بیوگرافی اندی رابین، خالق اندروید
اندی رابین (Andy Rubin) با تلفظ صحیح اندی روبین، برنامهنویس و کارآفرین اهل ایالات متحده است که بیش از همه، با فعالیتش در بنیان نهادن اندروید شناخته میشود. او پیش از خلق سیستمعامل محبوب موبایلی، سالها در شرکتهای متعدد فعالیت کرده بود و درنهایت ایده و طرحش توسط گوگل پشتیبانی شد. ایدهای که امروز به محبوبترین سیستمعامل موبایل جهان تبدیل شده است. رابین پس از چند سال فعالیت در گوگل از آنها جدا شد و تصمیم به راهاندازی کسبوکار شخصی و سرمایهگذاری در استارتاپها گرفت. البته هیچیک از فعالیتهای بعدی او به بزرگی اندروید نشدند.
افرادی که درکنار رابین فعالیت کردهاند، او را نابغهای با دانش فنی میدانند. مهندسی که ریزهکاریهای مدیریت و کارآفرینی را هم درک میکند و رهبری پویایی دارد. اندروید (Android) لقب اندی روبین در سالهایی بود که در اپل فعالیت میکرد. این عبارت که عموما برای رباتها به کار میرفت، به خاطر علاقهی شدید رابین به این مخلوقات دست بشر، به او داده شده بود. رابین همیشه به ساختن علاقه دارد، چه با کدنویسی و چه با ساختن ربات. زمانیکه رابین، سیستمعامل موبایلی خود را توسعه میداد، تلاش میکرد تا رقیبی برای سیمبین، بلکبری و مایکروسافت ویندوز موبایل خلق کند. تلاشی که به نتیجه رسید و درنهایت، اندروید را به رقیب اصلی iOS اپل تبدیل کرد. رقابت گوگل و اپل از همان زمان به اوج رسید و استیو جابز فقید هم اظهارنظرهای تندی به رابین و سیستمعامل موبایلیاش روانه کرده بود.
اندی رابین در سالهای فعالیت در گوگل و مدیریت زیرمجموعهی اندروید، پایههای سیستمعاملی که خودش ساخته بود را آنچنان قوی کرد که توسعه در سالهای آتی، به سرعت پیش رفت؛ منتهی یک پروندهی اخلاقی، نقطهی سقوط اعتباری رابین در گوگل شد. او بهخاطر شکایت و رسوایی پیش آمده، با وجود مخفیکاری مدیران گوگل، مجبور به ترک شرکت شد. خروج رابین از گوگل با بحث و هیاهوی رسانهای فراوانی همراه بود و انتقادهای شدیدی را روانه مدیران مانتین ویو کرد که حتی به او پاداش داده بودند. بههرحال رابین پس از ترک گوگل، تمرکز خود را روی سرمایهگذاری در اکوسیستم کسبوکار معطوف کرد. او همچنین یک شرکت تولیدکنندهی گوشی هوشمند اسنشال راهاندازی کرد که البته چندی پیش خبر توقف فعالیتش در رسانهها اعلام شد.
سالهای ابتدایی و ورود به دنیای کسبوکار
اندی روبین (با نام کامل اندرو ای روبین) در سال ۱۹۶۳ در چاپاکوا نیویورک متولد شد. او از سالهای کودکی در دنیای مملو از گجتها زندگی میکرد. شرکت پدرش، از فعالان حوزهی عکاسی صنعتی بود و اندی از کودکی با تصاویر جذاب محصولات هوشمند صنعتی آشنا شد. او تحصیلات دبیرستان را در مدرسهی هوریس گریلی زادگاهش گذارند و در دوران دبیرستان، اولین فعالیتهای جدی رباتیک را انجام داد. رابین یک ریموت کنترل برای اسباببازی Kenner R2-D2 طراحی کرد و آن را با کنترل از کامپیوتر، در خانه به حرکت درمیآورد.
استعداد و علاقهی رابین به دنیای کامپیوتر از کودکی و نوجوانی مشخص بود. او به همین دلیل در دانشگاه، رشتهی علوم کامپیوتر را انتخاب کرد و تحصیلات عالی را در سال ۱۹۸۶ در یوتیکا کالج نیویورک به پایان رساند. همانطور که گفتیم، رباتها بخش مهمی از علاقهمندیهای رابین را تشکیل میدادند. ازطرفی رابین بهخاطر توسعهی یک سرویش شبیه به شبکهی اجتماعی بهنام Spies در دانشگاه (سال ۱۹۸۱) بهنوعی افتخار ساخت مفهوم شبکهی اجتماعی را ۲۳ سال قبل از فیسبوک خلق کرد. او از جوانی روی توسعهی محصولات و فناوریهای در این حوزه متمرکز بود و اولین شغلش را نیز در مرتبط با علاقهمندی انتخاب کرد.
