بیوگرافی نیکولا تسلا، نابغه فراموششده دنیای الکتریسیته
برخی میگویند تاریخ را فاتحان مینویسند، اما این واقعیت برای زنان و مردانی که با قلمهای تحت سلطهی قدرت و ثروت حذف میشوند، اصلاً تسلیبخش نیست. سالهای سال در کتابهای درسی علوم، کشف برق و الکتریسیته با نام توماس ادیسون گرهخورده بود، درحالیکه مخترع نابغهای که فناوریهای الکتریکی پیشگام او دنیای مدرن را روشن کرد، در تاریخ نسبتاً ناشناخته ماند و تحت شعاع ادوارد تلر فیزیکدان و تالس میلتوس قرار گرفت.
برندگان نوبل فیزیک، تسلا را یکی از سه دانشمند برتر همهی ادوار میدانند و برخی از روانشناسان نیز معتقدند بزرگترین مانع زندگی او، نه مدیران فرصتطلب و نه وعدههای محقق نشده و فریبهای ادیسون، بلکه هوش بسیار بالای شخص او بود.
این مطلب بهمناسبت سالگرد تولد نیکلا تسلا در تاریخ ۲۰ تیر ۱۴۰۳ بهروز شد.
تسلا ذهن پریشانی داشت؛ در دوران جوانی چنان غرق افکار خود میشد که نمیتوانست روی دروس دانشگاه متمرکز شود. استادانش معتقد بودند کمخوابی و کار شبانه روی معادلات، روزی او را خواهد کشت. بعدها نیز اشتیاقش به ایدههایی که مانند صاعقه بر ذهنش فرود میآمدند، به او اجازه نداد روی تجاریکردن اکتشافات خود وقت بگذارد.
هرچند امروزه تسلا را با عناوین علمی زیادی از جمله مخترع، مهندس برق، مهندس مکانیک، فیزیکدان و دانشمندی آیندهنگر میشناسیم و با معروفترین دستاورد او، سیستم تأمین برق مدرن جریان متناوب، آشناییم، اما هنوز شخصیت واقعی او پشت نقاب اندیشمندی که خود را در تاریکی لابراتوارها پنهان میکرد، در هالهای از ابهام قرار دارد.
شایعات و زمزمههای زیادی درمورد سبک زندگی عجیب، وسواسها و درعینحال اخلاقگرایی افراطی او منتشر شده، اما آیا واقعاً تسلا دیوانه بود؟ با ما همراه باشید تا مروری داشته باشیم بر زندگی مردی که با تحقیقات و اختراعات بسیار متنوع و پیشرو، زمینهی ساخت ماشینهای مدرن امروزی را خلق کرد.
نیکولا تسلا در امپراتوری اتریش به دنیا آمد و تحصیلاتی عالی در علوم فیزیک و مهندسی داشت. او در دههی ۱۸۸۰ با کار در شرکتهای مربوطبه فناوریهای ارتباطی و همچنین شرکت Continental Edison، تجربیات مفیدی در علوم الکتریسیته کسب کرد. پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۸۸۴ و فعالیت کوتاه در شرکت Edison Machine Works، این شرکت را برای پیگیری ایدههای خلاقانهی خود ترک کرد. او با کمک شرکای تجاری خود تعدادی آزمایشگاه و شرکت برای توسعهی طرحهای خود در زمینههای مهندسی مکانیک و برق در نیویورک تأسیس کرد. پتنت موتور القایی جریان متناوب و پتنتهای مرتبط با فناوریهای چندفازی، از دستاوردهای او در این مدت بودند که تسلا با فروش آنها به شرکت وستینگهاوس الکتریک، توانست درآمد مناسبی کسب کند.
نیکولا با در آمد کسب شده توانست توسعهی طرحهای مختلف خود را پیگیری کند و تجربیات بسیار زیادی در زمینههایی از جمله لولههای تخلیهی الکتریکی، تصویربرداری اشعهی ایکس و ژنراتورهای مکانیکی کسب کند. او دستاوردهای خود را در آزمایشگاههایش برای افراد مشهور و تأثیرگذار بهنمایش میگذاشت، اما غالباً در جذب سرمایه لازم برای تجاریسازی آنها ناموفق بود.
در دههی ۱۸۹۰، تسلا ایدههای خود در مورد انتقال بیسیم انرژی الکتریسیته را مورد آزمایش قرار داد و سه سال بعد اعلام کرد که میتواند ارتباطی بیسیم بین دستگاههایش برقرار کند.
تمامی این ایدهها در برج معروف و ناتمام او با نام Wardenclyffe Tower پیگیری میشدند. در نهایت تسلا به خاطر کمبود بودجه نتوانست این پروژههای خود را عملی کند.
