در یک دنیای ایدهآل، شغل ما جوابگوی تمام نیازهای ما و پر از معنی و انگیزه است. ولی اگر دنیای ما، ایدهآل نباشد باید چه کنیم؟ اگر شغلی دارید که زمانی عاشق آن بودهاید، ولی حالا شما را اذیت میکند و دیگر دل شما با آن نیست، چه باید کرد؟
افراد زیادی هستند که چنین وضعیتی دارند. بر اساس نظرسنجیهایی که ابتدای سال ۲۰۱۷ توسط موسسه گالوپ (Gallup) انجام شده است، یکسوم کارمندان در ایالات متحده احساس میکنند در وضعیت شغلی خود زندانی شدهاند. یعنی از هر سه نفر، یک نفر کارش را با عشق و علاقهی زیادی شروع میکند، احساس تعهد و احساس دارد و در کارش بهرهوری داشته است و اکنون این حس را ندارد. این احساس ناخوشایند چند دلیل دارد: ممکن است شما به خاطر اینکه فکر میکنید کارهای تکراری انجام میدهید، احساس ناراحتی دارید. ممکن است شما بپرسید انتهای کاری که انجام میدهید چیست؟ شاید احساس میکنید مدیر شما تمام کارهای شما را کنترل میکند و مدیران شرکت به رشد و یادگیری شما اهمیتی نمیدهند یا شاید رشدتان از زمان شروع به کار، باعث شده است که اولویتهای جدیدی در زندگیتان تعریف کرده باشید.
بیقراری شغلی در همه جا وجود دارد. ممکن است شما چنین افرادی را در میان دوستان یا فامیل خود دیده و غرولند این افراد را بهناچار تحمل کرده باشید. تحقیقات علمی توصیه میکنند که افراد در چنین مواقعی باید دید خود را عوض کنند.
به ندای درون خود گوش دهید
از خود بپرسید که در این مرحله از زندگی، چه انتظاراتی از شغل خود دارید. ممکن است همه نخواهند یک شغل در سطح بسیار بالا داشته باشند. تحقیقات نشان میدهند که انتظارات افراد از شغل خود، سه دستهبندی دارد: بعضی شغل خود را حرفهی خود میدانند. برخی دیگر فقط به چشم یک کار به آن نگاه میکنند. در دستهی سوم، افرادی هستند که عملکرد بالایی نشان میدهند و انتظار آنها این است که از شغلشان احساس رضایت داشته باشند. باید کشف کنید که در این مرحله، چه مسائلی در شغلتان برای شما حائز اهمیت است و چه چیزهایی به شما انگیزه میدهد، به چه چیزهایی علاقه بیشتری نشان میدهید و چه چیزی درونتان را شعلهور میکند. طبیعی است شغلی که پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه انتخاب کردهاید دیگر برای شما جذاب نباشد و جاهطلبی شما در ۴۰، ۵۰ یا ۶۰ سالگی تفاوت بسیاری با آن دوران دارد. حتی اگر نتوانستید ندای درون خود را بشنوید، حداقل میتوانید در شغل فعلیتان احساس بهتری داشته باشید.
کدام قسمت شغل شما میتواند جذابتر شود؟
تحقیق زیادی راجع به جذاب کردن شغل انجام شده است که ثابت میکند با بازسازی و جذاب کردن برخی قسمتهای شغلی، کارمندان احساس بهتری نسبت به خود پیدا میکنند و رضایت شغلی آنها بیشتر میشود. اگر طراحی شغلی افراد بر اساس ویژگیهای شخصی آنها، دچار تغییراتی شود، در بهبود عملکردشان بسیار مؤثر خواهد بود. بهعنوان مثال اگر شخصی از تحلیل کسبوکار بیشتر از فروش لذت میبرد، مدیر مربوطه باید وظایف مرتبط با تحلیل کسبوکار را به آن شخص بدهد.
