نظریههای بنیادی مدیریت و رهبری در کسب و کار
رسیدن به موفقیت در امر مدیریت و رهبری، فرمولی اثباتشده و ثابت ندارد. حقیقت این است که موفقیت یک رهبر در شرایط مختلف، نیازمند اقدامات متفاوتی است. البته این بدان معنا نیست که نمیتوان راه رسیدن به موفقیت در این حرفه را آموخت؛ بلکه با شناسایی مسیرهای مختلف این هدف، میتوان بسته به شرایط مختلف، تصمیمات سازنده اتخاذ کرد.
نظریههای بنیادی مدیریت، از آموزههایی هستند که آشنایی با آنها، میتواند شما را در رسیدن به موفقیت در این مسیر یاری کند. در ادامهی این مطلب زومیت، به بررسی ۴ نظریهی بنیادی رهبری کسب و کار میپردازیم:
۱- نظریههای صفاتی - چه نوع افرادی، رهبران خوبی خواهند بود؟
نظریههای صفاتی بر این اساس بنا شدهاند که رهبران تأثیرگذار، صفات شخصیتی مشابهی دارند. انواع ابتدایی این نظریهها اعتقاد داشتند که صفات رهبری، ذاتی هستند که برخی افراد آنها را دارند و دیگران ندارند. خوشبختانه این نوع نظریات منسوخ شده است و در حال حاضر، کارشناسان معتقدند که میتوان کیفیت رهبری را به مرور زمان افزایش داد.
نظریههای صفاتی به ما کمک میکنند که خصوصیتهای مفید برای رهبری را پیدا کنیم. برخی از این خصوصیات عبارتند از: یکپارچگی، همدلی، اعتماد به نفس، مهارتهای تصمیمگیری خوب و حساسیت در امور.
به هر حال، هیچ یک از صفات گفتهشده یا ترکیبی از آنها، تضمینکنندهی موفقیت یک مدیر یا رهبر نخواهند بود. صفات گفتهشده، رفتارهایی بیرونی هستند که از تفکرات ذهنی افراد سرچشمه میگیرند. این تفکرات هستند که تأثیری اساسی در موفقیت یک رهبر و مدیر دارند.
۲- نظریههای رفتاری - رهبران موفق چه کارهایی انجام میدهند؟
این نظریهها، به عملکرد، عادات و رفتارهای مدیران توجه میکنند. بهعنوان مثال آنها بررسی میکنند که آیا رهبران موفق، کارها را بهصورت دیکته و جزءبهجزء به تیم خود اعلام میکنند یا افراد تیم را نیز در تصمیمگیریها دخیل و از آنها پشتیبانی میکنند؟
در دههی ۱۹۳۰، کرت لوین یک ساختار دستهبندی مدیران بر اساس رفتار تنظیم کرد. این دستهبندیها عبارتند از:
- رهبران مستبد، بدون مشاوره با اعضای تیم تصمیم میگیرند. این نوع از رهبری در زمانهایی که تصمیمات سریع باید اتخاذ شوند، مفید خواهد بود.
- رهبران دموکرات به اعضای تیم اجازه میدهند که در تصمیمگیریها نظر بدهند. این نوع رهبری در زمانی که نظر اعضای تیم در عملکرد تأثیرگذار باشد، مفید خواهد بود. البته این نوع از مدیریت در شرایطی که چشماندازها و ایدههای متنوعی در سازمان باشد، دشوار خواهد بود.
- رهبری بدون مداخله تلاش میکند که آزادی کاملی به اعضای تیم بدهد. این نوع از رهبری در تیمهایی با پتانسیل، تجربه و توانایی بالا بسیار عالی خواهد بود. البته این نوع از رهبری در زمانهایی که مدیر، تنبل است یا توانایی تمرکز کردن در تصمیمگیریها را ندارد نیز به چشم میخورد. در این مواقع، رهبری بدون مداخله بدون شک شکست خواهد خورد.
بهطور قطع، رفتار رهبران بر کارایی آنها تأثیر میگذارد. محققان دریافتهاند که هر یک از رفتارهای گفتهشده، در موقعیتهای مختلف مناسب و مفید خواهد بود. بهترین رهبران آنهایی هستند که رفتار مناسب را برای موقعیت موجود انتخاب کنند.
۳- نظریههای احتمالی - شرایط چه تأثیری بر نوع رهبری میگذارند؟
درک این واقعیت که هیچ تعریف دقیقی از نوع شخصیت و رفتار یک رهبر موفق وجود ندارد، کارشناسان را به این حقیقت رساند که بهترین نوع رهبری، به شرایط بستگی دارد. این نظریهها تلاش میکنند که رفتار مناسب را در شرایط مختلف پیدا کنند.
بهعنوان مثال این نظریهها بررسی میکنند که در زمان تصمیمگیری سریع چه نوع رفتار مدیریتی بهتر خواهد بود؟ در زمانی که نیاز به پشتیبانی کامل از طرف تیم داریم باید چگونه رفتار کنیم؟ آیا یک رهبر باید به افراد تکیه کند یا تمرکز خود را بر وظایف بگذارد؟ اینها برخی از سؤالاتی هستند که نظریههای احتمالی در رهبری به آنها میپردازند.
۴- نظریههای قدرت و تأثیرگذاری - منبع قدرت یک رهبر کسب و کار چیست؟
کارشناسان با تکیه بر این نظریهها، روندی کاملا متفاوت نسبت به نظریههای قبلی دارند. این نظریهها بر این پایه استوار هستند که رهبران از قدرت و تأثیرگذاری برای به انجام رسیدن کارها استفاده میکنند.
یکی از بنیادیترین انواع این نظریهها، اعتقاد دارد که ساختن و توسعهی قدرت حرفهای (قدرتی که از حرفهای بودن در کسب و کار به دست میآورید)، بهترین نوع قدرت برای رهبری تیم است.
نظریهی مهم دیگر قدرت و تأثیرگذاری معتقد است که افراد، کارها را تنها برای دریافت پاداش انجام میدهد. این نظریه میگوید باید ساختاری بر اساس وظایف و پاداشها طراحی کرد تا به بهترین کارایی در تیم رسید. اگرچه این نظریه برای ساختن تیمی با انگیزهی بالا و کارایی فزاینده مناسب نیست؛ اما اکثر اوقات موفق است.
مدل مؤثر رهبری در کسب و کار
رهبری تحولگرایانه یا منعطف، بهترین نوع رهبری در کسب و کار است. این نوع از رهبران، یکپارچگی و هماهنگی را بهخوبی از خود نشان میدهند و میدانند که چگونه باید چشماندازی از آینده داشته باشند. آنها به دیگران انگیزه میدهند تا به این چشمانداز برسند. آنها رسیدن به هدف را مدیریت میکنند و تیمهای موفقتر و قویتری شکل میدهند.
البته مدلهای موفق دیگری نیز وجود دارند که بسته به شرایط تیم، باید هریک از آنها را انتخاب کرد.
نظرات