ترس قاتل رؤیا است، شور و شوق زندگی را از انسان دور میکند، نفسها را در سینه حبس میکند و میتواند انسان را بهقدری فلج کند که قادر به ادامه راه نباشد.
ترس در بسیاری از سیستمهای آموزشی امروزه جای گرفته، چراکه یک روش ارزان برای وادار کردن دانش آموزان با خواستههای سیستم است. معلمها بچهها را میترسانند: این کار را بکن وگرنه اتفاق بدی برایت میافتد.
مسئله این است که یادگیری دشوار است. اگر آسان بود شما همین لحظه همهی آنچه باید میدانستید، یاد گرفته بودید و اگر میتوانستید بهتنهایی از عهدهی یادگرفتن همهچیز بربیایید، دیگر نیازی بهصرف کردن زمان یا هزینه بابت یادگیری از دیگران نداشتید. اما معمولاً وقتی انسان میخواهد شخصا تعلیم خود را به عهده بگیرد، در یک نقطه گرفتار میشود.
هرگاه میخواهیم از یک مرز بگذریم یا وارد مرحلهی جدیدی شویم، دچار تنش میشویم. از خود میپرسیم که اگر از این در بگذرم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تبدیل به انسان جدیدی میشوم؟ شرایط جدیدی در انتظارم است؟
تنش نشانهای از یک تجربهی فوقالعادهی آموزشی است. تنش از جایی برمیخیزد که ما نمیدانیم در کدام مرحله از پروسهی یادگیری هستیم، از برنامهها مطمئن نیستیم و تضمینی نمیبینیم که بعداً چه اتفاقی قرار است رخ دهد.
بهعنوان انسانهای بزرگسال، ما با میل باطنی خودمان را در معرض تنش قرار میدهیم؛ هنگامیکه به یک کنسرت موسیقی بزرگ میرویم، به تماشای مسابقه فینال فوتبال مینشینیم یا یک فیلم ترسناک نگاه میکنیم. اما بسیاری از اوقات ما دانسته یا ندانسته تنش و فشار را با ترس تلفیق میکنیم. درحالیکه به دنبال یادگیری چیزی هستیم که ما را تبدیل به انسان جدیدی میکند که در راه هدفش پیش میرود، ناگهان دچار ترسی میشویم که ما را از پیش رفتن بازمیدارد.
معلمان و مربیان خوب شجاعت ایجاد تنش دارند. انسانهایی که واقعاً در پی یادگیری هستند، از تنش بهعنوان محرکهی پیشرفت استفاده میکنند؛ چراکه تنش واقعاً انسان را به جلو هل میدهد و باعث میشود او قدمی بزرگ بردارد تا از دره و پرتگاهی که پیش پایش است، رد شود.
در تحقیقی که روی دانشجویان دورههای آنلاین کارگاههای مدیریت و رهبری صورت گرفت، مشاهده شد که برخی دانشجویان در مواجهه با تنش، آن را میپذیرند و از آن به محرک پیشروی استقبال میکنند و خود را با میل باطنی به آن میسپارند. برخی دیگر، تنش را با ترس اشتباه میگیرند: در هنگام رقابتها خود را کنار میکشند و به خود وعده میدهند که در آیندهای بهتر دوباره به صحنه برمیگردند.
کسانی که سریع حرکت میکنند و از تنش بهعنوان انگیزهی پیروزی در رقابت استفاده میکنند، موفق میشوند.
باید از تنش بهعنوان مهمترین ابزار یادگیری در شروع کار استفاده کرد؛ چراکه آموزش به معنای دسترسی به حجم گستردهی اطلاعات نیست، بلکه به معنای حرکت روبهجلو در راستای یادگیری است. تنش اگر درست به کار گرفته شود، خوب عمل میکند. تردید و تأملی که بهدرستی در انسان به وجود میآید، راه انسان را باز میکند: تغییر رخ میدهد و شما به دنیای ناشناختهها قدم میگذارید، از موانع رد میشوید و به نقطهای میرسید که پیروزی در انتظار شما است.
نظرات