با جف بزوس، موسس و مدیر عامل آمازون بیشتر آشنا شوید
هنگامی که صحبت از افراد کارآفرین و موفق به میان میآید، شاید کمتر کسی نام جف بزوس را جلوتر از نام افرادی چون بیل گیتس، لری پیج، مارک زاکربرگ و لری الیسون به میان بیاورد. این در حالی است که مدیر عامل کم حاشیهی آمازون را با هر معیاری که بسنجیم، جزو موفقترین و تاثیرگذارترین رهبران دنیا به شمار میرود.
بنا به اعلام «هاروارد بیزینس ریویو» (نشریهی اقتصادی و مدیریتی دانشگاه هاروارد)، بزوس بزرگترین مدیرعامل زندهی حال حاضر دنیا است. در این ردهبندی استیو جابز در رتبهی اول قرار گرفته و پس از او، جف بزوس در جایگاه دوم قرار دارد. ویژگی مشترک جابز و بزوس در این بود که توانستند با نگاه بلند مدت خود، عملکردی فراتر از انتظار را برای شرکتهای خود به ارمغان بیاورند. تلاشهای استیو جابز باعث شد تا سرمایه گذاران بتوانند به سودی ۶۷ برابر از مقدار اولیهی سرمایهگذاری خود در اپل دست پیدا کنند. این در حالی است که بزوس توانست این میزان بازگشت سرمایه را برای سهامداران آمازون به رقم غیر قابل باور ۱۲۴ برابر برساند.
بی جهت نیست که ثروت شخصی بزوس در آگوست ۲۰۱۶ از مرز ۶۶ میلیارد دلار عبور کرد و او را در ردهی سوم ثروتمندترین افراد جهان و بالاتر از وارن بافت قرار داد.
کودکی و نوجوانی
جفری پرستون بزوس معروف به جف بزوس (Jeff Bezos) در تاریخ ۱۲ ژانویهی سال ۱۹۶۴ در شهر البوکرکی ایالت نیومکزیکوی آمریکا به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در هیوستن تگزاس گذراند. بزوس که توسط مادر و ناپدری کوباییاش بزرگ شد، تا سن ۱۰ سالگی از هویت پدر واقعی خود مطلع نبود. او در مورد ناپدریش میگوید:
«تا جایی که به من مربوط است، او پدر من است. تنها زمانی به پدر واقعی خود فکر میکنم، که یک پزشک از من میخواهد تا در فرمی نام پدر بیولوژیکی خود را وارد کنم.»
در دوران کودکی، بزوس علاقهی زیادی به دانش از خود نشان میداد. او در گاراژ خانهشان یک لابراتوار علمی به راه انداخته بود و پروژههای علمی خود را در آنجا عملی میکرد. یکی از اولین اختراعات او یک زنگ الکتریکی بود که از آن به عنوان سیستمی امنیتی برای جلوگیری از ورود خواهر و برادر ناتنیاش به اتاقش استفاده میکرد.
زمانی که جف ۱۲ سال بیشتر نداشت، نام او در یک کتاب دربارهی کودکان مستعد ایالت تگزاس آورده شده است. جالب اینجاست که در این کتاب دربارهی او نوشته شده است:
«جف مهربان، اما جدی است... او در زمینهی رهبری استعدادی ندارد.»
زمانی که بیشتر کودکان هم سن و سال او علاقه داشتند تا در آینده فضانورد شوند، جف میگفت که دوست دارد در آینده یک کارآفرین فضایی شود. بعدها همین علاقهی او به فضا باعث شد تا شرکت فضایی بلو اوریجین (Blue Origin) را تاسیس کند.
خانوادهی مادری بزوس از بزرگترین صاحبان زمین در ایالت تگزاس بودند و نوجوانی بزوس به کمک پدربزرگش در کار مزرعه داری گذشت. او همچنین یک تابستان را برای کار در یکی از شعب مک دونالد سپری کرد؛ هرچند بعدها اظهار داشت که از این کار متنفر بوده است.
