درحالیکه شاهدیم شهرهای برتر جهان برای گسترش اکوسیستم استارتاپی خود تلاش میکنند، در این مقاله میخواهیم بهطور اجمالی توضیح بدهیم که یک اکوسیستم استارتاپی، چگونه در طول زمان شکل میگیرد و به موفقیت میرسد.
مهمترین عناصر تشکیلدهندهی یک اکوسیستم
دسترسی به ایدههای بزرگ
ایدههای عالی به کسبوکارهای عالی تبدیل میشوند. در این راستا باید ساخت پلتفرمها را به ویژگیهای صوری، دانش را به ویجتها و داروهای مسکن را به ویتامینها (به معنی رفع نیازهای فوری و ضروری جامعه)، اولویت داد. استارتاپها برای کار کردن روی ایدههای بزرگ، باید این ساختار را در ذهن داشته باشند.
دسترسی به استعدادها
کارآفرینان بزرگ، ترجیحاً کارآفرینان سریالی که از اشتباهات قبلی خود درس گرفتهاند و تجربهی مفیدی به دست آوردهاند، کسبوکارشان را با موفقیت هدایت میکنند که این امر در یک سطح بالاتر، به موفقیت اکوسیستم منجر میشود.
دسترسی به سرمایه
بهترین ایدهها و بهترین استعدادها، بدون دسترسی به سرمایهی موردنیاز، راه به جایی نمیبرند. اگر استارتاپها به سرمایهی محلی دست پیدا کنند، شانس بیشتری برای موفقیت خواهند داشت. بهعلاوه سرمایهگذاران ترجیح میدهند پول خود را جایی سرمایهگذاری کنند که به آنها نزدیک باشد. اگر منابع سرمایهای در شهرهای مجاور هم یافت شوند، مشکلی به وجود نمیآید. میتوان از سرمایهگذاران دعوت کرد که برای بازدید از محصول مسافرت کوتاهی داشته باشند (که البته اغلب اوقات چند مسافرت ابتدایی، آنها را قانع میکند.)
برای استارتاپها بسیار ضروری است که در هر مرحله از رشد و توسعه، به سرمایه موردنیازشان دسترسی داشته باشند. اگر فقط روی سرمایه بذری، یا سرمایهی ابتدایی راهاندازی محصول تمرکز کنید ولی برای تأمین مالی مراحل بعدی برنامهای نداشته باشید، پیشاپیش حکم سقوط خود را امضا کردهاید.
دسترسی به مشتریان
یکی از مهمترین عوامل حیات یک کسبوکار، مشتریان هستند. مشتریان باعث درآمدزایی استارتاپ میشوند و درآمد، سرمایهگذاران را تحت تأثیر قرار میدهد. سرمایهگذاران روی رشد کسبوکار سرمایهگذاری میکنند و این رشد یک کسبوکار است که تعیین میکند استراتژی خروجی آن، چقدر پرمنفعت باشد. خروجهای بزرگ، یک اکوسیستم قوی را شکل میدهند. این امر مستلزم شراکت و همکاری صاحبان ایدههای نوپا و شرکتهای بزرگتری است که این خدمات روبهرشد را خریداری میکنند. درواقع این شرکتها هستند که جامعهی استارتاپی را زیر چتر حمایتی خود میگیرند.
بازیگران کلیدی
کارآفرینان
بدیهی است که شما برای راهاندازی و اجرای پروسههای کسبوکار، به تیمهای مجرب نیاز دارید. تیمهایی که مجموعهای از مهارتهای ضروری (از بازاریابی گرفته تا استراتژی و تکنولوژی) را دارا باشند.
منتورها یا مربیان
کارآفرینان جدید باید بتوانند سؤالات خود را از مربیان باتجربهای بپرسند که به آنها کمک میکنند منحنی یادگیری خود را به نحو شایستهای طی کنند. بهاینترتیب کارآفرینان از اشتباهاتی که دیگران پیش از آنها مرتکب شدهاند، پرهیز میکنند.
سرمایهگذاران
این گروه ممکن است در قالب سرمایهگذاران فردی، شبکههای سرمایهگذاری فرشته، شرکتهای ویسی، بنگاههای خصوصی، دفاتر خانوادگی، سازمانها یا سایر منابع تأمین مالی ظاهر شوند. مهم این است که استارتاپ در هر مرحله از رشد خود، بتواند منبعی برای تأمین بودجهی موردنیاز خود پیدا کند.
انکوباتورها
این گروه تمام پیشنیازهای رشد، از فضاهای دفاتر کاری گرفته تا برنامههای رسمی شتابدهندههای استارتاپی و همچنین برنامههای جامع آموزشی را برای متقاضیان فراهم میکند. یکی دیگر از فواید انکوباتور این است که به کارآفرینان فرصت میدهد در مجاورت هم، نکات مهمی را از یکدیگر یاد بگیرند.
