معرفی کتاب رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند
از مهمترین و اساسیترین نیازهای هرشخصی، داشتن اعتماد به نفس بالا و اطمینان به خود است. تمام افراد از جمله مردان و زنان در زندگی خود به اعتماد به نفس نیاز دارند تا بتوانند احساساتی مانند مفید بودن و خوشبختی را تجربه کنند. بااینحال، کمبود اعتماد به نفس به دلایل متعددی در زنان بیشتر مشاهده میشود و زنان بیشتر درگیر این مشکل هستند.
کتاب «رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند»، با روشی علمی، اصولی و روانشناسی، به رموز رسیدن به اعتماد به نفس میپردازد و بهدنبال یافتن ژن اعتماد به نفس است؛ بااینحال قرار نیست کارهای پیچیده و سختی برای بالا بردن اعتماد به نفس انجام شود، بلکه کافی است تا راهکارهای سادهای که برای به دست آوردن اعتماد به نفس لازم است را انجام داد و تقویت کرد تا به فردی موفق و مفید در جامعه و زندگی شخصی تبدیل شد.
معرفی کتاب «رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند»
کتاب «رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند»، اثری از نویسندگان معروف «کتی کی» و «کلیر شیپمن» است. قابلیتی وجود دارد که برخی افراد را از دیگران متمایز میکند. این قابلیت بهراحتی قابل تشخیص است، ولی توصیف آن چندان آسان نیست. با آن میتوان جهان را تسخیر کرد و بدون آن نمیتوان حتی از ابتداییترین پتانسیلها پا را فراتر نهاد. این قابلیت، «اعتماد به نفس» است.
کتی کِی و کلیر شیپمَن، روزنامهنگاران موفق، در کتاب حاضر بهدنبال یافتن ژن اعتماد به نفس و پرده برداشتن از تحقیقات جالب و جدید دربارهی ریشهیابی آن در مغز، به مرزهای علم عصبشناسی سفر کردند. این دو روزنامهنگار موفق، پای صحبتهای بهترین روانشناسان جهان نشستند که توضیح میدادند ما چگونه میتوانیم با اقدام و عمل و مواجهه با خطر، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم و اینکه این اقدامات چگونه مسیر ما را تغییر میدهند. آنها با رهبران زن در عرصهی سیاست، ورزش، ارتش و هنر مصاحبه کردند تا دریابند که چگونه به این عنصر کلیدی دست یافتهاند. آنها آزمودند که چگونه کمبود اعتماد به نفس میتواند بر رهبری، موفقیت و پیشرفت ما تأثیر بگذارد.
این دو نویسنده در نهایت به این مسئله میپردازند که اعتماد به نفس تا حدی تحت تأثیر ژنتیک بوده و یک مسئلهی ثابت روانشناسی نیست. این خبر خوبی است. شما با افکار مثبت یا تلقین به خود (یا فرزندانتان) درمورد اینکه عالی هستید، نمیتوانید به اعتماد به نفس دست یابید. شما همچنین با صاف نشستن و وانمود به داشتن اعتماد به نفس هم نمیتوانید اعتماد به نفس کافی پیدا کنید. برای این منظور باید کار دیگری انجام دهید: کمتر به خوشحال کردن مردم و کمالگرایی بپردازید و بیشتر عمل کنید و پذیرای ریسک و شکست سریع باشید.
کتاب «رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند»، به شکلی الهامبخش، ریزبین و متقاعدکننده، نشان میدهد که زنان، اگر روی غرایز خود کار کنند، جرأت داشته باشند و درست عمل کنند، میتوانند شاهد دگرگونی زندگی خود بر پایهی اعتماد به نفس باشند. این اثر پرفروشترین کتاب لیست نیویورک تایمز و آمازون در زمینههای خودیاری و همچنین در زمینهی زنان است.
کتاب «رمز اعتمادبهنفس؛ علم و هنر اعتمادبهنفس و آنچه زنان باید بدانند» اثری بسیار زیبا و کاربردی است. در این کتاب به شکل و گونهای خاص، الهامبخش، متقاعدکننده و ریزبینانه نشان دادهشده است که زنان و خانمهای دنیا اگر بتوانند روی فکر، غرایز، احساساتشان کار کنند و جرئت و شجاعت کافی را داشته باشند که بهدرستی رفتار و عمل کنند، میتوانند با چشمان خود تغییرات و دگرگونی بسیاری را در زندگیشان ببیند و آن را احساس کنند.
