معرفی کتاب اشکهای یک میلیارد دلاری؛ چطور استارتاپها باید از شکست جلوگیری کنند
ایدههای جدید در همه جای دنیا با نسبت بسیار زیادی شکست میخورند. درواقع اگر خطر زیاد شکست وجود نداشت، افراد دیگری همان ایده را اجرایی میکردند. مفهوم بنیادینی که استارتاپ را میسازد، همین موفق کردن ایدههایی است که احتمال شکست آنها بسیار بالا است. عوامل متعددی مانند سرمایهی ناکافی، همتیمیهای ضعیف یا تیمی که به خوبی شکل نگرفته است، مدل کسبوکار اشتباه، اطلاعات ناکافی از بازار، محصول بیکیفیت و رقابت شدید، میتوانند منجر به شکست استارتاپها شوند. پس واضح است که بسیاری از استارتاپها شکست میخورند و اعداد و ارقام دروغ نمیگویند. موفقترین کارآفرینان میدانند که شکست درواقع بخشی از این بازی است و در کارآفرینی، شکستناپذیری معنا ندارد. اما شکست استارتاپها تا حد زیادی قابل پیشگیری است. در دنیای استارتاپها، شکست یعنی فرصتی برای یادگیری. صاحبان استارتاپهایی که شکست خوردهاند، سعی میکنند خود را خونسرد نشان بدهند و با موضوع طبیعی برخورد کنند. ولی هرچه شکست خوردن طبیعی باشد، باز هم در شروع کار بسیار ناراحتکننده خواهد بود. در دورانی که انواع استارتاپهای یونیکورن را در جهان شاهد هستیم و تعداد زیادی از آنها سهام خود را بهصورت عمومی عرضه کردهاند، باید نگاهی هم به آمار شکستها بیندازیم. آمار فعالیت استارتاپها در سرتاسر جهان، شکست اکثریت آنها را فریاد میزند. در این میان، درک دلایل شکست، اهمیت زیادی برای دیگر کارآفرینان دارد.
برای نمونه میتوان به شرکت سرمایهگذاری جسورانه Accel Partners واقع در آمریکا اشاره کرد که به استارتآپها در مراحل رشد اولیه کمک میکند. این شرکت یکی از حامیان مالی فیسبوک بود که ۱۴٫۸ میلیون دلار سرمایهگذاری کرد و پاداش آن از سرمایهگذاری سود ۵٫۶ میلیارد دلاری بود؛ رقمی معادل ۳۷۸ برابر بیشتر از حجم سرمایه صرفشده. البته با سرمایهگذاری در هر استارتاپ چنین سودی حاصل نمیشود . گزارش CB Insights نشان میدهد حدود ۷۰ درصد استارتاپها طی ۲۰ ماه گذشته شکست خوردهاند. علاوه بر این، این نسبت از شکست روزبهروز بدتر میشود. علت شکست چیست؟ این در حالی است که ایدهپردازان و مالکان همه استارتآپها با شور و شوق و نهایت تلاش کار خود را آغاز میکنند.
میزان شکست استارتاپها قطعا بیشتر از موفقیتهای آنها است. هیچکس دوست ندارد به مراسم ازدواج برود و بعد طلاق بگیرد؛ پس هیچکس با این طرز تفکر یک کمپانی را راهاندازی نمیکند که اگر بار اول شکست خورد، در دفعات بعدی جبران کند. هیچکس دوست ندارد شکست بخورد؛ اما باز هم تعداد بسیار زیادی از استارتاپها شکست میخورند.
طبق تحقیقی که مؤسسهی Static Brain در ایالات متحده انجام داد، تقریبا تمام کسبوکارهای کوچک شکست میخورند؛ ۵۰ درصد آنها بعد از ۵ سال و ۷۰ درصد آنها بعد از ۱۰ سال. طبق دادههای بهدستآمده از این تحقیق، ۴۶ درصد از کمپانیهای آمریکایی به دلیل بیکفایتی شکست خوردهاند. منظور از بیکفایتی، قیمتگذاری نامعقول، عدم مدیریت مستندات یا عدم پرداخت مالیات بوده است. ۳۰ درصد باقیمانده نیز به دلیل تجربهی کم یا کمبود تجربهی مدیریت شکست خوردهاند. کمبود تجربه در زمینهی محصولات یا خدمات، علت شکست ۱۱ درصد استارتاپهای دیگر بود. آمارهای CB Insights نشان میدهد ۷۰ درصد از استارتاپهای حوزهی فناوری شکست میخورند. در دستهی شرکتهای ارائهدهندهی محصولات سختافزاری، آمار نگرانکنندهتری داریم که شکست ۹۷ درصدی را نشان میدهد.
