کتاب هایی که شما را به یک کارآفرین تبدیل خواهند کرد
دیوید دومزالسکی مؤسس سایت Run The Money است که در آن درباره راههای کسب درآمد، برنامهریزی مالی، پسانداز، سلامت و تناسب اندام محتوا منتشر میکند. در این مقاله با سخنان او همراه میشویم:
آیا تابهحال کتابی خواندهاید که بیانگر نوع نگرش و طرز فکر شما درباره یک موضوع خاص باشد و چنان ارتباط عمیق روحی و فکری با شما برقرار کند که نتوانید از مقدمه تا فصل آخر کتاب آن را زمین بگذارید؛ چنین کتابی یک چهارچوب جدید فکری در ذهن شما تداعی میکند و راههای جدیدی در زندگی به شما نشان میدهد.
من در موقعیتهای متفاوتی از زندگی شخصیام، در ارتباط با موضوعهای مختلفی از چنین کتابهایی کمک گرفتهام. هدف من از این مقاله صحبت در زمینه استارتاپ و راههای موفقیت در آن است.
امروزه، کتابهای زیادی در زمینه موفقیت در کارآفرینی و استارتاپ وجود دارد ولی بهترین کتابی که نظر من را به خودش جلب کرد کتاب «بابای پولدار و بابای بیپول» از رابرت کیوساکی بود. این کتاب طرز فکر مرا در مورد امکان ایجاد یک کسبوکار شخصی تغییر داد و من را وارد دنیای مدیریت مالی کرد.
کتاب دیگری که میتواند اطلاعات فراوانی در مورد روشهای کارآفرینی در اختیار شما قرار دهد، «فرصتهای استارتاپ: دانستن زمانی که باید کار روزانه خود را رها کنید» نوشته دکتر شان وایز به همکاری برد فیلد است.
دکتر شان وایز مشاور و میزبان برنامه Dragon’s Den (نسخه کانادایی برنامه آمریکایی Shark Tank) و همچنین میزبان و تهیهکننده برنامه Naked Entrepreneur TV است که از کانال اپرا وینفری پخش میشود. علاوه بر این دکتر وایز یکی از اساتید برتر در زمینه کارآفرینی در دانشگاه Ryerson Futures تورنتو کانادا و معاون صندوق اعتباربخشی به استارتاپهایی است که تازه شروع به کار کردهاند و از این طریق روی استارتاپها سرمایهگذاری میکند.
در طی مصاحبهای که با وایز داشتم وی مطالعه این کتاب را به من و تمام کارآفرینان مشتاق پیشنهاد داد و مطالعه آن را ضروری و بااهمیت دانست و نکتههای دیگری نیز در رابطه با کارآفرینی مطرح کرد که در ادامه با شما در میان خواهم گذاشت.
آیا امروزه شروع یک استارتاپ کار راحت و سادهای است؟
من اکثر مواقع در زندگی انتظار داشتم که بتوانم کارها را راحت و سریع انجام دهم؛ ولی هیچوقت کارها طبق انتظار من پیش نمیرفت و باعث ناامیدی من میشد. این طرز فکر با تعداد زیادی از ما همراه است و جنبههای فراوانی از زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین طبیعی است که موقع شروع یک کسبوکار جدید نیز این نگرش و طرز فکر با ما همراه باشد.
همه ما میدانیم که شروع یک کسبوکار جدید بههیچوجه آسان نیست و سختیها و شکستهای فراوانی همراه دارد. ولی در عوض مهارتهای زیادی وجود دارد که ما میتوانیم با یادگیری و به کار بردن آنها مسیر موفقیت را هوشمندانهتر و سریعتر طی کنیم. وایز این موضوع را اینگونه توضیح میدهد:
امروزه ما در بهترین دوره از لحاظ امکانات و مساعد بودن شرایط برای کارآفرینی به سر میبریم، بنابراین شما میتوانید با مطالعه در مورد استارتاپهای موفقی که در دو دهه اخیر به وجود آمدهاند و بنیانگذاران آنها، به یک کارآفرین خوب تبدیل شوید.
