ویلیام وندربلومن مدیر اجرایی شرکت Vanderbloemen Search Group (شرکتی برای معرفی نیروی کار) است. او اعتقاد دارد نیروی کار جوان در محیط کار، طول عمر مفید و بازدهی بالا برای شرکت به همراه دارد و کارآفرینان میتوانند آنها را استخدام کنند، آموزش دهند و رشد شرکتشان را سرعت ببخشند.
ویلیام تجربیات خود را در این زمینه، به شرح زیر بیان میکند:
وقتی که برای اولین بار شرکتم را برپا کردم، هیچ تجربهای درباره استخدام نیروی کار نداشتم، فقط میخواستم افرادی همراهم داشته باشم تا مرا در سازماندهی امور یاری کنند. هالی تیت یکی از کارکنان شرکتم در سمت مدیر توسعهی کسبوکار است و زمانی که او را استخدام کردم، هشتمین عضو تیم ما بود. هالی نمونهی بارز یک نیروی کار خوب و پرتلاش است که در طول پنج سالی که در کنار ما حضور دارد، موفقیتهای بسیاری برای خود و شرکت کسب کرده است. نمیدانم در تمامی این سالها راهم را درست پیمودهام یا نه؟ اما میخواهم تجربیاتم را با شما در میان بگذارم و نکاتی در مورد جذب نیروی کار جوان برایتان شرح دهم:
هدف شغلی شما چیست؟
یادم میآید هنگامی که روز مصاحبه از هالی درباره اندیشههای کاریاش پرسیدم او گفت: «کار از ارزشهای زندگی من محسوب میشود و دوست دارم از مهارتهایم برای حل مسائل استفاده کنم و مستقیما تأثیرگذار باشم.» پس در نظر داشته باشید اگر شما یک کارآفرین هستید و میخواهید جوانان فعال را به سمت خود جذب کنید، باید هدف شغلی مشخصی برای خود و سازمانتان تعریف کنید. زیرا جوانان دوست دارند بخشی از یک سازمان باشند که اهداف و چشمانداز معینی دارد. آنها میخواهند مسئولیت مشخصی به عهده بگیرند، به سمت آن مسیر حرکت کرده، برنامهریزی و تلاش کنند.
به نیروی کار مسئولیت دهید
یکی از دلایل اصلی بیمیلی جوانان در محیط کار، به چالش نکشیدن استعدادها و مسئولیت ندادن به آنها است. یعنی به نیروی جوان اعتماد و مجال شکوفایی و خودنمایی داده نمیشود و فضایی برای پرورش ایده و نظرسنجی وجود ندارد. شاید بهعنوان یک کارآفرین تمایل داشته باشید میکروکنترلرها و سیستمهای اتوماتیک کارها را پیش ببرن؛ اما این رویه فرصت پیشرفت را از کسبوکار شما میگیرد.
از تیم خود کمک بگیرید
وقتی در سن ۳۱ سالگی اولین سمت و مسئولیت رهبری به من محول شد، تصور میکردم مدیریت به این معنا است که به اعضای گروه بگویم چه کارهایی انجام دهند؛ اما حالا پس از گذشت ۱۶ سال، میدانم که باید وظایف را بین اعضا تقسیم کنم و فضایی به وجود بیاورم که افراد از یکدیگر نظرسنجی کنند و یاور یکدیگر باشند. اینگونه قدرت بین همه تقسیم میشود و روحیهی رهبری و پیشرفت رشد میکند و شکوفا میشود. من نیز میدانم موفقیتم را مدیون کار تیمی و اعضای گروهم هستم.
فرهنگ محیط کار عامل مهمی است
زمانی که تجربهی زیادی نداشتم، اهمیت فرهنگ شغلی را درک نمیکردم. ۳۵۰ نفر کارمند من مشارکت قوی نداشتند و رشد متوسطی در کار داشتیم که باعث شد عدهای از کارمندان از ما جدا شوند. امروز میدانم که دلیل آن وقایع ضعیف بودن فرهنگ شغلی در شرکت بود. اما کمکم افراد جدیدی استخدام کردم و برای روابطم با کارمندان و مشتریها زمان صرف کردم و رشد و موفقیتمان روزبهروز افزایش یافت. فرهنگ شغلی یعنی اینکه تمامی اعضا باهم متحد، دلسوز و مانند یک خانواده در داخل و خارج از محیط کار باشند و این همان ارزش و مأموریت جمعی است.
البته فرهنگسازی برای کارآفرینان راحتتر از سازمانهای بزرگ است. زیرا یک کارآفرین از ابتدا اعضا را دور هم جمع میکند و میتواند با وضع قوانین و تعیین اهداف، برای فرهنگسازی شرکتش سرمایهگذاری کند. اما سازمان بزرگ، مانند یک کشتی است که اصلاح آن گران و زمانبر است.
به یاد داشته باشید که هر تیم کاری از تعدادی جوان مستعد تشکیل شده است که رعایت موارد بالا میتواند موجب سرمایهگذاری و تشویق اعضا و رشد روزافزون سازمان شما شود.
نظرات