معرفی کتاب «اشکهای یک میلیون دلاری»
کتاب «اشکهای یک میلیارد دلاری» نوشته ی جیمی پراید، با ترجمهی روحاله کهنهوشنژاد، توسط نشر هورمزد منتشر شده است. این کتاب تمرکز خود را بر استارتاپهایی گذاشته است که اغلب آنها در سه سال ابتدای آغاز به کار خود طعم شکست را میچشند. نویسنده در این کتاب به بررسی چرایی این شکستها و علت رسیدن به آنها پرداخته است. او که از کارآفرینان و سرمایه داران بنام و موفق است، تکنیکها و راهبردهایی کاربردی را برای پیشگیری از شکست استارتاپها دراختیار آنها میگذارد. او همچنین نقشهی راهی برای لذت بردن از مسیر پرهیجان خلق کسبوکاری جدید به استارتاپها ارائه میکند تا برای آنها، موفقیت را به دنبال آورد. جیمی پراید در این کتاب در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چرا استارتاپها شکست میخورند و چطور باید از این اتفاق جلوگیری کرد؟
گاهی در زندگی باید قدمهای بسیار بزرگی برداشت. شروع کسبوکار متعلق به خود یکی از این قدمها است. جیمی پراید این کار را کرده است و در کتاب اشکهای یک میلیارد دلاری به ما نشان میدهد چطور باید از شکست جلوگیری کرد و آن را از پیش روی کسبوکار خود برداشت. این کتاب از علت شکست یک کسبوکار، نحوهی موفقیت و نحوهی لذت بردن از این سفر پرماجرا پرده برمیدارد.
بسیاری از ایدهها، بسیار ارزان هستند و هرجایی میتوان آنها را پیدا کرد؛ اما درعین حال، داشتن یک ایدهی جذاب به این معنا نیست که یک شرکت عالی خواهید داشت. کلید داشتن یک استارتاپ موفق، تبدیل ایدهی فوقالعاده به کسبوکاری با محصولات و خدماتی است که مردم برای آن پول پرداخت کنند. به عبارتی مسئلهای که در این میان مهم است، ایجاد ارزش پیشنهادی متقاعدکننده و پیادهسازی آن ارزش پیشنهادی در یک مدل کسبوکار زیستپذیر است. در کتاب اشکهای یک میلیارد دلاری بر این موضوع بسیار تأکید میشود که برای تبدیل یک ایده به کسبوکار، اقدامات زیادی لازم است؛ اما همدلی عمیق با مشتریان بالقوه نیز آگاهی ارزشمندی نسبت به یافتن بهترین راه حل برای حل مشکلات آنها به شما خواهد داد.
شکست استارتاپها تا حد زیادی قابل پیشگیری است. خطر بنیانگذار نیز اجتنابپذیر است؛ این چیزی است که میتوانید روی آن تأثیر بگذارید. اگر با داشتن گفتوگوی واقعبینانه با خود و گروه سهامداران خود، در زمان کوتاهی به این مشکل رسیدگی کنید، آنگاه میتوانید این خطر را از معادله خارج کنید.
در مسیر تبدیل شدن به یک استارتاپ موفق، هرچه بیشتر دربارهی خود و نحوهی واکنشهای خود در مواقعی که تحت فشار هستید بدانید، احتمال موفقیت شما بیشتر خواهد بود.د
کار کردن با بنیانگذاران خوب در این مسیر میتواند فوقالعاده رضایتبخش باشد. این حرکت باعث میشود مهارتهای مختلف بر سر یک میز بیایند و کل فرایند کار را لذتبخشتر کنند. در طرف مقابل، کار با شرکای اشتباه از درد ریشهی دندان بدتر است و بهترین کار، اجتناب از انتخاب چنین شرکایی است. به خاطر داشته باشید که انتخاب شریک کاری، درست به اندازهی انتخاب راه حل درست برای حل کردن مشکلات، مهم است. پس باید در این زمینه وقت زیادی صرف کرد و از عجله کردن دوری گزید. باید به خاطر داشت که تمام انسانها، ارزش ها و رویکردی شبیه شما نسبت به کسبوکار ندارند، پس باید تحقیق کرده و شرکای کاری خود را با دقت انتخاب کنید.