دگرگونی و تغییر تحولی که پایه و اساس آن اعتمادبهنفس است. اعتمادبهنفس مهمترین عامل برای این دگرگونی و تحول بزرگ است. نویسندهها در کتاب «رمز اعتمادبهنفس؛ علم و هنر اعتمادبهنفس ـ آنچه زنان باید بدانند» در حال یافتن و پیدا کردن ژن اعتمادبهنفس و ازبینبردن باورهای غلط و رونمایی از تحقیقات جالب و بهروز و ریشهیابی اعتمادبهنفس در مغز هستند و برای کامل کردن تحقیقات خود به مرزها و بیکرانههای علم عصبشناسی سفرکردهاند.
بخشی از کتاب «رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند»
کمبود اعتماد به نفس در زنان چیزی بیش از یک کلکسیون از داستانهای متواتر قدیمی یا سناریوهای دردناک آشناست. این مسئله دائماً اندازهگیری و مستند میشود. مؤسسهی مدیریت و رهبری در انگلستان در سال ۲۰۱۱ مطالعهای انجام داد. در این مطالعه بهسادگی فقط از زنان انگلیسی پرسیده شد که چقدر در شغل خود اعتماد به نفس دارند. آنطور که از پاسخها برمیآمد تعداد زنانی که اعتماد به نفس زیادی در کار خود داشتند، زیاد نبود. نیمی از زنان اعتراف کردند که دربارهی نحوهی فعالیت و شغلشان دچار خودتردیدی هستند؛ درحالیکه کمتر از یک سوم مردان چنین شکی را ابراز کردند.
لیندا بابکاک استاد دانشگاه کارنگی ملون و نویسندهی کتاب «زنان سؤال نمی کنند»، به چنین کمبود اعتماد به نفسی و عواقب واقعی آن در میان زنان آمریکایی پی برده است. او در مطالعاتی که همراهبا دانشجویان دانشکدهی کسبوکار انجام داد، دریافت که مردان چهار برابر زودتر از زنان بحث حقوق را پیش میکشند و زنان وقتی راجع به حقوق صحبت میکنند، مبلغی ۳۰ درصد کمتر از مردان مطالبه میکنند. ماریلین دیویدسون،، استاد دانشکدهی کسبوکار منچستر در انگلستان میگوید که این مشکل از کمبود اعتماد به نفس و کمتوقعی نشأت میگیرد. او هر سال از دانشجویانش سؤال میکند که توقع دارند ۵ سال پس از فارغ التحصیلی حقوقشان چقدر باشد و فکر میکنند شایستگی چه میزان حقوق را دارند.
او گفت: «من تقریبا ۷ سال است که این کار را انجام میدهم و هر سال تفاوت فاحشی بین پاسخ دختران و پسران وجود دارد، دانشجویان پسر انتظار حقوقی خیلی بالاتر از دختران را دارند و در مورد سؤال دوم، یعنی تصور شایستگی دریافت حقوق نیز تفاوت بسیاری وجود دارد». او میگوید بهطور متوسط مردان فکر میکنند شایستگی دریافت حقوق سالانه ۸۰ هزار دلار را دارند، ولی این میزان برای زنان سالانه ۶۴ هزار دلار است؛ واین یعنی ۱۶ هزار دلار اختلاف.
با اینکه ما خبرنگاران با یافتن اعداد و ارقام دقیق خیلی هیجانزده میشویم، اما بااینحال این آمارها بسیار ترسناک هستند. یک دقیقه دربارهی آن فکر کنید، یافتههای دیویدسون بدان معنا است که زنان بهطور مؤثر ارزش خود را ۲۰ درصد کمتر از مردان میدانند. دیوید دانینگ، روانشناس دانشگاه کورنل و جویس ارلینگر، روانشناس دانشگاه واشنگتن، مطالعهی خیلی دقیقتری انجام دادند.