در طی ده سال تحقیق و مطالعه روی استارتاپها متوجه شدم که میزان موفقیت کسبوکارها سیر نزولی داشته است؛ زیرا اغلب برای رفع نیازهای غیر ضروری انسانها طراحی شدهاند. احتمالا شما هم هنگام صحبت با دوستانتان متوجه این موضوع شدهاید. در واقع ایدههای استارتاپی در اطراف همه ما وجود دارند؛ ولی فرصت و شانس نصیب کسی میشود که بلافاصله وارد عمل میشود و ایده خود را اجرا میکند.
در کتاب فرصتهای استارتاپ نویسندگان به کارآفرینان جوان پیشنهاد میکنند که با تمرکز و دقت روی مشتریان و اطرافیان خود به شناسایی مسائلی و نکاتی بپردازند که باعث رنجش آنها میشوند و سپس برای رفع مشکلهای موجود برنامهریزی کنند.
وایز در این باره میگوید:
یکی از باارزشترین بخشهای هر استارتاپی، راهکارهایی است که با خود همراه دارد. آیا راهکاری که شما در استارتاپ خود ارائه میدهید مانند یک ویتامین (افزایش سرمایه) عمل میکند یا مانند یک مسکن (جلوگیری از ضرر بیشتر)؟ آیا باعث صرفهجویی و ذخیره پول و دارایی مشتری میشود یا باعث افزایش بازده و میزان سود او؟ آیا شما سعی میکنید که هزینهها را کاهش دهید و یا به افزایش درآمد کمک میکنید؟
کارآفرینان و صاحبان استارتاپها باید در قدم اول سعی کنند باارزشترین و بهترین گزینه کسبوکار خود را به سرمایهگذاران اولیه معرفی کنند.
چطور میتوانیم در عرض ۶۰ ثانیه معرفی کوتاهی از کسبوکار خود به سرمایهگذاران داشته باشیم؟
دکتر وایز در طول سالهای فعالیت خود در زمینه استارتاپ، شنوندهی هزاران معرفی کوتاه از طرف صاحبان استارتآپها بوده است؛ بنابراین میتوان از توصیههای او برای ارائه یک معرفی کوتاه خوب بهره برد. به نظر وایز «کلیدیترین نکته این است که زیاده از حد عاشق ایده خود نباشیم؛ زیرا این امر باعث سختگیری و وسواس بیش از حد در فرایند انتخاب کلمهها و نحوه معرفی میشود.»
وی در ادامه توضیح میدهد:
مشکل عمده اکثر کارآفرینان عدم تشخیص فرصتهای موجود در اطرافشان است. این مسئله که کارآفرینان عاشق ایدههای خود باشند برای موفقیت یک استارتاپ شرط لازم است ولی کافی نیست. سایر افراد مانند مشتریان یا سرمایهگذاران اولیه نیز باید ایده شما را به اندازه کافی دوست داشته باشند و آن را بهعنوان یک راه حل و ضرورت برای رفع نیازهای خود در زندگی قبول کنند.
برای همه ما مهم است که بدانیم چطور میتوان نظر افرادی مانند وایز را به خود جلب کرد و این افراد بیشتر در جستجوی چه اشخاصی با چه ایدههایی برای سرمایهگذاری هستند. به همین دلیل من از وایز خواهش کردم که یک نمونه از بهترین معرفیهای کوتاه شصتثانیهای که شنیده بود برای ما مثال بزند.
او بهترین معرفی کوتاه را مربوط به مایان زیو، مؤسس شرکت اکسس ناو، دانست:
ایده در واقع یک پلاگین بین دو نرمافزار yelp و google map است که به افرادی که معلولیت جسمی دارند کمک میکند. تمرکز عالی زیو روی این موضوع که چرا باید مشتریان به این استارتاپ علاقهمند باشند و او از چه طریقی میتواند این ایده را گسترش دهد، سبب عالی بودن این معرفی کوتاه شد.
