معرفی کتاب انعطاف پذیری؛ پرورش استقامت، آرامش و شادی
کتاب «انعطافپذیری؛ پرورش استقامت، آرامش و شادی»، نوشتهی ریک هانسون و فارست هانسون، کتابی است که به وسیلهی آن ازطریق نمونهها و تمرینات زیاد، چگونگی رسیدن به آرامش ذهن و بهینهسازی فرصتها برای برقراری ارتباط با دیگران را میآموزیم. کلید اصلی، شناختن چگونگی تبدیل تجربیات گذرا به منابع داخلی پایدار در مغز شما است. این یک انعطافپذیری عصبی مثبت است و نویسندگان در کتاب انعطافپذیری: پرورش استقامت، آرامش و شادی، به شما نشان میدهند که چگونه از آن برای افزایش رفاه و آسایش استفاده کنید.
معرفی کتاب «انعطافپذیری؛ پرورش استقامت، آرامش و شادی»
کتاب «انعطافپذیری؛ پرورش استقامت، آرامش و شادی» به بررسی نحوهی تجربه، رشد و استفاده از منابع کلیدی ذهنی برای رفاه و آسایش میپردازد. خوانندگان در این کتاب، ایده های مفیدی در مورد مغز، شیوههای تجربی، ابزارهایی برای ساخت نقاط قوت خاص، پیشنهاداتی برای زندگی روزمره، و نمونههایی شخصی خواهید یافت. پیشنهادها مختلف کتاب برای افراد مختلف کاربرد دارند و نویسنده به شما گزینه های زیادی میدهد تا آنچه را که برای شما مناسب است، پیدا کنید. میتوانید از این کتاب به روشهای مختلف استفاده کنید؛ برای مثال، میتوانید در هر ماه یک فصل جدید را برای یک سال رشد شخصیتان بخوانید، یا نیازی مانند ایمنی را که برای شما اهمیت زیادی دارد، انتخاب کنید و بر فصول مربوط به آن تمرکز کنید.
یک ایدهی اساسی در روانشناسی و پزشکی وجود دارد که بیان میکند مسیر زندگی شما تنها به سه عامل بستگی دارد: چگونگی مدیریت چالشها، محافظت از نقاط آسیب پذیر، و افزایش منابع. این عوامل در سه مکان قرار دارند: جهان، بدن و ذهن شما. هنگامی که عوامل و مکانها را ترکیب کنید، راههایی نیز برای بهبود زندگی شما وجود دارد.
منابع ذهنی مانند اراده، عزت نفس و مهربانی، ما را به انعطافپذیری (تابآوری) میرسانند. انعطافپذیری یعنی توانایی مقابله با ناسازگاری و فشار چالشها برای دستیابی به فرصتها. درحالیکه قابلیت انعطافپذیری به بهبود ما بعد از خسارات و آسیبها کمک میکند، اما کارکرد آن بیشتر از این بهبودی است. انعطافپذیری واقعی باعث افزایش خوشبختی، احساس واقعی خوشحالی، عشق و صلح میشود. به طرز قابل توجهی، هر چقدر که تجربههای خوشبختی را در خود درونی کنید، باعث ایجاد ساختارهای قدرت درونی میشوید که به نوبه خود شما را بیشتر انعطافپذیر میکند. خوشبختی و انعطافپذیری یکدیگر را تقویت میکنند.
تغییر ذهن برای بهتر شدن، به معنای تغییر مغز است. مغز بهطور مداوم و با یادگیری از تجربیات، خود را تغییر میدهد. هنگامی که بارها و بارها یک «مدار» را در مغز خود میسازید، آن را تقویت میکنید، و یاد میگیرید آرامتر یا مهربانتر باشید؛ همانطور که هر چیز دیگری را نیز ازطریق تمرین مکرر یاد میگیرید.
ما منابع روحی را در دو مرحله توسعه میدهیم؛ یک، باید آنچه را که میخواهیم رشد دهیم، تجربه کنیم، مانند احساس سپاسگزاری، دوست داشتن یا اعتماد به نفس. دومین مورد که بسیار مهم است در این مورد است که ما باید این تجربهی گذرا را به یک تغییر پایدار در سیستم عصبی تبدیل کنیم. در غیر این صورت هیچ بهبود، رشد و یادگیری وجود نخواهد داشت.