در سالهای بعدی، تسلا ایدههای دیگری را آزمایش کرد که هر کدام موفقیتهای نسبی داشتند. اما همیشه کمبود بودجه، بدهیهای زیاد و پروژههای ناموفق، باعث میشد در فرهنگ عمومی آن زمان، استقبال گرمی از او به عمل نیاید.
تولد و سالهای ابتدایی تحصیل
نیکولا تسلا (Nikola Tesla) ۱۰ جولای ۱۸۵۶ در دهکدهی اسمیلیان (Smiljan) امپراتوری اتریش (کرواسی کنونی) متولد شد. این دهکده در آن سالها تحت سلطهی جبههی نظامی کروات امپراتوری اتریش بود و امروزه بخشی از کشور کرواسی است.
پدر او، میلوتین تسلا (Milutin Tesla) یک کشیش اورتودوکس و مادرش نیز دختر کشیشی خوشنام بود که استعداد بالایی در ساختن وسایل و تجهیزات و استفادهی کاربردی از علم مکانیک داشت. نیکولا استعداد ذاتی در خلاقیت و حافظهی قوی خود را به صورت ژنتیکی و تربیتی از مادرش به ارث برد.
نیکولا فرزند چهارم از ۵ فرزند خانواده در کنار ۳ خواهر با نامهای میکا، آنجلینا و ماریکا و برادرش دین بزرگ شد. او در سال ۱۸۶۱ به مدرسهی ابتدایی اسمیلیان رفت و در آنجا زبان آلمانی، ریاضیات و علوم دینی آموخت.
خانوادهی تسلا به خاطر شغل پدر، در سال ۱۸۶۲ به شهر گوسپیچ (Gospic) مهاجرت کرد. نیکولا تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در این شهر به پایان برد. او در سال ۱۸۷۰ به شهر کارلوواک (Karlovac) رفت تا تحصیلات دبیرستان را در مدرسهی Higher Real Gymnasium ادامه دهد.
تسلا استعداد و حافظهی قوی خود را از مادرش به ارث برده بود
تسلا که دانشآموز باهوشی بود در سالهای تحصیل در دبیرستان از طریق معلم فیزیک به این علم علاقهمند شد. او در جایی عنوان کرده بود که با اشتیاق فراوان، بهدنبال کشف منبع این نیروی اسرارآمیز بوده است.
نبوغ و حافظهی نیکولا بسیار بالا بود و توانایی محاسبهی عمل انتگرال را بهصورت ذهنی داشت، تاجایی که برخی از معلمین او را به تقلب محکوم میکردند. او توانست دورهی ۴ سالهی دبیرستان را در ۳ سال به پایان برساند.
نیکولا در سال ۱۸۷۳ به زادگاه خود بازگشت و پس از مدت کوتاهی به وبا مبتلا شد. بیماری او ۹ ماه طول کشید و پدرش قول داد که در صورت بهبودی او را به بهترین دانشگاه مهندسی بفرستد.
سال ۱۸۷۴، درست چند ماه پس از خلاصی از این بیماری مهلک به خدمت سربازی برای ارتش اتریش-مجارستان در اسمیلیان فراخوانده شد؛ اما نیکولا از این فراخوان فرار کرد و به دهکدهی تومیناژ در گراکاک رفت. او از این سالها به عنوان سالهای تأثیرگذار در روحیهی خود یاد کرده که با خواندن کتابهای مارک تواین و حضور در مناطق طبیعی و نزدیکی با طبیعت توانسته روحیهی خود را پس از بیماری بازیابد.
تسلا در سال ۱۸۷۵ به دانشکدهی پلیتکنیک شهر گراتس رفت تا تحصیلات خود را ادامه دهد. در سال اول، او نبوغ و تلاش زیادی از خود نشان داد و در تمامی دروس با درجهی عالی قبول شد. دانشگاه نیز نامهای جهت اعلام وضعیت و استعداد بالای او برای پدرش ارسال کرد که در آن از نیکولا با عبارت ستارهی دانشکده یاد شده بود.
نیکولا در سال دوم تحصیل با استاد خود پروفسور Poeschl بحثها و اختلاف نظرهای زیادی داشت. آنها روی دستگاه گرام کار میکردند و نیکولا معتقد بود که این دستگاه نیازی به سوییچ (Commutator) ندارد.
