ایده به تنهایی برای شروع کسب و کار کافی نیست
کار هر کس نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن! حتما این ضربالمثل را تا به حال شنیدهاید. بحث امروز را با این ضربالمثل زیبا آغاز کردیم تا از یک واقعیت مهم در دنیای ماجراجویانه کسب و کار پرده برداریم. برای شروع یک کسب و کار تنها سلاح شما ایده نیست، نیاز است که شما توانایی یک کارآفرین جسور و خلاق را هم داشته باشید. در ادامه با زومیت همراه باشید.
مقالات مرتبط:
افراد زیادی در سالهای گذشته درست یا نادرست اذعان داشتهاند که ایدههایشان توسط یک کارآفرین دیگر به سرقت رفته است. این نوع تفکر، همیشه هم بدگمانی به حساب نمیآید. برای نمونه استیو جابز و هنری فورد در ابتدا توسط شرکایشان کنار گذاشته شدند، اما هر دوی این افراد موفق بودند و شرکتهایشان را مجددا رونق دادند. افراد دیگری نیز وجود دارند که تصور میکنند به دلیل همصحبتی با کسی در رابطه با کسب و کار، مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند. درواقع اینگونه افراد بر این باورند که ایدهپرداز بودن، تنها اصل مورد نیاز برای موفقیت است. ولی حقیقت این است که تنها کسانی میتواند ایده را عملی کند که توانایی تبدیل رؤیا به واقعیت را دارند.
حرف اکثر اینگونه از افراد آن است که: «من ایده ناب خود را به آنها گفتم و آنها نیز بدون من این کار را انجام دادند. ایدههایم را دزدیدهاند یا حداقل من اینگونه فکر میکنم. وقتی چیزی که در نظر داشتم مطرح میکنم، برای دیگران الهامبخش است». ولی این رفتار کارآفرینان موفق را نمیتوان سوءاستفاده نامید.
همچنین شما برای آغاز کسب و کار به چیزی فراتر از یک ایده نیاز دارید. شما علاوه بر توانایی ایده پردازی، باید توانایی
- ساخت محصول یا عرضه خدمات
- فروش ایده
- مدیریت جریان نقدینگی
داشته باشید.
با وجود موارد بالا میتوان نتیجه گرفت که درمجموع، برای راه اندازی کسب و کار خود به چیزی بیشتر از یک ایده نیاز دارید. بنابراین قبل از اینکه با شکست روبرو شوید، دو سؤال زیر را از خود بپرسید:
آیا ایده مشخص است؟
برای مثال یکی از معیارهای اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده این است که نوآوری باید غیربدیهی باشد. غیربدیهی بودن به این معنی است که آن ایده نباید نتیجه یا واقعیتی منطقی و موجود از اختراعات کنونی باشد. دلیل اجباری بودن این قانون از طرف ادارهی ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده این است که برخی از زمینههای تحقیقی به مرحلهای رسیدهاند که میتوان گفت کشفیات و تحقیقات در آنها به بلوغ کامل رسیده است. به بیان دیگر ممکن است از دید شما شاید یک ایده خاص و ناب بهنظر برسد ولی در واقعیت یک اتفاق طبیعی باشد.
آیا درباره ایده متنی نوشتهاید یا صحبتی کردهاید؟
معیار دیگر برای حق انحصاری ایده آن است که نوآوری نباید قبل از ثبت رسمی در مراجع ذیربط، فاش شود. بنابراین اگر در فیسبوک در مورد ایده خود نوشتهاید یا پستی در وبلاگ قرار دادهاید، باید بدانید که این عمل مانند انتشار رایگان ایده است. بیشک همه به دنبال ثبت ایده خلاقانه خود نیستند، اما این دو سؤال در این شرایط مطرح است:
۱- آیا کسی فکر شما را دزدیده است؟
۲- آیا شما آن را منتشر کردهاید؟
حتی اگر ایدهای خاص دارید و هنوز شانس به شما روی نیاورده است، باید حداقل موارد زیر را داشته باشید:
۱- مشتریان وفادار
قبل از اینکه مردم بخواهند در شرکتتان سرمایهگذاری کنند باید چیزی برای عرضه به آنها در اختیار داشته باشید. داشتن مشتریان وفادار (حتی تعداد کم اما در حال رشد) نشانگر توانایی شما برای درآمدزایی از پول و خدمات سرمایهگذاران است. کسانی در کسب و کار شما شراکت میکنند که امید داشته باشند با صرف هزینه بتوانند کسب درآمد کنند. تا زمانی که نتوانید مشخص کنید ایدهتان قابل تبدیل به تجارت و کار واقعی است، مطمئن باشید ایدهی شما خریدار نخواهد داشت.
۲- طرح کسب و کار
بدون طرح کسب و کار سرمایهگذاران نمیتوانند در مورد این که شما ایدهای برای کنترل رشد شرکتتان دارید، مطمئن شوند. سرمایهگذاران از شما میخواهند ریسک رشد و نحوهی رسیدن به هدف مورد نظر را کاملا شناسایی کرده باشید. در سه سال، پنج سال و ده سال آینده جایگاهتان چه خواهد بود؟
۳- مدل کسب و کار مناسب
سرمایهگذاران میخواهند بدانند شما چگونه مشتریان را جذب میکنید، چگونه کالاها و خدمات را عرضه میکنید و در کل چگونه پول به دست میآورید و مقدار سود حاصلشده چقدر است.
اگر تمامی داراییتان ایدهای عالی ولی بدون فکر خاصی برای تبدیل آن به کسب و کار است، بدانید که با خیال و وهم سروکار دارید.