در مسیر تبدیل شدن به یک استارتاپ موفق، هرچه بیشتر دربارهی خود و نحوهی واکنشهای خود در مواقعی که تحت فشار هستید بدانید، احتمال موفقیت شما بیشتر خواهد بود. دانستن این مطلب که وقتی اوضاع بد پیش برود چطور پاسخ خواهید داد، بسیار مهم است. با مطالعهی کتاب اشکهای یک میلیارد دلاری میآموزید دربارهی خودتان بیشتر یاد بگیرید تا بتوانید تعامل بهتری با دیگران داشته باشید و وقتی اوضاع در استارتاپ شما خوب پیش نمیرود، واکنش مثبتتری به رویدادها نشان دهید. خودآگاهی و آمادگی، کلیدهای روابط موفق هستند. هرچه آمادگی جسمانی، روانی و هیجانی بیشتری هنگام کار در استارتاپ داشته باشید، طوفان های اجتنابناپذیر را بهتر تحمل خواهید کرد و این آمادگی، قدرت و اعتماد به نفس لازم را به شما خواهد داد.
وقتی سرمایه محدود است باید آن را عاقلانه خرج کنید. شما در کسوت یک بنیانگذار میتوانید با برنامهریزی خوب و آمادهسازی قبل از تولید، خطرات کار خود را کاهش دهید. همچنین زمان بیشتری صرف برنامهریزی کنید و اطمینان خواهید داشت که آنچه تولید میکنید، همان چیزی است که بازار از شما میخواهد. این روند به رضایت مشتریان و افزایش احتمال موفقیت شما خواهد انجامید. پس اگر یک استارتاپ هستید، دربارهی استارتاپ شدن فکر میکنید یا صرفاً به ایدهی کارآفرینی و نحوهی به حداکثر رساندن شانس موفقیت خود میاندیشید، با اِعمال راهبردهایی که در این کتاب ذکر شده است، شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت. همچنین اگر نمیخواهید یکی از ۹۲ درصد افرادی باشید که شکست میخورند، پس لازم است که این کتاب را بخوانید.
بخشهای کتاب
در کتاب اشکهای یک میلیارد دلاری میآموزیم که سه عنصر DNA استارتاپ و نقش هر کدام از آنها در شکست چیست. همچنین ۱۰ علت کلیدی شکست استارتاپها در این کتاب شرح داده شده است. پراید تلاش کرده است تا توضیح دهد چرا ظرفیتها از قابلیتها مهمتر هستند و چگونه میتوان با تکیه بر این مسئله، به بنیانگذار موفقی تبدیل شد. همچنین نحوهی ایجاد ویژگیهای اصلی یک بنیانگذار موفق یعنی تابآوری، آگاهی و انطباقپذیری شرح داده شده است. پراید در این کتاب شباهتهای ساخت یک فیلم و راهاندازی یک استارتاپ را شرح داده است. او به روش هالیوود یعنی رویکرد سازمانیافته نسبت به راهاندازی و تأسیس یک استارتاپ اشاره میکند. اهمیت طراحی سرمایهگذار محور، و نحوهی برنامهریزی متناسب با بودجه نیز از موارد ذکرشده در این کتاب است.
استارتاپها فوقالعاده اند؛ بااینحال نیازمند آمادهسازی درست هستند. بسیاری از آنهایی که شکست میخورند، مجبور نیستند شکست بخورند. جیمی پراید معتقد است شکست استارتاپها بهطور کلی محصول یک رویداد خارجی نیست، بلکه از داخل نشأت میگیرد و کسبوکارها درنتیجهی خودزنی شکست میخورند. مطالعه و تحلیل فکورانهی دلیل این شکست، مزیت رقابتی مهم و درنتیجه شانس بیشتری برای موفقیت دراختیار استارتاپ شما خواهد گذاشت.
مطالعهی کتاب اشکهای یک میلیارد دلاری به شما کمک میکند متوجه شوید آیا استارتاپ شما از پیش مرده است یا زنده؟ تا به این ترتیب زود تشخیص بدهید و به داد آن برسید. با تشخیص زودهنگام، تیم شما به یک زبان مشترک خواهد رسید و احساس اطمینان خواهد داشت که استارتاپ شما نسبت به دیگران که گویی فقط در بیابان سرگردان هستند، موفقتر خواهد بود. در ادامهی این روند، شبها خواب بهتر و نگرانی و اضطراب کمتری خواهید داشت؛ چراکه میدانید درحال برنامهریزی برای همان نقاط رایج شکست و کنترل کردن آنها هستید.
جیمی پراید معتقد است که شکست استارتاپها بهطور کلی محصول یک رویداد خارجی نیست، بلکه از داخل نشات میگیرد و کسبوکارها درنتیجه ی خودزنی شکست میخورند.
جیمی پراید معتقد است که بنیانگذاران، تأمین سرمایه و مدلهای کسبوکار ناکارآمد، ۳ مؤلفهی شکست هستند. شاگردی در محضر شکست استارتاپ، آموختن از تاریخ و واقعبین بودن، وضعیت بهتر شما نسبت به اکثر بنیانگذاران را تضمین خواهد کرد. همچنین میتوانید با پرسیدن سؤالات درست از خود و دنبال کردن یک روش اثباتشده، شانس موفقیت خود را افزایش دهید.
