کتاب «راهکارهای هوشمندانه» اثر دیوید کاتن، ۶۸ تکنیک برای طوفان فکری، حل مسئله و تصمیمگیری در اختیار شما میگذارد. این کتاب مجموعهای از ابزارها، تکنیکها، ایدهها و شیوههای تفکر برای حل مشکلات و تصمیمگیری صحیح است. ایدههای مطرح شده در این کتاب حاصلِ تحلیل و جمعآوری مطالب از منابعِ مختلفی است؛ از حل مشکلات معمول و روزمرهی سازمان گرفته تا روشهای خلاقانهی مشارکتی در مقیاس انبوه مانند مشارکت همهی اعضای یک کسبوکار.
معرفی کتاب «راهکارهای هوشمندانه»
بسیاری از تکنیکهای مطرح شده در کتاب «راهکارهای هوشمندانه» را میتوان فارغ از تعداد مشارکتکنندگان به کار گرفت؛ یعنی این قابلیت را دارند که تعداد افراد درگیر در اجرای آنها کاهش یا افزایش پیدا کنند؛ خواه تلاشی یکنفره و خواه همکاریهای هزاران نفره. با کمی زیرکی بعضی از روشها را میتوان جایگزین دیگری کرد و برخی دیگر نیز همسانهای خاص خودشان را دارند.
بهعنوان یک کاربر؛ تکنیکی را که فکر میکنید برای مشکلتان مناسب است انتخاب کرده و آن را طوری تغییر دهید که در خدمت شما باشد. ابزارها و تکنیکها کاملا پویا تدوین شدهاند و فقط یک راه برای انجام کارها وجود ندارد. همچنین میتوانید با ترکیب تکنیکهای مختلف روشهای به مراتب قویتری را طراحی کنید. این کتاب طرق درگیر کردن و مشارکت دادن افراد با هر سطحی از تجربه، هوش، سن و... را در فرایند حل مسئله ارائه میدهد. تکنیکها بعضا سرگرم کننده (در قالب بازی)، پویا و غیرمنتظره هستند و برای فراهم کردن امکان مقایسه، در بسیاری از موارد به روشهای سنتی حل مسئله نیز اشاره شده است.
کتاب «راهکارهای هوشمندانه» در یافتن ساختار و چارچوب مشکلات، به نحوی که مسائل قابل حل به نظر برسند (این کار به بهبود فرایند تصمیمگیری نیز کمک میکند)، پیدا کردن راهحل (یافتن راهحلهای متعدد) برای حلِ مشکلات پیچیده، لذت بردن از روند حل مسئله چه بهتنهایی چه در تعامل و مشارکت با دیگران، افزایش خلاقیت فکری (به نحوی که با گذر زمان راهحلها خود بهدنبال شما میآیند)، و تصمیمگیری با اعتماد به نفس بیشتر، به کارتان میآید.
«راهکارهای هوشمندانه»، مجموعهای جامع از ابزارها، بازیها و تکنیکهایی است که عمدتا توسط اندیشمندان طوفان فکری (تفکر خلاق)، اشخاص سرنوشتساز بازی (تغییردهندگان نتیجه) و پیشگامان کسبوکار (اولین ایدهپردازان در تغییر روش انجام فعل یا تفکر) مورد استفاده قرار میگیرد. هرچه زندگی کاری ما انسانها پیچیدهتر میشود، بهطور غیرقابل باوری نیز با مشکلات مختلف مواجهه میشویم؛ مشکلاتی که تصور میکنیم در ابتدا غیرقابل حل به نظر میرسند. در این میان، کتابی مانند راهکارهای هوشمندانه، راهنمای شما برای حل این مشکلات کوچک و بزرگ خواهد بود. این کتاب، به توضیح دقیق و جزیی هر تکنیک میپردازد؛ اینکه ماهیت آن چیست، چه زمانی به کار میآید، چطور از آن استفاده میکنید، و چه نقاط قوت و همچنین چه محدودیتهایی دارد.