کارل زایس، اولین محل فعالیت کاری اندی رابین بود. او بهعنوان مهندس رباتیک در شرکت آلمانی استخدام شد و دو سال در آن فعالیت کرد. مقصد بعدی مهندس آمریکایی، باز هم اروپا بود. اندی پس از کارل زایس به مؤسسهی SIP در ژنو سوئیس رفت.
اسباببارزی محبوب اندی رابین که به نماد اندروید هم تبدیل شد
ورود جدی اندی رابین به دنیای فناوری، با شرکتی رقم خورد که بعدها به رقیب جدی او تبدیل شد. اندی رابین در یک تعطیلات تابستانی در جزیرهی Cayman با بیل کسول آشنا شد. ارتباط آنها بهمرور جدیتر شد و بی، شغلی را در اپل به اندی پیشنهاد داد. همین پیشنهاد، بهانهای شد تا رابین مسیر زندگیاش را بهصورت جدیتر در دنیای فناوری دنبال کند.
در دورانی که اندی رابین به اپل پیوست، آنها در وضعیت مناسبی بودند. محبوبیت مکینتاش به اوج رسیده بود؛ اما استیو جابز در شرکتی که خودش بنا نهاده بود، حضور نداشت. بههرحال رابین در دوران فعالیت در اپل تجربههای زیادی کسب کرد و از محبوبترین کارمندان هم بود. لقب اندروید در همان سالها توسط یکی از همکاران به او داده شد تا نشان دهد اندی علاقهی وافری به رباتها دارد.
عشق به ساختن و خصوصا توسعهی رباتها از کودکی در اندی رابین جوانه زد
اندی رابین ابتدا بهعنوان مهندس ساخت و تولید در اپل مشغول شده بود؛ اما پس از مدتی به بخش تحقیق و توسعه رفت. آنها در سال ۱۹۹۰ یک شرکت اسپینآف بهنام جنرال مجیک راهاندازی کردند که رابین هم کارش را در آن ادامه داد. جنرال مجیک، بهعنوان شرکتی متمرکز بر دستگاههای دستی و همراه راهاندازی شد تا اپل، فعالیتهایش را روی همان اکوسیستم کامپیوترهای شخصی متمرکز کند. مهندسان جنرال مجیک در همکاری با اندی رابین، نرمافزاری بهنام Magic Cap هم توسعه دادند که البته به موفقیت چندانی هم نرسید. درنهایت جنرال مجیک در سال ۱۹۹۵ تعطیل شد.
تعطیلی جنرال مجیک بهمعنای اتمام همکاری رابین با اپل بود. او بههمراه تعدادی از همکارانش در شرکت مذکور و تعدادی از کارمندان سابق اپل، شرکت جدیدی بهنام Artemis Research راهاندازی کرد. آنها محصولی بهنام WebTV توسعه دادند که با هدف ترکیب کردن دنیای اینترنت و تلویزیون طراحی شد. شرکت آرتمیس، درنهایت بهانهای شد تا رابین فعالیتش را در یک غول دیگر از دنیای فناوری ادامه دهد: مایکروسافت. ردموندیها با استقبال از محصول آرتمیس، شرکت را خریدند و رابین هم فعالیتش را در مایکروسافت ادامه داد. از پروژههای جالب رابین در مایکروسافت میتوان به ساخت یک ربات مجهز به دوربین اشاره کرد که تنها با هدف جلب توجه همکاران انجام شده بود. رابین در نهایت در سال ۱۹۹۹ مایکروسافت و وبتیوی را نیز ترک کرد.
اندی رابین پس از ترک مایکروسافت تصمیم به کار کردن بهصورت مستقل گرفت. او محلی را در پالو آلتو اجاری کرد و تحقیقات و آزمایشهای نرمافزاری و سختافزاری خود را در آنجا ادامه داد. دفتر کار او، پر از رباتهایی بود که برای تحقیق و توسعه و آزمایش طراحی و تولید میکرد. همان محیط، بهنوعی الهامبخش رابین برای انجام کاری جدید شد.
