کنترل اعتماد به نفس کاذب در ۳ مرحله
اگر گشتی در دنیای اینترنت بزنید، با انبوه مقالاتی روبرو میشوید که راههای مختلف افزایش اعتمادبهنفس را توضیح میدهند. این مقالات ممکن است دربارهی عادات افراد موفق صحبت کنند یا اینکه به شما بگویند چطور میتوانید قدمبهقدم اعتمادبهنفس خود را تقویت کنید. ولی تابهحال فکر کردهاید که ممکن است اعتمادبهنفسی بیش از حد داشته باشید؟
بهعنوان مثال، تابهحال با چالشی مواجه شدهاید که فائق شدن بر آن بیش از تصور شما سخت باشد؟ مطالعات نشان میدهند که آدمی ممکن است توانایی خود را در زمینههای مختلفی، مثل نیروی بدنی، هوش، حافظه یا مهارتهای خاص بیش از حد واقعی برآورد کند.
درست است که ما اغلب اعتمادبهنفس بالا را ویژگی مثبتی میدانیم؛ ولی اعتمادبهنفس کاذب میتواند اثرات مخربی داشته باشد: اگر در تشخیص تواناییهای خود دچار اشتباه شوید، بهاحتمال زیاد در تصمیمات مالی خود اشتباه کرده و متضرر میشوید، اعتماد افراد معتمد خود را از دست میدهید یا وقت زیادی روی ایدهای میگذارید که هرگز عملی نخواهد شد.
معمولاً دانش کم، بیخردی و ناآگاهی باعث میشود افراد در تشخیص تواناییهای خود دچار توهم شوند و تا وقتی هم که به مشکلی برنخورند، متوجه واقعیت نمیشوند. دیوید دانینگ، پژوهشگر، این مشکل را « آنوسوگنوزیای زندگی روزمره» مینامد که به شرایطی اطلاق میشود که یک فرد، از ناتوانی خود ادراکی ندارد. دانینگ در تحقیقات خود متوجه شده است که ناآگاهی افراد از سطح تواناییهایشان، باعث میشود نسبت به صلاحیت و شایستگی خود در کارها، متوهم شوند.
ولی اگر ما نقصان دانش و مهارت خود را تشخیص ندهیم، چطور میتوانیم خودمان را از حوادث ناگوار پیش رو نجات دهیم؟ برای اجتناب از اعتمادبهنفس کاذب، میتوانید به این سه روش رجوع کنید:
مدام بازخورد بگیرید
روی تاریک ماجرا وقتی است که شما یادگیری یک مهارت را شروع میکنید و بعد فکر میکنید در آن زمینه متخصص شدهاید. یک شریک یا دوست خوب با بازخوردهای صادقانهاش میتواند به شما کمک کند اعتمادبهنفس خود را در سطح متعادلی نگهدارید. بعلاوه پیش از اینکه اجازه دهید یک ایدهی جالب شما را وسوسه کند، تمام ضعفهای خود را بررسی کنید و عواقب بالقوهی تصمیمگیری اشتباه را از نظرتان بگذرانید.
دوراندیشی بیشتری داشته باشید
خیلی اوقات کاری را شروع میکنیم که فکر میکنیم فقط نیم ساعت از وقتمان را خواهد گرفت و بعد متوجه میشویم که بیشتر روزمان را با آن درگیر بودهایم. اگر باید کاری را در سررسید خاصی تحویل دهید، در برنامهریزی خود، زمان بیشتری برای اتفاقات غیرمنتظره بگذارید. در بودجهبندی، برنامهریزی و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هم میتوانید به همین روش عمل کنید.
در چیزهایی که نمیدانید، تأمل کنید
وقتی شما یک هدف جدید پیش رو دارید، خیلی راحت هیجانزده میشوید و ممکن است پیش خودتان خیالپردازی کنید که جریانات به چه منوالی پیش خواهند رفت. درست است که این احساسات ما را ترغیب میکنند در مسیر تازهای قدم بگذاریم، ولی واقعیاتی که از قلم میافتند، میتوانند تمام رؤیاهای ما را به باد دهند.
مثلاً اکثر مردم با دیدهی تحسین به مدال طلای المپیک نگاه میکنند؛ اما عدهی کمی برای رسیدن به چنین نقطهی اوجی به خود زحمت میدهند و تلاش میکنند. اگر میخواهید کاری را انجام دهید، اول فکر کنید چه پیشنیازهایی دارد و برای رسیدن به این هدف باید چه قدمهایی بردارید. منظور این نیست که از همین لحظه شروع به برنامهریزی کنید. ولی این مرور پیشاپیش، به شما کمک میکند تصویری واقعگرایانه و عقلایی از انتظارات و تصورات خود به دست آورید.
اعتمادبهنفس یک موازنهی ظریف است
همانطور که مشاهده کردید، تشخیص تواناییهای فردی کار آسانی نیست و درعینحال، ناآگاهی میتواند عواقب جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد. اولین قدم برای مبارزه با چنین مشکلاتی، این است که تشخیص بدهیم اعتمادبهنفس کاذبی داریم. شناخت و تصدیق این موضوع، به ما کمک میکند که در مورد شرایط کنونی و قدمهایی که باید در آینده برداریم، به دیدگاه بهتری برسیم. اعتمادبهنفس مانند یک ترازو است. اگر بیش از حد به خودتان مطمئن باشید، در معرض تصمیمات نادرستی قرار میگیرید که عواقب ناگواری دارند. اگر هم خودتان را دست کم بگیرید، هرگز جرئت نمیکنید کار جدیدی را امتحان کنید.
ولی اگر برای رویدادهای غیر منتظره برنامهریزی کنیم و با خوشبینی محتاطانهای تصمیمگیری کنیم، میتوانیم سطح مناسب آن را برای پیشرفت در زندگی پیدا کنیم.