برخی تکنیکها برای رفع سریع مشکل به کار گرفته میشوند که به تنهایی قابلیت پیادهسازی دارند. برخی دیگر نیز به تصمیمگیری در مقیاس انبوه (گروههای صد نفره یا بیشتر) اختصاص دارند. تکنیکها را میتوان مستقل از هم به کار گرفت یا در ترکیب با یکدیگر، روشهای منحصربهفردی را از آنها استخراج کرد. با مطالعهی این کتاب متوجه خواهید شد که چطور چارچوب مشکل را تعریف کنید که قابل حل باشد، چطور برای هر نوع مشکل سرسخت، یک راهحل پیدا کنید و از فرآیند حل مسئله نیز لذت ببرید؛ همچنین چطور خلاقیت فکری خود را افزایش دهید، به نحوی که با گذر زمان راهحلها خود بهدنبال شما بیایند. کتاب «راهکارهای هوشمندانه» نگرشتان به مشکلات کسبوکار را تغییر میدهد؛ پس تکنیکها را اجرا کنید و نظارهگر آشکار شدن راهحلها باشید.
ایدههای مطرح شده در این اثر، حاصل تحلیل و جمعآوری مطالب از منابع مختلفی؛ از حل مشکلات معمول و روزمرهی سازمان گرفته تا روشهای خلاقانهی مشارکتی در مقیاس انبوه است. قطعا بازنویسی ادبیاتی که به کالبدشکافی اهمیت حل مسئله، تصمیمگیری و خلاقیت در دنیای امروز ما بپردازد، چیزی جز تکرار مکررات نخواهد بود.
لذا دیوید کاتن (David Cotton) فقط با ذکر سه مثال و یک گزارش، از کنار این موضوع میگذرد:
- عرضهی آیپد در سال ۲۰۱۰ با انتقادات زیادی همراه بود؛ برخی آن را یک موبایل خیلی بزرگ میدانستند و از دید گروهی دیگر، یک لپتاپ بیش از اندازه کوچک به حساب میآمد. استیو جابز، مشکل ناهمگونی طراحی آیپد را با اتکا به مهارت حل مسئلهی پائول رند برطرف کرد.
- لزلو باک، با وجود تجربهی موفقیتآمیز در عرصهی مشاوره، با تصمیمی چالشی اما آگاهانه، فعالیتش را به شاخهی منابع انسانی منتقل کرد. او امروز معاون ارشد عملیات مردمی شرکت گوگل و یکی از ده فرد مؤثر در حوزهی مدیریت منابع انسانی دنیا است.
- خلاقیت شرکت بایر در توالی آگهیهای تبلیغاتی قرصجوشان Alka-Seltzer، موجب افزایش باورنکردنی فروش این محصول شد. در تبلیغهای ابتدایی، یک قرص دیده میشد که در لیوان آب انداخته میشود اما در تبلیغات بعدی تعداد این قرصها به دو عدد افزایش یافت و با همین ایده، مشتریان ترغیب به مصرف بیشتر شدند (دقیقا به همین سادگی).
این کتاب طرق درگیر کردن و مشارکت دادن افراد با هر سطحی از تجربه، هوش، سن و... را در فرایند حل مسئله ارائه میدهد. تکنیکها بعضا سرگرمکننده (در قالب بازی)، پویا و غیرمنتظره هستند و برای فراهم کردن امکان مقایسه، در بسیاری از موارد به روشهای سنتی حل مسئله نیز اشاره شده است. هر تکنیک ارائه شده در این اثر میتواند بهراحتی در بخش خصوصی، دولتی، مؤسسات خیریه، شرکتها یا سازمانهای غیرانتفاعی (مشارکتهای داوطلبانه اجتماعی) به کار گرفته شود یا با اندکی هوشیاری به راهحلی مختص سازمانتان بدل گردد. برای مثال؛ وقتی هنگام استفاده از یک تکنیک در بخشی از آن تفاوتهایی را با شرایط فعلی خودتان مییابید، پویایی روشها اجازه میدهد با اندکی تغییر، آن را با شرایط فعلی خود منطبق کنید.
همچنین بارها دربارهی طوفان فکری صحبت شده است. سادهترین سطح طوفان فکری، اصرار بر طرح ایدهها است، بدون اینکه دربارهی آنها بحثی انجام شود. این روند تا زمانی پیش میرود که دیگر ایدهی جدیدی باقی نماند. اما روش سنتی طوفان فکری بهتنهایی چندان اثرگذار نیست. با مطالعهی هر یک از این ابزارها، تکنیکها، مدلها یا ایدهها به اطلاعات مفیدی دربارهی نحوهی کاربرد عملی آنها خواهید رسید و اطلاعات بیشتری نسبت به آشنایی نظری صرف با آنها کسب میکنید، و یقینا در اغلب موارد سریعا شروع به پیادهسازی این ایدهها در زندگی کاری خود خواهید کرد.
