کتاب «درهی موفقیت» (The Dip) که در ایران بهاشتباه با اسم «شیب» شناخته میشود، نوشتهی ست گودین (Seth Godin) است که کتابی کوتاه دربارهی موضوعی مهم محسوب میشود. حتما بسیاری از شما در بسیاری از نقاط زندگی خود، حس تسلیمشدن و جازدن را تجربه کردهاید.
راهی بسیار ساده برای گفتن تفاوت برندهها و بازندهها وجود دارد: برندهها علاوهبر باهوش و متمرکز و سختکوش بودن، جازنندهای قهار نیز هستند. آنها بسیار زیاد جا میزنند، با این تفاوت که این کار را درست در زمان و مکان مناسب انجام میدهند. در ابتدا، وقتی کاری را برای اولینبار شروع میکنید، جذاب و سرگرمکننده بهنظر میرسد. در این مسیر، ممکن است حتی بازخوردهای مثبتی نیز از مردم اطراف خود بگیرید. در چند روز و هفتهی بعد از آن، یادگیری سریعی که تجربهاش کردهاید، کمک میکند ادامه دهید. فارغ از اینکه آن موضوع جدید دقیقا چیست، شما حالا بهراحتی درگیر آن شدهاید.
«درهی موفقیت» دقیقا در همین زمان اتفاق میافتد و مسیر طاقتفرسای طولانی بین نقطهی شروع و موفقیت است. این مسیر درواقع میانبر است؛ چون شما را سریعتر از هر مسیر دیگری به مقصد مدنظر میرساند. «درهی موفقیت» تفاوت بین تکنیک آسان و راحت فردی مبتدی و رویکرد مفیدتر فردی متخصص و تقابل بین بختواقبال و دستاورد واقعی است.
معرفی کتاب «درهی موفقیت»
ست گودین در کتاب «درهی موفقیت»، از عناوین پرفروش نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال، دربارهی مفهوم بااهمیت «جازدن» بحث میکند. در این اثر، گودین ادعا میکند گاهی جازدن استراتژی مفید و راهی زیرکانه محسوب میشود و بهکمک آن میتوانید زندگی و کارهایتان را برنامهریزی و مدیریت کنید. اغلب در کتابها و نشریهها و سایر رسانهها و شاید حتی از طرف نزدیکانمان شنیدهایم که «جازدن» کار نادرستی است و همواره با تمام تلاش و در هر شرایطی باید ادامه داد. باوجوداین، ست گودین (Seth Godin) با این توصیهها مخالف و معتقد است «جازدن» کاری است که باید فراوان انجام شود، فقط در مکان و زمان مناسب خود.
کتاب «درهی موفقیت» موضوع بسیار مهمی را مطرح میکند: چه زمانی باید از کاری دست بکشیم و چه زمانی ادامه دهیم. بسیار مهم است این موضوع دقیقا همانطورکه بایدوشاید، درک شود. با شنیدن کلمهی «دره» چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ «سرازیری بسیار زیاد که بعد از آن دوباره به سربالایی میرسیم»، این جمله مفهوم کامل نام کتاب است؛ درهای که فاصلهی شما تا موفقیت است و اگر در مسیرتان استمرار داشته باشید، با سفتکردن بندهای کفش خود از این دره باید گذر کنید و به طرف دیگر آن برسید. ست گودین نشان میدهد درهی موفقیت گذرگاهی طویل و طاقتفرسا از نقطهی آغاز تا نقطهی موفقیت است؛ گذرگاهی که درواقع میانبر است؛ زیرا سریعتر از هر راه دیگری شما را به موقعیت دلخواهتان میرساند.
شاید همهی ما در دوراهیهای سردرگمکننده و وضعیتی قرار گرفته باشیم که بین «ترککردن» و «ماندن و جنگیدن» دچار شک شدهایم. اینکه بدانیم دقیقا کِی کاری که به بنبست رسیده، ترک و شکست را قبول کنیم و کِی با اراده و پشتکار به راهمان ادامه بدهیم، یعنی چندین قدم به موفقیت و کامروایی نزدیک شدهایم. در کتاب «درهی موفقیت»، گودین بهطورخلاصه به ما یاد میدهد کِی کار را رها کنیم و کِی با ادامهی کار به موفقیت و پیروزی برسیم.
