هیچچیزی در زندگی مثل ترس، جلوی شکوفایی پتانسیلهای آدمی را نمیگیرد. ترس رؤیاهای انسان را در هم میشکند و مانع از این میشود که جوامع و سازمانها به پیشرفتهای بزرگ دست پیدا کنند و اصلیترین دلیلی است که بسیاری از مردم، استعدادها، مهارتها وامیدهای به زبان نیامدهی خود را به خاک میسپارند.
چه از صحبت کردن در جمع بترسیم یا از تعقیب یک رؤیا و آرمان بزرگ، چه از شکست خوردن بترسیم یا از آنچه که ممکن است دیگران دربارهی ما فکر کنند، آنچه ما را منفعل و ساکن نگه میدارد ترس واقعی نیست؛ بلکه داستانی ساختگی است که ما مدام با خودمان تکرار میکنیم: اینکه ترس چگونه خوشبختی، آرامش خیال و توانایی استفاده از پتانسیل شگفتمان را از ما دزدیده است.
ترس بهخودیخود پدیدهای طبیعی است. هنگامیکه شما میخواهید به دنبال عمیقترین امیال و خواستههای خود بروید و زندگی رؤیایی خود را رقم بزنید، کاملاً طبیعی است که ترس گهگاه به درون ذهن شما راه پیدا کند. اما اینکه ترس باعث فلج شدن شما شود و شما را از کوچکترین حرکتی بازدارد یا اینکه انگیزهای برای قویتر شدن شما شود، کاملاً بستگی به واکنش و پاسخی دارد که ذهن شما تعلیم دیده تا در برابر موقعیت هراسانگیز از خود نشان دهد. شاید از همان زمانی که در کودکی در بازی حساس تیم مدرسه، باوجود آمادگی و تمرین زیاد خود را باختید و نتوانستید به همه نشان دهید چقدر مستعد و باقابلیت هستید یا شاید حتی قبل از این، ترس در وجود شما نهادینه شده است.
بسیاری از ما اغلب خود را قربانی شرایط میدانیم. ترس از ناشناختهها، ترس از شکست و ترس از اینکه نزدیکانمان، دوستانمان یا رقیبانمان دربارهی ما چه فکری میکنند ممکن است ما را به فاز افسردگی ببرد، باعث شود درون تصوراتمان گیر کنیم و روزها، هفتهها و سالها را از دست بدهیم. ما اجازه میدهیم ترس مسیر سرنوشت ما را عوض کند.
چطور میتوانیم یاد بگیریم ترس را بهعنوان حسی طبیعی ببینیم که فقط پدیدهای گذرا است و قدرت از پا درآوردن ما را ندارد؟ آیا میتوانیم با آموزش دوبارهی نگرش خود، قدرت کنترل ترس را به دست بگیریم و زندگی بلندپروازانهای را که دوست داریم، برای خود بسازیم؟
نباید بگذاریم ترس مانع از قدمهای بزرگ ما بشود.
باوجود احساس ترس دست به اقدام بزنید
ترس تا زمانی برگ برنده را در دست دارد که شما دست به اقدام نمیزنید، حرکت نمیکنید و قدمی برای از میان برداشتن محدودیتهای پیش روی خود برنمیدارید. یکی از اولین کارهایی که باید بکنید، این است که ترس را حس کنید؛ ولی به هر قیمتی کارتان را انجام دهید. هرزمانی که حس کردید از چیزی یا شرایطی میترسید، دستبهکار شوید و با همهی توان، با سرعت به جلو حرکت کنید.
برخلاف تصور اغلب مردم، نیازی نیست که پیش از حرکت همهچیز را بدانید و از همهی جزئیات آگاهی داشته باشید. البته خیلی خوب است برنامهریزی داشته باشید و خود را آمادهی عمل کرده باشید؛ ولی مهمترین چیز برای رد شدن از دیوار بزرگ ترس، این است که خود را با عمل مجهز کنید.
فرقی نمیکند با چه نوع ترسی مواجه باشید. هنگامیکه خودتان را عادت بدهید که باوجود حس ترس، فعالیتی را شروع کنید یا ادامه دهید؛ نهتنها اعتمادبهنفسی مثالزدنی پیدا میکنید، بلکه کمکم قدرتی توصیف نشدنی در درونتان حس میکنید. هنگامیکه یاد میگیرید باوجود حس ترس راهتان را به جلو بازکنید، شاهد اتفاقات شگفتانگیزی در زندگیتان خواهید بود که شما را تبدیل به نسخهی بهتری از خودتان میکند.
فلسفهی شخصی خود را از شکست تغییر دهید
باید بپذیریم ترس از شکست، اصلیترین علتی است که مانع از پیشروی و رهایی از قیدوبندهای «متوسط بودن» میشود. ولی اگر شما شکست را موهبتی در لباس مبدل و فرصتی برای قالبریزی خویشتن بهتر خود ببینید که به شما یاد میدهد چطور به انسانی تبدیل شوید که دوست دارید، زندگیتان کاملاً عوض میشود. بهترین رهبران دنیا، شکستهای سنگین خود را بزرگترین هدیهی زندگی دیدهاند. زمانهای سخت و روزهای پردرد، درست همان نقطهای هستند که روح شما شروع به پوست انداختن میکند و شما را آماده میکند ضمیر جدید و قدرتمند خود را ببینید. با چنین نگاهی، ترس از شکست نمیتواند کاری از پیش ببرد.
هنگامیکه با خود عهد میکنید یا وجود هر احساس بازدارندهای، فعالیت خود را متوقف نکنید و هرروز و هر ساعت سعی میکنید خود را از نقطهی امن خیالی خود بیرون بکشید، ترس بههیچوجه شانس دزدیدن زندگی شجاعانه شما را نخواهد داشت!