چرا شما نباید کارآفرین شوید

چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۰
مطالعه 6 دقیقه
زندگی کارآفرینان به جذابیتی که رسانه‌ها به تصویر می‌کشند نیست. پیش از قدم گذاشتن در این راه، باید از مشکلاتی که سر راه شما خواهند بود آگاه شوید.
تبلیغات

فرض کنید شما اختیار عمل دارید که برنامه و کاری را که دوست دارید انتخاب کنید. محصولات و خدماتی را که دوست دارید دقیقاً همان‌طور که می‌خواهید تولید کنید. هیچ رئیسی بالای سرتان نیست که بگوید چه کنید، نیازی نیست باکسی مصالحه کنید و کاری نیست که مجبور باشید به‌اجبار انجام دهید.

کارآفرین بودن به نظر فوق‌العاده می‌آید. ولی این‌طور نیست.

نوا کاگان مؤسس سایت sumo و مدیرعامل انجمن تغذیه‌ای تاکو، باارزشی بالای ۱۰ میلیون دلار تجربیات خود را از هنگامی‌که به‌عنوان یک کارمند فیس بوک و بعد در Mint.com کار می‌کرد تا هنگامی‌که به یک کارآفرین میلیونر تبدیل شد با ما در میان می‌گذارد.

همه‌ی کسانی که فکر می‌کنید اختیار برنامه و شغل خود را دارند باید هر هفته بیش از نود ساعت کار کنند. برای هر ساعت تفریح کنار دریا، باید ماه‌ها در یک محیط کوچک زحمت کشید. برای تولید محصول و خدماتی دلخواه، باید ده‌ها گزارش انتقادی ژورنالیست‌ها را خواند و گلایه‌های مصرف‌کنندگان را شنید و ماه‌های رکود فروش را تحمل کرد.

یکی از درس‌هایی که نوا کاگان از زندگی حرفه‌ای خود به‌عنوان کارآفرین و مشاور و راهنمای کارآفرینان دیگر گرفته است این است که این شغل مناسب همه نیست. شاید گاهی کارآفرینی هیجان‌انگیز و پرجاذبه باشد، ولی همیشه این‌طور نیست. هیچ مشکلی نیست که یک کارمند تمام‌وقت برای یک شرکت دیگر باشید. حتی ممکن است این کار برای شما خیلی مناسب باشد. برای اینکه متوجه شوید آیا مناسب کارآفرینی هستید یا کارمندی شیوه‌ی کاری بهتری برای شماست، چهار نکته را ذکر می‌کنیم که به شما کمک می‌کنند متوجه شوید گام بعدی که می‌خواهید بردارید چیست:

startup
کپی لینک

۱- هدف خود را پیدا کنید و تمام کارهای موردنیاز آن را بشناسید

نوا کاگان پیش از فیس‌بوک و مینت در شرکت اینتل شغل خسته‌کننده‌ای داشت. تنها فایده‌ی کار در شرکت اینتل این بود که به او کمک کرد به دنبال هدف خود بگردد. به همین دلیل این شرکت را ترک کرد و کارهای مختلفی را امتحان کرد.

یکی از بزرگ‌ترین تصورات غلطی که در مورد هدف وجود دارد این است که یکجا بنشینید و منتظر باشید هدفتان به طرز جادویی از آسمان پیدا شود! این اتفاق نمی‌افتد. پیدا کردن هدف کار ساده‌ای نیست. شما باید فعالیت‌های مختلفی را امتحان کنید، محصولات مختلف را ببینید و بشناسید، به دیگران در کارهایشان کمک کنید و ارائه‌ی مناسب محصول یا خدمات را یاد بگیرید.

پس از آزمون‌وخطاهایی که مرتکب می‌شوید، ایده‌های جدید به سراغ شما می‌آیند. صدها یا هزارها شرکت وجود دارند که می‌توانند شما را به آنچه در ذهنتان می‌گذرد برسانند و کمک کنند شما رشد کنید. شاید برای رسیدن به هدفتان، اصلاً مجبور نباشید فراز و نشیب‌های کارآفرینی را تجربه کنید. شاید استارتاپی که در ذهن می‌پرورانید همین‌الان وجود داشته باشد و شما بتوانید در آن کارکنید. آیا به محصول و خدماتی جدیدی فکر می‌کنید یا ایده‌ی بهبود محصولات فعلی بازار را در سر می‌پرورانید؟ آیا به دنبال این هستید که شغلتان به شما فرصت دهد به شهرها و کشورهای دیگر سفر کنید، یا برای ماجراجویی‌های دشوار معرفی خدمات خود حاضرید به هرجایی بروید؟

اگر هنوز نمی‌دانید هدفتان چیست، باید شروع کنید و گزینه‌های مختلف را محک بزنید. تبدیل‌شدن به یک کارآفرین تنها راهی نیست که پیش پای شماست. کار کردن روی یک پروژه در یک شرکت دیگر هم ممکن است شما را به رضایت خاطر برساند.

کپی لینک

۲- به محصولاتی که تولید می‌کنید ایمان داشته باشید

گروه‌ها و تیم‌های مختلفی در دنیا، بر روی محصولاتی که دوست دارند کار می‌کنند. طراحان محصول و نرم‌افزار در شرکت اپل، محصولات شگفت‌انگیزی مثل آیفون یا مک بوک را تولید می‌کنند، متخصصان فروش کالاهایی خوب با قیمت مناسب را در سایت‌های اینترنتی به فروش می‌رسانند و باوجود سایت‌هایی مثل آمازون دیگر نیازی نیست از خانه بیرون بروید تا کالای موردنیاز خود را خریداری کنید.