حقیقتا داشتن تجربههای مفید و لذتبخش، کافی نیستند. این یک ضعف اساسی در روانشناسی مثبتنگر، آموزش منابع انسانی، مربیگری و رواندرمانی است. مردم بسیاری از تجربیات مفید روی مغزشان را هدر میدهند. اما فقط با کمی تلاش، میتوانید به آنها کمک کنید تا اثرات پایداری را ایجاد کنند.
کتاب انعطافپذیری، با بزرگمنشی و ظرافت نوشته شده و مقدماتی از بینش و مهارتهای عملی را برای مواجههی نیرومندانه با سختیها ارائه میدهد. این کتاب، یک راهنما برای زندگی است که با مشاهدات شخصی منصفانه و حمایت تحقیقات علمی تدوین شده است. در هرجومرج ناشی از نااطمینانی و سختی، یک فرد آرام در یک اتاق میتواند تمام تفاوتها را ایجاد کند و ریک هانسون به ما نشان میدهد که چگونه آن شخص باشیم. انعطافپذیری از روشهای بسیار قابل دسترس برای غلبه بر سوگیری منفی مغز و یافتن راهی به شادابی است. این کتاب یک منبع بیشمار و هدیهای برای سلامتی است.
این کتاب، راهنمای روشن، جامع و صریح، و یک مجموعهی علمی از شیوههای ساده و حکمتی روشنی برای دنیای پرچالشی است که هر روز با آن مواجهیم. انعطافپذیری یک کتاب مبتنی بر عقل و دلسوزی است. راهنمایی زیبا برای کمک به تعادل، شادی و سلامت. هنگام خواندن این صفحات، و صداهای صادقانه و صریح ریک و فارست، گویی ما را هدایت میکنند تا عاقلتر و روشنفکرتر شویم. کتاب، براساس علم مغز و روانشناسی مثبت نوشته شده است و گنجینهای از بهترین شیوههای حفظ شادی پایدار و غیرقابل انکار است. این دقیقا همان چیزی است که از آن انتظار میرود؛ یک کتاب عملی، تجربی، قابل خواندن و عمیقا عاقلانه.
بخشی از کتاب «انعطافپذیری؛ پرورش استقامت، آرامش و شادی»
یکی از مهمترین تجربیات زندگی من، وقتی ۶ ساله بودم اتفاق افتاد. خانوادهام در ایلینویز، در حاشیهی مزارع ذرت زندگی میکردند. به یاد میآورم که اوایل یک شب خارج از خانه ایستاده بودم و به آب باران که داخل شیارهایی که تراکتورها ایجاد کرده بودند جمع میشد، نگاه میکردم. پس از آن به خانهمان نگاه کردم. احساس خجالت و ناراحتی در مورد عصبانیتهای داخل خانه داشتم. در تپههای دور، خانههای دیگری وجود داشت با چراغهای چشمکزن و شاید خانوادههایی شادتر.
امروز بهعنوان یک بزرگسال، میدانم که پدر و مادرم عاشق یکدیگر و افراد شایستهای بودند که با استرسهای خود مواجه میشدند و دوران کودکیام از بسیاری جهات خوب بود،. پدرم، کار دشواری داشت و مادرم دستانش را با من و خواهرم بند کرده بود. یادم نیست در آن شب چه اتفاقی در خانهی ما افتاد. شاید یک بحث عادی بود اما به یاد دارم که غم زیادی را نسبت به خودم احساس میکردم. احساس بدی داشتم، این احساسات مهم بود و میخواستم به خودم کمک کنم که احساس خوبی داشته باشم.
سالها بعد، متوجه شدم که این شفقت است؛ تشخیص یا شناخت درد همراه با تمایل به رفع آن، که فرد میتواند به خود بدهد به همان اندازه که میتواند به دیگران داده شود. به وضوح به یاد می آورم که می دانستم که پیشرفت در طول زمان و برای پیدا کردن آن چراغ ها و آن مردم و آن شادی بزرگتر به عهدهی خودم است. من والدینم را دوست داشتم و علیه کسی نبودم اما برای خودم بودم. به اندازهای که یک کودک میتواند مصمم باشد، مصمم بودم تا به همان اندازه که میتوانم زندگی خوبی داشته باشم.