نویسنده در بخشهایی از کتاب میگوید: «اصلا قرار نیست شما را گول بزنیم. اگر شما سرمایهگذار یک استارتاپ هستید باید از نزدیک با مدل مالی و عملکرد شرکت خود درگیر باشید. اگر فکر حسابداری برای شما نگرانکننده است، پس وقت آن رسیده با این ترس روبهرو شوید؛ زیرا نمیتوانید کسبوکاری را بدون فهمیدن درست نحوهی درآمدزایی آن شروع و اداره کنید.اما خوشبختانه مجبور نیستید بهتنهایی این کار را انجام دهید. شما از روز اول به یک دفتردار نیاز دارید و به کسی که در قبال مسائل مالی کسبوکار شما مسئول باشد. همچنین اگر برای شما امکانپذیر است، یک مدیر مالی ارشد یا یک مدیر مالی خوب، بسیار ارزشمند خواهند بود. اما آنها فقط حضور دارند تا شما را حمایت کنند؛ در نهایت خود شما بهعنوان سرمایهگذار باید بدانید که کسبوکارتان در بستر اقتصادی چگونه عمل میکند.»
به گفتهی این کتاب، برای سرمایهگذاران، نادیده گرفتن مسائل مالی و تمرکز بر دیگر مؤلفهها مانند رشد کاربر، کار راحتی است. توجیه دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که لازم نیست استارتاپها سودآور باشند. این اشتباهی مسلم است و سرمایهگذاران هرچه زودتر نیاز به برقراری کسبوکاری پایدار و سودآور را تشخیص دهند، بهتر است. البته یافتن و ساختن مدلهای اقتصادی پایدار سخت است؛ زیرا بیشتر افراد میخواهند مسیر آسان را انتخاب کنند و مدل مالی زیربنایی کسبوکار خود را نادیده بگیرند.
دربارهی نویسنده و ناشر کتاب
جیمی پراید، کارآفرین چندین استارتاپ است. او همچنین سرمایهداری است که مأموریت کمک به ایجاد مؤسسات بهتر و زیستبومی مفیدتر را برای سرمایهگذاران خطرپذیر بر عهده گرفته است و از آنها حمایت میکند. وی در کسوت سرمایهگذار، بیش از ۱۶ میلیون دلار برای تأمین سرمایهی استارتاپها از بازارهای خصوصی و دولتی جذب کرده است که از این میان میتوان به عرضهی اولیهی سهام در بورس اوراق بهادار استرالیا در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد.
جیمی پراید بیش از بیست سال تجربه در حوزهی فناوری بینالمللی و سازمانهای رسانهای دیجیتال در کارنامهی خود دارد که از این میان میتوان به مدیریت realstate.com.au و مقام ارشد Deloitte Digital، salesforc، Red Hat، Veritas و Cisco Systems اشاره کرد. جیمی یک سخنران عمومی پرطرفدار محسوب میشود و بهطور مرتب در مورد استارتاپها، کارآفرینی، سرمایهگذاری جسورانه، نوآوری و تفکر طراحی نظرات خود را مطرح میکند. وی شریک مدیریت Phi Digital Ventures است؛ یک صندوق سرمایهگذاری نوپا در حوزهی اثربخشی اجتماعی که در پی سرمایهگذاری در شرکتهای استرالیایی است تا بتواند دنیا را تغییر دهد. او همچنین همبنیانگذار The Founder Lab است؛ یک مؤسسهی آموزش کارآفرینی که به دنبال ایجاد و حمایت از بنیانگذاران پیشرو است. جیمی پراید با کار فراوان در کسوت کارآفرین و سرمایهگذار، به بینشی استثنایی نسبت به ملزومات ایجاد یک استارتاپ موفق و جذب سرمایه دست یافته است.
عنوان کامل کتاب به زبان انگلیسی «Unicorn Tears: Why Startups Fail and How To Avoid It» است. در سال ۲۰۱۸، انتشارات John Wiley & Sons این کتاب را منتشر کرد. در سال ۱۳۹۹، انتشارات هورمزد کتاب یادشده را در دستهبندی مجموعه کتابهای حوزهی کسبوکار، با عنوان کامل «اشکهای یک میلیارد دلاری؛ چرا استارتاپها شکست میخورند و چطور باید از این اتفاق جلوگیری کرد» و ترجمهی روحاله کهنهوش و امیر رودی، در ۲۳۲ صفحه به بازار عرضه کرده است.
نظرات