آنها در این مطالعه صرفاً بر مسئلهی گیجکننده اعتماد به نفس زنان در مقابل شایستگیشان تمرکز کردند. در آن زمان، دانینگ و جاستین کراگر همکار دانشگاهی او بهتازگی کار اصلی خود را روی پدیدهای به نام تأثیر «دانینگ کراگر» به اتمام رسانده بودند. این پدیده گرایش برخی افراد به مبالغهی زیاد درباره تواناییهایشان را مطالعه میکند (دراین پدیده هرچه شایستگی و مهارت آنها کمتر باشد، دربارهی تواناییهایشان مبالغهی بیشتری میکنند. یک دقیقه به این مسئله فکر کنید؛ خیلی عجیب به نظر میرسد).
دانینگ و ارلینگر میخواستند فقط بر زنان تمرکز کنند و تأثیر تصوراتی را که از پیش داشتند، بر اعتماد به نفس آنان مورد بررسی قرار دهند. بنابراین به دانشجویان زن و مرد تست کوتاهی دربارهی استدلال علمی دادند. قبل از امتحان، دانشجویان مهارتهای علمی خودشان را رتبهبندی کردند. زنان در زمینهی تواناییهای علمی بیش از مردان به خودشان نمرهی منفی داده بودند. اگر رتبهبندی را از ۱ تا ۰ در نظر بگیریم، زنان بهطور متوسط به خودشان رتبهی ۶/۵ و مردان رتبهی ۷/۶ داده بودند. وقتی نوبت به ارزیابی چگونگی پاسخ به سؤالات رسید، زنان تصور میکردند که ۵/۸ از ۱۰ سؤال را درست جواب داده باشند، درحالیکه این آمار برای مردان ۷/۱ بود؛ اما آنها واقعاً چگونه عمل کردند؟ معدل عملکرد آنها تقریبا یکسان بود، زنان ۷/۵ و مردان ۷/۹ از ۱۰.
و در مرحلهی آخر برای نشان دادن تأثیر واقعی خودادراکی از دانشجویان، بدون اینکه اطلاعی از نحوهی عملکردشان درآزمون داشته باشند، خواسته شد دریک رقابت علمی برای دریافت جایزه شرکت کنند. زنان بیشتر مایل بودند ازاین موقعیت سرباز زنند، بهطوریکه تنها ۴۹ درصد آنان برای این رقابت اعلام آمادگی کردند. این آمار برای مردان ۷۱ درصد بود.
ارلینگر گفت: «این تست نمایانگر این مسئله بود که آیا زنان باید بهدنبال موقعیتهای خاص باشند یا خیر؟ زیرا آنان به طورکلی به تواناییهایشان اعتماد ندارند و این مسئله موجب میشود که در کارهایی که دراصل به موفقیتشان مرتبط است نیز اعتماد به نفس نداشته باشند، این مسئله نیز به نوبهی خود باعث میشود که آنها از موقعیتهای پیش رو استقبال نکنند». این یک مثال ملموس از پیامدهای کمبود اعتماد به نفس دردنیای واقعی بود.
این اطلاعات آنچه را که ما پیشتر براساس غریزهی خود میدانستیم، تأیید میکند. به یک مثال دیگر توجه کنید؛ ما میدانیم که بیشتر زنان وقتی در جمعی تعدادشان نسبت به مردان کمتر باشد، کمتر تمایل به صحبت کردن دارند. ما به یک نشست میرویم، طرح کلی آن را مطالعه میکنیم و ترجیح میدهیم در گوشهای بنشینیم. ما معمولا افکاری را که تصور میکنیم چندان تأثیرگذار نیستند، برای خودمان نگه میداریم و وقتی که همکار مردی که درکنار ما نشسته است، همان افکاری که ما در ذهن داشتیم و میتوانستیم بگوییم را بیان میکند و بهعنوان یک فرد باهوش از او یاد میشود، از دست خودمان عصبانی میشویم.
یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه پرینستون شروع به سنجش این مسئله کردند که زنان دقیقاً چقدر کمتر صحبت میکنند. در این تحقیقات، داوطلبان زن و مرد سرگرم حل یک چالش بودجهای شدند. براساس این تحقیق در بعضی موارد، زنان وقتی در اقلیت قرار میگرفتند ۷۵ درصد کمتر از مردان صحبت میکردند. آیا ما فکر میکنیم که سخنانمان تا این حد بی ارزشتر از مردان است؟ آیا فکر میکنیم که ارزش سخنانمان یکسان است، ولی آنچنان مسلط نیستیم که بتوانیم با کلماتمان بر آنها فائق آییم؟ واقعیت هرکدام که باشد، ما خودمان را دستکم گرفتهایم. مسئلهی مهم این است که اگر یک مرد دریک جلسه در میان زنان قرار بگیرد، درست به اندازهای سخن میگوید که همیشه سخن میگفت.