تسلا طی یک سال اول دانشگاه به ستارهای پرنبوغ تبدیل شد
تسلا در دوران دانشجویی بسیار سخت و طولانی، بدون هیچ استراحتی مشغول کار و تحقیق بود. در همان دوران به تدریج به قمار کردن نیز معتاد شد و بسیاری از درآمد و پسانداز خود را از دست داد. اگرچه او چند بار این عادت خود را ترک کرد اما در نهایت نتوانست در امتحانات سال سوم دانشگاه موفق شود و هیچگاه از دانشگاه فارغالتحصیل نشد.
نیکولا در سال ۱۸۷۸ شهر گراتس را ترک کرد و ارتباطش را نیز با تمام اعضای خانواده خاتمه داد. او نمیخواست آنها متوجه شوند دانشگاه را ترک کرده. حتی بسیاری از نزدیکان نیکولا در آن سالها تصور میکردند که او مرده است.
او به شهر ماریبور در اسلونی کنونی رفت و در آنجا به عنوان طراح مشغول به کار شد. اعتیاد به قمار او را در این سالها نیز رها نکرد. او در سال ۱۸۷۹ و پس از رد کردن تقاضای پدرش برای بازگشت به خانه، یک فروپاشی روانی حاد را تجربه کرد.
تسلا خیلی زود استادان دانشگاه خود را در تحقیقات دستگاه گرام به چالش کشید
آخرین تلاشهای تسلا برای تحصیلات دانشگاهی در سال ۱۸۸۰ رقم خورد. عموهای او مبلغی را برای ادامهی تحصیل در دانشگاه چارلز فردیناند به نیکولا اهدا کردند؛ اما او که زبان یونانی بلد نبود و زمان درخواست برای تحصیل را نیز از دست داده بود نتوانست در دورههای این دانشگاه ثبت نام کند و همانطور که گفته شد، هیچگاه مدرک دانشگاهی دریافت نکرد.
مهاجرت به مجارستان
نیکولا تسلا در سال ۱۸۸۱ به بوداپست، پایتخت مجارستان رفت تا زیر نظر تیوادا پوشکاش در شرکت تلگرافی Budapest telephone Exchange کار کند. در ابتدای دوران کاری او، شرکت فعالیت آنچنانی نداشت و نیکولا به عنوان نقشهکش و طراح در دفتر مرکزی تلگراف شهر شروع به کار کرد.
اولین شغل تسلا نقشهکشی و طراحی در دفتر مرکزی تلگراف شهر بود
پس از شروع بهکار رسمی شرکت مورد نظر، تسلا به عنوان مدیر بخش برق در آنجا مشغول به کار شد. در زمانی که تسلا در این شرکت فعالیت میکرد، طرحها و پیشرفتهای زیادی در سیستم تلفن و برق ایستگاه مرکزی ایجاد کرد. او ادعا کرده بود که در این دوران توانسته یک آمپلیفایر تلفن اختراع کند که البته هیچگاه معرفی یا ثبت اختراع نشد.
استخدام در شرکت ادیسون
در سال ۱۸۸۲، پوشکاش تسلا را برای کار در شعبهی پاریس شرکت بینالمللی ادیسون اعزام کرد. زمینهی اصلی کار شرکت ادیسون، طراحی، نصب و اجرای سیستمهای روشنایی داخلی با لامپ رشتهای بود ونیکولا در شعبهی ایوری سور سن (Ivry Sur Seine) این شرکت مشغول به کار شد.
مدیران شرکت ادیسون با مشاهده استعداد بالای تسلا، طراحی دینام و موتورهای پیشرفته را به او واگذار کردند
تسلا که استعداد بالایی در فراگیری علوم جدید داشت، تجربیات زیادی در مدت کار در این شرکت بهدست آورد. مدیران شرکت ادیسون که متوجه استعداد بالای او شده بودند، مسئولیتهای بیشتری از جمله طراحی دینام و موتورهای پیشرفته را به او واگذار کردند. تجهیزات شعبههای دیگر شرکت ادیسون که نیاز به تعمیر داشتند نیز برای تسلا ارسال میشدند.
مهاجرت به آمریکا
در سال ۱۸۸۴، مدیر شعبهی پاریس شرکت ادیسون یعنی چارلز بچلر (Charles Bachelor) برای مدیریت کارخانهی Edison Machine Works به نیویورک فراخوانده شد. او تسلا را نیز به این مهاجرت دعوت کرد. تسلا هم دعوت او را پذیرفت و در همان روزهای اول رسیدن به نیویورک، در کارخانهی بزرگ ادیسون مشغول به کار شد.
کارخانهی ادیسون با کارگران و مهندسان متعدد و ماشینآلات پیشرفته، در زمینهی ساخت تجهیزات بزرگ الکتریکی در مقیاس شهری فعالیت میکرد. تسلا در این کارخانه نیز مانند شعبهی پاریس وظیفهی حل مشکلات نصب و اجرای ژنراتورها را بر عهده داشت.