او دانش آموختهی دانشگاه پرینستون با دو مدرک کارشناسی مهندسی برق و کارشناسی علوم کامپیوتر است. پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، به وال استریت رفت و در آنجا مشغول به کار در زمینهی علوم کامپیوتر شد. در همان مدتِ فعالیت در وال استریت، بزوس یک شبکهی تجارت بین المللی برای شرکتی با نام «فیتل» به راه انداخت. پس از آن، او چندین موقعیت شغلی دیگر که همگی مرتبط با تجارتهای اینترنتی بودند را نیز امتحان کرد.
آمازون
بزوس پس از اینکه متوجه شد اینترنت با سرعتی انفجارگونه در حال رشد است (سرعت رشد اینترنت در آن زمان ۲۳۰۰ درصد در سال بود)، تصمیم گرفت کار پردرآمد خود در نیویورک را رها کند.
رئیس بزوس سعی کرد در یک گفتگوی طولانی هنگام قدم زدن در سنترال پارک نیویورک، جف را از تصمیم خود منصرف کند؛ اما او تصمیم خود را گرفته بود. استراتژی بزوس برای تصمیم گیری در آن برهه از زندگی به «چارچوب به حداقل رساندن پشیمانی» (Regret Minimization Framework) معروف است. این چارچوب اینگونه کار میکند:
فرض کنید ۸۰ سال سن دارید. از خودتان در سن ۸۰ سالگی بپرسید آیا از اینکه به دنبال کسب و کاری که در زمان جوانی فکر میکردید آینده دار است نرفتید، پشیمان نیستید؟ از رها کردن شغلتان در آن زمان چطور؟
این نگاه بلند مدت باعث شد تا بزوس از سردرگمی کوتاه مدت خود نجات پیدا کند. همانطور که خودش میگوید:
«میدانم که اگر موفق نشوم هم پشیمان نخواهم شد. مطمئن هستم تنها چیزی که باعث پشیمانی من خواهد شد، تلاش نکردن است.»
بزوس که در آن زمان ۲۹ سال سن بیشتر نداشت، با خود اینطور فکر میکرد که اگر ایدهی «فروشگاه همه چیز» خود را عملی نکند، در سنین بالاتر چقدر احساس پشیمانی خواهد کرد.
ایدهی اولیهی تاسیس یک خرده فروشی اینترنتی در سال ۱۹۹۴ و طی یک سفر طولانی از نیویورک به سیاتل به ذهن بزوس رسید. او در همان سال کتاب فروشی اینترنتی خود را در گاراژ خانهاش به راه انداخت.
جالب است بدانید که «آمازون» اولین نامی نبود که بزوس برای استارتآپ خود برگزید. او ابتدا قصد داشت نام فروشگاه اینترنتی خود را «کادابرا» (Cadabra، برگرفته از عبارت Abracadabra به معنی اجی مجی لا ترجی) بگذارد. اما هنگامی که متوجه شد حتی وکیل خود او نیز این اسم را با Cadaver به معنای «جسد» اشتباه میگیرد، تصمیم گرفت نام دیگری بر روی شرکت تازه تاسیس خود بگذارد.
مدتی بعد بزوس آدرس relentless.com را خریداری کرد و تصمیم گرفت تا نام Relentless (به معنی بیرحم) را بر روی فروشگاه تازه تاسیس خود بگذارد؛ اما در نهایت دوستانش او را از این تصمیم منصرف کردند. این آدرس همچنان در اختیار بزوس قرار دارد و در صورت وارد کردن آن در مرورگر، به amazon.com منتقل خواهید شد.
در نهایت شرکت تازه تاسیس بزوس در سال ۱۹۹۵ «آمازون» نام گرفت. لوگوی آمازون از سال ۲۰۰۰ به همین شکل امروزی آن (یک پیکان شبیه لبخند، کشیده شده از حرف A به حرف z) است. معنای آن نیز این است که هر چیزی از A تا Z را برای خرید در این فروشگاه میتوانید پیدا کنید.
