جایگزینی قدرت مطلق رهبری با مشارکت و همکاری تیمی
بهعنوان یک رهبر کسب کار، پیش از هر چیز، به این سؤالها پاسخ دهید:
- آیا با اطمینان کامل نظرتان را ابراز میکنید؟
- آیا بهراحتی کنترل امور را در دست دارید؟
- آیا ترجیح میدهید بجای منفعل بودن، دیگران را رهبری و هدایت کنید؟
- آیا وقتی صحبت میکنید، تیمتان به حرف شما گوش میدهد و سپس دست به اقدام میزند؟
اگر پاسختان مثبت است، شما یک رهبر قدرتمند هستید. اما کمی صبر کنید. اطمینان و اعتقاد به خویشتن ممکن است از طرف کارمندان بهعنوان رفتاری تهاجمی دیده شود. رهبران قدرتمندی که اعتمادبهنفس بالایی دارند، ممکن است بهعنوان افرادی ازخودراضی و متعصب شناخته شوند.
مسئله اینجا است که اگر ریشههای واقعی اعتمادبهنفستان سالم نباشند، تأثیرات مضر بالقوهای روی تیم شما خواهند داشت.
پروفسور دبورا گرونفلد از دانشکدهی کسبوکار و بازرگانی استنفورد میگوید:
هنگامیکه مردم در کنار کسی حضور پیدا میکنند که از آنها قویتر است، مکانیسم پاسخهای ذهنیشان تغییر میکند. درواقع پیامی که در مغز مخابره میشود، ترس، سردرگمی و استرس است. بدن انسان دقت و توجه بیشتری به اعمال و حرکات فرد مقابل نشان میدهد، چراکه میخواهد با ارزیابی مؤثر این حرکات، خود را برای عملکردی قویتر و بالاتر آماده کند.
درواقع میزان سروتونین آزاد بدن، بسته به شرایط مختلف، تغییر میکند (سطح آلفا یا بتا).
وقتی ما با شخصی حرف میزنیم که از خودمان قویتر است، احساس ناامنی میکنیم و درنتیجه ممکن است حالت تدافعی، مقاومت یا دیرباوری پیدا کنیم. زبان بدن و الگوهای گفتاری ما تغییر میکند. سریعتر پیشنهادات را میپذیریم، راحتتر متقاعد میشویم و بهاحتمال بیشتری تحت تسلط طرف مقابل قرار میگیریم.
اگر شما یک رهبر غریزی باشید، بهراحتی دستور میدهید و امور را کنترل میکنید. این یک ویژگی مثبت است و شما را به رهبری قاطع تبدیل میکند. ولی اگر همیشه خودتان را محق بدانید، مستبد، زورگو و ظالم به نظر میرسید.
واقعیت این است که این گروه از رهبران، همیشه در معرض خطر خود برتربینی و زورگویی قرار دارند. هنگامیکه به دفتر کارمندانشان قدم میگذارند، همه ساکت میشوند و منتظر میمانند تا آنها ایده مورد نظرشان را بیان کند. این سبک رهبری، خلاقیت کارمندان را نابود میکند و فرصت ابراز عقیده را از آنها سلب میکند. درواقع، قدرت مطلق، کاملاً با فساد همراه است.
ممکن است حس کنید رهبری مؤثر هستید و تیمتان را بهدرستی هدایت میکنید و راه را برای ایدهی دیگران باز میگذارید. ولی آیا تیمتان هم همین احساس را دارد؟
بیایید نگاهی سریع به چند نکتهی مهم داشته باشیم که نشان میدهند آیا در محیط کار شما مشکلی وجود دارد یا خیر:
- شما در مباحثات جایگاه برتری دارید و بهقدری مطمئن صحبت میکنید که گویی هیچ گزینهی دیگری امکانپذیر نیست.
- هر تصمیمی که اتخاذ میکنید، باید به مرحلهی اجرا برسد. افرادتان حس میکنند ناچارند تصمیمات اعلامشده را بپذیرند.
- بجای اینکه با اعضای تیم به یک توافق و تفاهم همگانی برسید، ترجیح میدهید به زیردستانتان تحکم کنید.
- کارمندان حس میکنند نظراتتان تحقیرآمیز است، به همین علت در جستجوی بازخورد گرفتن از شما برنمیآیند.
نفوذ رهبری لزوماً به معنی قدرت بیحدوحصر نیست. توانایی و مهارت رهبری باید در راستای آموزش و انگیزه بخشی به کارمندان برای دستیابی به اهداف مهم به کار گرفته شود.
ولی چگونه میتوانید با استفاده از قدرت رهبری، بدون تخریب روحیهی کارمندان و با احترام گذاشتن به تیمتان، آنها را راهنمایی کنید؟
از مشارکت و همکاری دیگران استقبال کنید
رهبران عالی بجای اینکه دستورات خشک و غیر منعطفشان را به دیگران تحمیل کنند، الهامبخش مشارکت و همکاری اعضای تیم هستند. این رهبران کارمندانشان را همراهان و همسفران خود می دانند، نه خدمتکار و زیردست خود.
سالم و ثابت قدم باشید
با اجتناب از رانتهای ناعادلانه، وفاداری کارمندانتان را به دست آورید. نشان دهید که به نفع تیم، و نه برای منافع شخصی، تصمیمگیری میکنید.
کمی تأملکنید
گاهی مکث کنید، سرعتتان را کاهش دهید و به اطرافتان نگاه کنید. اگر کارمندانتان را بهقدری ترساندهاید که در لاک خود فرورفتهاند و جرات ابراز عقایدشان را ازدستدادهاند، باید راهی برای بازگرداندن آنها پیدا کنید.
تیمتان را تائید کنید
به کارمندانتان نشان دهید سختکوشی آنها را میبینید. برای تلاشهای بیشتر کارمندان، پاداشهایی را در نظر بگیرید. بابت کیفیت خوب کار، از آنها قدردانی کنید.
مدیریت میکرو را متوقف کنید
اگر میخواهید بهدرستی در راه هدف نهایی قدم بردارید، اجازه دهید دیگران هم جزئیات پروسهها را ببینند.
پیروزیهایتان را جشن بگیرید
درست است که کارهای زیادی در پیش دارید و باید مدام از یک نقطه، به مقصد دیگری حرکت کنید. اما باید گاهی مکث کنید، موفقیتهای مرحلهای تیمتان را تشخیص دهید و از آنها تجلیل کنید.
هرگاه حس کردید عصبی هستید یا متعصبانه رفتار میکنید، یکقدم به عقب بروید. بیشک خوب است که کنترل امور را در دست داشته باشید، ولی درعینحال باید نظرات و نقش اعضای تیم را در فرایند تصمیمگیری لحاظ کنید. از هوش هیجانیتان استفاده کنید و روابط بهینه و متعادلی را بنا بگذارید.