تسلا در سالهای فعالیت در کارخانهی بزرگ ادیسون، چندبار با مؤسس آن یعنی توماس آلوا ادیسون، دیدارهایی کوتاه داشت. یکی از این دیدارها زمانی بود که نیکولا تا دیروقت برای تعمیر یک ژنراتور در کارخانه مشغول بود و ادیسون و بچلر که در حال صحبت با یکدیگر بودند، او را دیدند. تسلا در مصاحبهای گفته بود زمانی که ادیسون متوجه شده او تا دیروقت روی پروژه کار میکرده است، به بچلر گفته که او فردی بسیار عالی برای شرکت است.
یکی از پروژههایی که تسلا در شرکت ادیسون بر عهده داشت، بهبود لامپهای قوس الکتریکی این شرکت برای نصب در محیطهای شهری بود. این لامپها که به ولتاژ بسیار بالایی نیاز داشتند، با سیستمهای آن زمان کارخانهی ادیسون قابل راهاندازی نبودند و این یک شکست برای شرکت بود.
بدقولی ادیسون در پرداخت دستمزد و پاداش به تسلا، باعث شد او این شرکت را ترک کند
تسلا این لامپها را بهبود بخشید اما طرحهای او هیچگاه عملی نشدند. دلیل این امر نیز میتواند بهبود سیستم ولتاژ شهری یا قرارداد ادیسون با کارخانهای دیگر برای تولید لامپها باشد.
تسلا پس از ۶ ماه کار در کارخانهی بزرگ ادیسون، آن را ترک کرد. دلایل او برای ترک این شرکت هنوز هم روشن نیستند. اما بیشترین احتمال مربوطبه بدقولیهای شرکت ادیسون و مدیر مستقیم تسلا در اهدای پاداش به او است.
تسلا در چند مصاحبه و یادداشت، از قولهای پاداشی صحبت کرده که برای اختراع و ساخت تجهیزات جدید به او داده شده اما هیچگاه عملی نشده است. او در جایی گفته که مدیران ادیسون، پس از انجام کارها این پیشنهادها را شوخی دانسته و به او گفتهاند که هنوز فرهنگ شوخطبعی آمریکایی را درک نکرده است. به هر حال تسلا در ۴ ژانویهی ۱۸۸۵ از شرکت ادیسون استعفا داد.
کارخانه ساخت تجهیزات روشنایی الکتریکی تسلا
به محض ترک کردن شرکت ادیسون، تسلا روی ثبت پتنت سیستمهای روشنایی قوس الکتریکی کار کرد. او از لامول سرل، وکیل ثبت اختراع ادیسون، برای ثبت پتنتش کمک خواست. سرل نیز او را به ۲ تاجر شناخته شده به نامهای رابرت لین و بنجامین ویل معرفی کرد و در نهایت، به کمک این دو سرمایهگذار، کارخانهی ساخت تجهیزات تسلا (Tesla electric Light & Manufacturing) شروع به کار کرد. در سال اول، تسلا روی ساخت و توسعهی ژنراتور DC پیشرفتهی خود کار کرد و آن را برای اولینبار در نیوجرسی و در محل کارخانه بهراه انداخت. فناوری پیشرفتهی ژنراتور تسلا، رسانههای فناوری آن روز را به تمجید از او واداشت.
پس از مدتی که از شروعبهکار کارخانه گذشت، سرمایهگذاران در سال ۱۸۸۶ به این نتیجه رسیدند که بخش ساخت و تولید آن، بازدهی کافی ندارد و به همین دلیل تصمیم گرفتند این کارخانه را رها کنند. آنها یک شرکت دیگر تأسیس کردند و تسلا را تنها گذاشتند.
نیکولا تسلا که امتیاز پتنتهای خود را نیز به خاطر اهدا به کارخانه از دست داده بود، در این سال با سختیهای زیادی مواجه شد و مجبور شد حتی به عنوان تعمیرکار، شغلهایی پارهوقت قبول کند. او از این سال به عنوان یکی از سختترین سالهای عمرش یاد کرده و در جایی گفته است:
احساس میکردم تمام مطالعات حرفهایم در زمینههای مختلف علمی از جمله برق، مکانیک و حتی ادبیات، مسخره و بیهوده بودهاند.