شغل مدیرعاملی و کارآفرینی نیازمند کارهای اداری خسته‌کننده بسیاری است، مثل جلسات کاری، استخدام عوامل و هماهنگی بین اعضای گروه. اگر کسی هستید که نمی‌خواهید درگیر گرفتاری‌های پرمشغله تولید کالایی شوید که رؤیای آن را می‌بینید، شاید بهتر است در شرکتی کار کنید که مسئولیت‌های کمتری به عهده‌ی شما بگذارند. از خودتان بپرسید:

  • محصولاتی که هرروز استفاده می‌کنید چه چیزهایی است؟
  • چه ایده‌های جدیدی برای تولید آنها دارید؟
  • چه چیزهایی را استفاده می‌کنید که دوست دارید تولید بهتری داشته باشند؟

به‌جای اینکه به تولید محصولی جدید فکر کنید، می‌توانید از تخصص خود برای بهبود تولیدات فعلی استفاده کنید.

کپی لینک

۳- با افرادی کار کنید که از خود شما باهوش‌تر باشند

کارآفرینی فردی به آن جذابیتی که رسانه‌ها به تصویر می‌کشند نیست. درواقع شما خودتان را در یک آپارتمان حبس می‌کنید، غذاهای آماده می‌خورید و تلاش می‌کنید به‌تنهایی بر روی یک ایده کارکنید. واقعیت این است که همه‌ی ما به یک شبکه پشتیبانی فردی نیاز داریم.

سخنران انگیزشی، جیم ران، می‌گوید:

شما تبدیل به شخصی با خصوصیاتی مشابه پنج‌نفری می‌شوید که بیشترین معاشرت را با آن‌ها دارید. چه کسانی در دایره افراد نزدیک به شما قرار دارند؟ وقتی اطراف خود را از انسان‌های درخشان پر کرده باشید، به موفقیت‌هایی می‌رسید که هرگز به‌تنهایی قادر به کسب آن‌ها نبودید. بدون حمایت، انگیزه و یادگیری هرگز به نقطه‌ی اوج نمی‌رسید.
کپی لینک

۴- درآمد را فراموش نکنید

صحبت از پول همیشه با حساسیت‌های خاص خود همراه است، ولی به‌هرحال شما نیاز به درآمد دارید. نوا کاگان به یاد می‌آورد که در سه سال اول افتتاح شرکت و برند AppSumo، سالانه چهل هزار دلار درآمد داشت که مبلغ زیادی نیست. کارآفرینان مشهور زیادی در ابتدای کار خود درآمد و شرایطی رؤیایی نداشته‌اند:

وقتی ایلان ماسک نخستین استارتاپ خود را تأسیس کرد، ۲۸۰۰۰ دلار از پدرش وام گرفته بود و شب‌ها در دفتر کارش می‌خوابید.

وقتی جف بزوس بخش فروش کتاب آمازون را به راه انداخت، مجبور شد صدها جلد کتاب بسته‌بندی‌شده را با دست‌های خودش از انتشارات به شرکت ببرد.

اولین کتاب آریانا هافینگتون، بنیان‌گذار هافینگتون پست، ۳۶ بار توسط انتشارات مختلف برگشت خورد.

اگر شما همه‌ی زندگی خود را روی افتتاح شرکت یا تولید محصولی جدید بگذارید و شکست بخورید چه می‌کنید؟ اگر انسان ریسک گریزی هستید، شاید باید به یک شرکت دیگر که درآمد ثابت و تضمین‌شده‌ای به شما پرداخت می‌کند بپیوندید و ایده‌ی راه‌اندازی کسب‌وکار شخصیتان را کنار بگذارید.

taxes
کپی لینک

چه کسی می‌گوید کارآفرینان زندگی راحتی دارند؟

بیل گیتس شرکت نرم‌افزاری خود را تأسیس کرد و تبدیل به ثروتمندترین مرد جهان شد. مارک زاکربرگ وب‌سایتی را مبتنی بر عکس و مشخصات کاربران ساخت که تبدیل به بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی دنیا شد. ایلان ماسک با طراحی سفینه‌های فضایی به مریخ چشم دوخته است.

ظاهر این موارد شگفت‌انگیز و فوق‌العاده است. ولی آنچه در واقعیت کارآفرینان باید به مسائلی از این قبیل رسیدگی کنند:

  • مالیات
  • استعفا یا اخراج کارمندان
  • مسائل فنی
  • ایمیل‌ها، پیام‌ها و تلفن‌های بی‌وقف
  • ساعات طولانی جلسات هفتگی

قضیه این است که ایده‌ی افتتاح یک استارتاپ، از بیرون جذاب به نظر می‌رسد. کارآفرین بودن تا زمانی وسوسه‌انگیز است که مشکلاتی مثل پرداخت مالیات، دردسرهای استخدام عوامل و حل‌وفصل مناقشات و اختلافات اعضای تیم پیش نیامده باشند. اگر هنوز نتوانسته‌اید راه خود را پیدا کنید، به چهار موردی که برایتان ذکر کردیم فکر کنید. به یاد داشته باشید برای پیدا کردن کاری که شما را به اهدافتان برساند، کمک کند که محصولات موردعلاقه خود را تولید کنید و شما را هم‌نشین انسان‌های عالی کند، لزوماً نباید یک کارآفرین باشید. 

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات