گلن لیبوویتز، رئیس ارتباطات در یک شرکت مشاورهی مدیریت جهانی است که در زمینهی پیشرفت شخصی و بازاریابی نیز نویسنده و سخنران بسیار ماهری به شمار میآید. او تجربه خود در پرورش فرزندانش را اینگونه تعریف میکند:
امروز برای جلسهی سالانهی والدین به مدرسهی فرزندانم دعوت شدم و مانند هر پدر پرمشغلهی دیگری، از وضعیت تحصیلی فرزندان و آموزشها و مهارتهای مدرسه آنها بیاطلاع بودم؛ تا زمانی که در این جلسه با معلمانشان روبرو شدم. پس از اینکه بحث نمرات تمام شد، نوبت به بررسی رفتار بچهها، عادتهای یادگیری و نگرش آنها نسبت به کلاس و دوستانشان بود که اطلاعات بسیار خوب و جامعی به من دادند.
معلمان به من گفتند که پسرم در یادگیری مفاهیم حسابداری عملکرد خوبی دارد و دخترم به مطالعهی سبک زندگی گروه مهاجر آزتک علاقهمند است. این اخبار بسیار خوب و لذتبخش بود؛ اما هیچکدام از این مهارتها در نمره و کارنامهی فرزندان لحاظ نمیشود و تأثیرگذار نیست که این خبر فاجعهبار است!
از یک سو خوشحال بودم که ویژگیهای عمیقتری از فرزندانم یافتهام و از سوی دیگر ناراحت بودم که مدرسهشان برای تقویت و هدایت این استعدادها کاری انجام نمیدهد. پس تصمیم گرفتم که دربارهی مهارتهای ضروری برای فرزندان جامعه، تحقیق و مطالعه داشته باشم. بر اساس تحقیقی در بریتانیا و طی نظرسنجی که از ۸۸ درصد جوانان، ۹۴ درصد کارفرمایان و ۹۷ درصد معلمان انجام شد، مهارتهای ضروری زندگی به شرح زیر است:
داشتن تواناییهای نامبرده در بالا نشاندهندهی انعطافپذیری، خلاقیت و کار گروهی است. همچنین در این بررسی مشخص شد که بیش از نیمی از معلمان عقیده دارند: «برای موفقیت کودکان و جوانان، داشتن مهارتهای زندگی مهمتر و تأثیرگذارتر از مهارتهای علمی است.» کارفرمایان نیز برای استخدام نیروهای کاری خود اینگونه ویژگیها را بر مدرک و درجهی علمی ارجح میدانند؛ زیرا مشاغلی که با ترکیب مهارتهای فردی و علمی انجام میشوند رشد سریعتری خواهند داشت. به این ترتیب والدین با خیال راحت میتوانند برای آموزش و افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی فرزندانشان برنامهریزی کنند و از سختگیریهای علمی بکاهند.