دانشگاهها
بسیاری از ایدههای بزرگ کسبوکار، از پژوهشهایی حاصل میشوند که در دانشگاهها صورت میگیرند. در این مرحله، مهم این است که پروسهی تکنولوژیکی سالم و مؤثری برای انتقال این ایدهها به فضای کسبوکار وجود داشته باشد. درعینحال کاملاً قابل قبول است که استادان دانشگاه، همزمان با تلاش برای ارتقاء سطح علمی آکادمیک، از یافتههای خود کسب درآمد کنند.
شرکتها
شرکتهای بزرگ به روشهای مختلف تأثیر حضور خود را اثبات میکنند. بهعنوان مثال آنها روی پروژههای مختلف سرمایهگذاری میکنند، با شرکتهای دیگر همکاری میکنند و گاهی هم مشتریان بالقوهی استارتاپها محسوب میشوند؛ چراکه شرکتهای بزرگ هم نقطهضعفها و نیازهای خاص خود را دارند که به کمک استارتاپها بهتر از عهدهی رفع آنها برمیآیند. شرکتهای بزرگ هستند که استراتژیهای خروجی استارتاپهای برتر را محقق میکنند. درواقع یک اکوسیستم موفق در راستای رسیدن به اهداف خود، نیازمند یک تعامل سازنده و سالم بین استارتاپها و شرکتهای بزرگ است.
انجمنها / رویدادها
در هر شهر، گروههای زیادی وجود دارند که به سازماندهی و حرکت اکوسیستم کمک میکنند. برخی از این گروهها عبارتاند از انجمنهای تجاری صنعتی، انجمنهای ویسی، گروههای شبکههای کارآفرینان، اتاقهای بازرگانی و گروههای توسعه اقتصادی. این گروهها با حضور در رویدادهای بزرگ سالانه با افراد همفکر خود دیدار میکنند و همچنین ابزارهایی مثل بورد مشاغل را در وبسایتهای خود به نمایش میگذارند.
دولت
چه در سطح شهری، چه ایالتی و چه منطقهای، دولت نقش مهمی در اکوسیستم استارتاپی به عهده دارد. مثلاً متصدیان شهر یا استان، میتوانند با تصویب تخفیفهای ویژهی مالیاتی یا بازگرداندن مالیات بر سود، به استارتاپها انگیزهی بیشتری برای فعالیت بدهند. همچنین تصویب قوانین سازگار با اکوسیستم (مانند دسترسی آزاد به اینترنت) و تخصیص یک بودجهی معین به صندوقهای سرمایهگذاری ویسی، راه موفقیت اکوسیستم را تا حد زیادی هموار میکند.
ارائهدهندگان خدمات
حسابداران، وکلا، بانکداران، استعدادیابها و مسئولین منابع انسانی، نمایندگیها و مشاوران در این گروه قرار میگیرند. هرچه تجربهی اعضای این گروه درزمینهی همکاری با استارتاپها بیشتر باشد، رایزنی مؤثرتری برای تقویت اکوسیستم خواهند داشت.
مالکیت بهینه و اقتصاد
توزیع حق مالکیت
بیشتر کارآفرینان تنها چند نفر را بهعنوان مالکان اصلی استارتاپ معرفی میکنند و به آنها قدرت عمل میدهند. بااینحال بهتر است که حق مالکیت استارتاپ را بین کارمندان پخشکنیم. چرا؟ اگر کارمندان منافع شخصی خود را در یک کسبوکار دنبال کنند، برای رسیدن به اهداف نهایی بیشتر تلاش میکنند. بهعلاوه وقتیکه یک استارتاپ رشدیافته به قیمت بالایی فروخته شود، افراد زیادی از این فروش بهرهمند میشوند که هرکدام میتوانند با این پول استارتاپ خود را راهاندازی کنند. این امر اکوسیستم را به یک مرحلهی بالاتر ارتقا میدهد.
استراتژیهای خروج
درست است که فروش شرکتها به قیمت بالا، سرمایهگذاران را تحت تأثیر قرار میدهد؛ ولی اغلب کارآفرینان تازهکار، وقتی برای اولین بار میخواهند استارتاپ خود را بفروشند، ارزش واقعی دستاوردهای خود را کمتر از میزان واقعی برآورد میکنند. در مراحل بعد، آنها احتمالاً تجربهی بیشتری به دست آوردهاند و میتوانند یک پیشنهاد خوب را به امید قراردادهای بزرگتر، به تعویق بیندازند.
بازدهی سرمایهگذاریهای مجدد
پولی که در یک حساب بانکی ذخیره میشود یا برای داراییهای بیخطری مثل زمین و املاک هزینه میشود، کمکی به اکوسیستم نمیکند. پول جاری باید دوباره به جامعهی استارتاپی بازگردد. بنابراین اگر کارآفرینی استارتاپ خود را به قیمت مناسب به فروش رساند، توصیه میشود درآمدش را روی پروژهها یا استارتاپهای دیگر سرمایهگذاری کند.
اغلب سرمایهگذاران نسبت به موفقیت یک اکوسیستم استارتاپی، دید محافظهکارانهای دارند. سیلیکون ولی یکی از افتخارات خود را استقبال از شکستها میداند؛ زیرا درسهایی که یک استارتاپ بد به کارآفرینان میآموزد، در راهاندازی استارتاپهای بعدی بسیار مفید و مؤثر واقع میشوند. سرمایهگذاران با کنار گذاشتن ترسها و تردیدها و گسترش افق دید خود، میتوانند قدمهای مثبت بلندتری در راستای تقویت اکوسیستم بردارند.