شرکت Danger Inc، حاصل ایدهی جدید اندی رابین بود که در همکاری با دوستان قدیمیاش، مت هرشنسن و جو بریت، در سال ۱۹۹۹ شروع به کار کرد. نام شرکت از رباتی از فیلم Lost in Space گرفته شده بود. رابین بهعنوان مدیرعامل شرکت مشغول شد؛ شرکتی که با هدف طراحی و توسعهی سختافزار، نرمافزار و سرویس برای دستگاههای پردازشی موبایلی راهاندازی شد. موفقیت شرکت جدید رابین، با دستگاهی بهنام Danger Sidekick به موفقیت قابلتوجه رسید. این دستگاه که ابتدا بهنام Danger Hiptop توسعه یافته بود، درنهایت بهنام T-Mobile Sidekick به بازار عرضه شد. رابین دربارهی دستگاه مذکور گفته بود: «ما دستگاهی میخواستیم که با اندازهی یک شکلات تختهای و قیمتی کمتر از ۱۰ دلار به بازار عرضه شود. میخواستیم این دستگاه توانایی اسکن کردن اجسام و دریافت اطلاعات پیرامون آنها از اینترنت را داشته باشد. دستگاهی که مانند یک دستیار هوشمند عمل میکرد».
شرکت جدید رابین، مرکزی با مهندسان و طراحان نابغه بود که محصولی جلوتر از زمان خود تولید کرد. بههرحال آنها نتوانستند ایدهی خود را بهخوبی به بازار عرضه کنند و شرکتهای دیگر، حاضر به همکاری با دنجر نبودند. درنهایت اندی رابین با حفظ اعتقاد به ایده و شرکت جدیدش، آن را زنده نگه داشت تا اینکه در سال ۲۰۰۸، مایکروسافت شرکت را خرید.
ایدهها و تجربههایی که اندی رابین از شرکت دنجر کسب کرده بود، منجر به توسعهای ایدهی انقلابی در ذهنش شد. او ایدههای متعددش را پرورش داد تا اندروید را خلق کند. ایدهای که نامش از همان لقب سالهای دور اندی رابین گرفته شده بود. جالب است بدانید وبسایت Android.com تا سال ۲۰۰۸، وبسایت شخصی اندی رابین بود.
خلق اندروید و پیوستن به گوگل
اندی رابین در اکتبر سال ۲۰۰۳، شرکت Android, Inc را راهاندازی کرد. همکاران ابتدایی او، ریچ ماینر (همبنیانگذار Wildfire Communications) و نیک سیرز (معاون ارشد سابق T-Mobile) و کریس وایت (طراح و توسعهدهندهی رابط کاربری WebTV) بودند. اندی رابین برای پیشرفت و پرورش ایدهی اندروید نیاز به سرمایهگذار داشت و با Redpoint Ventures همکاری کرد. او ایدهی اولیهاش را خلق یک پلتفرم موبایلی قدرتمند بیان میکرد که متنباز باشد و به نوآوری سریعتر و مزیتهای متعدد برای مشتری، بینجامد.
شرکت اندروید ابتدا تصمیم داشت سیستمعاملی برای دوربینهای عکاسی توسعه دهد. البته بازار دوربینهای دیجیتال آنقدر بزرگ نبود که بازدهی مالی ایدهی اندی رابین را تضمین کند؛ بههمیندلیل او و همکارانش تصمیم گرفتند تا سیستمعامل را برای گوشیهای هوشمند توسعه دهند. آنها میخواستند رقیبی برای غولهای آن زمان بازار یعنی Symbian و Blackberry OS و Windows Mobile باشند. رابین در مراحل ابتدایی توسعهی اندروید، مفاهیم جالبی را برای کاربری آن مطرح میکرد. بهعنوان مثال او اعتقاد داشت مردم به موبایلهای هوشمندتری نیاز دارند که از اولویتها و موقعیت مالک، آگاهتر باشند.
اندروید لقب اندی رابین در اپل بود و او از همین نام برای سیستمعامل متنباز موبایلی استفاده کرد
اندروید در سالهای ابتدایی در سکوت خبری و بدون جلب توجه کار میکرد. آنها تنها خود را شرکتی متمرکز بر توسعهی نرمافزار موبایل معرفی میکردند. فعالیت بیسروصدا، با چالشهای مالی هم برای رابین و شرکتش همراه شد. او نتوانست منابع موجود را بهخوبی مدیریت کند و حتی پس از مدتی توانایی پرداخت هزینهی دفتر کار شرکت را هم نداشت.