هیچوقت چندین کار مختلف را با هم دریک بازه زمانی یکسان انجام ندهید؛ زیرا نتیجه کارهایی که انجام میدهید عالی نخواهد بود. برای حل یک مسئله در ابتدا اطلاعات مورد نیاز برای حل آن را جمعآوری کنید؛ در این صورت با ذهن بازتری آن را آنالیز میکنید و میتوانید راهحلهای بهتری بیابید.
اکثر کارآفرینان باانگیزه که در اطراف ما زندگی میکنند، نیاز دارند طرز فکر و نظر ما را در مورد ایدههایشان بشنوند. بیشتر آنها معتقدند که اگر حمایت اشخاصی از اعضای خانواده، دوستان یا آشنایان را با خود داشته باشند موفقتر خواهند بود و سریعتر به اهداف خود میرسند.
با داشتن یک کار تماموقت و یک خانواده نیز میتوانید اقدام به راهاندازی کسبوکار جدید کنید
ایدهی داشتن یک کسبوکار جدید برای شخصی مانند من بهعنوان همسر و پدر که یک کار تماموقت نیز دارد میتواند نگرانکننده و سخت باشد؛ زیرا در این صورت شما یک برنامه کاری بسیار فشرده خواهید داشت و بهناچار باید برای انجام دادن کارها از وقت خواب و استراحت خود کم کنید و سلامتی خود را به خطر بیندازید.
اولین و بیشترین دلیلی که مردم شروع یک استارتاپ را به تأخیر میاندازند هزینههای راهاندازی آن است. دکتر وایز با گفتن این مطلب که «هزینههای راهاندازی یک استارتآپ از پنج میلیون دلار در سال ۱۹۹۷ به پنج هزار دلار در سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است، اعلام کرد که هیچ دورهای مانند الان زمینه برای راهاندازی استارتاپ فراهم نبوده است.»
نکته مهم دیگری که وایز به آن اشاره که این بود که «با نگاهی به استارتاپهای موفقی مانند شاپیفای، پیپل، اسکایپ و ورد پرس که در دو دهه گذشته به وجود آمدهاند و بهسرعت گسترش یافتهاند و مهندسی معکوس روشهای موفقیت آنان، میتوان به راهکارهای بهتر و جامعتر و سریعتری برای موفقیت در استارتاپها دست یافت. یادگیری مفاهیمی مانند «مدل استارتاپ ناب، صد مرحله تا استارتاپ و تفکر طراحی» برای کارآفرینان جدید بسیار ضروری است.»
با توجه به این توضیحها شما میتوانید بدون اینکه کار فعلی خود را ترک کنید اقدام به راهاندازی کسبوکار شخصی و جدیدی کنید.
دکتر وایز عوامل موفقیت در زندگی خانوادگی و حرفهای خود را «داشتن برنامهای بسیار دقیق، یک ذهن فعال و همسرش دانست که در این راه حامی و پشتیبان وی بوده است.»
هنگام شروع و ساخت یک کسبوکار جدید ممکن است کارها به آن طریقی که دوست دارید پیش نرود، تصمیمهای اشتباهی بگیرید و تلاشهایتان با شکست مواجه شود، بارها ناامید میشوید و غرورتان شکسته خواهد شد؛ ولی همه اینها پایهای برای موفقیت شما خواهد شد.
کارآفرینان موفق ایدههایشان را فقط از طریق پول خرج کردن عملی نمیکنند، بلکه بیشتر آنها روی انسانهای موفق و سختکوش سرمایهگذاری میکنند؛ بنابراین مطمئن باشید که تلاشهای شبانهروزی شما برای یافتن ایدههای جدید و معرفی آنها به هدر نخواهد رفت و شما از طرف افرادی مانند وایز پذیرفته خواهید شد. ممکن است این سکوی پرتابی برای رسیدن به رؤیای شما در کارآفرینی باشد.