شرکت برق تسلا
نیکولا تسلا در سال ۱۸۸۶ با آلفرد بروان، سرپرست شرکت Western Union و چارلز پک، که وکیل بزرگی در شهر نیویورک بود، دیدار کرد. این ۲ نفر سابقهی زیادی در راهاندازی شرکتهای مختلف و معرفی ایده به سرمایهگذاران داشتند. آنها که ایدههای جدید تسلا در مورد موضوعات مختلف از جمله موتورهای حرارتی مغناطیسی را در آن زمان دیده بودند، پیشنهاد جذب سرمایهگذار و پیگیری پتنتها را به او ارائه کردند.
سرانجام شرکت برق تسلا (Tesla Electric Company) در آوریل سال ۱۸۸۷ تأسیس شد. در قرارداد این شرکت، سود ثبت پتنت های تسلا، به ۳ قسمت تقسیم میشد. یک بخش به تسلا، یک بخش به پک و براون و یک بخش نیز برای افزایش سرمایه استفاده میشد. آنها در ابتدا یک آزمایشگاه در منهتن نیویوک تأسیس کردند تا تسلا بتواند در آن روی ژنراتورها، موتورها و دیگر تجهیزات برقی آزمایش انجام دهد.
اختراع موتور القایی
در سال ۱۸۸۷، تسلا موتوری القایی اختراع کرد که از برق جریان متناوب استفاده میکرد. این نوع از جریان الکتریسیته در آن سالها در حال توسعه بود و ولتاژ بالا در مسافتهای طولانی، از مزیتهای خاص آن بود.
موتور تسلا برای گردش از جریان چندفازی استفاده میکرد. این جریان برای گردش موتور، یک میدان مغناطیسی دوار ایجاد میکرد. این موتور برای فعالیت خود به کموتاتور یا جابهجاگر جهت جریان نیازی نداشت و در نتیجه بهسادگی عمل میکرد.
پس از ثبت پتنت موتور القایی، مشاوران تسلا به او پیشنهاد دادند که آن را بهصورت عمومی به نمایش بگذارد. آنها در ۱۶ می سال ۱۸۸۸، موتور را در انجمن مهندسان برق آمریکا به نمایش گذاشتند.
مهندسان شاغل در شرکت وستینگهاوس، محصول تسلا را دیده و آن را به جورج وستینگهاوس گزارش دادند. شرکت وستینگهاوس مدتها بود که به دنبال موتوری با انرژی برق متناوب میگشت و اختراع تسلا میتوانست کمک بزرگی برای آنها محسوب شود.
در نهایت پیشنهاد خرید پتنت به تسلا و وکلایش ابلاغ شد و آنها حق استفاده از این پتنت را به قیمت بالایی به شرکت Westinghouse فروختند. طبق آن قرارداد، ۶۰ هزار دلار بهصورت نقدی و سهام و ۲.۵ دلار بابت هر اسب بخار انرژی تولید شده توسط هر موتور به تسلا و همکارانش پرداخت میشد.
مدتی بعد هم شرکت وستینگهاوس، نیکولا را به مدت یک سال و با حقوق بالای ۲ هزار دلار در ماه (برابر با ۵۳ هزار دلار کنونی) استخدام کرد تا به عنوان مشاور بخش برق و ساخت و تولید کارخانه در آزمایشگاههای پیتزبورگ مشغول به کار شود.
وستینگهاوس پس از خرید پتنت انرژی برق متناوب، تسلا را با حقوق بالای ۲ هزار دلار در ماه استخدام کرد
دو سال بعد از امضای قرارداد تسلا و وستینگهاوس، رقابت میان سه شرکت الکتریکی ادیسون، وستینگهاوس و تامپسون-هیوستون شدت گرفت و پس از آن نیز، دوران رکود اقتصادی دههی ۱۸۹۰ فرارسید.
در این دوران، وستینگهاوس نمیتوانست به تعهدات خود در قبال تسلا عمل کند و مدیر آن با معذرتخواهی از او، اعلام کرد که تسلا باید مطالباتش را از این پس از بانکها درخواست کند. در نهایت تسلا قرارداد خود را با شرکت لغو کرد.
۶ سال بعد، وستینگهاوس پس از عقد قراداد اشتراک پتنت با شرکت جنرال الکتریک (که از ادغام ادیسون و تامپسون-هیوستون ایجاد شده بود)، ۲۱۶ هزار دلار برای خرید حق استفاده از پتنت، به تسلا پرداخت کرد.
دیگر اختراعات و دستاوردها
تسلا پس از فروش حق اختراع خود، درآمد بالایی بهدست آورد و توانست آزمایشها و ایدههای شخصی خود را پیگیری کند. او در سال ۱۸۸۹ آمایشگاهی را که پک و براون برایش اجاره کرده بودند ترک کرد و در سالهای بعدی در آزمایشگاهها و کارگاههای شخصی خود بههمراه کارمندان مختلف کار کرد. او در این سالها آزمایشهای بلندپروازانهی زیادی را تجربه کرد.