اندی بالاخره با دوستش، استیو پرلمن تماس گرفت و چالشهای استارتاپ را توضیح داد. اگرچه رابین در صحبت با پرلمن بهصورت مستقیم برای سرمایهگذاری و کمکهزینه درخواست نکرده بود؛ اما استیو قول داد که سرمایهای جدید را به شرکت تزریق کند. پرلمن، از حساب شخصی خود ۱۰ هزار دلار به شرکت اندروید کمک کرد. او دربارهی اقدامش میگوید که به ایدهی اندی اعتماد داشته و تصمیم به کمک به او داشته است. پرلمن بعدها هیچ سهمی از اندروید درخواست نکرده بود. اندی رابین با دریافت کمک نقدی از دوستش، فرایند توسعهی اندروید ره به روال عادی باز گرداند. او سرمایهی جدید را برای توسعهی تیم خرج کرده و دفتری بزرگتر در پالو آلتو اجاره کرد.
جریان آشنایی مدیران گوگل با اندی رابین، به یک سخنرانی در دانشگاه استنفورد باز میگردد. دانشگاهی که محل تحصیل بسیاری از بزرگان دنیای کنونی فناوری بوده است و نقش مهمی هم در توسعهی سیلیکونولی ایفا میکند. اندی رابین در سال ۲۰۰۲ یک سخنرانی پیرامون دستگاه Sidekick در استنفورد داشت که لری پیچ و سرگی برین در آن شرکت کرده بودند. پیج بعدا در جلسهای خصوصی با رابین از نزدیک دستگاه او را دیده بود و بهخاطر استفاده از موتور جستوجوی گوگل در آن، ایده را بیشتر تحسین میکرد.
ارتباط لری پیج با اندی روبین در سالهای بعد عمیقتر شد. پیج از همان ابتدای آشنایی با اندروید، آیندهی روشنی را برای آن تصور میکرد، درحالیکه سرگی برین و اریک اشمیت (مدیرعامل وقت گوگل) کمی از ایده فاصله میگرفتند و خود را از دنیای موبایل، دور میدانستند. بههرحال پیج شیفتهی ایدهی متنباز بودن سیستمعامل موبایلی شد و چشمانداز یک توسعهی جهانی با مدیریت گوگل، او را بیشتر مجذوب کرد. او اعتقاد داشت که اندروید یکی از مناسبترین ایدهها برای گوگل است. پیج ایدهی یک گوشی هوشمند گوگل را هم در سر داشت و تمام تلاش خود را به کار گرفت تا اندروید به مانتین ویو بیاید. رابین در ابتدا برای پیوستن به گوگل مردد بود و فرهنگ سازمانی آن را مناسب نمیدانست.
اندی رابین در بسیاری از نوآوریهای تاریخی صنعت فناوری نقش داشته است. او در همان سالهای توسعهی اندروید، سرمایهگذاری را هم بهصورت جدی انجام میداد و در سال ۲۰۰۴، ۱۰۰ هزار دلار به پروژهی سباستین ثرون کمک کرد تا خودروی خودران توسعه دهد. ثرون با کمک رابین در رقابت Darpa Grand Challenge پیروز شد و بعدا بهعنوان مدیر بخش خودروی خودران گوگل فعالیت کرد.
تلاشهای پیج برای جذب اندی رابین و تیم اندروید، درنهایت در سال ۲۰۰۵ به تحقق پیوست. آنها با پرداخت حدود ۵۰ میلیون دلار، اندروید را تصاحب کردند. اعضای اصلی تیم ازجمله اندی رابین هم به شرکت جدید پیوستند. نکتهی جالبتوجه اینکه در آن زمان و حتی تا مدتی بعد، هیچکس نمیدانست که چرا گوگل باید یک سیستمعامل موبایلی بخرد. حتی اکنون نیز بسیاری از روایتها پیرامون اهداف ابتدایی گوگل، حدس و گمان هستند. بههرحال اندروید هنوز بهعنوان شرکت توسعهدهندهی نرمافزار موبایل شناخته میشود و اکثرا تصور میکردند که گوگل، قصد ورود به بازار موبایل دارد.
اندی رابین در گوگل بهعنوان معاون ارشد تیم جدیدی به همان نام اندروید مشغول به کار شد. او تیمی هشت نفره را مدیریت میکرد که مسئولیت توسعهی یک پلتفرم موبایلی مبتنی بر کرنل لینوکس را برعهده داشت. گوگل هم متعهد شده بود که فرایندهای بازاریابی را برای اندروید بهعنوان یک پلتفرم مخصوص دستگاههای موبایل انجام دهد. آنها همکاری خود را با شرکتهای نرمافزاری و سختافزاری متعدد شروع کردند و خبر توسعهی سیستمعامل نیز بهمرور به اپراتورهای موبایل اعلام شد.
