بیوگرافی آرش فردوسی؛ موسس ایرانی آمریکایی دراپ باکس
آرش فردوسی متولد شهر اورلند پارک ایالت کانزاس آمریکا و یکی از مؤسسان شرکت دراپباکس است. او این شرکت را به کمک درو هوستون، از دوستان دوران دانشگاه خود تأسیس کرده است. این دو برنامهنویس دانشجوی امآیتی در سال ۲۰۰۹ پیشنهاد خریدی که از طرف استیو جابز ارائه شده بود رد کردند که به عقیده بسیاری از کارشناسان بزرگترین اشتباه آنها بوده است.
فردوسی در سال ۲۰۱۱ در لیست ۳۰ کارآفرین برتر زیر ۳۰ سال مجلهی inc قرار گرفت. مجلهی فورچن نیز در همان سال او را در لیست ۴۰ کارآفرین برتر زیر ۴۰ سال قرار داد. یک سال بعد مجله تک کرانچ او و همکارش را بهعنوان کارآفرینان برتر سال معرفی کرد. فردوسی در حال حاضر در شرکتی که خودش تأسیس کرده مشغول به کار بوده و ثروتی در حدود ۵۰۰ میلیون دلار دارد.
تولد و تحصیل
آرش فردوسی متولد ۷ اکتبر سال ۱۹۸۵ در شهر اورلند پارک ایالت کانزاس است. او از والدین ایرانی متولد شد و در دستهبندی ملیتی، یک ایرانی آمریکایی تبار محسوب میشود. او در سال ۲۰۰۴ از دبیرستان بلو ولی نورث وست فارغالتحصیل شد و پس از آن به رؤیای همیشگی خود یعنی تحصیل در دانشگاه امآیتی جامعه عمل پوشاند.
فردوسی در زمان تحصیل به کمک پدرش با زبان برنامهنویسی کیوبیسیک آشنا شد. پس از آن در دورههای آموزشی ++C شرکت کرد و به این زبان برنامهنویسی علاقهمند شد. رؤیای تحصیل در امآیتی نیز تنها برای پیشرفت در علم برنامهنویسی در ذهن او پدیدار شد. از کلاس های مورد علاقه فردوسی در دانشگاه امآیتی میتوان به دوره ۶.۰۴۶ اشاره کرد. این دوره برنامهنویسی در دانشگاه امآیتی مخصوص طراحی و پیادهسازی الگوریتمها است. فردوسی در مصاحبههای خود عنوان کرده که علاقه شدیدی به الگوریتمها و بهینهسازی نرمافزارها و کدهای برنامهنویسی دارد. او بسیار علاقهمند بود که با استفاده از الگوریتمهای مناسب زمان اجرای برنامهها را تا حد امکان کاهش دهد. از نظر او دوره ۶.۰۴۶ دانشگاه امآیتی، او را بهخوبی با توسعهی الگوریتمهای مقیاسپذیر آشنا کرده است. فردوسی آموختههای خود در این دوره را بهعنوان پایههای برنامهنویسی دراپباکس و سرویس قابل مقیاسش عنوان میکند.
فردوسی در دوران تحصیل و با کمک پدرش زبانهای کیوبیسیک و ++C را آموخت
فردوسی در دوران تحصیل در این فکر بود که برای تأسیس یک شرکت حتماً نیاز به داشتن تحصیلات مدیریتی دارد؛ اما جامعهی دوستانی که او در این دانشگاه داشت، ذهنش را متقاعد کرد که با تفکرات نواندیش نیز میتوان شرکتی موفق تأسیس کرد. او در همان سالهای تحصیل به همراه دوستانش سرویسی برای قرض دادن کتاب توسعه داد و نامش را BookX@mit گذاشت. او که علاقهی زیادی به سیستمهای مقیاسپذیر داشت، به فیسبوک و سرویس گستردهی آن نیز علاقهمند شد و در دوران تحصیل، برای کارآموزی در این شرکت اقدام کرد.
در همان سالهای تحصیل در دانشگاه، آرش با درو هوستون آشنا شد. هوستون یک سال زودتر از فردوسی از دانشگاه فارغالتحصیل شد. در سال ۲۰۰۷ بود که ایدهی توسعهی نرمافزاری برای ذخیرهسازی فایلها در فضای ابری به ذهن هوستون خطور کرد. او بهسرعت این ایده را با آرش فردوسی، دوست صمیمیاش در جریان گذاشت. فردوسی نیز پس از مخالفتهای اولیهی جزئی و پس از پنج ساعت بحث، ایدهی هوستون را پذیرفت. او در سال آخر تحصیل دانشگاه را رها کرد و تمام تمرکز خود را روی توسعه این نرمافزار گذاشت. البته فردوسی سیستم قوی دانشگاه MIT را نیز در این تصمیم مؤثر میداند. او در این باره میگوید:
اگر شما در دورههای تحصیلی دانشگاه MIT موفق باشید، میتوانید زمانی را به کار روی پروژههای شخصی اختصاص دهید. اگر پروژهی شما شکست بخورد، بازهم میتوانید برای ادامهی تحصیل به دانشگاه بازگردید.