سیمپیچ تسلا
نیکولا در سال ۱۸۸۹ با تحقیقات هاینریش هرتز در زمینهی امواج الکترومغناطیسی آشنا شد که علاقهی زیادی به مطالعه و پیشرفت در این زمینه در او ایجاد کرد. او در یکی از آزمایشهای خود تلاش کرد تا یک سیمپیچ القایی را با یک ژنراتور سرعت بالا برقدار کند که فرکانس بالا باعث ذوب شدن مادهی عایق موجود در سیمپیچ شد.
به همین دلیل تسلا در طرحی جدید به جای مادهی عایق از هوا استفاده کرد، چیزی که نهایتاً به اختراع سیستم سیمپیچ القایی منجر شد. او در سال ۱۸۹۱ اختراع خود را ثبت کرد و در همان سال نیز مجوز شهروندی ایالات متحدهی آمریکا را بهدست آورد.
روشنایی بیسیم
این دانشمند بزرگ از ابتدای سال ۱۸۹۰ تمرکز خود را روی توسعهی سیستم روشنایی بیسیم گذاشت. او تلاش کرد تا به کمک کوپلینگهای القایی و مقاومتی و استفاده از جریان ولتاژ بالای متناوب، برق را بهصورت بیسیم منتقل کند.
تسلا ارائههای متعددی برای مردم انجام داد و در چند تلاش موفق، توانست لامپهای روشنایی را بدون اتصال سیم و بهصورت القایی روشن کند. در سالهای بعدی و در طول این دهه، تمرکز اصلی نیکولا روی این سیستم بود. سرمایهگذاران متعدد در این دوران با او همکاری کردند اما هیچکدام نتوانستند محصولی تجاری از اختراع او تولید کنند.
تسلا از سال ۱۸۹۲ تا ۱۸۹۴ بهعنوان معاون انجمن مهندسان برق آمریکا (که امروزه با نام IEEE شناخته میشود) فعالیت کرد.
اسیلاتور یا نوسان ساز تسلا
تسلا تلاشهای زیادی برای اختراع دستگاهی به منظور تولید بهتر جریان متناوب انجام داد. در نهایت در سال ۱۸۹۳ او یک سیستم نوسان ساز اختراع کرد که با انرژی بخار به حرکت در میآمد.
روش کار نوسان ساز تسلا به این صورت بود که بخار از یک سمت وارد شده و از سوراخهای آن خارج میشد. این حرکت بخار، پیستونی را که به یک آرماتور متصل بود به حرکت در میآورد. حرکت بالا و پایینی آرماتور و لرزش آن با سرعت بالا، یک میدان مغناطیسی متناوب تولید میکرد. در نهایت این میدان منجر به تولید جریان برق متناوب در سیمپیچهای موازی دستگاه میشد.
این دستگاه پیچیدگیهای زیادی در بخش بخار داشت و هیچگاه به راهحلی مهندسی برای تولید برق منجر نشد.
مشاوره تولید برق در آبشار نیاگارا
در سال ۱۸۹۳، ادوارد دین آدامز، مدیر شرکت تولید و بهرهبرداری تجهیزات در آبشار نیاگارا، از تسلا برای انتخاب بهترین سیستم و تجهیزات تولید برق از انرژی این آبشار مشاوره خواست. در آن زمان شرکتهای مختلفی، ژنراتورها و تجهیزات تولید برق میساختند که در انواع مختلف ۲ فاز، ۳ فاز و جریان مستقیم با ولتاژ بالا تولید میشدند.
تسلا به آدامز پیشنهاد کرد که از سیستم ۲ فازی جریان متناوب استفاده کند. او نیز پیرو مشاورهی تسلا، قراردادی برای ساخت سیستم تولید برق متناوب با وستینگهاوس الکتریک امضا کرد و برای طراحی و ساخت سیستم توزیع برق متناوب نیز قراردادی با جنرال الکتریک تنطیم کرد. پس از این پروژه، آدامز که جذب ایدهها و نبوغ تسلا شده بود، به او کمک کرد تا شرکت مستقل خود با نام Nikola Tesla Company را تأسیس کند.
در سال ۱۸۹۵، ساختمانی که آزمایشگاه تسلا در آن قرار داشت، طعمهی آتش شد و بسیاری از پروژههای در حال اجرا، طرحها و نمونههای اولیهی او از بین رفتند.