دوران فعالیت اندی رابین در گوگل، با مدیریت و توسعهی پروژههای متعددی همراه شد. او به تشکیل اتحادی بهنام Android Update Alliance کمک کرد که عرضهی بهروزرسانیها بین اپراتورها را هماهنگ میکرد. از فعالیتهای مثبت دیگر رابین در گوگل میتوان به پشتیبانی و مدیریت خرید موتورولا اشاره کرد.
جنگ اپل و گوگل
اپل در سال ۲۰۰۷ گوشی آیفون را معرفی کرد که بهعنوان یک محصول انقلابی به دنیای موبایل وارد شد. در آن زمان، گوگل هنوز مشغول توسعهی سیستمعامل موبایلی اختصاصی یعنی اندروید بود. وقتی استیو جابز آیفون را با همان مهارتهای همیشگی بازاریابی روی استیج نمایش داد، اندی رابین متوجه شد که باید ایدههای رونمایی از سیستمعاملش را کاملا بازطراحی کند.
اندی رابین رویداد معرفی آیفون را ازطریق اینترنت و سوار بر تاکسی مشاهده میکرد. وقتی استیو جابز گوشی هوشمند جدید شرکتش را به حضار نشان میداد، اندی از راننده خواست تا خودرو را متوقف کند. او با شگفتزدگی از معرفی دستگاه اپل، پیش خود به این نتیجه رسید که نباید گوشی مدنظرش را معرفی کند. اپل برنامههای توسعه و طراحی گوشی جدیدش را با پوشش خبری مناسبی انجام میداد. درواقع اکثر مهندسان گوگل از برنامههای استیو جابز و تیمش مطلع بودند؛ اما هیچکدام تصور نمیکردند که رقیب محصولی با این کیفیت معرفی و عرضه کند.
سبک نمایش گوشی هوشمند توسط رابین، شبیه به استیو جابز بهنظر میرسد
گوگل تصمیم داشت تا سیستمعامل موبایلی را تا پایان سال ۲۰۰۷ معرفی کند. پس از اینکه آیفون معرفی شد، آنها تصمیم گرفتند تا برنامهی رونمایی را به تعویق بیندازند؛ چون اندروید شباهتهای زیادی به سیستمعامل آیفون داشت. درواقع معرفی آیفون ضربهی محکمی به کل پروژهی اندروید وارد کرد. مهندسان گوگل علاوه بر شباهت سیستمعامل به iOS، با مشکلی جدیتر یعنی همان کیفیت بالای آیفون روبهرو بودند. کیفیتی که دستاورد آنها را به فناوری قدیمی شبیه میکرد. حتی یکی از مهندسان اندروید در آن سال گفته بود که طراحی اولیهی سیستمعامل، نسبت به آیفون واقعا نامناسب و ضعیف بود و در مقام مقایسه شبیه به محصولی متعلق به دههی ۱۹۹۰ بهنظر میرسید.
تیم اندروید با وجود ضربهی سختی که از اپل خورده بود، توسعهی سیستمعامل را با قدرت ادامه داد. آنها درنهایت در همکاری با HTC، اولین گوشی هوشمند اندرویدی را بهنام HTC G1 یا HTC Dream در سال ۲۰۰۸ به بازار عرضه کردند. نرمافزار موجود روی گوشی مذکور، بههیچوجه بهخوبی iOS در آیفون نبود؛ اما بهاندازهای شبیه به دستاورد اپل بهنظر میرسد که خشم و واکنش شدید استیو جابز را بههمراه داشت. او در اظهارنظری تند گفته بود که تمامی بخشهای اندروید، تقلیدی منزجرکننده از کار آنها است.
استیو جابز، اندی رابین را به کپی کردن تمامی بخشهای iOS متهم میکرد
استیو جابز تا پیش از عرضهی عمومی اندروید، رابطهی خوبی با مدیران اصلی گوگل داشت. او به لری پیج و سرگی برین و اریک اشمیت اعتماد میکرد. حتی اریک اشمیت، درکنار مدیریت اجرایی گوگل، در هیئتمدیرهی اپل هم عضو بود. این سه نفر، جابز را در جریان توسعهی اندروید قرار داده بودند و به او قول دادند که محصول نهایی، متفاوت از iOS خواهد بود. بههرحال جابز به آنها اعتماد داشت تا اینکه اولین گوشی هوشمند مجهز به اندروید به بازار رسید.
