلایدر) روی آورد. او عدهی از علاقهمندان به این ورزش را گرد هم آورد و شرکتی به نام Sky Gypsies تأسیس کرد. این شرکت هم چندی بعد به یکی دیگر از شکستهای مکآفی تبدیل شد.
مکآفی پس از فروش Tribal Voices، در شرکت Zone Labs سرمایهگذاری کرد. این شرکت که در زمینهی آزمایشهای امنیت سایبری فعالیت میکرد، محصولاتی مثل فایروال ZoneAlarm را تولید میکرد. مکآفی در شرکت Zone هم به موفقیت جالب توجهی نرسید.
در سال ۲۰۰۹ و با اوج گرفتن بحرانهای مالی آمریکا، سرمایهگذاریهای بیبرنامه و بیسرانجام مکآفی باعث شده بود ثروت شخصی او ۴ میلیون دلار کاهش پیدا کند.
مهاجرت به بلیز: از فعالیتهای داروسازی تا تجارت اسلحه و مواد مخدر
جان مکآفی بهتدریج داراییهای خود را در آمریکا فروخت و در سال ۲۰۱۰ به کشور بلیز در آمریکای مرکزی مهاجرت کرد. او اعلام کرد که تصمیم دارد فعالیتهای جدیدی در زمینهی باکتریشناسی و تولید گیاهان دارویی آغاز کند. مکآفی به همین منظور شرکت QuorumEx را بنیان گذاشت و پس از مدتی اظهار کرد که مشغول تولید آنتیبیوتیکهای طبیعی بر اساس تکنولوژیهای آنتی کروم است.
در همین سال، فردی بانام مستعار Stuffmonger مدعی شد که مکآفی در حال تولید مادهی مخدری با خلوص بسیار بالا است. او ادعا میکرد خودش این مواد را از جان مکآفی گرفته است و میتوانست با جزئیات کامل، مشخصات و اثرات این مادهی مخدر را توصیف کند. هرچند جان مکآفی این ادعا را نپذیرفت و گفت:
من خودم بهشدت مستعد اعتیاد و استفاده از موادم. اگر دست به چنین کاری زده بودم، حتماً خودم هم مصرف میکردم!
سال ۲۰۱۲، سال تاریکی برای مکآفی بود: در ماه آوریل، یک روز صبح پلیس به خانهی او در بلیز حمله کرد. آنها اعلام کردند که به دنبال اسلحه و مواد مخدر میگردند و شواهدی دارند که مکآفی در تجارت اسلحه و مواد دست دارد. در این جستجو، پلیس انباری از اسلحهی گرم و مهمات کشف و ضبط کرد و مکآفی را به جرم حمل و خریدوفروش غیر قانونی اسلحه، دستگیر کرد.
اتهام به قتل
در تاریخ ۱۲ نوامبر سال ۲۰۱۲، پلیس بلیز جان مکآفی را بهعنوان شخص مظنون در قتل فردی به نام گریگوری ویانت فال دستگیر کرد و مورد بازجویی قرار داد. فال، یکی از همسایگان مکآفی بود که روز قبل در خانهی خود به قتل رسیده بود. مکآفی از پاسخ به سؤالات پلیس طفره رفت و در مصاحبهای به خبرنگاران گفت همیشه از این میترسد که پلیس او را بکشد؛ برای همین حاضر نیست در بازجویی با پلیس همکاری کند. بعدازاین اظهارات، دین بارو، نخستوزیر بلیز، مکآفی را «بسیار پارانویید و حتی دیوانه» خواند. درحالیکه جلسات بازجویی مکآفی ادامه داشت، او توانست از بلیز فرار کند.
یک ماه بعد خبرنگاران رد او را در گواتمالا یافتند. پس از انتشار این خبر، خودش هم در مجامع عمومی گواتمالا ظاهر شد و از دولت این کشور تقاضای پناهندگی کرد؛ اما پلیس او را به اتهام ورود غیر قانونی به این کشور دستگیر کرد و درخواست پناهندگی او هم رد شد.
در تاریخ ۶ دسامبر، خبرگزاریهای رویترز و ای بی سی نیوز اعلام کردند که مکآفی در بازداشتگاه گواتمالا دچار ۲ حملهی قلبی شده و به بیمارستان منتقل شده است. چند روز بعد، وکیل مکآفی گفت موکلش دچار حملهی قلبی نشده، بلکه مشکل او فشار خون بالا ناشی از اضطراب است. مکآفی بعدها گفت او هیچ مشکلی نداشته و تظاهر به بیماری، تنها با هدف وقت خریدن برای وکیلش صورت گرفته است. وکیل او تلاش میکرد دولت گواتمالا را راضی کند که مکآفی را به دولت بلیز تحویل ندهد و او را به آمریکا برگرداند. همین اتفاق هم افتاد و ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲، مکآفی از بازداشتگاه گواتمالا آزاد شد و به آمریکا فرستاده شد.
بازگشت به آمریکا
جان مکآفی در بازگشت به آمریکا، بار دیگر به فعالیت درزمینهی امنیت رایانه و شبکه بازگشت. او شرکت Future Tense Central را تأسیس کرد و در سال ۲۰۱۴، اپلیکیشن Cognizant را برای گوشیهای هوشمند معرفی کرد. این نرمافزار اطلاعات مربوط به مجوز دیگر اپلیکیشنهای نصبشده در گوشی را نمایش میداد. در آوریل همان سال، نسخهی تکمیلشدهی این نرمافزار را با نام DCentral 1 برای سیستمعامل اندروید بهطور رایگان در گوگل پلی منتشر کرد.