آزمایش با اشعه X
تسلا در سال ۱۸۹۴ ازمایشات متعددی در زمینهی تصویربرداری به کمک اشعهی ایکس انجام داد. او به صورت اتفاقی و در جریان آزمایشهای خود تصاویری ثبت کرده بود که میتوان آنها را به عنوان تصاویر اشعه X شناخت. بااینحال همیشه از ویلهلم کنراد رونتگن به عنوان مخترع اشعهی X یاد میشود.
به هر حال پس از اعلام کشف این اشعه در سال ۱۸۹۵ از طرف رونتگن، تسلا در سال بعد تلاش کرد تا نمونههای خودش از این فناوری را تولید کند. او در جریان تلاش برای پیشرفت در این زمینه، متوجه خطرات این اشعهها برای بدن شد. البته بعدا مشخص شد که خسارتهای بدنی وارد شده به خاطر وجود اوزون در آزمایشها بوده است.
قایق کنترل از راه دور
در سال ۱۸۹۸، نیکولا تسلا قایقی با قابلیت کنترل از راه رادیویی معرفی کرد. این قایق با استفاده از رادیوکنترل Coherer کنترل میشد و تسلا عنوان Teleautomation را برای آن انتخاب کرده بود. افرادی که شاهد ارائهی محصول تسلا بودند، با تعجب زیاد به آن نگاه کرده و آن را جادویی میدانستند. تسلا تلاش کرد تا طرح خود را به ارتش ایالات متحدهی آمریکا بفروشد اما موفق نشد.
انرژی برق بیسیم
یکی از بزرگترین و بلندپروازانهترین پروژههای تسلا، در مورد انتقال برق بهصورت بیسیم بوده است. پس از موفقیتهای اولیه در روشنایی بیسیم، تسلا تمام تمرکز خود را در دههی ۱۸۹۰ تا سال ۱۹۰۶ روی این پروژه گذاشت. او اعتقاد داشت نهتنها میتوان انرژی برق را تا مسافتهای زیاد به صورت بیسیم منتقل کرد، بلکه میتوان ارتباطات بیسیم با مسافتهای طولانی را نیز گسترش داد.
او آزمایشهای متعددی در این زمینه انجام داد و در نهایت به این نتیجه رسید که اتمسفر زمین، رسانا است. در ادامه تسلا طرحی متشکل از بالونهای متعدد برای تولید، دریافت و انتقال جریان الکتریسیته منتشر کرد.
در سالهای بعدی تسلا با جذب سرمایهگذار، آزمایشگاهی در Colorado Springs تأسیس کرد تا در ارتفاع زیاد به آزمایش ایدهی خود بپردازد اما هیچگاه نتوانست به نتیجهای عملی در این زمینه برسد. در خلال آزمایشهای انتقال بیسیم برق، نیکولا ادعا کرد که سیگنالهای مبهم در آزمایشگاه خود دریافت کرده که آنها را پیامهای موجوداتی از خارج از زمین تفسیر کرد.
در شمارهی ژوئن سال ۱۹۰۰ مجلهی Century، مقالهای در مورد یافتهها و اختراعات تسلا با عنوان The Problem of Increasing human Energy منتشر شد که تلاش کرده بود سیستم بیسیم او را نیز توضیح دهد. البته این مقاله بیشتر تبدیل به یک رسالهی فلسفی طولانی شده بود تا مقالهای علمی و قابل فهم. ولی برخی این مقاله را نمادی برای نشان دادن ابهت یافتههای تسلا و آزمایشگاه کلرادو میدانند.
در ادامهی تحقیقات این پروژه، تسلا در سال ۱۹۰۱ توانست جی پیرپونت مورگان را قانع کند تا کمکی ۱۵۰ هزار دلاری برای پیشرفت تحقیقات سیستم بیسیم به او بکند. در نهایت قرارداد امضا شد و تسلا شروع به ساخت برج Wardenclyffe کرد تا پروژهی بلندپروازانهی خود را پیگیری کند.
در همین زمان، مارکونی (Marconi) که پیش از این یافتههایی کلی در مورد ارتباطات رادیویی بهدست آورده بود، توانست اولین پیام رادیویی جهان را ارسال کرده و تسلا را در این رقابت شکست دهد. در نتیجهی این شکست تسلا باز هم برای جذب سرمایه تلاش کرد اما موفق نشد. در سالهای بعدی بسیاری از سرمایهگذاران و منتقدان، آزمایشها تسلا را بیهوده دانسته و برای سرمایهگذاری روی طرحهای مارکونی تلاش کردند. برج Wardenclyffe نیز به بزرگترین شکست تسلا در زندگی بدل شد و او مجبور شد برای پرداخت بدهیهایش آن را بفروشد.