پس از اینکه جابز، اندروید را از نزدیک مشاهده و تجربه کرد، بهصورت جدی از مدیران گوگل خواست تا طراحی آن را تغییر دهند. او جلسهای مهم بههمراه طراح ارشد نرمافزار آیفون، اسکات فورستال ترتیب داد که لری پیج و اندی رابین و آلان ایوستیس، معاون ارشد مهندسی گوگل نیز در آن حضور داشتند؛ جلسهای تاریخی که بهصورت نگرانکنندهای پیش رفت. یکی از مدیران اجرایی اپل که بعدا توسط جابز از محتوای جلسه باخبر شده بود، دربارهی آن گفت: «جلسه کاملا به سمت مشکلات شخصی پیش رفت. جابز میگفت که رابین بسیار عصبانی شد و به او گفت که رویکردی ضد نوآوری دارد. سپس استیو هم با عصبانیت با اندی صحبت کرده بود. او اندی را متهم کرد که تلاش میکند شبیهش باشد و حتی مدل لباس پوشیدن و عینکش را هم تقلید میکند».
جلسهی تاریخی اپل و گوگل با وجود تمام نفرت و دشمنی که بین جابز و رابین ایجاد کرد، برای اپل مفید بود. مهندسان اندروید ملزم شدند تا بخشهایی که شباهت زیادی به iOS داشت تغییر دهند و حتی حذف کنند. بهعنوان مثال قابلیت مولتی تاچ که در آیفون هم وجود داشت، از اندروید حذف شد. دراینمیان رابین بسیار از جابز عصبانی بود. او پس از جلسهی تاریخی روی یک تخته در دفترش نوشته بود: «STEVE JOBS STOLE MY LUNCH MONEY».
عصبانیت رابین از جابز بهحدی بود که او حتی تصمیم به ترک گوگل گرفت. اندی اعتقاد داشت بسیاری از قابلیتهایی که اپل، ادعای اختراع آنها را دارد، درواقع اختراعشان نیست. بههرحال اندروید بهمرور قابلیتهای مپرد بحث را به سیستمعامل افزود و رابین نیز برنامهی ترک گوگل را فراموش کرد. پس از پنج سال، تعداد اعضای تیم او از هشت به ۲۵۰ نفر رسیده بود.
داستان جنجالی ترک گوگل
اندی رابین در سال ۲۰۱۴ از گوگل جدا شد. مسیری که به جدایی رابین از مانتین ویو انجامید، پرپیچوخم بود و بحرانهای متعددی را برای هر دو طرف بههمراه داشت. زمانیکه رابین گوگل را ترک میکرد، مدیران قدردانی مبسوطی از او و بهنوعی رابین را مانند قهرمان معرفی کردند. لری پیج، مدیرعامل وقت گوگل دربارهی اندی رابین گفته بود: «من برای اندی آیندهای روشن و عالی را آرزو میکنم. او با اندروید، دستاوردی واقعا بزرگ داشت که اکنون بیش از یک میلیارد کاربر راضی و شاد دارد».
روند جدایی اندی رابین از گوگل از سال ۲۰۱۳ شروع شد. لری پیج ماه مارس در یک پست وبلاگی اعلام کرد که رابین از مدیریت تیم اندروید به مدیریت پروژهای جدید در گوگل منتقل میشود. ساندار پیچای جایگزین رابین شد که اکنون هم بهعنوان مدیرعامل شرکت مشغول است. رابین پس از اندروید به بخش رباتیک گوگل رفت تا فعالیتش را در حوزهی اصلی موردعلاقهاش ادامه دهد. او از مدیریت بخش رباتیک بسیار خوشحال و هیجانزده بود و در مصاحبههای گوناگون، وضعیت جدید را آرمانی توصیف میکرد. درنهایت اندی رابین در سال ۲۰۱۴ گوگل را ترک و یک انکوباتور استارتاپهای سختافزاری راهاندازی کرد. داستان زندگی او پس از ترک گوگل را در بخش بعدی ادامه میدهیم.
آنچه در ابتدا در داستان جدایی رابین به رسانهها گفته نشد، رابطهی نامشروع قهرمان گوگل با یکی از کارمندان بود که پیامدهایش کل شرکت را تحت تأثیر قرار داد. کارمند سابق گوگل حتی رابین را به آزار جنسی متهم کرده بود. گوگل ادعاهای او را بررسی و صحت آنها را تأیید کرد. دو مدیر اجرایی گوگل در مصاحبه با رسانهها این جریان را عمومی کردند و گفتند که پیچ پس از اطلاع از قضیه از اندی خواست که استعفا دهد. گوگل میتوانست رابین را بدون پرداخت هیچ مزایایی اخراج کند. آنها درعوض پاداش ۹۰ میلیون دلاری به او پرداخت کردند. همچنین شرکت متعهد شد تا چهار سال، هرماه دومیلیون دلار به رابین پرداخت کند.