نبوغ بزوس
بزوس همواره تاکید زیادی بر روی «اولین بودن» داشته است. او در یکی از مصاحبههایش میگوید:
«هیچ چیزی دربارهی مدل تجارت ما وجود ندارد که نتوان با گذشت زمان از روی آن کپی برداری کرد. اما همانطور که میبینید، [برای مثال] مک دونالد مورد کپی برداری قرار گرفته است و همچنان یک شرکت بزرگ چند میلیارد دلاری است. بسیاری از این موفقیت به دلیل شهرت «برند» است. شهرت نام یک شرکت در دنیای آنلاین حتی از دنیای واقعی نیز مهمتر است.»
آمازون در ابتدا تنها یک کتابفروشی اینترنتی بود. بزوس برای خرید کتابهای مورد نیاز فروشگاهش با توزیع کنندگان زیادی مذاکره میکرد، اما با قیمت درخواستی او موافقت نمیشد؛ چرا که او اصرار داشت تا کتابها را به قیمت عمده، اما به تعداد کم خریداری کند. این شرایط به همین منوال ادامه داشت تا اینکه بزوس در یک دورهی سه روزهی آموزش کتاب فروشی متوجه شد در صورت سفارش تعداد ۱۰ عدد کتاب از برخی توزیع کنندگان، قیمت نهایی کتابها تا ۵۰ درصد ارزانتر از قیمت خرید تکی تمام میشود.
در آن زمان حتی همین تعداد ۱۰ عدد از هر کتاب نیز برای فروشگاه اینترنتی تازه تاسیس بزوس بسیار زیاد محسوب میشد و این امکان وجود داشت که آمازون نتواند همهی آن ۱۰ نسخه از یک کتاب را به فروش برساند.
بزوس با پیدا کردن یک نقص در سیستم سفارش کتاب و استفاده از آن توانست بر این مشکل غلبه کند. نقص سیستم ثبت سفارش به این صورت بود که اگر ۱۰ کتاب سفارش میدادید و تعدادی از این کتابها در انبار موجود نبودند، تخفیف فروش عمده در هر صورت به آن سفارش تعلق میگرفت. حال تنها کاری که بزوس باید انجام میداد این بود که یک کتاب ناموجود پیدا میکرد و ۹ عدد از آن را به همراه ۱ عدد از کتاب مورد نیاز خود سفارش میداد تا از تخفیف ۵۰ درصدی بهرهمند میشد.
یکی از خلاقیتهای دیگر بزوس این بود که آمازون را در کالیفرنیا تاسیس نکرد. همانطور که میدانید کالیفرنیا خانهی بسیاری از کسب و کارهای مرتبط با تکنولوژی و اینترنت در آمریکا است و درهی سیلیکون در نزدیکی سان فرانسیسکو، شرکتهای بزرگی چون اینتل، ایامدی، گوگل، اپل، اوراکل، ایبی و یاهو را در خود جای داده است.
بزوس با زیرکی متوجه این موضوع شد که فروشگاههای اینترنتی میتوانند به مشتریانی که در ایالت آنها فروشگاه به صورت فیزیکی حضور ندارد، اجناس را بدون مالیات بفروشند. کالیفرنیا پرجمعیتترین ایالت آمریکا است و در صورتی که آمازون در این ایالت واقع میبود، قیمت نهایی محصولاتش برای بخش اعظمی از مشتریانش گرانتر تمام میشد. به همین خاطر بزوس تصمیم گرفت آمازون را در ایالت به مراتب کم جمعیتتر واشنگتن تاسیس کند.
بزوس همچنین به استفاده از سیاستها و روشهای مدیریتی عجیب مشهور است. یکی از قوانینی که او برای کارمندان آمازون وضع کرده، این است که با گذشت هر دو سال، هر یک از کارمندان باید به مدت دو روز در قسمت «خدمات به مشتریان» کار کنند. حتی خود مدیرعامل آمازون نیز از این قانون مستثنی نیست. بنابراین هنگامی که برای گلایه از کیفیت بسته بندی کالای ارسالی، با قسمت خدمات مشتریان آمازون تماس بگیرید، این امکان وجود دارد که شخص جف بزوس تماس شما را پاسخ بدهد!