بخشی از کتاب «درهی موفقیت»
«درهی موفقیت» انعطافپذیر است. این دره به تلاشهای شما وابسته است و به آن پاسخ میدهد. درواقع، احتمال آن زیاد است که عملکردهای رادیکالی شما، «درهی موفقیت» را بسیار تندتر یا بهتر کند؛ اما هدف این است که برای رسیدن به بهترین حالت تلاش کنیم.
زمانیکه فشار آنقدر زیاد میشود که آمادهی جازدن میشوید، خودتان را در وضعیتی میبینید که گویا چیزی برای ازدستدادن برایتان باقی نمانده است. بدیهی است کسی که چیزی برای ازدستدادن ندارد، قدرت بسیار کمی نیز دارد. میتوانید بهسمت شکست بروید یا توانایی خود را بیازمایید یا از گزینههای جایگزینی بهره ببرید که تابهحال از آنها استفاده نکردهاید. بهعبارتدیگر، به قلب مشکل رخنه کنید و آنقدر این کار را انجام دهید تا آن را پستسر بگذارید.
دیوید متوجه شد در شرکتی که سالها برایش کار میکند، با بنبست مواجه شده و آمادهی جازدن است. رئیس دیوید بسیار بداخلاق بود و برای کارهایش ارزشی قائل نمیشد و آن را به ارزشها و رزومهی شخصی دیوید اضافه نمیکرد؛ بههمیندلیل، دیوید روزبهروز بیشتر بهسمت شکست میرفت. او سرانجام تصمیم گرفت با رئیسش و دیگران مقامهای عالیرتبهی شرکت ملاقات کند.
دیوید با آرامش مشکلش را توضیح داد و گفت متوجه شده است درصورت ادامهیافتن اوضاع بههمینترتیب بهزودی جا میزند؛ اما آنقدر شرکت را دوست دارد که بهدنبال راهحل جایگزین میگردد. بدینترتیب، وی با ارتقای شغلی بیرون آمد و با چالش و رئیس جدیدی روبهرو شد. اگر دیوید مشکلش را مخفی نگه میداشت، دربارهی اتفاقات کوتاهمدت نگران میشد و همان روز مشخص آنقدر برای کنارکشیدن آمادگی نداشت و هرگز این اتفاق نمیافتاد. او دروغ نمیگفت؛ زیرا واقعا از این آمادگی برخوردار بود که یا از شرکت بیرون رود یا شغل جدیدی در آن شرکت بهدست آورد. بدینترتیب توانست دوباره خودش را وقف شرکت کند و اتفاقات جدیدی رقم بزند.
موضوع اصلی کتاب کمککردن به ما برای فهمیدن این موضوع است که چه زمانی باید مسیرمان را ادامه دهیم و چه زمانی باید از ادامهی مسیر صرفنظر کنیم و جا بزنیم. شاید موضوع جازدن در نگاه اول تعجببرانگیز باشد. حتما با خود میگویید: چگونه است که همهی آدمای موفق هرروز ما را به ماندن در مسیر و داشتن پشتکار تشویق میکند؛ ولی نویسندهی این کتاب میگوید در بعضی مسیرها باید جا زد و عطایش را به لقایش بخشید؟ بله، برندهها هم جا میزنند، تنها تفاوت آنها با انسانهای عادی این است که کِی و کجا باید جا بزنند و کِی و کجا به مسیرشان باید ادامه دهند.