در سالهای بعدی تسلا تلاش زیادی برای جذب سرمایهگذار یا فروش پتنتهایش داشت اما عملا در سال ۱۹۲۵ به یک ورشکسته تبدیل شد.
توربین بدون پره
تسلا در سن ۵۰ سالگی و در سال ۱۹۰۶، یک توربین بدون پرهی ۲۰۰ اسب بخاری با سرعت گردش ۱۶ هزار دور در دقیقه معرفی کرد. او تلاش زیادی کرد تا این توربین را تجاری کند اما در این زمینه هم موفق نبود. در نهایت او ایده را به شرکت تولید ابزار دقیق فروخت. در نهایت این طرح در سرعتسنج خودروهای لوکس استفاده شد.
زندگی شخصی
نیکولا تسلا فردی منظم، سختکوش و البته تنها بود. او ساعتهای زیادی را به کار اختصاص میداد و زمان غذا خوردن، ورزش کردن و کار او بسیار دقیق و حساب شده بود. او به ظاهر خود اهمیت زیادی میداد و از جمله باوقارترین دانشمندان زمان خود بود.
حافظهی نیکولا تسلا بسیار قوی بود. او کتابهای زیادی میخواند و آنها را بهطور کامل حفظ میکرد. او حافظهی تصویری دقیقی نیز داشت و تنها با شنیدن نام یک جسم، جزئیات آن را به خوبی به یاد میآورد. تسلا به ۸ زبان زندهی دنیا از جمله صربستانی، چک، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، مجارستانی، ایتالیایی و زبان لاتین مسلط بود.
نیکولا تسلا هیچگاه ازدواج نکرد. او در جایی عنوان کرده بود که تصور میکند شخصیتش برای یک زن ارزشی ندارد. او در بسیاری از مواقع به عنوان مدافع حقوق زنان شناخته شده و البته انتقادهایی در مورد تلاش زنان برای انجام رفتارهای مردانه داشته است. از نظر او زنان در تلاش برای افزایش قدرت خود، در حال تبدیل شدن به مردان بودهاند. در سالهای پایانی عمر تسلا عنوان کرده بود که ازدواج نکردن یکی از بزرگترین فداکاریهای او برای کارش بوده است.
روزهای آخر
نیکولا تسلا در ۷ ژانویهی سال ۱۹۴۳ در سن ۸۶ سالگی از دنیا رفت. او روز آخر عمر خود را در اتاق ۳۳۲۷ هتل نیویورکر گذراند و جسدش دو روز بعد توسط خدمتکار هتل پیدا شد. خواهرزادهی او تلاش زیادی کرد تا داراییهای تسلا را به زادگاهش بازگرداند و این اتفاق در سال ۱۹۵۲ رخ داد و ۸۰ صندوق بزرگ، تمام آنچه از داراییهای تسلا مانده بود را به بلگراد بازگرداندند.
در سال ۱۹۵۷ نیز خاکستر نیکولا تسلا از آمریکا به بلگراد منتقل شد و از آن روز در یک گوی طلایی در موزهی نیکولا تسلا نگهداری میشود. از مرگ نیکولا تسلا تاکنون، شرکتها، گروهها، مکانها و جوایز متعددی به نام این دانشمند بزرگ ثبت شدهاند.
نیکلا تسلا در آخرین سال زندگیاش روی ایدهای بهنام «پرتو مرگ» کار میکرد و آرزو داشت با طراحی یک سلاح دفاعی قدرتمند، پیشگام صلح جهانی باشد. اما این نظریه هرگز به مرحلهی اجرا نرسید و مهمترین دلیل آن نیز عدم پشتیبانی مالی جیپی مورگان و نخستوزیر وقت بریتانیا بود.
متاسفانه تسلا اغلب اوقات زندگی خود را با بدهیهای سنگین به افراد و شرکتهای مختلف گذراند. او در سالهای آخر عمرش به سختی اسیر وسواس شده بود و رفتارهایی متوهمگونه از خود بروز میداد. نسبت به نور وصدا حساس شده بود و در مقابل اشیائی خاص مانند مروارید و گوشواره زنان، واکنشهای تند و عجیبی نشان میداد.
در کنار همهی چالشها و حواشی تلخ، هیچکس نمیتواند تاثیر او را بر پیشرفت فناوری نادیده بگیرد. تسلا دانشمندی نابغه و خاص با ذهنی دستنیافتنی و غیرقابل پیشبینی بود و نام او بهعنوان یکی از پیشگامان علوم برق و الکترونیک الهامبخش همهی افرادی خواهدبود که با وجود بزرگترین موانع، بازهم به ایدههای بلندپروازانهی خود ایمان دارند.