مسیر من برای خوشبختی با شفقت آغاز شد؛ همانطور که برای اکثر مردم هم همینطور است. شفقت برای خود یک اصل بنیادی است، زیرا اگر اهمیتی به احساس خودتان ندهید و نخواهید کاری در مورد آن انجام دهید، تلاش برای تبدیل شدن به انسانی شادتر و انعطاف پذیرتر مشکل خواهد بود. شفقت هم لطیف و هم نیرومند است. بهعنوان مثال، مطالعات نشان میدهد که وقتی افراد احساس شفقت میکنند، مناطق برنامهریزی حرکت در مغز شروع به آماده شدن برای عمل میکنند.
هنگامی که با دیگران با احترام و مراقبت رفتار میکنیم، بهترین بازخورد از آنها بروز میکند. اگر بتوانیم با خودمان هم همانطور رفتار کنیم بیشتر از این اتفاق خواهد افتاد. بااینحال بسیاری از ما، یک دوست خوب نسبت به دیگران هستیم تا نسبت به خودمان. دردهای آنها برایمان مهم است، صفات مثبت را در آنها میبینیم و نسبت به آنها منصفانه و مهربانانه رفتار میکنیم؛ اما شما چطور دوستی برای خودمان هستیم؟
بسیاری از مردم دربرابر خودشان سختگیر، انتقادی، عصبی و بدون اعتماد هستند. تصور کنید همانطور که با یک دوست رفتار میکنید با خودتان رفتار کنید. در این هنگام، دلگرمکننده، صمیمی و متواضع خواهید بود و میتوانید به بهبودی و رشد خود کمک کنید. فکر کنید یک روز معمولی چه طور خواهد بود اگر در سمت خود باشید، چه احساسی خواهید داشت اگر از تصمیمات درست و قلب مهربان خود قدردانی کرده و کمتر از خود انتقاد کنید؟
این بحث به درک دلایل اینکه «بودن در سمت خود چرا هم عادلانه و هم مهم است» کمک میکند؛ در غیر این صورت، باورهایی مانند «فکر کردن به آنچه میخواهید، خودخواهی است»، «تو سزاوار عشق نیستی»، «تو خیلی بد هستی»، «اگر رویای بزرگی داشته باشید، شکست خواهید خورد» و... میتواند بیشازپیش ایجاد شود.
اولا، اصل کلی این است که باید با مردم بهطور شایسته و با شققت رفتار کنیم. «مردم» شامل خود شما هم میشود قانون طلایی مثل یک خیابان دو طرفه است: ما باید با خودمان همانطور که با دیگران رفتار میکنیم، رفتار کنیم. ثانیا، تأثیر زیادی که روی دیگران داریم، مسئولیت ما را در برخورد با آنها افزایش میدهد. بهعنوان مثال، جراحان سلطهی زیادی روی بیماران خود دارند بنابراین مسئولیت زیادی برای مراقبت از بیمار در زمان عمل دارند.
شما روی چه کسی میتوانید بیشترین نفوذ را داشته باشید؟ خودتان! هم شما در این لحظه و هم خودتان در آینده؛ کسی که در دقیقه، هفته یا سال بعد خواهید بود. اگر در مورد خودتان بهعنوان شخصی که وظیفهی مراقبت و شفقت نسبت به او را دارید، فکر کنید، چه چیزی ممکن است در مورد چگونگی صحبت کردن با خودتان و همچنین چگونگی صحبت در مورد روزتان تغییر کند؟
ثالثا، خوب بودن برای خود برای دیگران هم مفید است. هنگامی که مردم رفاه خود را افزایش میدهند، معمولا در روابطشان صبور، دوستانه و دلسوز رفتار میکنند. فکر کنید چه فوایدی برای دیگران خواهد داشت اگر احساس تنش، نگرانی یا عصبانیت کمتری داشته باشید و آرامتر، راضیتر و با محبت بیشتری باشید؟
میتوانید اقدامات عملی برای کمک به خودتان انجام دهید، با این باور که واقعا خوب است که با خودتان با احترام و شفقت رفتار کنید. میتوانید جملات سادهای را مانند «من در سمت خودم هستم» یا «من برای خودم ایستادهام» یا «من هم مهم هستم»، بنویسید و آنها را با صدای بلند برای خودتان بخوانید یا آنها را در جایی که هر روز میبینید قرار دهید.