دراپ باکس
هوستون و فردوسی بهسرعت کار برنامهنویسی و توسعهی ایدهی خود را شروع کردند. آنها در روزهای ابتدایی بهتنهایی کار میکردند. تیم آرش و درو بهخوبی همدیگر را تکمیل میکردند. آرش تفکر و سابقهی مدیریت استارتاپ نداشت اما درو علاقهی زیادی به مدیریت شرکت داشت. از طرفی دیدگاههای منطقی فردوسی در مدیریت شرکت، برخی اوقات دیدگاههای خوشبینانهی هوستون را اصلاح میکرد. این ترکیب مکمل باعث شد که طرح آنها با موفقیت پیادهسازی شود.
در همان سال اول دفتر اصلی دراپباکس در سانفرانسیسکو تأسیس شد و این دو توانستند سرمایهگذاری خطرپذیر برای شرکت خود پیدا کنند. سرمایهگذاری اولیه که در شرکت آنها انجام شد، ارزشی در حدود ۷.۲ میلیون دلار داشت و باعث شد رشد دراپ باکس با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند. یکی از اولین سرمایهگذاران دراپباکس، پژمان نوزاد، تاجر ایرانی فرش بود. او که دارای تجارتی کاملاً متفاوت با اکوسیستم استارتاپی است، در بسیاری از شرکتهای نوپای آمریکایی سرمایهگذاری کرده است.
استیو جابز قصد داشت در سال ۲۰۰۹، دراپباکس را با رقمی نجومی تصاحب کند
یکی از وظایف اصلی فردوسی در دراپباکس، مصاحبه و کیفیتسنجی افراد استخدامی بود. او همواره بهدنبال افرادی بود که چشماندازی مشابه به آیندهی سرویس داشته و با فرهنگ آموزشمحور این شرکت هماهنگ باشند. وظیفهی مهم دیگر او، بررسی محصول نهایی و کاربرپسند بودن آن است. او جلسات منظمی با توسعهدهندگان در آخر هفتهها برگزار و برنامههای آتی توسعهی محصول را به کمک آنها تدوین میکند. محیط کاری که فردوسی و دوستش برای کارمندان فراهم کردهاند، به معنای کامل شفافسازی را نشان میدهد. این شرکت مسابقاتی هفتگی نیز در طول سال برگزار میکند. این مسابقات که با نام هفتهی هک شناخته میشوند، به کارمندان اجازه میدهند روی موضوعات و اهداف جذاب خود کار کنند و ویژگیهای جدیدی به محصول شرکت اضافه کنند.
آرش فردوسی تا سال ۲۰۱۲ بهعنوان مدیر ارشد فناوری در دراپباکس مشغول به کار بود. از آن سال به بعد آدیتیا آگاروال به این سمت منصوب شد و فردوسی بهعنوان عضو هیئت مدیره به فعالیت خود در این سرویس ادامه داد. دراپباکس در حال حاضر در ۱۳ شهر دفتر دارد و در بیش از ۲۰۰ کشور خدمترسانی میکند. این سرویس به ۲۰ زبان زندهی دنیا عرضه میشود. تعداد کاربران دراپباکس چیزی حدود ۵۰۰ میلیون نفر گزارش شده است. طبق گزارش این شرکت، تعداد مشتریان تجاری آن حدود ۲۰۰ هزار نفر است. شرکتهای مشهوری همچون آندر آرمور و نشنال جئوگرافیک از مشتریان آنها هستند. در حال حاضر ارزش دراپ باکس، ۱۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
یکی از اتفاقات جالب تاریخ دراپ باکس پیشنهاد خرید این شرکت از طرف استیو جابز است. این نابغهی کارآفرینی، در سال ۲۰۰۹ و درحالیکه این سرویس هنوز محبوبیت آنچنانی نداشت پیشنهاد خرید وسوسهانگیزی به مؤسسان ارائه داد. گزارش ها حاکی از این هستند که این پیشنهاد، عددی ۹ رقمی بود. هوستون در مورد این پیشنهاد میگوید: «جابز بسیار علاقهمند بود شرکت ما را بهطور کامل بخرد؛ این در حالی بود که ما از ساختن و توسعه شرکت لذت می بردیم و دوست داشتیم آن را به شرکت بسیار بزرگتر تبدیل کنیم.» او در ادامه در مورد جلسهای که داشتند اینگونه توضیح میدهد که این کارآفرین بزرگ با وجود رد شدن پیشنهاد خرید، نصیحتها و راهنماییهای مفیدی به آنها ارائه کرده است. در نهایت دراپباکس مسیر خود را با استقلال پیش برد و اپل نیز سرویس رقیبی با نام آیکلاد عرضه کرد که امروزه محبوبتر از دراپباکس است.
