بدترین نصیحت ها و راهنمایی ها در حوزه کسب و کار
اداره کردن کسب و کار، خصوصا وقتی در ابتدای راه قرار داشته باشید، بسیار دشوار است. از طرفی، راهنماییها و مشاورههای کسب و کار بهوفور اطراف شما را پر کردهاند و تشخیص صحیح یا غلط بودن این مشاورهها به چالشی دیگر تبدیل خواهد شد. در این میان شناسایی راهنماییها و توصیههای غلط و دوری کردن از آنها، میتواند کلید پیشرفت شما باشد. در این مطلب تعدادی از بدترین راهنماییها و نصیحتها که میتوانند شما در همان ابتدای راه از مسیر خارج کنند، جمعآوری کردهایم.
۱- تنها با افرادی کار کنید که شما را دوست دارند
این توصیه به شما میگوید که از هر انتقاد و نظری مخالف با ایدهی جدید دوری کنید. تنها از افرادی نظر بخواهید که روحیهی شما را خراب نمیکنند. از مادرتان که شما را نابغه میداند نظر بخواهید؛ یا از دوستی که به شما بدهکار است و از گفتن نظر مخالفش میترسد. هیچگاه با صاحبان باتجربهی کسب و کار مشورت نکنید. از مشتریان بالقوه در ارتباط با ایده نظرخواهی نکنید و در نهایت، از یک عینک خوشبینی به دنیا نگاه کنید.
۲- تنها به دنبال علاقه خود بروید
نکتهای که در این نصیحت وجود دارد این است که هیچ توضیح مبهمی نمیدهد و شما را صریحا به رفتن مسیری خاص دعوت میکند. این جمله میگوید هر کاری را که دوست دارید، بهعنوان کسب و کار آیندهی خود در نظر بگیرید و هیچ تحقیقی در رابطه با آن نداشته باشید. طبق این توصیه، احتمال تغییر علایق شما در طول زمان و دورانی که میخواهید از آنها کسب درآمد کنید، بسیار کم است. این راهنمایی به شما میگوید اصلا مهم نیست که بازار علاقهی شما اشباع شده یا حتی وجود نداشته باشد، بدون تحقیق و تنها به صرف علاقه، وارد مسیر جدید شوید.
۳- تمام پسانداز خود را برای کسب و کار جدید هزینه کنید
این نصیحت اشتباه میگوید هیچ کارآفرینی محتاط نبوده است. حال آنکه اکثر افراد موفق، پیش از راهاندازی کسب و کار جدید، تلاش کردهاند شغلی دائمی داشته باشند و کمی از هزینههای کار جدید را به کمک آن تأمین کنند. آنها هیچوقت بدون برنامه عمل نکرده و پسانداز خود را برای ایدهای خام هزینه نکردهاند.
۴- بررسی ارزش پیشنهادی را به تعویق بیندازید
طبق این راهنمایی، ارزشهای شخصی و چشمانداز شما، برای کسب و کار هم معنا دارند. نیازی نیست روی ارزش پیشنهادی و فرهنگ مد نظر برای شرکت آینده زمان بگذارید. ابتدا تیم بزرگی تشکیل دهید و سپس در مورد این مسائل صحبت کنید. حقیقت این است که پس از تشکیل تیم، دیگر نمیتوان فرهنگ و ارزش پیشنهادی کسب و کار را به بحث گذاشت و هر فردی اهداف متفاوتی برای کار ارائه خواهد داد.
۵- همه کارمندان بهخوبی متوجه منظور شما میشوند
مدیرانی که به این جمله عمل میکنند، همیشه بر این باور هستند که کارمندان در همان جملات ابتدایی منظور آنها را متوجه میشوند. آنها نیازی نمیبینند که با سؤالهای ادامهدار، از فهمیدن موضوع توسط کارمندان مطمئن شوند. این مدیران تصور میکنند همین که بخشی از دستور آنها فهمیده شود، برای اجرای کار کافی است. آنها درک کامل مسئله را به عهدهی کارمند میگذارند. اگر بخواهیم به این نصیحت توجه کنیم، باید تصور کنیم مهارت سخنگویی ما و مهارت شنیدن و درک کارمندان، در بهترین حالت ممکن است.
در نهایت فراموش نکنید که نصیحتهای اشتباه دیگری هم ممکن است به شما ارائه شود. همیشه با دیدی باز و با قدرت تحلیل وارد جلسات مشاوره شوید و مطالب آموزشی را نیز با دقت بالا و درک از مفید بودن برای کسب و کار انحصاری خود مطالعه کنید.