وقتی که در سال ۱۹۶۹، خانه را برای رفتن به دانشگاه کالیفرنیا ترک کردم بیش از حد منطقی بودم و این در ذهنم تکرار میشد. دانشگاه راهی بود برای دوری از احساس غم، اندوه آسیب و نگرانی؛ اما احساس زیادی در مورد سایر چیزها نداشتم. مجبور شدم برای التیام دادن آلام و رشد خودم بیشتر به خودم توجه کنم. کالیفرنیا در دههی ۱۹۷۰ در مرکز جنبش استمداد بشری قرار داشت و با اینکه به نظر می رسید نوعی عجیب و غریب است، واردش شدم.
به تدریج آموختم که چگونه احساسات روحی و جسمی خودم را بهطور کلی درک کنم. بهطور خاص، شروع کردم به توجه کردن به اینکه در سمت خودم بودن، و صمیمیت و حمایت نسبت به خودم بهجای بی توجهی و انتقاد چه احساسی دارد. نسبت به این کار احساس خوبی داشتم، بنابراین این کار را ادامه دادم. هر بار که روی این تجربیات مثبت متمرکز میشدم، شبیه کار کردن روی یک عضله و تقویت آن بود، بارها و بارها. ازطریق تکرار، شفقت و تشویق خودم به تدریج تبدیل به یک روش عادی برای زندگیام شد.
چند سال بعد بهعنوان یک روانشناس، آموختم که چگونه تلاشهای شهودی من عمل کردهاند. تمرکز و مکث روی هر تجربهی منبع روانشناختی، مانند احساس بودن برای خودتان، یک راه نیرومند برای تقویت این روش در مغزتان است. پس از آن هر جا که میروید، این قدرت درونی را با خود به همراه خواهید برد.
دربارهی نویسنده و ناشر کتاب
دکتر ریک هانسون، روانشناس، عضو ارشد مرکز «Greater Good Science» در دانشگاه برکلی و نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز است. کتابهای او شامل خوشبختی، مغز بودا، تنها یک چیز، و تربیت مادر است که به ۲۶ زبان در دسترس است. او «بیانیهی ذهن دانا» را سردبیری میکند و دارای برنامههای صوتی متعددی است. فارغ التحصیل ممتاز از UCLA و بنیانگذار مؤسسهی Wellspring علوم اعصاب و معرفت اندیشمندانه است.
او برای سخنرانی در ناسا، آکسفورد، استنفورد، هاروارد و سایر دانشگاههای بزرگ دعوت شده و در مراکز مراقبه در سراسر جهان آموزش داده است. دکتر هانسون متولی سابق دانشگاه سیبروک است و در هیئت مدیرهی مرکز مراقبه راک اسپیریت خدمت میکرد و رئیس هیئت مدیرهی FamilyWorks بود که یک سازمان اجتماعی است. او در سال ۱۹۷۴ مراقبه را آغاز کرد، در چندین سنت آموزش دیده است و یک اجتماع مراقبهی هفتگی در سان رافائل، کالیفرنیا را رهبری میکند. از صخرهنوردی لذت میبرد و با همسرش، دو فرزند بالغ دارند.
فارست هانسون (Forrest Hanson)، دیگر نویسندهی کتاب، نویسنده و مشاور تجاری است. او وب سایت Eusophi را که برای به اشتراک گذاشتن محتوای با کیفیت بالا از کارشناسان در زمینه خوشبختی، سلامتی، ثروت و حکمت است، سردبیری میکند. هانسون فارغالتحصیل دانشگاه برکلی است، در منطقهی خلیج سانفرانسیسکو زندگی میکند و بهعنوان یک سرگرمی جدی به رقص میپردازد.
کتاب «انعطاف پذیری؛ پرورش استقامت، آرامش و شادی» با عنوان کامل انگلیسی «Resilient: How to Grow an Unshakable Core of Calm, Strength, and Happiness» در ایران با ترجمهی ناهید ملکی و توسط انتشارات نوین، روانهی بازار نشر شده است.