اصول اولیه
رهبری
توسعه و پیشرفت اکوسیستم، مستلزم رهبرانی عالی است که بتوانند سکان هدایت دیگران را در دست بگیرند و به دیگر بازیگران این صحنه کمک کنند تا به اهدافشان دست یابند. افرادی که بتوانند به سرمایهگذاران نشان دهند پولشان را کجا سرمایهگذاری کنند و همچنین روابط گستردهای (شامل ارتباط با قانونگذاران و دولتهای محلی) داشته باشند و برای رفع موانع موجود، راهکارهای مؤثری پیدا کنند.
مزایای منطقهای
باید بفهمید که منطقهی شما، در چه اموری پتانسیل پیشرفت بیشتری دارد و تلاشهای خود را در این صنایع یا مهارتها متمرکز کنید. بهعنوان مثال شهر نیویورک با دارا بودن بازار بورس NYSE، مکان بهتری برای استارتاپهای مالی به شمار میرود. هر شهری با توجه به امکانات و پتانسیلهای خود، در برخی صنایع خاص مزیت بیشتری خواهد داشت.
چگالی استارتاپی
بدیهی است که نمیتوان بهسادگی در یک شهر کوچک، یک جامعهی بزرگ و قدرتمند استارتاپی ساخت؛ چراکه در چنین شرایطی نه امکان فعالیتهای گستردهی تجاری وجود دارد و نه عمق تخصص در هر یک از صنایع بهاندازهی کافی کارآمد است. بنابراین برای حمایت از یک اکوسیستم استارتاپی، یا باید در شهری بزرگ زندگی کنید یا خودتان را برای سفرهای متعدد به مناطق مختلفی که همه زیر سایهی یک اکوسیستم فعالیت میکنند، آماده کنید.
همکاریهای بین منطقهای
فکر نکنید که یک اکوسیستم استارتاپی، از شهر شما مجزا است. بهترین اکوسیستمها، آنهایی هستند که یکدیگر را یاری و تقویت میکنند. بهعنوان مثال دیترویت و آلمان با هم پروژههای مشترک زیادی را پیش میبرند و همکاریهای وسیعی دارند؛ چراکه هر دو درزمینهی صنایع و خدمات اتوماسیون فعالیت میکنند.
تأثیر مثبت تبلیغات
بیشک سایر مناطق کشور باید از فعالیتها و اهداف شما اطلاع پیدا کنند. این موضوع بیش از آنکه در ساخت اکوسیستم تأثیرگذار باشد، در جذب سرمایههای ویسی و خروجیهای بزرگ استارتاپی مؤثر است. بنابراین، موفقیتهای خود را جشن بگیرید و داستان پیشرفتهای خود را هم بهصورت محلی و منطقهای و هم بهصورت کشوری، به اطلاع دیگران برسانید. این موضوع سرمایهگذاران و متخصصان کاری را مشتاق میکند تا تواناییهای شما را ارزیابی کنند و در مرحلهی بعد تمایل خود را به همکاری با شما نشان دهند.
سنجش و اندازهگیری پیشرفتها
مثل همهی تلاشهای دیگر کسبوکار، اینجا هم باید واحدهای تعریفشده و مشخصی برای سنجش پیشرفت خود داشته باشید. معیارهای کلیدی کمیتی مثل میزان افزایش سرمایه، ارزشهای ایجادشده توسط سرمایهگذاران، تعداد شرکتهایی که تأسیس شدهاند، تعداد شغلهای جدیدی که به وجود آمدهاند و همچنین ارزش بازاری شرکتها، معیارهایی هستند که رشد اکوسیستم شما را در طول زمان نشان میدهند.
پرهیز از اصرار و اجبار
جامعهی استارتاپی به یک هدف مشترک نیاز دارد. در یک جامعهی قدرتمند، ممکن نیست عدهای این هدف را تعیین و آن را به دیگران دیکته کنند. برای موفقیت یک هدف، همهی اعضای جامعه باید آن را تأیید کنند و بپذیرند.
موفقیت به زمان نیاز دارد
انتظار نداشته باشید یکشبه معجزهای رخ دهد. اکوسیستمها در طول یک سال ساخته نمیشوند، بلکه در طول دههها شکل میگیرند. اگر میبینید اکوسیستم سیلیکون ولی تا این حد گسترش یافته، بهاین علت است که آنها کار خود را از دههی ۷۰ میلادی شروع کردهاند و پس از ۴۰ سال، به نقطهی اوج خود رسیدهاند.
امیدواریم که حالا درک بهتری از مفهوم اکوسیستم استارتاپی داشته باشید. هیچکس بهتنهایی نمیتواند یک اکوسیستم را بسازد و توسعه دهد، ولی افراد با همکاری و مشارکت در راستای محقق کردن اهداف جامع، میتوانند آیندهی خوبی را برای جامعهی استارتاپی منطقهی خود رقم بزنند.