اقدام گوگل در حمایت از اندی رابین، اقدامی تکراری بود. آنها قبلا از دو مدیر مرد دیگر نیز در جریانی مشابه حمایت و حتی کمکهزینههایی را پس از ترک شرکت پرداخت کرده بودند. همین تصمیمگیری و اقدام مدیران ارشد بعدها به چالشهای جدی برای اهالی مانتین ویو تبدیل شد و بسیاری از کارمندان محیط گوگل را برای مدیران آزاردهندهی جنسی، مناسب و حتی مشوق بیان میکردند.
رسانههای متعدد بینالمللی، تا سالها پس از جدایی رابین پروندهی اتهام او و حمایت گوگل را تحلیل و واکاوی میکردند. گزارشهای متعدد از رسانههایی همچون نیویورک تایمز، تمرکز مردم و کارمندان شرکت را به مسئلهای ریشهدار در گوگل بیشتر معطوف میکرد. فشار رسانهای تا حدی بود که ساندار پیچای بعدا بهعنوان مدیرعامل پیامی به کارمندان ارسال کرد و تعداد مدیران و کارمندان اخراجشده بهخاطر اتهامهای جنسی را ۴۸ نفر ادعا کرد. بههرحال باز هم کارمندان وقت و سابق گوگل معتقد بودند که اقدامهای شرکت کافی نیست.
در جریانهای رسانهای که پس از جدایی رابین از گوگل ایجاد شد، بسیاری از همکاران و مدیران سابق او، شروع به صحبت دربارهی بخشهای منفی شخصیتیاش کردند. ازطرفی رابین کسی بود که سرویسهای گوگل را از محیط محدود دسکتاپ، به دستگاههایی آورد که در دست میلیاردها کاربر دیده میشدند. رابین با تمام مشکلاتی که داشت، بههرحال قهرمان گوگل در دنیای موبایل بود. در سمت مقابل، مدیرانی که با او همکاری میکردند، میگویند رابین در رخدادهای متنوع، زیردستان خود را حتی تحقیر میکرد. طبیعتا رابین و نمایندهاش این ادعا را رد میکنند.
سرمایهگذاری و فعالیت مستقل مجدد
صرفنظر از دلایل و پیامدهای که جدایی رابین از گوگل بههمراه داشت، او مجددا به مسیر موردعلاقهاش، یعنی طراحی و خلق مفاهیم جدید بازگشت. فعالیت در بخش رباتیک گوگل، نیازهای ذهنی رابین را برآورده نمیکرد. او مشکلی بزرگ، یعنی دنیای گوشیهای هوشمد را حل کرده بود و نیاز به مسئلهای جدید داشت. وایرد دو سال پس از جدایی رابین، مقالهای جالب دربارهی ایدههای جدید او منتشر کرد که به بخشهایی از آن اشاره میکنیم.
اندی رابین چند ماه پس از ترک گوگل، شرکت Playground Global را راهاندازی کرد؛ شرکتی که بهگفتهی خود رابین، نوع جدیدی از شرکتها بود؛ ترکیبی که مفاهیم انکوباتور و شرکت مشاورهای را بهصورت ترکیبی داشت؛ اما هیچکدام از آنها نبود. اندی رابین در شرکت جدید، از استارتاپهای حوزهی سختافزار حمایت میکرد. او البته حمایت خود را به کمکهزینههای مالی یا مشاوره محدود نکرده بود و دپارتمان مهندسی متمرکز دراختیارشان میگذاشت. دپارتمانی متشکل از مهندسان باسابقه و حرفهای که همگی در گوگل، جنرال مجیک، اپل و دیگر شرکتها با رابین همکار بودند. تیم مهندسی در همکاری نزدیک با گروههای جوان و ساختارشکن استارتاپی، توسعهی سختافزار و نرمافزار را برای قدرت بخشیدن به ماشینهای هوشمند انجام میدادند.