مجموعهی investingbythebooks.com که مأموریت خود را نقد و بررسی کتابهای سرمایهگذاری و کسبوکار میداند، در ارزیابی کتاب «راهکارهای هوشمندانه»؛ از آن بهعنوان منبعی یاد میکند که بهسادگی ابزاری برای باز کردن یک گرهی کور را ارائه خواهد کرد و نتایج مورد نیاز کسبوکار با آن محقق میشود.
بخشی از کتاب «راهکارهای هوشمندانه»
چند سال پیش، فرصت خوبی نصیبم شد تا در یک دورهی آموزشی تحت عنوان «هنر رهبری مشارکتی» که توسط کمیسیون اروپا برگزار میشد، شرکت کنم. بخش عمدهی آن دوره بر «هنر میزبانی» متمرکز بود؛ رویکردی جدید به استفاده از خرد جمعی در حل مسئله و تصمیمگیری (صرفنظر از اندازهی گروههای درگیر). شالودهی آن دورهی آموزشی را میتوانم چنین خلاصه کنم: قدرت واقعی در جمع است؛ به این مفهوم که اگر تفکر جمعی به خوبی سامان یابد نتایج به مراتب بهتری از تکیه بر عملکرد گروه کوچکی از رهبران به دست خواهد آمد. بسیاری از مقامات ارشد سازمانها تلاش میکنند مشکلات کاری را مستقل از کسانی که تحت تأثیر نتایج تصمیماتشان هستند حل کنند. دورهی آموزشی «هنر رهبری مشارکتی»، چشم من را به تکنیکهای حل مسئلهی گروهی باز کرد؛ روشهایی که در حل مشکل و تصمیمسازی، متمرکز بر مشارکت کارکنان هستند.
بهطور کلی، ارائهی راهحل و حل مشکلات، بسیار لذتبخش است. حل مشارکتی مشکلات نیز انرژی خاص خودش را ایجاد میکند. بسیاری از سازمانها مهارت کار گروهی را در رأس هرم ارزشها و شایستگیهای مورد انتظار خود اولویتبندی میکنند. شاید علت اهمیت موضوع آن است که همزمان با همکاری افراد برای دستیابی به هدفی مشترک، روح هیجان و انگیزش به جمع همراهان دمیده میشود و این پیوستگی و روحیهی تیمی، موجب دستیابی سازمان به مزایای جانبی خواهد شد. بدین ترتیب، برنامههای شخصی افراد همسو شده و کارکنان برای تحقق اهدافشان تلاش میکنند. حاصل این همافزایی، دستیابی گروه به نتایجی بهتر از تلاش فردی صرف یا خروجیهای معمول شرکت خواهد بود.
بسیاری از تکنیکهای مشارکتی حل مشکلات که با جزئیات به بیان آنها پرداختهایم، افراد را از برتری جستن (من رئیسم و تو مرئوس) و تهاجم و پرخاشگری (افراد ارشد صدای بلندتری دارند) منع میکنند. اساس تکنیکهای مشارکتی آن است که همهی افراد از حقوق برابری برای ارائهی نظرات خود برخوردار هستند و این امکان به اعضای ساکتتر سازمان و گروه داده میشود تا نظراتی را که در طول فعالیت روزمره از بیان آنها امتناع میکردند ارائه دهند و نتیجهی آن، دستیابی به انبوهی از ایدهها است که راهحلهای خلاقانهتر و متفکرانهتری را در خدمت اعضای سازمان قرار میدهند.
چنین بستری باعث ایجاد شجاعت در افراد مافوق سازمان، برای چشم پوشی از اقتدار مفروضشان شده و به اعضای ضعیفتر اجازهی بیان راهکار میدهد. چنین رهبری برای اعضا قابل احترام خواهد بود. باید بدانیم روزهایی که فرماندهی و ریاست ارج و قربی داشتند، گذشته و کسانی که هنوز به آن تفکرات منسوخ شده معتقدند خودشان را در جزیرهای به دور از اعضای سازمانشان پیدا میکنند.
نسل جدید (ملقب به نسل هزاره)، گاهی فقط بهخاطر اینکه عنوان شغلی خوبی دارند یا دستمزد بالاتری دریافت میکنند، از احترام به افراد دیگر رویگردانند؛ اما همین نسل انتظار دارند مدیرانشان به عملکرد آنها توجه دقیقی داشته باشند تا به این وسیله احترام روسایشان را به دست آورند. این نسل در جامعهای رشد کردهاند که فاصلهی بین آنها و والدینشان و معلمانشان کاهش پیدا کرده و شاید کرنش دربرابر قدرت و تسلط مدیر، برایشان خندهدار باشد.