اگر کارمند دیگری دوست دارد ارتباطهای بیشتری در محل کار خود داشته باشد، بهعنوان یک مدیر میتوانید کاری کنید که پروژههای خود را با افراد یک تیم انجام دهد. افرادی هستند که دوست دارند کارهایی خارج از حیطهی شغلی خود انجام دهند و دلیل آن نیز کاملا مشخص است: آنها این کار را دوست دارند و آن را بهخوبی انجام میدهند. بهعنوان یک مدیر، باید بدانید که این رفتار باعث ارزش بخشیدن به شرکت شما میشود و آن کارمند نیز تجربهی شغلی بهتری پیدا میکند.
بهترین راهنما برای کارمندان این است که تصور کنند یک معمار هستند و باید طرحی از مرحلهی «قبل» و «بعد» مسئولیتهای شغلی خود را طراحی کنند. مرحلهی «قبل»، حفظ وضعیت کنونی است و مرحلهی «بعد» امکانات موجود در آینده را نشان میدهد. شما چه کارهایی میتوانید انجام دهید تا بتوانید شغل خود را بازطراحی کنید؟ حتی مقدار کمی بازطراحی هم خیلی خوب است. بعضی اوقات تغییرات بسیار کوچک منجر به اثرات بسیار بزرگ و مثبت میشوند.
آتش اشتیاق خود را شعلهور کنید
ممکن است شما فردی باشید که برای یک پروژهی شخصی نامربوط به شغل و کارتان، وقت نمیگذارید؛ ولی شما میتوانید در وقت آزاد خود در خارج از محیط کار، ایدههای کارآفرینانه و نوآورانهی خود را در مقیاس کوچک آزمایش کنید. پیگیری علاقههای شخصی و تلاشهای مرتبط با آن میتوانند یکنواختی محیط کاری روزانه را کم کند. این تلاشهای الهامبخش، میتوانند در شغل شما نیز سرریز شوند و در نتیجه شما تلاش کنید که شغل خود را بازطراحی کنید یا درگیر بخشهایی از شغل خود شوید که به آن عشق میورزید.
تغییر را شروع کنید
اگر کارهایی را که گفتیم نمیتوانید شروع کنید، پس تغییراتی برای خود ایجاد کنید. تغییر شغل را به چشم نقل مکان به یک خانهی دیگر ببینید. خانهی اولی که خریدید، جوابگوی نیازهای آن زمان شما بود؛ ولی حالا اولویتهای شما تغییر کرده است و رشد زیادی داشتهاید. کدام را انتخاب میکنید؟ نقل مکان؟ تعمیرات کلی خانه؟ رفتن به یک خانهی سطح پایینتر؟ دقیقا به همین صورت به تغییر شغل نگاه کنید. آیا اولویتها و نیازهای شما تغییر پیدا کرده است؟ آیا میتوانید شغل خود را بازسازی و بازطراحی کنید یا باید نقل مکان کنید؟
البته اگر گزینهی تغییر شغل را انتخاب کرده باشید، باید قبل از اینکه آن را عملی کنید، به این موضوع بهخوبی فکر کنید. با افرادی که در حرفهی شما به فعالیت مشغول هستند شبکهسازی کنید و ببینید سطح استاندارد حقوق شما چقدر است. نمیتوانید همه چیز را بهسرعت عوض کنید، ولی اگر گرفتار بیقراری شغلی و دلمردگی نسبت به کارتان شدهاید، احتمالا یکی از انتخابهای شما، همین تغییر شغل است.
فراموش نکنید که اگر انگیزهی شما در شغلتان کمرنگ شده است، امید خود را از دست ندهید. میتوانید مجددا راههایی برای شعلهور کردن اشتیاق خود پیدا کنید و یا تغییرات کوچکی در خود به وجود بیاورید که احساس کنید هنوز میتوانید امیدوار باشید. وقتی که شما تصمیم بگیرید تغییراتی در شغل خود بدهید، ممکن است تعجب کنید که چقدر انعطافپذیر و قوی هستید!