کمی پیشتر نیز ذکر کردیم که قابلیتی وجود دارد که برخی افراد را از دیگران متمایز میکند. بهراحتی قابلتشخیص است ولی توصیف آن چندان آسان نیست. با آن میتوان جهان را تسخیر کرد و بدون آن نمیتوان حتی از ابتداییترین پتانسیلها پارا فراتر نهاد. شکی نیست که سوزان ۲۸ ساله، قابلیتهای اینچنینی فراوانی داشت اما مانند بسیاری از ما از صحبت کردن در جمع هراسان بود. سوزان حرفهای زیادی برای گفتن داشت ولی دوست نداشت روی سن قرار بگیرد.
او پیش دوستانش اعتراف کرده بود که شبهای زیادی را از نگرانی اجراهای آیندهاش و از ترس مسخره شدن تا صبح نخوابیده است. تلاشهای اولیهی سوزان برای صحبت در جمع چندان با موفقیت روبهرو نشد؛ اما او دستبردار نبود. با لباسهای وزین و برازنده و با تکیه به سلسله یادداشتهایی که در اختیار داشت سعی میکرد به اعصابش مسلط باشد و پیامهای جنجالی و بحثبرانگیز خود را بیش از پیش به مخاطبان خصوصا مردان دیرباور منتقل کند.
سوزان میدانست که برای دریافت بهترین نتیجه باید بر ترس خود غلبه کند. او درنهایت همین کار را هم کرد و به یکی از تأثیرگذارترین سخنرانان تبدیل شد. سوزان دیان تونی، بهعنوان صدای حق زنان در ایالاتمتحده آمریکا ۵۰ سال برای هدفش تلاش کرد. او در سال ۱۹۰۶ یعنی ۱۴ سال قبل از به بار نشستن تلاشهایش زندگی را وداع گفت؛ ولی هیچگاه نه به خاطر آسیبپذیریاش و نه با فکر اینکه پیروزی دور از دسترس است از فعالیت خود بازنماند.
مدرسه رفتن یک دختر در پاکستان امروزی نیز نیاز به چنین قابلیتی دارد. تصور کنید وقتی یک دختر ۱۲ ساله با مطرح کردن بحث اصلاحات آموزشی، طالبان را به چالش میکشد و درحالیکه مدارس در اطرافش منفجر میشوند با دنیا ارتباط مجازی دارد، این قابلیت بهشدت خودنمایی میکند. افراطیون او را درحالیکه ۱۴ سال بیشتر نداشت از اتوبوس بیرون کشیدند؛ به سر او شلیک کردند و او را نیمهجان در خیابان رها کردند. در چنین شرایطی ادامهی تلاش برای رسیدن به هدف نیاز به حجم زیادی از یک قابلیت برجسته دارد. شکی نیست که این نوجوان قابلیتی به نام شجاعت داشت. وقتی طالبان اعلام کرد که قصد کشت وی را داشته است او بدون معطلی گفت: اغلب به آن اتفاق فکر میکنم.
دربارهی نویسنده و ناشر کتاب
کتی کی به همراه خانواده، شوهر و چهار فرزند خود در واشنگتن سی دی زندگی میکند و هماکنون مجری و کارمند بخش واشنگتن شبکه خبری بیبیسی در کشور آمریکا است. کلیر شیپ من به همراه همسر و دو فرزندش در واشنگتن دی سی زندگی میکند که بهتازگی خبر از آوردن سگ جدیدی را دادهاند که هماکنون باهم زندگی میکنند. کلیر شیپ من خبرنگار و مجری درزمینه های سیاست، امور زنان و امور بینالملل در شبکه خبر ای بی سی و گودمرنینگ آمریکا است. کتاب «رمز اعتماد به نفس؛ علم و هنر اعتماد به نفس و آنچه زنان باید بدانند»، با عنوان کامل انگلیسی «The Confidence Code: The Science and Art of Self-Assurance What Women Should Know»، در سال ۲۰۱۴ و توسط این دو نویسنده منتشر شد. این کتاب با ترجمهی مهسا ساعی و توسط انتشارات نوین به بازار نشر عرضه شده است.