در آگوست سال ۲۰۱۴، او در کنفرانسی در نوادا بهآمریکاییها هشدار داد که از گوشی هوشمند استفاده نکنند؛ چراکه معتقد بود اطلاعات گوشی بهراحتی سرقت میشود و دولتها برای جاسوسی از این اطلاعات استفاده میکنند.
در ماه می سال ۲۰۱۶، جان مکآفی بهعنوان مدیرعامل و مدیر اجرایی شرکت MGT Capital Investments معرفی شد. MGT یک شرکت هلدینگ تکنولوژی بود. این شرکت اعلام کرد که میخواهد نام مکآفی را به برند خود اضافه کند؛ هرچند به علت اختلاف با شرکت اینتل بر سر حق مالکیت نام « McAfee» این موضوع به تعویق افتاد. مکآفی تمرکز MGT را از بازیهای اجتماعی به سمت امنیت سایبری برد.
مدتی بعد مکآفی ادعا کرد که او و تیمش حفرهای در سیستمعامل اندروید کشف کردهاند که به آنها اجازه میدهد پیامهای رمزگذاری شدهی واتس آپ را بخوانند. هرچند تحقیقات Gizmodo نشان داد که او برای اثبات حرفش، به گوشی خبرنگاران بدافزارهایی ارسال کرده است. او در پاسخ به این اتهامات، گفت مسلماً گوشیها حاوی بدافزار بودهاند؛ ولی شرح جزئیات را به بعد از مذاکره با گوگل موکول کرد.
مکآفی MGT را تشویق کرد که از بیتکوین و سایر پولهای رمزگذاری شده استفاده کند. این اقدام او دو دلیل داشت: یکی کسب درآمد برای این شرکت و دیگری افزایش مهارت MGT در ارتباط با بلاکچین. او در جولای ۲۰۱۷ در توییتر خود پیشبینی کرد که ارزش بیتکوین در عرض سه سال به ۵۰۰ هزار دلار میرسد.
جان مکآفی و سیاست
جان مکآفی در تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۵، اعلام کرد که میخواهد برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نامزد شود. او حتی حزبی به نام حزب سایبری (Cyber Party) تشکیل داد؛ اما در دسامبر همان سال، اعلام کرد که از تصمیم خود منصرف شده است و از نامزد حزب لیبرال حمایت میکند.
مکآفی از پایان جنگ علیه مواد مخدر، عدم مداخله در سیاست خارجی، اقتصاد باز و تجارت آزاد و لغو اداره امنیت حملونقل پشتیبانی میکند. او همچنین از مدافعان افزایش آگاهی سایبری است و از افزایش اقدام علیه تهدید جنگافزارهای سایبری حمایت میکند. او طرفدار آزادی عقیده است و باور دارد که مالکان کسبوکار باید بتوانند مواردی را که با باورهای مذهبی آنها مغایرت دارد، کنار بگذارند. او میگوید:
هیچکس شما را مجبور نمیکند چیزی را بخرید یا انتخاب کنید. تا وقتیکه من به شما آسیبی نمیرسانم ،چرا باید مجبور باشم در چهارچوب شما حرکت کنم؟ من میتوانم انتخاب کنم که چه چیزی را بفروشم و شما هم میتوانید انتخاب کنید که چه چیزی را بخرید.
نقلقولهای مشهور
- همهی ما از حسادت، حرص و ترس لبریزیم. ولی درون ما عشق و اشتیاق هم وجود دارد. اگر ببینید کودکی در حال غرق شدن است، به این توجه نمیکنید که لباس رسمی پوشیدهاید، بلکه ناخودآگاه به آب میپرید و او را نجات میدهید.
- اگر با شما مثل دشمن رفتار میکنند، شما دشمنشان هستید.
- پول درآوردن کار سادهای است. نگهداشتنش کار سختی است!
- بازاریابی روی دیگر برنامهنویسی است.
- من فکر میکنم زمانی که از جاده خارج میشویم و از چهارچوبهای رایج میگذریم، تبدیل به خود واقعیمان میشویم. وقتی بدون هیچ ترسی به مسیری میرویم که دیگران به آن نگاه هم نمیکنند، پیشرفت واقعی حاصل میشود و گاهی اوقات، زیبایی در همین است.
- استیو جابز برای من یک دوست و یک آموزگار بود، بیش از آنکه فکر کنید دلتنگش میشوم.
- من همیشه از کمک به استارتاپهای تکنولوژی لذت میبرم.
- در زندگی همیشه عدهای هستند که شما را دوست دارند و عدهای که از شما بیزارند. همیشه عدهای شما را قهرمان میدانند و عدهای تبهکار.
- واقعاً آرزو داشتم که کاش از هوش اجتماعی بیشتری برخوردار بودم.
- به من لقبهای زیادی داده شده است: پارانویید، اسکیزوفرنیک و پسر وحشی سیلیکون ولی. من فقط از یکچیز اطمینان دارم؛ اینکه همیشه یک کارآفرین بودهام. همیشه انسانی کنجکاو بودم و از حل مسائل لذت میبردم.
نظرات