جابز در دیداری که با مؤسسان دراپباکس داشت این نکته را بیان کرد که سرویس آنها محصول نیست و تنها میتوان بهعنوان یک ویژگی خاص به آن نگاه کرد. کارشناسان معتقدند بزرگترین اشتباه عمر کاری فردوسی و دوستش، رد کردن پیشنهاد اسطوره کارآفرینی بوده است؛ چراکه امروز شرکتهای بزرگ دنیای فناوری یعنی اپل، گوگل و مایکروسافت هر کدام سرویس ابری مخصوص خود را ارائه کرده و به رقیبانی سرسخت برای دراپباکس تبدیل شدهاند. در این میان این شرکت مستقل برای جذب مشتریان عادی و تجاری راه سختی در پیش دارد.
جوایز و افتخارات
مجلهی Inc در سال ۲۰۱۱ فردوسی و هوستون را در لیست کارآفرین برتر زیر ۳۰ سال معرفی کرد. در مقالهای که به همین مناسبت در این مجله منتشر شد، این کارآفرینان روزهای ابتدایی تأسیس شرکت را مانند هر استارتاپ دیگری شرح میدهند. به گفتهی آنها روزهای ابتدایی با کدنویسی شبانهروزی و در یک دفتر کوچک تاریک سپری میشد.
مجلهی فورچن در سال ۲۰۱۱ لیستی از ۴۰ کارآفرین برتر زیر ۴۰ سال منتشر کرد. مؤسسان دراپباکس در این لیست نیز حضور داشتند. فورچن در مقالهی خود این کارآفرین را به خاطر جذب بیش از ۴۵ میلیون کاربر در کمتر از چهار سال، موفق میدانست. در زمان انتشار آن مقاله روزانه حدود ۱۳ میلیون فایل در دراپباکس ذخیره میشد که از تعداد توییتهای روزانه نیز بیشتر بود.
از افتخارات دیگری که آرش به همراه دوست قدیمیاش کسب کرده است، میتوان به جایزهی کرانچی مجلهی تککرانچ اشاره کرد. این مجله در سال ۲۰۱۴ جایزهی مخصوص کارآفرینی خود را به این دو کار آفرین اهدا کرد. یک سال پیش از دریافت این جایزه فردوسی و هوستون توانسته بودند تعداد کارمندان خود را از ۲۰۰ نفر به بیش از ۵۰۰ نفر افزایش دهند. تککرانچ یکی از دلایل اهدای این جایزه را فرهنگ سازمانی عنوان میکند که فردوسی و هوستون در دراپباکس ایجاد کرده بودند.
یکی دیگر از افتخارات فردوسی، دریافت جایزهی ۱۰۰ هزار دلاری کوروش کبیر از بنیاد شرپا بوده است. شروین پیشهور، مؤسس این بنیاد و جایزه است و در سال ۲۰۱۴، اولین جایزهی کوروش کبیر را به فردوسی اهدا کرد. جایزهی کوروش کبیر هرساله توسط بنیاد شرپا به ایرانیان مقیم آمریکا اهدا میشود که قدمی مؤثر در تجارت برداشته باشند. پیشهور دلیل اهدای اولین جایزه به فردوسی را بالا بردن استاندارد این جایزه و تشویق دیگر ایرانیهای مقیم آمریکا به فعالیتهایی بزرگ شبیه دراپباکس عنوان میکند.
آرش فردوسی جزو آن دسته از کارآفرینان و متخصصانی است که فعالیت زیادی در فضای مجازی ندارد. مصاحبههای زیادی از او دردسترس نیست و صفحات شخصیاش در اینستاگرام و لینکدین نیز اطلاعات خاصی از زندگی او بیان نمیکنند. به هر حال او را میتوان استیو وزنیاک دراپباکس نامید که بر خلاف وزنیاک، با مدیرعامل و همکار خود ارتباطی خوب داشته و توانسته است در شرکتی که خودش تأسیس کرده، باقی بماند.
فردوسی در یکی از معدود مصاحبههای خود به دانشجویانی که قصد تأسیس یا عضویت در استارتاپ دارند، نصیحتی کاربردی میکند:
برای کار در شرکتهای باسابقه و بزرگ، همیشه فرصت هست. پس بهتر است تا زمانی که نگرانی خاصی ندارید در زندگی ریسک کنید. ریسک در زندگی کاری با کار در استارتاپ میسر میشود.به نظر من تفاوتی ندارد که یک استارتاپ تأسیس کنید یا به تیمی در یکی از آنها ملحق شوید. نکتهی مهم این است که خود را در میان افراد باهوش و بااستعداد قرار دهید. به نظر من، محیط استارتاپها و شرکتهای فناوریمحور، جایی است که اکثر کارمندان باهوش هستند. در این میان، نقطهی قوت شما قرار گرفتن در میان بهترین نوابغ است.
نظرات