چشمانداز رابین برای پلیگراند گلوبال بسیار بزرگ بود. او نمیخواست شرکتش محدود به ساخت چند محصول یا حتی پرورش چند شرکت شود. رابین و همکارانش آیندهی متمرکز بر هوش مصنوعی را در نظر داشتند و تلاش میکردند تا پایههای اصلی توسعهی فناوری را ازطریق شرکتهای تحت حمایت بسازند؛ پایههایی که بهصورت آزاد دراختیار دیگران قرار بگیرد و درنهایت مانند اندروید، به توسعهی اکوسیستم بینجامد. شرکت جدید او تقویتکنندهی ایده بود؛ ساختاری که مفاهیم و ایدههای اولیه را به محصولاتی با حداکثر تأثیرگذاری بر جهان پیرامون تبدیل میکرد. شرکت پلیگراند اولین شرکت رابین بود که خبری از نام رباتها در آن نبود (پس از دنجر و اندروید)؛ اما توسعهی جدی آنها را در سر داشت.
اسنشال آخرین فعالیت جدی اندی رابین بود که در سال ۲۰۲۰ تعطیل شد
شرکت جدید رابین در سال ۲۰۱۵ توانست ۳۰۰ میلیون سرمایهگذاری از گوگل، HP، فاکسکان، ردپوینت، سیگیت و تنسنت دریافت کند. سرمایهی جذبشده در پروژههای متعددی هزینه شد که از مهمترین آنها میتوان به Owl Labs اشاره کرد. رابین درنهایت در سال ۲۰۱۹ از پلیگراند جدا شد.
شرکت اسنتشال پروداکتس دستاورد بعدی کارآفرینانهی اندی رابین بود. او تصمیم داشت تا مجددا شانس خود را در دنیای موبایل و تجهیزات جانبی امتحان کند و در سال ۲۰۱۵، شرکت راهاندازی کرد. اسنشال فون و تجهیزات جانبی آن مانند دوربین ۳۶۰ درجه، از محصولات اصلی شرکت بودند. رابین ادعا میکرد که اسنشال فون تجربهای ناب از اندروید را به کاربران عرضه میکند و سریعترین بهروزرسانیهای نرمافزاری را خواهد داشت. اسنشال فون در سال ۲۰۱۷ به بازار عرضه شد و استقبال مناسب علاقهمندان به اکوسیستم اندروید را تجربه کرد. جریان شکایت و رسوایی اندی رابین در سال ۲۰۱۷ باعث شد تا او چند ماه مدیریت اسنشال را رها کند. درنهایت، این شرکت مستقر در پالو آلتو در سال ۲۰۲۰ اعلام کرد که دیگر به فعالیت ادامه نخواهد داد.
زندگی شخصی اندی رابین
در بخش داستان جدایی اندی رابین از گوگل، به جنبههایی از زندگی شخصی او اشاره کردیم. رفتارهای نامناسب با کارمندان و اسنادی که از سوءرفتار جنسی رابین منتشر شده بود، اعتبار او را بهصورت نگرانکنندهی خدشهدار کرد. او با ری هیرابارو ازدواج کرده بود که پس از جریان رسواییها و دادگاهها، از هم جدا شدند. آنها کافیشاپی در لوس آلتوس کالیفرنیا داشتند که در سال ۲۰۱۸ تعطیل شد.
رابین و همسر سابقش در خانهای در وودساید کالیفرنیا ساکن بودند که در سال ۲۰۱۴ به مبلغ ۲۳ میلیون دلار خریده بودند. آن خانه هم در سال ۲۰۱۸ و در جریان جدایی، به فروش گذاشته شد؛ اما اکنون رابین در آن زندگی میکند. ظاهرا او اکنون ازلحاظ اشتغال تنها بهعنوان یکی از شرکتی ردپوینت ونچرز شناخته میشود.
در داستان زندگی رابین، همیشه اثری از رباتها دیده میشود. او در سالهایی که در گوگل فعال بود، علاوه بر مدیریت تیم اندروید، تفریحات خود را با طراحی و توسعهی رباتها میگذراند. رابین چند بازوی رباتیک برای کارهایی همچون آماده کردن قهوه طراحی کرده بود. او همچنین هلیکوپتر مجهز به کنترل از راه دور داشت که آن را در حیاط گوگل به پرواز درمیآورد.
اندی رابین امروز با دستاوردی افسانهای بهنام اندروید شناخته میشود؛ سیستمعاملی که با هدف توسعهی مفهوم متنباز در دنیای موبایل متولد شد و بهمرور در تمامی دستگاههای هوشمند از خودروها تا دستیارهای خانگی و حتی تلویزیونها دیده شد. زندگی شخصی رابین تحدودی اعتبار او را در محافل گوناگون فناوری از بین برد؛ اما هنوزهم درکنار بزرگانی همچون جابز، توروالدز، گیتس و دیگران جای دارد.