ست گودین در کتاب «درهی موفقیت» با کمک قانون زیف (Zipf's Law) توضیح میدهد برنده بیشتر از آنچه استحقاق دارد، جایزه میگیرد. برای مثال، از دَه فیلم سینمایی با بیشترین فروش در این ماه، فیلم اول ممکن است نزدیک به پنج یا شش برابر (حتی بیشتر) فیلم دوم درآمد بهدست آورد و بیشتر از نصف کل درآمد دَه فیلم را ازآنِ خودش کند. اگر بیشتر دقت کنیم، میبینیم خود ما نیز همیشه به برندهها توجه خیلی بیشتری کردهایم. کافی است خاطرات یارکشی مسابقهی فوتبال یا والیبال دورهی مدرسهی خودمان را مرور کنیم.
در جایی از کتاب «درهی موفقیت»، ست گودین میگوید: «همیشه تعداد کمی جا برای برندهها وجود دارد؛ بنابراین، برندهها کمیاب هستند. کمیاببودن است که آنها را برای بقیه ارزشمند و جذاب میکند». بهگفتهی گودین، مسیر موفقیت بههیچعنوان هموار و ساده نیست و دلیل آن نیز کاملا ساده و منطقی است. اگر قرار بود مسیر موفقیت صاف و هموار باشد، همه موفق میشدند. وقتی که همه موفق و همسطح باشند، مفهوم موفق و برنده بودن دیگر ارزش گذشته را ندارد.
کتاب «درهی موفقیت» ابتدای بسیار جذاب و هیجانانگیزی دارد. تصور کنید تعداد زیادی مطالب جدید برای یادگرفتن وجود دارد و ما خود را در این مسیر جدید غرق میکنیم و از آن لذت میبریم. کمکم که پیش میرویم، مسیر سختتر از قبل میشود و دیگر به همواری ابتدای راه نیست. اینجا است که افراد موفق از افراد عادی شناسایی میشوند. آنها قبل از قدمگذاشتن به «درهی موفقیت»، آن را ارزیابی میکنند و تواناییها و استعدادهایشان و همخوانی استعدادها با مسیر پیش رو را شناسایی میکنند و مهمتر از همه از وجود سختیهای دره نیز آگاه هستند.
برای اینکه بهتر با مفهوم «درهی موفقیت» آشنا شویم، ست گودین در جایی از کتاب مثالی میزند که خواندن کتاب شیمی آلی برای پزشکشدن نوعی دره است؛ چراکه تقریبا میتوان گفت شیمی آلی به پزشکشدن ربطی ندارد و فقط به این دلیل در دروس رشتهی پزشکی قرار گرفته است که تفاوت افراد مصمم برای پزشکشدن با سایر افراد فاقد پشتکار کافی برای عبور از شیب موجود در «درهی موفقیت» را نشان دهد.
مفهوم درهی موفقیت بهترین مفهومی است که میتوان از این کتاب آموخت. این کتاب برای تمام کسانی نوشته شده است که بهمنظور رسیدن به موفقیت ناچار هستند از درهی موفقیت عبور کنند. اگر قرار بر سادهبودن مسیر موفقیت باشد، پس ما با دیگر افراد تفاوتی نداریم که برای عبور از این مسیر تلاشی نکردهاند. نکته اینجا است: درهی موفقیت مانند فیلتر عمل میکند و آدمهای جدی و باپشتکار را از آدمهایی جدا میکند که در طیکردن این دره جدی نیستند.
دربارهی نویسنده و ناشر کتاب
ست گودین نویسندهی بیش از دوازده کتاب پرفروش است که شیوهی تفکر مردم دربارهی بازاریابی و رهبری و و تغییر را دگرگون کردهاند؛ ازجمله «بازاریابی اجازهای»، «گاو بنفش»، «تمام بازاریابها دروغگو هستند»، «کوچکبودن نوع جدیدی از بزرگبودن است»، «درهی موفقیت»، «قبایل»، «مهرهی حیاتی» و «به جعبه دست بزن». همچنین، وی بنیانگذار شرکت Squidoo.com و سخنرانی بسیار محبوب و نویسندهی یکی از وبلاگهای تجاری تأثیرگذار جهان، یعنی «SethGodin.com» است. نشر نوین کتاب «درهی موفقیت» را با ترجمهی علیرضا پیر و لیلا کشاورزافشار در ۸۳ صفحه منتشر کرده است.