فراز و نشیبهای آمازون
اوضاع برای بزوس و آمازون همواره رویایی نبوده است. طرح کسب و کار آمازون در ابتدا برای بسیاری از افراد نامعمول به نظر میرسید. بزوس همواره به سرمایهگذاران و سهامداران آمازون تاکید میکرد که طی ۴ تا ۵ سال ابتدایی فعالیت شرکت، انتظار سود دهی نداشته باشند. این رشد کند باعث میشد تا سرمایهگذاران به این فکر بیفتند که سرمایهگذاری در این شرکت توجیه اقتصادی ندارد و حتی به دوام آوردن آن در بلند مدت شک کنند.
با این وجود، اوضاع برای آمازون بسیار خوب پیش میرفت؛ تا جایی که در سال ۱۹۹۹ مجلهی تایم بزوس را به دلیل موفقیت در به شهرت رساندن خرید اینترنتی به عنوان شخص سال برگزید.
این وضع دیری نپایید و در اوایل سال ۲۰۰۰ و با ترکیدن حباب دات-کام، بسیاری از شرکتهای اینترنتی از جمله آمازون بخش زیادی از ارزش خود را از دست دادند. این شرایط برای آمازون به حدی فاجعه بار بود که ارزش سهام آن را از ۱۰۰ به ۶ دلار رساند. در آن زمان که بسیاری از افراد دیگر هیچ آیندهای برای کسب و کارهای آنلاین متصور نبودند، تنها خوشبینی و مدیریت بزوس بود که توانست به کارمندان آمازون روحیه داده و شرکت را از بحران نجات بدهد.
سرانجام در سه ماههی پایانی سال ۲۰۰۱، آمازون با به دست آوردن ۵ میلیون دلار سود عملیاتی از ۱ میلیارد دلار فروش، برای اولین بار به سود دهی رسید. این دستاورد هرچند کوچک، ثابت کرد که طرح عجیب کسب و کار بزوس میتواند به موفقیت برسد.
آمازون پس از گذشت ۲۰ سال از زمان تاسیس، همچنان شرکتی در حال رشد است. طی ۲۰ سال گذشته، نسبت سود به درآمد آمازون بسیار پایین بوده است و حتی در برهههایی از زمان، شرکت بزوس یا اصلاً سود دهی نداشته، یا سود آن بسیار کم بوده است. همانطور که میدانید، یک تجارت تنها در صورتی میتواند به بقای خود ادامه دهد که سودآوری داشته باشد. با این اوصاف چطور آمازون شرکتی به این عظمت است و بزوس را به سومین مرد ثروتمند جهان تبدیل کرده است؟
برای درک بهتر این موضوع، تسلا را در نظر بگیرید. شرکت ایلان ماسک نه تنها در اکثر مواقع سودآوری ندارد، بلکه هر سهماههی مالی متحمل ضررهای هنگفتی نیز میشود. اما با این وجود سرمایهگذاران همچنان به آیندهی این شرکت امیدوارند و ارزش سهام آن روز به روز افزایش پیدا میکند، تا جایی که ماسک پیشبینی کرده است که روزی ارزش سهام شرکتش از اپل نیز فراتر خواهد رفت. اوضاع برای آمازون نیز تقریباً به همین صورت است.
بزوس عقیده دارد آمازون همچنان باید به رشد خود ادامه داده و سود دهی را در اولویت اهداف خود قرار ندهد. او در این باره میگوید:
«دو نوع شرکت وجود دارند. شرکتهایی که تلاش میکنند تا [از مشتریان خود] پول بیشتری دریافت کنند و شرکتهایی که در تلاشند تا پول کمتری دریافت کنند. ما از نوع دوم خواهیم بود.»
سال مالی گذشته آمازون از مجموع ۱۰۷ میلیارد دلار درآمد خود، تنها نیم درصد (۴۸۲ میلیون دلار) سود به دست آورد؛ این یعنی سودی نیم سنتی به ازای هر دلار!
دیگر فعالیتها
هرچند نام جف بزوس و آمازون به نوعی به هم گره خورده است و خیلیها او را تنها با خرده فروشی اینترنتیاش میشناسند، اما حیطهی فعالیتهای او به همینجا ختم نمیشود.