نسل جدید، جهانبینی وسیعتری دارد و اغلب نسبت به نیاکانش در همین سنین، از وجدان اجتماعی رشدیافتهتری برخوردار است. نسلهای قدیمیتر معمولا سعی میکنند افراد جوانتر را برای رسیدن به آرمانهای ذهنی مدنظر خودشان تغییر دهند؛ اما بعید است جوانان آنقدری در سازمان بمانند که منطبق با الگوهای ذهنی نسلهای پیشین خود شوند. در واقع آنها در طول عمر مفید کاریشان مرتباً شغل خود را تغییر میدهند.
اخیرا برای یک سازمان بزرگ و حرفهای، کارگاه آموزشی برگزار کردم. شرکتکنندگان ترکیبی از معاونین تازه منصوب شده و سهامداران ارشد سازمان بودند. در یکی از جلسات، سهامداری گفت: «تمام کسانی که در این اتاق حضور دارند، هدفشان تبدیل شدن به بزرگترین سهامدار شرکت است». من گفتم: بسیاری از افراد آنقدری در سازمان نمیمانند که حتی سهامدار شوند و شاید هیچکدام جاهطلبی و آرزوی این کار را نداشته باشند. سهامدار ارشد مشتاق شد نظر افراد حاضر را بپرسد. در کمال تعجب وی، فقط دو نفر گفتند که علاقهمندند تا به آن سطح بالای همکاری با سازمان برسند.
پیشنهاد میکنم به نسل جدید، فارغ از سطح تجربیاتشان و میزان آشنایی آنها با تکنیکهای مطرح شده در این کتاب، و صرفا بهعنوان بخشی از فرایند تصمیمگیری، اجازهی ارائهی نظر بدهید. کمتجربگی آنان نسبت به افراد ارشد سازمان، اصلاً مهم نیست. آنها خطوط فکری و بینش تازهای دارند که به خودی خود میتواند نقطهی قوتی برای تغیبر فرایند حل مشکل و تصمیمگیری به روشی نوآورانه باشد. احتمالا افراد قدیمی میتوانند دلایل بیثمری فعالیتها را دریابند؛ اما شاید این جوانان باشند که با شور و شوق کافی، به کشف بهترین راهحلها برای بهبود امور و حل مسئله تلاش کنند.
بسیاری از ابزارهای حل مسئله و تصمیمگیری با موضوعات متنوع سازگارند یا به عبارتی چند منظوره هستند؛ اما باید توجه داشت شماری از ابزارها برای برخی اهداف خاص بهتر نتیجه میدهند. در این کتاب، تکنیکهای پیشنهادی برای حل دستهبندیهای مختلف مشکلات، با توجه به تعداد نفرات درگیر در مسئله (اندازهی گروهها) ارائه شده است.
نگران محدود بودن تکنیکهای ارائه شده برای هر دستهبندی از مشکلات نباشید؛ زیرا ابزارها و تکنیک های زیادی وجود دارند که در حل مسائل متنوع و چندلایه قابل استفاده هستند. این تکنیکها در ردیف «ابداع ایدههای خلاقانه و حل مسائل عمومی» ارائه شدهاند. بسیاری از تکنیکهای موجود از نظر تعداد افراد درگیر در مسئله، مقیاسپذیرند، لذا در این کتاب، برخی تکنیکهای مشخص را در بیش از یک ستون نیز مشاهده خواهید کرد.
دربارهی نویسنده و ناشر کتاب
دیوید کاتُن (David Cotton) بریتانیایی که امروز بهعنوان اندیشمند و صاحبنظرِ حوزهی کسبوکار شناخته میشود؛ چیزی بیش از بیست سال با مجموعههایی همچون Arthur Andersen و PwC همکاری مشترک داشته و از سال ۲۰۰۲ در قالب یک مربی مستقل و کار آزموده فعالیت خود را گسترش داده است. میتوان گفت که گسترهی طرفداران کاتُن، چهار قاره و بیش از ۴۰ کشور دنیا را در بر میگیرد. او نویسندهی کتاب محبوب «Key Management Development Models» است. در سال ۲۰۱۶، کتاب «The Smart Solution Book» از کاتُن منتشر شد و به همت فرشید فلاطون نژاد با عنوان «راهکارهای هوشمندانه» توسط انتشارات نوین منتشر شد.
نظرات