همانطور که پیشتر اشاره شد، بزوس از کودکی به فضا علاقهمند بود. نقل قولی از او در سن ۱۸ سالگی وجود دارد که در آن میگوید «قصد دارد در آینده هتلها، پارکها و کلونیهای فضایی با جمعیتی ۲ تا ۳ میلیون نفری احداث کند که به دور زمین در گردش باشند».
او بالاخره در سال ۲۰۰۰ شرکت فضایی خود با نام بلو اوریجین (Blue Origin) را تاسیس کرد. شرکت تازه تاسیس بزوس به مدت ۶ سال به صورت مخفیانه به فعالیت خود ادامه میداد تا اینکه در سال ۲۰۰۶ هنگام خریداری یک زمین بزرگ در غرب تگزاس برای آزمایش پرتاب موشک، فعالیت شرکت علنی شد.
در مصاحبهای در سال ۲۰۱۱ بزوس تاکید کرد که هدفش از تاسیس بلو اوریجین «محیا کردن امکان سفر به فضا برای همهی افراد» بوده است.
در نوامبر ۲۰۱۵، موشک «نیو شپرد» ساخت بلو اوریجین توانست به ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری سطح زمین صعود کند و در بازگشت به زمین با موفقیت در غرب تگزاس به صورت عمودی فرود بیاید. به این ترتیب، شرکت فضایی بدون هیاهوی بزوس توانست گوی سبقت را از اسپیس ایکس پر سر و صدای ایلان ماسک برباید و عنوان «اولین فرود موفقیت آمیز یک موشک چندبار مصرف» را به خود اختصاص دهد.
بلو اوریجین قرار است در سال ۲۰۱۷ «مسافران آزمایشی» خود را به فضا برساند و در سال ۲۰۱۸ سرویس پروازهای تجاری فضایی خود را راهاندازی کند.
بزوس در سال ۲۰۱۳ با خرید ۲۵۰ میلیون دلاری واشنگتن پست (به صورت نقدی)، بار دیگر همه را شگفت زده کرد. این خرید ربطی به آمازون یا دیگر شرکتهای بزوس ندارد و به نوعی یک خرید شخصی محسوب میشود.
بزوس همچنین با سرمایهگذاری ۲۵۰ هزار دلاری در گوگل در سال ۱۹۹۸، از اولین سرمایهگذاران این غول اینترنتی به شمار میرود. او همچنین در بیزینس اینسایدر، استک اکسچنج، توییتر، اوبر و بسیاری شرکتهای دیگر نیز سرمایهگذاری کرده است.
آینده
بزوس همچنان به آیندهی رو به رشد تکنولوژی و اینترنت امیدوار است و عقیده دارد «دوران طلایی تکنولوژی هنوز فرا نرسیده است». او میگوید:
«سخت بتوان دربارهی بزرگیِ تاثیر تکنولوژی بر روی جوامع انسانی طی ۲۰ سال آینده غلو کرد.»
پیشبینی نوآوریهای بعدی بزوس بسیار دشوار خواهد بود؛ چرا که او شرکتهای تحت فرمانش عادت دارند همواره برنامههای خود را به صورت رازآلودی مخفی نگه دارند. هنگامی که خبر پرتاب اولین موشک آزمایشی بلو اوریجین منتشر شد، هیچ کس انتظار آن را نداشت که شرکتی فضایی بزوس تا این مدت به صورت مخفیانه به فعالیت ادامه داده باشد و مهمتر از آن، تا این حد پیشرفت کرده باشد!
بزوس مردی است که از ریسک کردن نمیهراسد و همواره به دنبال تجربههای جدید است. شاید دلیل سیاستهای جاه طلبانه و غیر منتظرهی بزوس را بتوان در فلسفهی او در تجارت جست و جو کرد. آنطور که خود او میگوید:
سوال متداولی که معمولاً در کسب و کار مطرح میشود «چرا» است. این سوال خوبی است، اما سوال دیگری هم وجود دارد که به همان اندازه خوب است: «چرا که نه؟»
نظرات